مطالب
نمایش ۲۱ تا ۳۹ مورد از کل ۳۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
فراداستان یکی از مؤلّفه های داستان های پست مدرنیستی است که با ورود نویسنده به عرصة داستان می کوشد خواننده را از غیر واقعی بودن آن بیاگاهاند. بیژن نجدی (1320 - 1376) از نویسندگانی است که در داستان هایش دارای رویکردی پست مدرنیستی است و می کوشد با تمهیدات گوناگون نوشته هایش را به سوی فراداستان سوق دهد. پژوهش حاضر به بررسی این مؤلّفه در سه مجموعة داستانی یوزپلنگانی که با من دویده اند، دوباره از همان خیابان ها، و داستان های ناتمام از این نویسنده می پردازد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و داده های پژوهش با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به شیوة کتاب خانه ای بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد نجدی با شگردهایی چون «آشکارکردن تمهید»، «توصیف»، «تعلیل های نامربوط» و «درهم آمیختن جهان واقعی و فانتاستیک» کوشیده است بر ترفندهای داستان نویسان رئالیست که سعی در باورپذیرکردن داستان ها دارند، خط بطلان بکشد و با این شگردهای نقیضه وار توانسته است غیر واقعی بودن داستان های خود را به خوانندگان خود بقبولاند و به خوبی از عهدة این کار برآید.
صندوق خانة ایدئولوژی تأویلِ نشانه شناسی «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأویل و فهم هر اثر ادبی بر پایه نظریه های جامعهشناختی، نوعی تلفیق روش ها و ترکیب نگرش هاست؛ چنان که هم زاویه های تاریک اثر ادبی را روشن می کند و هم نظریه ها را به آزمون می گذارد. این مقاله رهیافتی است ساختاری و نشانهشناختی و تأویلی بر داستان کوتاه «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی از مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده اند که بر اساس نظریة ایدئولوژی و گفتمان قدرت نوشته شده است. ابتدا، نگارنده نشانه های فرامتنی و متنی داستان را به تفکیک توصیف و تبیین کرده، سپس همة این نشانه ها را در شبکه ای از دلالت های متنی تأویل نموده و سرانجام کنش های معناساز و معناآفرین متن را با نظریة ایدئولوژی (مارکس، آلتوسر و ژیژک) و گفتمان قدرت (فوکو) همساز کرده است. هدف این مقاله، جدا از شناسایی ابعاد بینامتنی، ساخت های روایی، رمزگشایی نشانه های متنی و دریافت ساختار پنهان متن داستان «گیاهی در قرنطینه»، کوششی برای دست یابی به استعارة کلانی است که می تواند هستة مشترک مضامین داستانیِ یوزپلنگانی که با من دویده اند باشد؛ استعارهای که سلطه ایدئولوژی و توهمِ هویت، مستعارٌله آن است.
بازتاب اسطوره رستم و سهراب در «شب سهراب کشان» بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه به عنوان یک اثر اسطوره ای ـ حماسی در ادبیات داستانی معاصر ایران همچنان تأثیر شگرف خود را دارد و داستان های آن به شیوه های گوناگون در داستان بلند و کوتاه امروز بازتاب یافته است. این بازتاب به گونه ای است که به داستان ها هویتی ایرانی بخشیده است و نمونة آن را می توان در داستان کوتاه شب سهراب کشان اثر بیژن نجدی به خوبی مشاهده کرد. اسطورة حماسی «رستم و سهراب» بن مایه این داستان واقع شده است و خود را در شخصیت ها، مکان، رویداد و زاویه دید داستان نمایانده است و شخصیت های دیگر شاهنامه مانند «اسفندیار»، «سیاوش»، «تهمینه» و خود «فردوسی» با سبک ویژه نویسنده در شب سهراب کشان حضور دارند. این گفتار به تحلیل این داستان کوتاه و پیوند آن با داستان اسطوره ای - حماسی «رستم و سهراب» و دیگر پهلوانان شاهنامه می پردازد.
نقد شالوده شکنانة دو داستان از بیژن نجدی (روز اسب ریزی و شب سهراب کشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نجدی، داستان نویس صاحب سبک معاصر، ازجهات بسیار نویسندة قابل تأملی است. در داستان های او به دلیل رویکرد متفاوت به زندگی بشری و عناصر فرهنگ ایرانی نکات قابل بحث بسیاری می توان یافت. این مقاله سعی کرده است از دیدگاه نقد جدید شالوده شکنی به بررسی دو داستان از نجدی بپردازد. این دو داستان عبارت اند از: روز اسب ریزی و شب سهراب کشان. نقد شالوده شکنانه براساس نظریة دریدا شکل گرفت. ابتدا در فلسفه و بعد در نقدادبی به کار رفت. پایة نقد شالوده شکنانه بر یافتن تقابل های دوتایی و بحث برسر آن ها برای یافتن موارد تناقض و درنهایت رد پیش فرض های پذیرفته شده است. نتیجة این جستجوها معمولاً تردید در مبانی فرهنگی و باورهای پذیرفته شده ای است که پیشاپیش بدیهی دانسته می شود. تقابل ها در داستان های نجدی معمولاً برپایة تضاد بین انسان و حیوان؛ انسان و طبیعت؛ و انسان و تمدن است. در داستان روز اسب ریزی تقابل بین انسان/حیوان و آزادی/اسارت در درون مایة اصلی تناقض هایی ایجاد کرده است که از متن استخراج می شود. در داستان شب سهراب کشان تضاد بین دنیای خشن مردسالار و دنیای معصومانة کودکانه (تجربه/ناپختگی یا نقص/کمال) باعث ایجاد تضاد و تناقض می شود و در درون مایة داستان تردید ایجاد می کند.
زبان هنری داستان ـ شعر در آثار بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار، ضمن بیان عوامل پدیدآورندة سبک، به تحلیل روش و سبک هنری، ساختار، و ویژگی های زبانی آثار نویسنده معاصر، بیژن نجدی (1320- 1376)، می پردازیم. نجدی با فرم و محتوای ارزشمند و آمیختن شعر و داستان مبدع سبک خاصی شده است و با مهارت از عهده ظرافت های آن بر آمده است. استعداد کم نظیری در ادبیات داستانی داشته است اما با مرگ زود هنگام فرصتی برای خلق آثاری بیش تر نیافت. تحقیق و بررسی در آثار نجدی و مطالعة ویژگی های زبانی، بلاغی، و شاعرانگی آثار او، که نوعی تشخص سبکی به آثار وی بخشیده است، شاید بتواند راهی برای خوانش بهتر و دقیق تر آثار دیگر نویسندگان امروز ایران باشد؛ زیرا ناشناخته ماندن نویسندگانی که از شیوه و سبکی نو در روایت داستان هایشان بهره برده اند مطالعات ادبی را محدود می کند و علاقه مندان را از توجه به ادبیات معاصر باز می دارد.
در این مجال، سه اثر داستانی نجدی را با نام های یوزپلنگانی که با من دویده اند، دوباره از همان خیابان ها، و داستان های ناتمام بررسی می کنیم. بیژن نجدی با به کارگیری زبان شاعرانه و با دایره ای گسترده و بسیار سنجیده و هم چنین با رعایت توازن عناصر داستان به زبان شعر نزدیک شده است. ازاین رو، داستان هایش را می توان داستان شاعرانه نامید. پیش از نجدی کسان دیگر در زمینة درآمیختن شعر و داستان تلاش کرده اند، اما هیچ یک نتوانستند موفقیت نجدی را به دست آورند.
نخست، به عوامل پدیدآورندة سبک ادبی، چگونگی بیان در روایت داستان، و عوامل شاعرانگی و آشنایی زدایی پرداخته می شود و سپس می کوشیم آن عوامل را در داستان های نجدی بیابیم و با ذکر نمونه هایی بازشناسیم. فرض در این نوشتار بهره گیری نویسنده از اصول زبانی، بلاغی، و شاعرانگی است. سعی شده است با مطالعه دقیق آثار، تحلیل جزئیات آن، و تطبیق داستان های نویسنده با اصول زبانی، بلاغی، و ساختاری این موضوع اثبات شود.
«دیگران» خوانشی نقّادانه از رویکرد بیژن نجدی به انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیژن نجدی (1376-1320)، داستان نویس و شاعر معاصر ایران است که با مجموعه داستانهای «یوزپلنگانی که با من دویده اند»، «دوباره از همان خیابان ها» و «داستان های ناتمام» جای خود را در میان داستان کوتاه نویسان ایران به خوبی باز کرده است.
این جستار بر پایه نظریه های نقد ادبی نوین درباره «دیگران» (Others) در داستان های بیژن نجدی نگاشته شده و آشکار است که در این زمینه از گفته ها و باورهای میخاییل باختین، زبان شناس نام آور روس، بهره فراوان برده شده است. توجه به «دیگران» می تواند بازنگری افکار عمومی را در پی داشته باشد و نگاه سایر داستان نویسان را به «دیگران» نیز حساس تر و نغزتر سازد.
این گزارش به روش توصیفی بر پایه فیش برداری و فن واکاوی کتابخانه ای شکل یافته و تمامی داستان های بیژن نجدی مورد جست و جو قرار گرفته است و به این نتیجه می رسد که در تمامی داستانهای نجدی، تنهایی انسان ها به چشم می خورد این تنهایی بیشتر در کالبد طردشدگی و وازدگی اجتماعی است. شخصیّت های داستان نجدی از میان درهم شکستگان اجتماعی انتخاب شده اند و انزواطلبی و یاس و ناامیدی و در نهایت مرگ بهره سرخوردگان اجتماعی داستان های نجدی است.
نگاهی به ویژگی های پسامدرنیستی «داستان ناتمام (A+B)» اثر بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر خوانشی نقادانه از «داستان ناتمام (A+B)» از بیژن نجدی است. این خوانش، ویژگی های پسامدرنیستی این داستان را در پرتو نظریه های منتقدانی همچون پتریشا وُ، بری لوئیس، جسی متس، ایهاب حسن و دیوید لاج نشان می دهد تا بدین وسیله، پویایی منحصر به فرد و سبک پیشرو بیژن نجدی، بیش تر آشکار شود. آنچه خوانش پسامدرنیستی اثر مذکور را برمی انگیزد مشاهده ی مجموعه ای از تمهیدات پسامدرنیستی همچون فراداستان، دور باطل، زیاده روی، پارانویا، از هم گسیختگی و عدم قطعیت است که آن را هم سو با آثار برجسته ی دهه های شصت و هفتاد میلادی ادبیات داستانی پسامدرن غرب، قرار می دهد. خوانش پسامدرنیستی این اثر، علاوه بر ارائه ی نمونه ای از یک اثر پسامدرنیستی در ادب فارسی برای راه گشایی خوانش های نقادانه ی آثار دیگر نویسندگان معاصر، ادای دینی به بیژن نجدی نیز هست؛ چرا که علی رغم تمام پیچیدگی های آثار وی، هنوز بررسی و مطالعه ای مطلوب و جامع در این زمینه انجام نگرفته است.
«ذهن» و جریان آن در داستانهای بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستانی با روان راوی و نویسنده، پژوهش هایی انجام شده است. جریان سیال ذهن Stream of Consciousnessشیوه ای از نگارش داستان است که در آن محتوای ذهن، هر آنچه هست، نگاشته می گردد. در این طرز نگارش، نظم، که پیامد خودآگاهی است، راهی ندارد. کار نویسنده به واژه در آوردن رخدادهای ذهنی است. بیژن نجدی نویسنده ای است که به یاری تصویرسازی واژگانی توانسته است، آشوبهای ذهنی انسان درمانده را به نمایش بگذارد. شخصیتهای داستانی او وازدگانی هستند که هر کدام به گونه ای و دلیلی به «تنهایی» رسیده اند. این تنهایان در ذهن خویش، هنگامه ها دارند که از طریق بازسازی رخدادها در جریان سیال ذهن، می توان آنها را دریافت. به بهانه داستان، بیژن نجدی به حس گمشده خویش دست می یابند و «من»ی دیگر از خود را نشان می دهند. از آن جا که داستان جریان سیال ذهن – هر چه هست در ذهن شخصیت داستان است – پس ما نیاز داریم ریزه های ذهن شخصیت را دریابیم. در نتیجه این گزارش در دو بخش به هم پیوسته سازمان یافته است. در بخش نخست به بررسی راویان داستانهای نجدی و پارانویای آنها، نقش زمان در سیالیت ذهن و تداعیها، پرداخته می گردد و در بخش دوم، نمادهای ادبی/روانشناسی در داستان A+B مورد کنکاش قرار می گیرد. این گزارش می کوشد، جریان سیال ذهن را در داستانهای کوتاه بیژن نجدی بکاود و به این بهانه، روان و درون راوی شخصیت داستان را از ژرفا به رو آورد روش پژوهش، بر گرفته از بررسی کتابخانه ای و فیش برداری است.
بررسی عناصر جهان متن بر اساس رویکرد بوطیقای شناختی در «یوزپلنگانی که با من دویده اند» اثر بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی به دلیل وجود محدودیت هایی قادر به اتصال “جهان متن” به جهان خواننده و بررسی همه زوایای یک متن داستانی نیست، بدین منظور نیاز به نظریه ای است که هم از دیدگاه علمی و هم از دیدگاه خلاقیت ادبی بتواند وارد فضای متن شود، نظریه ی جهان های متن در بوطیقای شناختی این امکان را ایجاد می کند. در این مقاله به تحلیل مجموعه ی داستان بیژن نجدی به نام “یوزپلنگانی که با من دویده اند”، با توجه به لایه های مختلف جهان های متن می پردازیم. پرسش این پژوهش این است که آیا نظریه ی “جهان متن” قادر به شناسایی عناصری که منجر به ساخت روایت داستان های نجدی می شوند، هست؟ و دیگر این که تولید و دریافت جهان داستانی نجدی چگونه از دیگر نویسندگان متمایز می شود؟ فرضیه ی پژوهش این است که سه لایه ی “جهان گفتمان”، “جهان متن” و “جهان زیرشمول” هر کدام بخشی از روایت داستانی را شکل می دهند. در پاسخ به پرسش دوم، فرض بر این است که نجدی در آثار خود، با ایجاد عناصر مشترک در همه ی داستان ها جهان گفتمانی منسجمی ایجاد می کند و بدین سان داستان های مجزا را به صورتی نامرئی به هم مرتبط می کند که این ویژگی او را از دیگر نویسندگان متمایز می سازد. با توجه به مطالعه ی آثار او، هر جهان، می تواند جهان های دیگری را در خود درونه گیری کند و به شکل گیری فضای داستانی با شگردهای مختلف روایی بینجامد. درواقع، جهان های زیر شمول به ساخت روایت داستانی با استفاده از فعال سازی داستان های زیرساختی می انجامد که مشخصه ی اصلی آثار این نویسنده است.
عناصر داستانی و آشنایی زدایی ها در داستان های بیژن نجدی
قصیده ی یوزپلنگان: بیژن نجدی از شمس خود می گوید
حوزههای تخصصی:
خوانشی نقادانه از «تصویرها» در داستانهای بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیری نیست پژوهشگران دریافته اند که پیوند هنر و روان هنرمند، دو سویه است و می توان از رمزگشایی اثر هنری به کالبد و درون هنرمند راه یافت.
این گزارش می کوشد دریابد چگونه روان نویسنده به دیدگاه او و سپس نگاشتن یک تصویر می انجامد و چگونه هر تصویر گزینش شده، آشکار کننده گوشه ای از درون پر راز و ماز نویسنده می تواند باشد و آیا می توان گستره ادب را از روان هنرمند دور دانست.
داستانهای بیژن نجدی - نویسنده معاصر - که تصویرهای ناب او زیباست با این پندار مورد کند و کاو قرار می گیرد: نجدی چگونه رخدادها را می بیند و چه چیز در درون او سبب می شود تصاویر، این گونه بازتاب یابد؟
روش کار، گردآوری و کند و کاو اطلاعات است. داده ها در پنج شاخه پایه ای، جستار را پوشش می دهد و آن پنج شاخه عبارت است از: تخیل و تصویر، نماد و کهن الگو، تصاویر سیاه، همذات پنداری با اشیا، نگاه کودکانه در ترسیم تصاویر و در پایان دستاورد گزارش پیش داشته می گردد.
عوامل شاعرانگی در داستان های بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیژن نجدی (1376-1320) از نویسندگانی است که از عناصر شاعرانه در داستان های خود استفاده می کرد، به حدی که داستان های او را می توان داستان های شاعرانه دانست. معمولا تلاش در زمینه در آمیختن شعر و داستان موفق نبوده ولی در این مورد بجا افتاده است. استفاده نجدی از عناصر شاعرانه سنجیده است و به خوبی توازن آن با عناصر داستان حفظ شده است. منقدان عناصر شعر را در چهار گروه عمده دسته بندی کرده اند که عبارتند از: 1- عاطفه 2- تخیل 3- زبان و اسلوب بیان 4- موسیقی. از بین این چهار عنصر موسیقی به دلیل این که جنبه شعری آن بیشتر است و نجدی هم چندان در پی استفاده از آن در داستان هایش نیست، کنار گذاشته شده و سه عنصر اولیه در داستان های نجدی مورد بررسی قرار گرفته است.
یوزپلنگانی که با او دویدند از نفس افتادند (به یاد بیژن نجدی)
نامه ای از مرحوم بیژن نجدی به پسرش (از جبهه های جنگ تحمیلی)
حوزههای تخصصی:
یک ربع به هشت صبح سه شنبه (گفتگو با همسر مرحوم بیژن نجدی)
حوزههای تخصصی:
نویسنده ای به یک دنیای غرابت (بررسی سه مجموعه داستانی، یوزپلنگانی که با من دویده اند، دوباره از همان خیابان ها، و داستان های ناتمام از بیژن نجدی)
گذر از هاله های پیرامون متن (نگاهی به مجموعه شعر خواهران این تابستان اثر بیژن نجدی)
حوزههای تخصصی: