
یادداشتها
حوزههای تخصصی:
سیزدهمین سال انتشار پیاپی فصل نامه دانشگاهی هنر و تمدن شرق را اینک در پیش رو داریم. در سیزده سالی که گذشت، کوشش مدیریت، گروه دبیران و نویسندگان هنر و تمدن شرق بر این بوده است که استوار بر شالوده های تاریخی و باستان شناختی، دریچه ای ایران شناختی به افق شرق فرهنگی بگشایند: این که از پیدایش و پرورش مفهوم ایران شهر و واژه ایران و آگاهی تاریخی ایرانی بیش از دو هزاره می گذرد، واقعیتی است تاریخی؛ بدین معنا که از روزگار ساسانیان تا به امروز، در سرزمینی پهناور از غرب آسیا و در همسایگی مرزهای فرهنگی غرب که تمدن های کهن سال یونان و روم پیشامسیحی و سپس بیزانس مسیحی آن را نمایندگی می کردند، مردمانی زیسته و بالیده اند که خویشتن را ایرانی دانسته اند؛ از مزار خرداد پور اورمزدآفرید که زندگی اش در قسطنطنیه بیزانس به پایان آمد (Nyberg, 1968) تا پایان ایلخانان، به نوشته «نزهت القلوب» حمدا... مستوفی قزوینی، سرزمین های میانه رودهای فرات و سیردریا و دربند قفقازیه تا خلیج فارس زیستگاه مردمانی بود که نسبت به هویت ایرانی خویش آگاهی تاریخی داشتند؛ برای نمونه، حتی سالیان سال پس از ساسانیان، شرف الدین کرد بدلیسی (1860) وقتی که به سفارش سلطان محمد سوم عثمانی کتاب «شرف نامه» را درباره تاریخ و تبار مردمان کردستان می نوشت، به نسب ساسانی پدران خویش اشاره دارد؛ باز آن که تاریخ سده های اسلامی ایران گواه بازاندیشی حکمت و فرهنگ ساسانیان است: حکمت خسروانی شیخ شهاب الدین سهروردی که از آذرآبادگان برخاست و به زبان فارسی ماندگار گشت (Corbin, 1971) و یا در نمونه ای دیگر، عصر خواجه نصیرالدین طوسی هر چند با یورش مرگبار مغولان به خراسان آغاز شد، اما پایان آن را خیزش فرهنگ ایرانی عصر خواجه رشیدالدین فضل ا... رقم زد که از ساسانیان سرمشق می گرفت؛ وانگهی همین پرسش شمس تبریزی که «زبان پارسی را چه شده است؟ بدین لطیفی و خوبی!» گفتمان دری را چونان زبان مدنیت ایرانی برکشید و با سنت شاهنامه نویسی دربار تبریز ایلخانی و پارسی نویسان ربع رشیدی پرورش یافت (Ajorloo, 2018) و البته اگر از بازتاب خاطره ایوان کسری در چکامه خاقانی شروانی و صفه مسجد علی شاه تبریزی تا واپسین ایلخان مغول یاد کنیم که خویشتن را انوشیروان عادل لقب داد و یادمان های فتح علی شاه قاجار در کنار نقش برجسته های شاهنشاهان ساسانی در ری و کرمانشاه را نیک بنگریم، همگی اندک نمونه هایی از پر شمار بن مایه های ادبی و تاریخی و باستان شناختی گواه بر پیوستگی اندیشه ایران شهری ساسانیان هستند. دوره ایلخانان روزگار گسترش زبان ادبی و دیوانی فارسی به بیرون از مرزهای ایران بوده است: ابن بطوطه که فارسی را در هندوستان سده هشتم آموخته بود، آن را زبان دیوانی هندوستان و زبان بازرگانان چین و راه ابریشم معرفی کرده است؛ کمااین که به نوشته «مقدمه» ابن خلدون، دیگر اندیشمند عصر خواجه رشیدالدین، ایرانیان بانیان گسترش صنعت و شهرنشینی شرق بودند.
مقالات
تحلیل نقش رخش در ساختار روایت نگاره های هفت خوان رستم با تأکید بر روایتگری (نمونه موردی شاهنامه قرچغای خان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جایی که روایت شناسی مبحثی بینارشته ای محسوب و د ر زمینه های متنوع استفاد ه می شود ، می توان آن را جهت بررسی آثاری که د ر حیطه هنرهای تجسمی می گنجند نیز به کار گرفت. همان طور که از مطالعه آثار نگارگری مشخص است، نگاره های ایرانی نشان د هند ه ویژگی هایی هستند که تحلیل روایت شناسانه را امکان پذیر می کنند . د ر واقع ارتباط مستحکم نگارگری با متن و به ویژه اد بیات، موجب تحقق هرچه بیشتر این امر می شود . چنین به نظر می آید که اشعار حماسی شاهنامه، نقشی چشمگیر د ر پد ید آمد ن نگاره های ایرانی ایفا کرد ه اند و این اثر د ر طول د وران متفاوت مصور شد ه است. د ر این راستا، پژوهش حاضر با این سؤال روبه رو است که نگارگری ایران تا چه حد براساس سلیقه نگارگر و د رک او از روایت کار شد ه یا سفارش د ربار چه میزان د ر شکل گیری آثار نگارگری مؤثر بود ه است؟ هد ف پژوهش حاضر، مطالعه سیر زایشی معنا د ر نگاره های مرتبط با موضوع هفت خوان رستم د ر شاهنامه از منظر روایتگری و تبیین نقش نگارگر د ر این زمینه است و روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است. د ر این پژوهش، د و نگاره با عناوین «خوان اول رستم: سرزنش رخش» و «خوان سوم رستم: کشتن اژد ها با کمک رخش»، از شاهنامه قرچغای خان (وینزور) به عنوان نمونه مورد ی انتخاب شد ه و اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گرد آوری و د ر جهت پاسخگویی به پرسش پژوهش ساماند هی شد ه اند . د ر انتها، چنین به نظر می رسد که از قلمرو ظاهری نگاره ها و همچنین تحلیل روایتگری، می توان به سیر زایشی معنا د ست پید ا کرد . به علاوه، می توان به این نکته د ست یافت که د ر نقاشی ایرانی، فرد یت نگارگر نقش پررنگی ایفا نمی کند و نمی توان با قطعیت مشخص کرد که تا چه حد سلیقه نگارگر و یا سفارش سفارش د هند گان د ر شکل گیری آثار د خیل بود ه است.
ارائه چهارچوب مفهومی معنویت د ر فلسفه هنر اسلامی با تأکید بر نظام استاد شاگرد ی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان به حکم خد اگونگی اش و بهره مند ی از ماهیت معنوی، سیستمی از باورها و اعتقاد ات انسانی متمرکز بر معنا و کشف حقیقت زند گی و مجموع ارتباط و اتصال های وی د ر زند گی را رقم می زند تا به جهت د ید ار و سیر آفاق و سیر انفس و خلق اثر هنری، بیش از پیش د رجهت تحقق ماهیت ماهوی خویش گام برد ارد . به طوریکه خلق اثر هنری، زایید ه بعد معنوی هستی است که د ر هنر سنتی و هنر اسلامی جایگاه ویژه ای د ارد . د ر این میان ﺍﺳﺘﺎﺩ که یﮑی ﺍﺯ ﺍﺭﮐﺎﻥ ﺣیﺎﺗی ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺳﻨﺘی ﻫﻨﺮﻫﺎ ﺍﺳﺖ، د ر نظام استاد شاگرد ی که جنبه تعلیمی د ارد ، می تواند این ویژگی ماهوی را به منصه ظهور رساند . ازاین رو ارائه چهارچوب مفهومی معنویت د ر فلسفه هنر اسلامی با تأکید بر نظام استاد شاگرد ی، هد ف انجام این پژوهش است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و از روش مرور نظام مند ، رویکرد فراترکیب استفاد ه شد ه است. به منظور تجزیه و تحلیل د اد ه ها از روش کد گذاری استفاد ه شد . مؤلفه های معنوی با تلفیق و تحلیل د و رویکرد ارائه شد ه است. نتایج تحقیق نشان می د هد ، عناصری همچون احترام، رفتار پسند ید ه، جست وجوی معنا، زیبایی و کشف حقیقت از جمله مفاهیم معنوی فلسفه هنر اسلامی با استناد به نظام استاد شاگرد ی هستند .
بررسی ویژگی های دفاعی قلعه فلک الافلاک از منظر اصول معمارانه پدافند غیر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلعه فلک الافلاک از برجسته ترین آثار تاریخی به جامانده از دوران ساسانیان به عنوان دژ نظامی یا پناهگاهی امن استفاده می شده اما مطالعه پیش رو با مطالعه ساختار معماری خاص و دیوارهای بلند آن به دنبال این پرسش است که مؤلفه های پدافند غیرعامل در این قلعه کدامند و چگونه در سازمان فضایی قلعه نمود یافته اند و هدف آن معرفی مؤلفه ها و ویژگی های پدافند غیرعامل در قلعه فلک الافلاک و بررسی چگونگی کاربرد این مؤلفه ها در طراحی سازمان فضایی و عناصر معماری آن است. داده های مرتبط با اصول و مبانی پدافند غیرعامل به شیوه اسنادی گردآوری و ویژگی های معماری قلعه به شیوه میدانی ثبت و مستندنگاری شده است. نتایج نشان می دهد سازمان فضایی قلعه از عواملی مانند سهولت تأمین نیازهای حیاتی در هنگام مخاطرات، طراحی غیرمتمرکز بافت مسکونی، محصور، تدافعی و فشرده و ایجاد راه های گریز تأثیر پذیرفته است. همچنین گذرها و معابر پیچ درپیچ از جمله مصادیق اصل فریب در سازمان فضایی آن است. از نظر ویژگی های عناصر معماری نیز تدابیری مانند دسترسی زاویه دار به درون فضاها و اتاقی در بالا برای کنترل رفت وآمد، پایین بودن سطح حیاط نسبت به معابر و مقاوم سازی بناها از طریق اتصال و همجواری سازه ها به منظور کاهش آسیب پذیری و حفظ ایمنی ساکنان در قلعه فلک الافلاک اندیشیده شده است. درون گرایی در معماری واحدهای قلعه فلک الافلاک در راستای اصل فریب در عناصر معماری قلعه دیده می شود.
بررسی مبنای علم الحروف و ارتباط آن با خوشنویسی در نوشتار سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین ادعای سنت گرایان در باب خوشنویسی، ساحت معنایی یا رمزپردازی است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی مبنای رمزپزدازانه خوشنویسی از منظر سنت گرایان است. در واقع سؤال اینجاست که از منظر سنت گرایان، ساحت معنایی و رمزپردازی خوشنویسی چگونه است و این مبنا، چه ارتباطی با سنت دارد؟ این پژوهش فرض می کند که علم الحروف، اساس رمزپردازی خوشنویسی از منظر سنت گرایان و روش پژوهش، به صورت توصیفی- تحلیلی است و تلاش بر آن است تا به استناد نوشته های سید حسین نصر، تیتوس بورکهارت و نیز شووان و گنون به مبنای رمزپردازی در نوشتار سنت گرایان بپردازد. در بخش اول، مبنای رمزپردازی سنت گرایان و ادعاهایشان در باب ساحت معنایی خوشنویسی، مطابق نوشته هایشان بحث خواهد شد. بخش دوم، به بررسی مبنای رمزپردازی سنت گرایان (علم الحروف) در جهان اسلام می پردازد. در نتیجه، می توان گفت، سنت گرایان در خوشنویسی، معنای حروف زبان را مد نظر قرار می دهند و رمزپردازی مورد نظرشان در خوشنویسی، مربوط به حروف زبان و جفر (علم الحروف) و نه الزاماً خوشنویسی است. در واقع این رمزپردازی بیش از آنکه به خوشنویسی ارتباط داشته باشد، پدیده ای زبانی (مربوط به حروف) است. در عین حال، بخش دوم نشان خواهد داد که مبنای علم الحروف متناقض بوده و در جهان اسلام قابل پذیرش نیست. در نتیجه، ادعای رمزپردازی سنت گرایان در هنر خوشنویسی قابل دفاع نیست.
سر ستون های چوبی در معماری ایران: نگاهی جامع به سرستون های چوبی مساجد تاریخی آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرستون های چوبی در مساجد چوبی، از عناصر مهم این گونه معماری و نمایانگر ذوق هنری و فرهنگی هنرمند یا معمار سازنده است. نمونه های قابل توجهی از این نوع آثار در شمال غرب ایران وجود دارد که تا به امروز مطالعات محدودی روی آن ها انجام شده و گویای ضرورت بررسی جامع در راستای معرفی است. هدف این پژوهشِ کاربردی بررسی سرستون ستاوندهای چوبی آذربایجان شرقی با تمرکز بر بررسی و تحلیل نمونه های مطالعاتی از منظر هنری و فنی است یعنی با تجزیه وتحلیل اجزای تشکیل دهنده سرستون های مطالعه شده، اجزای کامل، اشکال، ترکیب بندی و اتصالات و تکنیک ساخت این سرستون ها ارائه خواهند شد. روش پژوهش این مقاله توصیفی-تحلیلی است که به تفکیک فرم ، ویژگی های هندسی، فرایند ساخت و اجزای متشکله سرستون ها می پردازد و با مقایسه تطبیقی نمونه اجزای سرستون در مساجد تاریخی و چوبی منتخب مورد تحلیل و تطبیق قرار می گیرد. به سبب سازگاری و ماندگاری چوب در شرایط اقلیمی استان آذربایجان شرقی، استفاده از آن به عنوان یکی از عناصر شاخص معماری مورد استقبال بخشی از هنرمندان و معماران آذربایجان، به ویژه مناطق بناب، عجب شیر و مراغه بوده است. ظرافت و ابزارپذیری چوب منجر به خلق سرستون های فاخر با هندسه های بعضاً متفاوتی شده است. اگرچه در نگاه اول این سرستون ها مشابه یکدیگر به نظر می رسند، اما این بررسی نشان داد که به لحاظ هندسه، جزییات فرمی و همچنین آلات تشکیل دهنده سرستون ها، تفاوت هایی در بین آن ها وجود دارد و شایان ذکر است که این تفاوت ها، در تکنیک ساخت نمونه های مورد بررسی مشهود نبوده و از این رو فرایند ساخت در این موارد یکسان بوده است که می تواند ناشی از تأثیرپذیری هنرمندان از یکدیگر در خلق این آثار باشد.
پژوهشی پیرامون منشأ صوری نقوش سفالینه های زمینه نخودی نیشابور سد سه و چهار هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفال های زمینه نخودی نیشابور به دلیل نقوش منحصربه فردشان، بسیار مورد توجه هستند. این سفالینه ها، نه در ادوار قبل از سده سه هجری شناخته شده بودند و نه بعد از قرن چهار هجری استمرار تولید داشتند. در هیچ کدام از نظریاتی که در مورد این سفالینه ها مطرح شده است، به ذکر مدارک و دلایل معتبر و کافی نپرداخته اند. در این پژوهش، تلاش می شود ضمن مطالعه در باب منشأ صوری نقوش سفالینه ها و در بر داشتن تعداد مناسبی از آثار به ذکر دلایل مستدل مبنی بر منبع الهام نقوش و شباهت های صوری آنها پرداخته شود. در واقع سؤال پژوهش این است که منشأ صوری این نقوش چیست؟ فرم لباس، کفش، پارچه های به کاررفته، شیوه ترکیب بندی تصویر، عناصر گیاهی پراکنده در زمینه و در دست پیکره ها، لکه های دایره شکل سفید روی موها، شیوه تزئین اسب ها و... از چه متأثر هستند و چه ریشه ای دارند؟ این پژوهش مسائل مربوط به محتوای نقوش را بررسی نمی کند و تمرکز آن صرفاً منشأ نقوش به لحاظ فرمی است.در این دوره، شاهد تأثیرپذیری فرمی نگاره ها از سوی منطقه سغد و آسیای میانه و هنر دوران ساسانی هستیم. به نظر می رسد وجود امنیت و آسایش در زمان حکمرانی امپراطوران سامانی و جاده ابریشم که از چین تا سواحل مدیترانه امتداد داشت و به رونق بازرگانی می افزود، سبب شد منطقه سغد تأثیرگذاری بسیاری را بر شیوه تصویرپردازی نقوش سفالینه های مذبور داشته باشد. این پژوهش، دارای نظامی کیفی و راهبردی و براس اس هدف خود، از نوع پژوهش های بنیادی و از نظر روش پژوهش، از نوع پژوهش های تاریخی است. این پژوهش، با روش توص یفی- تحلیلی، به بحث وتحلیل پرداخته است.