۱.
هدف از انجام این تحقیق شناسایی و مدل سازی شاخص های تأثیرگذار بر شفافیت زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین در صنعت پتروشیمی کشور است. این تحقیق از حیث هدف، در دسته تحقیقات کاربردی قرار می گیرد. روش این پژوهش با توجه به ذات تحلیل محور آن، تجربی است. همچنین تکنیک جمع آوری داده ها در این تحقیق مصاحبه و پرسشنامه است. در مرحله اول این مطالعه، عوامل و شاخص های تأثیرگذار بر شفافیت زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین با استفاده از روش تحلیل محتوا و ابزار مصاحبه استخراج شدند. در این مرحله از 20 خبره عملیاتی صنعت پتروشیمی کشور مصاحبه به عمل آمد تا اغنای اطلاعاتی در حوزه شاخص های شفافیت زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین به دست آید. خروجی این مرحله استخراج 24 شاخص فرعی شفافیت زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین و 9 عامل اصلی شفافیت زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین است. عامل های اصلی شفافیت زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین در صنعت پتروشیمی کشور با توجه به نتایج به دست آمده از مصاحبه ها و روش تحلیل محتوا در این مطالعه عبارت اند از مکان یابی هوشمند محصولات، مدیریت یکپارچه اطلاعاتی، هوشمندسازی زنجیره تأمین، سالم سازی زنجیره تأمین، مدیریت مالی هوشمند، اعتمادسازی زنجیره تأمین، آگاهی بخشی زنجیره تأمین، پایش لحظه ای تغییرات و رخدادها، مدیریت کیفیت هوشمند. سپس در گام بعدی این مطالعه با استفاده از همان خبرگان مرحله قبل و با بهره گیری از تکنیک دیمتل فازی و پرسشنامه مرتبط با آن روابط علی مابین عامل های اصلی استخراج شد که نتایج این مرحله حاکی از آن است که عامل مدیریت یکپارچه اطلاعاتی تأثیرگذارترین عامل در بین سایر عامل ها و عامل اعتمادسازی زنجیره تأمین تأثیرپذیرترین عامل می باشد. هدف از انجام این تحقیق شناسایی و مدل سازی شاخص های تأثیرگذار بر شفافیت زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین در صنعت پتروشیمی کشور است. این تحقیق از حیث هدف، در دسته تحقیقات کاربردی قرار می گیرد. روش این پژوهش با توجه به ذات تحلیل محور آن، تجربی است. همچنین تکنیک جمع آوری داده ها در این تحقیق مصاحبه و پرسشنامه است. در مرحله اول این مطالعه، عوامل و شاخص های تأثیرگذار بر شفافیت زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین با استفاده از روش تحلیل محتوا و ابزار مصاحبه استخراج شدند. در این مرحله از 20 خبره عملیاتی صنعت پتروشیمی کشور مصاحبه به عمل آمد تا اغنای اطلاعاتی در حوزه شاخص های شفافیت زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین به دست آید. خروجی این مرحله استخراج 24 شاخص فرعی شفافیت زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین و 9 عامل اصلی شفافیت زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین است. عامل های اصلی شفافیت زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین در صنعت پتروشیمی کشور با توجه به نتایج به دست آمده از مصاحبه ها و روش تحلیل محتوا در این مطالعه عبارت اند از مکان یابی هوشمند محصولات، مدیریت یکپارچه اطلاعاتی، هوشمندسازی زنجیره تأمین، سالم سازی زنجیره تأمین، مدیریت مالی هوشمند، اعتمادسازی زنجیره تأمین، آگاهی بخشی زنجیره تأمین، پایش لحظه ای تغییرات و رخدادها، مدیریت کیفیت هوشمند. سپس در گام بعدی این مطالعه با استفاده از همان خبرگان مرحله قبل و با بهره گیری از تکنیک دیمتل فازی و پرسشنامه مرتبط با آن روابط علی مابین عامل های اصلی استخراج شد که نتایج این مرحله حاکی از آن است که عامل مدیریت یکپارچه اطلاعاتی تأثیرگذارترین عامل در بین سایر عامل ها و عامل اعتمادسازی زنجیره تأمین تأثیرپذیرترین عامل می باشد.
۲.
این مطالعه با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی توسعه منابع انسانی در شرکت های دانش بنیان «شرکت ملی نفت» با رویکرد بلوغ قابلیت کارکنان انجام گرفت. مطالعه حاضر از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی توسعه ای است و از منظر روش گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای دستیابی به هدف پژوهش از طرح آمیخته اکتشافی استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید منابع انسانی و مدیران باسابقه شرکت های دانش بنیان است. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و با 10 نفر به اشباع نظری دست پیدا کرد. جامعه آماری بخش کمی نیز شامل 400 نفر از کارکنان شرکت های دانش بنیان شرکت ملی نفت است که با روش اندازه اثر کوهن برآورد شد. نمونه گیری با روش طبقه ای تصادفی صورت گرفت. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. مقوله های زیربنایی توسعه منابع انسانی با روش تحلیل کیفی مضمون شناسایی شد و الگوی نهایی با روش حداقل مربعات جزئی اعتبارسنجی شد. تحلیل داده های کیفی با نرم افزار Maxqda و بخش کمی با Smart PLS انجام شد. نتایج نشان داده است مدیریت ناسازگار زیربنایی ترین متغیر توسعه منابع انسانی است که بر مدیریت افراد و مدیریت قابلیت اثر می گذارد. این عوامل نیز بر مدیریت شایستگی و تحول اثر گذاشته و به کادرسازی مدیریتی براساس دانش منجر می شوند. کادرسازی به جذب، استخدام و نگهداشت منابع انسانی و آموزش و یادگیری منتهی می شود و در ادامه تحقیق و توسعه را تحت تأثیر قرار می دهد. درنهایت تحقیق و توسعه از طریق عملکرد مبتنی بر منشور اخلاقی و مدیریت عملکرد می توان به توسعه منابع انسانی دست یافت.
۳.
از گذشته تا کنون استفاده از منابع فسیلی موجب وارد شدن خسارت های جبران ناپذیری به کره زمین شده است. هیدروژن به عنوان یک منبع پاک و تجدید پذیر یک منبع اولیه انرژی جایگزین است. در این پژوهش، هیدروژن تولید شده از منابع و روش های مختلف، به 18 طیف رنگی مختلف دسته بندی شده است. ابتدا به روش های تولید هیدروژن نارنجی اشاره شده است. سپس داده های پتنت های جهانی ثبت شده در طول عمر فناوری های تولید هیدروژن نارنجی از مرکز داده لنز جمع آوری شده است. در گام اول، این داده ها به تعداد تجمعی پتنت در حوزه تولید هیدروژن نارنجی و در گام بعدی به تعداد تجمعی پتنت های ثبت شده در فناوری های تولید هیدروژن نارنجی تبدیل شده است. با مطالعه و بررسی داده های استخراج شده از پایگاه داده لنز، می توان نتیجه گرفت که فناوری تولید هیدروژن نارنجی در مرحله رشد قرار دارد و مناسب ترین فناوری جهت تولید هیدروژن نارنجی، فناوری گازی سازی است.
۴.
رفتار قیمت نفت خام از سال 1973 بی ثبات تر شده و این امر تأثیر بسزایی بر رفتار متغیرهای کلان اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی، تورم و بهره وری داشته است. نتایج حاصل از مطالعات اخیر حاکی از تأثیر اندک تغییرات قیمت نفت بر تصمیم گیری در سطح شرکت ها است؛ نوسانات قیمت نفت منشأ ایجاد نااطمینانی درمورد سودآوری شرکت، ارزش گذاری ها و تصمیمات سرمایه گذاری است. مقاله حاضر به بررسی تأثیر نوسانات قیمت نفت و بازده سهام بر سرمایه گذاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و از لحاظ بعد زمانی از نوع گذشته نگر است. همچنین نمونه آماری پژوهش نیز شامل 105 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1394 الی 1400 است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نوسانات قیمت نفت و نوسانات بازده سهام بر سطح سرمایه گذاری شرکت های نمونه تأثیر معناداری دارند. به این معنی که شرکت ها در مواجه با نوسانات قیمت نفت سرمایه گذاری های خود را به تعویق می اندازند؛ همچنین در واکنش به افزایش نوسانات بازده سهام سطح سرمایه گذار خود را افزایش می دهند. همچنین نتایج حاکی از اثرگذاری کمتر نوسانات بازده سهام بر سطح سرمایه گذاری شرکت ها نسبت به نوسانات نرخ نفت است.
۵.
نیروی محرکه اصلی چابکی و تاب آوری سازمانی تغییر است. تغییرات در حال حاضر با سرعتی بسیار سریع تر از همیشه رخ می دهند. لذا در این شرایط اشراف و برخورداری از مدل جامع و نظام مند از توانمندسازهای چابکی و تاب آوری سازمانی به عنوان اهرم های لازم برای دستیابی به قابلیت های چابکی و تاب آوری می تواند راهگشا باشد. در تحقیق حاضر سعی شده است طی چهار مرحله به این مهم دست یافت، بدین صورت که در مرحله اول با استفاده از مصاحبه های عمیق و جلسات گروه کانونی 12 حوزه نظام های سازمانی از چارچوب APQC استخراج شد، در مرحله دوم نیز طی یک فرایند مرور سیستماتیک، با استفاده از روش تحلیل محتوا توانمندسازهای مؤثر در چابکی و تاب آوری سازمانی از 667 مقاله منتخب از پنج پایگاه داده معتبر انتخاب و تعداد 273 توانمندساز چابکی استخراج شد، سپس در مرحله سوم پس از مطالعه و بررسی استانداردها و چارچوب های مترتب بر نظام های سازمانی، توانمندسازها در حوزه های 12گانه دسته بندی شدند و در قالب یک مدل جامع از توانمندسازهای چابکی و تاب آوری در نظام های سازمانی ارائه شد و در پایان نیز با استفاده از روش ISM و نمودار MICMAC مدل ساختاری حوزه ها و تحلیل تأثیر پذیری و تأثیرگذاری آن ها ارائه شد.
۶.
با عنایت به اینکه زیرساخت و منابع مدیریتی فناوری اطلاعات دارای ویژگی های متفاوتی هستند که می تواند سطوح مختلف پیاده سازی مدیریت عملکرد زیست محیطی را تحقق بخشد؛ لذا، هدف این پژوهش بررسی تأثیر منابع فناوری اطلاعات بر عملکرد زیست محیطی با نقش میانجی یکپارچگی داخلی در شرکت های تابعه شرکت نفت اصفهان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ داده، کمّی و از لحاظ ماهیّت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران میانی و بالاتر به تعداد 120 نفر بوده است؛ بنابراین تعداد 80 پرسشنامه میان مدیران میانی و بالاتر شرکت های تابعه شرکت نفت اصفهان مطابق جدول مورگان توزیع گردید. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه های استاندارد بود. روایی پرسشنامه ها به صورت روایی محتوایی ضمن بررسی استاد راهنما و نیز تحلیل آماری روایی سازه موردتأیید قرار گرفته است. پایایی پرسشنامه ها با تعیین ضریب آلفای کرونباخ برای متغیر های پژوهش که همه بالای7/0 بوده اند موردتأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که منابع فناوری اطلاعات بر یکپارچگی داخلی و نیز عملکرد زیست محیطی در شرکت های تابعه شرکت نفت اصفهان تأثیر معنادار دارد و یکپارچگی داخلی بر عملکرد زیست محیطی تأثیر معنادار دارد. همچنین یکپارچگی داخلی در رابطه بین منابع فناوری اطلاعات با عملکرد زیست محیطی نقش میانجی دارد.
۷.
پس از انقلاب اسلامی در ایران، تحریم های اقتصادی همواره یکی از چالش های اصلی بوده است. این تحریم ها به عنوان تدابیر قهرآمیز اقتصادی علیه کشورها برای تغییر سیاست های آن ها استفاده می شوند. صنعت نفت و گاز ایران به دلیل وابستگی اقتصادی و تکنولوژیکی به منابع خارجی، هدف اصلی این تحریم ها است. تحریم ها با کاهش توان ایران در بهره برداری از منابع نفت و گاز، اقتصاد کشور را تحت فشار قرار داده و بر تصمیم گیری های سیاسی تأثیر می گذارند. درآمدهای ارزی حاصل از این صنعت، سهم بزرگی در بودجه سالانه کشور دارند، بنابراین هر نوسانی در این صدور و فروش محصولات حوزه صنعت، بر کل اقتصاد کشور تأثیرگذار است؛ بنابراین، بررسی و محاسبه آثار تحریم ها بر صنعت نفت و گاز ایران و نحوه اثرگذاری تحریم ها از طریق این صنعت بر اقتصاد ایران، برای سیاستگذاران اقتصادی کشور حائز اهمیت است. ازاین رو هدف مطالعه حاضر، شناسایی و بررسی تحریم های اقتصادی بر صنعت نفت و گاز ایران است. بدین منظور چهار متغیر کلیدی، ارزش افزوده، ارزش صادرات نفت و گاز، سرمایه گذاری در بخش نفت و تکنولوژی، برای بررسی صنعت نفت و گاز در نظر گرفته شده است. داده های مورداستفاده در این پژوهش به صورت سالانه و برای دوره 1370 تا 1400 جمع آوری شده اند. برآوردهای انجام شده با استفاده از سیستم معادلات همزمان و از طریق روش حداقل مربعات معمولی دومرحله ای (2SLS) صورت گرفته است. این روش برای تخمین پارامترهای مدل در شرایطی که معادلات همزمان وجود دارند، به کار می رود تا به نتایج دقیق تر و معتبرتری دست یابد. نتایج حاکی از آن است که تحریم ها بر بخش نفت و گاز ایران تأثیر منفی و معناداری گذاشته است که به طور مستقیم تأثیر منفی و معنادار بر ارزش افزوده در بخش نفت، ارزش صادرات نفت و گاز و سرمایه گذاری در بخش نفت گذاشته و به طور غیرمستقیم تأثیر منفی و معنادار بر تکنولوژی در این صنعت دارد.
۸.
هدف پژوهش حاضر آسیب شناسی نظام نظرسنجی ذینفعان شرکت گاز استان یزد است. روش شناسی این پژوهش از نوع کیفی با رویکرد اکتشافی می باشد. شیوه ای که برای نمونه گیری این پژوهش برگزیده شد، نمونه گیری قضاوتی و یا هدفمند است که با این روش 11 تن از خبرگان از جمله مدیران و کارکنان شرکت گاز به عنوان نمونه انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه ی نیمه ساختاریافته انجام شد. پس از انجام مصاحبه، تجزیه وتحلیل داده های حاصل از آن با استفاده از روش تحلیل تم انجام شد که 245 کد اولیه در قالب 28 تم فرعی و 7 تم اصلی و نهایی استخراج شد. درنهایت، در این پژوهش هفت تم اصلی از جمله؛ دید منفی ذینفعان به نظرسنجی، توجه ناکافی شرکت به نظرسنجی، همکاری ضعیف ذینفعان در پاسخ دهی، ضعف زیرساخت های شرکت، ضعف زیرساخت نظرسنجی، عوامل بیرونی مؤثر بر شرکت، عدم کاربردی بودن تحلیل ها را تحت عنوان آسیب های نظام نظرسنجی شرکت گاز استان یزد شناسایی و بیان نمود که نتایج این پژوهش می تواند برای بهبود فرایند نظرسنجی در سازمان حائز اهمیت باشد.
۹.
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی مدل ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی مدیران در شرکت نفت مناطق مرکزی ایران بوده است. لذا این پژوهش از لحاظ هدف جز تحقیقات توسعه ای و از لحاظ روش گردآوری یافته جز تحقیقات آمیخته (کیفی کمی) بوده است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوی و در بخش کمی از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اسناد مرتبط با موضوع در بازه زمانی سال های 1900 تا 2022 و در بخش کمی شامل مدیران، رؤسا و سرپرستان شرکت نفت مناطق مرکزی بود. جهت نمونه گیری در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند نظری تعداد 53 منبع، پس از چند مرحله غربالگری با شاخص های بررسی عنوان، چکیده، محتوا و کیفیت پژوهش و معیار مهارت های ارزیابی حیاتی (CASP) گزینش و در بخش کمی تعداد 80 نفر از مدیران و رؤسای ستاد شرکت نفت مناطق مرکزی ایران انتخاب شدند. در بخش کمی نمونه برابر با جامعه بوده است. داده ها در بخش کیفی از طریق فرم چک لیست محقق ساخته و در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند. اعتباریابی ابزار پژوهش در بخش کیفی با استفاده از روش های اعتباریابی در تحقیقات کیفی مدنظر گوبا و لینکلن، روش هولوستی، برخورداری از مبانی نظری و بازنگری ناظران محاسبه و در بخش کمی از روش های تحلیل عامل تأییدی، پایایی ترکیبی، روایی همگرا، آزمون فورنل و لارکر محاسبه شد. تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) در محیط نرم افزارهای MAXQDA و Edrawmax انجام و در بخش کمی از مدل سازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار SmartPLS استفاده شد. براساس یافته های پژوهش در بخش کیفی تعداد 266 کد باز تحت عنوان نشانگرها و شاخص های پژوهش، 19 کد محوری تحت عنوان مؤلفه های پژوهش و 6 کد محوری که شامل منافع مالی، بازگشت انتظارات، انتقال یادگیری، عملکرد و مهارت مدیران، محیط شرکت نفت یادگیرنده و چگونگی تبادل آموخته ها بودند به عنوان ابعاد پژوهش شناسایی شدند. یافته های بخش کمی نشان دادند که مقدار شاخص برازش برای مدل اعتباریابی شده در پژوهش حاضر برابر با 663/0 است، بنابراین بزرگتر از حد مجاز است و نشان از برازش مناسب مدل دارد.
۱۰.
ذخیره سازی زیرزمینی گاز با بیش از یک قرن قدمت، به عنوان راهکاری جهانی برای تنظیم عرضه و تقاضا در سیستم انتقال گازطبیعی در نظر گرفته می شود. لزوم توجه به معیارهای متعدد ژئولوژیکی، اقتصادی و زیست محیطی از یک سو و از سوی دیگر عدم قطعیت های فراوان در این زمینه و نیز اهمیت انتخاب ساختار های مناسب زیرزمینی برای ذخیره سازی گازطبیعی آن را به مسئله ای راهبردی تبدیل نموده که در ادبیات موضوع بیش ازپیش موردتوجه قرار گرفته است. با توجه به وجود شکاف مطالعاتی در خصوص احصاء رویکرد های ارزیابی و مکان یابی، پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و استفاده از روش فراترکیب، امکان ارائه نگرش سیستماتیک به موضوع مکان یابی و ارائه ترکیب تفسیری از یافته های مطالعات پیشین در این زمینه را فراهم نموده است. این پژوهش با رجوع به 58390 مقاله از منابع معتبر داخلی و خارجی منتشرشده در پایگاه های اطلاعات علمی به زبان انگلیسی و فارسی صورت گرفت که با استفاده از روش پریسما غربال شدند. یافته ها نشان می دهد که به منظور دستیابی به بلوغ تصمیم، مکان یابی به عنوان تصمیمی راهبردی را می توان به ترتیب در سه مرحله «غربالگری»، «رتبه بندی» و «بهینه سازی» اتخاذ نمود. هدف از تصمیم گیری، داده های موردنیاز و روش های مورداستفاده در هر مرحله مشخص شده است. در پایان تمرکز بر مطالعات «بهینه سازی» به عنوان جهت گیری مطالعات آتی در این زمینه پیشنهاد شده است.
۱۱.
هدف اصلی پژوهش حاضر «بررسی، شناسایی و اولویت بندی موانع چابکی سازمانی در شرکت پتروشیمی مارون» است. پژوهش از منظر هدف از نوع کاربردی، از حیث ماهیت و روش توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان پتروشیمی شرکت مارون هست که 18 تن از خبرگان به روش نمونه گیری نظری و هدفمند انتخاب شدند. در این تحقیق از تکنیک دلفی فازی جهت شناسایی موانع چابکی سازمانی، فن آماری تحلیل عاملی اکتشافی به منظور دسته بندی آن موانع و نیز تکنیک TOPSIS فازی به منظور اولویت بندی موانع چابکی و مؤلفه های زیرمجموعه آن ها به کار گرفته شد. نتایج نشان داد اولویت موانع چابکی سازمانی به ترتیب: 1. مدیریت عملکرد، 2. نیروی انسانی، 3. خدمت به مشتری، 4. رهبری، 5. تغییر سازمانی، 6. فناوری اطلاعات؛ و 7. فرهنگ و ارزش ها است.
۱۲.
تحقیق پیش رو، درصدد ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی وزارت نفت برای تحقق اقتصاد مقاومتی است. در این پژوهش، از روش تحقیق ترکیبی کمی کیفی کیو استفاده شده است. نمونه آماری ۲۲ نفر از متخصصان حوزه منابع انسانی و اقتصاد وزارت نفت که صاحب نظر و یا دارای تجربه مرتبط با موضوع تحقیق بوده اند، به صورت هدفمند و غیراحتمالی و با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی یا زنجیره ای انتخاب شده اند. گردآوری اطلاعات براساس طراحی پرسشنامه 7گزینه ای استفنسون برای ۴۸ گویه انجام و در تحلیل آن از روش آماری تحلیل عاملی کیو و نمره استاندارد Z و با کمک نرم افزار کوانل استفاده شده است. یافته های تحقیق مبین دو الگوی ذهنی مشتمل بر الگوی ذهنی مبتنی بر نیروی انسانی (رفتاری) به تعداد 13 نفر و الگوی ذهنی مبتنی بر عوامل ساختاری و زمینه ای (محیطی) به تعداد 9 نفر بوده که بر روی 30 گویه با نمره Z (1+ و بالاتر) از مجموع 4۸ گویه در موافقت با آن ها، توافق داشته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد، الگوی مدیریت منابع انسانی وزارت نفت برای تحقق اقتصاد مقاومتی دارای سه مؤلفه اصلی رفتاری (نیروی انسانی) با ۱۶ شاخص، ساختاری با ۸ شاخص و زمینه ای (محیطی) با ۶ شاخص است.