فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۲٬۱۵۷ مورد.
تئاتر و تفسیر (4) (قسمت آخر)
حوزههای تخصصی:
بررسی بازتاب جنسیت در نمایش نامه های معاصر آمریکایی با تاکید بر نمایش نامه ی «احمق برای عشق» اثر ساموئل شپارد راجرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش زنان برای رسیدن به حقوق شهروندی از جمله ی مهم ترین مباحث قرن بیستم بود. زنان با به دست آوردن حق رای و حق نظر در مسایل اجتماعی، فرهنگ غرب را مجبور به بازنگری در تعیین جایگاه زن کردند. به دنبال این تحولات نمایشنامه نویسان بسیاری از جمله اونیل و ممت با حساسیت بیشتری موضوع جایگاه زن را در آثار خود منعکس کرده اند. ساموئل شپارد راجرز نیز در نمایش نامه احمق برای عشق (Fool for Love) به موضوع جنسیت و نقش زن در جامعه پرداخته است او داستان رابطه ی می (May) و ادی (Eddie) را به نمایش گذاشته و در پرداخت نمایشی این رابطه، بحث جنسیت را محور کار خود قرار داده است. می در این نمایش نامه از زنی با ویژگی های سنتی در جامعه ی مرد سالار، به زنی مستقل و واجد خصوصیات جنسیتی منطبق بر عصر خود تبدیل می شود. تلاش ادی برای قانع کردن و تسلط بر می با اتکا به روش های سنتی مردانه و نیز تصاویر متفاوت از مردانگی در مقابل جنس زن، که در رفتار ادی و مارتین (Martin)، دوست پسر می، مشاهده می شود؛ فرصتی را برای مخاطب فراهم می آورد تا شاهد تقابل دو نوع دیدگاه متفاوت نسبت به جنسیت و نقش زن در جامعه ی معاصر باشد.
شب بهرام بیضایی
تئاتر بسیجی بسیج تئاتری
منبع:
سوره ۱۳۸۵ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
نوپردازی در تئاتر امروز
منبع:
صحنه ۱۳۸۵ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
تشنگی و گشنگی: کمدی الهی انسان معاصر
حوزههای تخصصی:
بررسی جلوه های نمایشی آیین صوفی گری در ترکیه و تاثیرپذیری آن از مثنوی معنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین های صوفی گری، نمایش واره هایی هستند که درگذر زمان توسعه و تکامل یافته و به اشکال اجرایی امروزینش در آمده اند. صوفی گری در ترکیه همانند بسیاری از مظاهر فرهنگی این کشور، متأثر از تعاملات بینافرهنگی ِزنجیره هنر و ادبیات اسلامی(شامل ادبیات عرب،فارسی و ترک) بوده است.زبان و ادب فارسی ریشه دارترین حلقه پیوند میان جلوه های فرهنگیِ این زنجیره اسلامی محسوب می شود. مثنوی معنوی مولانا در طی شش سده مناسبات بینا فرهنگی، خاستگاه ظهور و بالندگیِ جلوه های مذهبی- آیینیِ مشترک میان ایرانیان و ترکان بوده است. مراسم سماع درویشان، آن گونه که امروزه در ترکیه به اجرا در می آید، بسیار ملهم از آموزه های عرفانی مولاناست.آیین دراویش ترکیه بهره مند از وجوه نمایشی بسیاری است که در هر اجرای مجدد، غنای بیشتری می یابد. فارغ از هر نوع ادعای" نمایش بودگیِ "سماع صوفیان مولویه، دلایل متعددی می توان یافت که حکم بر"نمایش وارگیِ" این آیین دارد . جلوه های نمایشی این آیین مذهبی، متأثر از غنای زبان و ادب فارسی و به ویژه آثار مولاناست؛ تا آنجا که مثنوی معنوی به عنوان حجت طریقت عارفانه او، پایه گذار انتقال مفاهیم و مبنای تأثیرات بینا فرهنگی میان ایران و ترکیه، با محوریت زبان و ادب فارسی بوده است.
ترویج شمایلهای زمینی تضعیف پیام آسمانی عاشورا
حوزههای تخصصی:
معرفی اثر-امکانات صحنه
حوزههای تخصصی:
نقد تئاتر به مثابه دستگاهی ارتباطی همراه با ملاحظاتی در باب نقد تئاتر در ایران
حوزههای تخصصی:
وهم سرخ
انسان شناسی تئاتر
منبع:
خیال ۱۳۸۵ شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
این مقاله ترجمه فصلی از کتاب فرهنگ انسان شناسی تئاتر است. در ابتدای این فصل، باربا انسان شناسی تئاتر را تعریف می کند: مطالعه رفتارهای اجتماعی ـ فرهنگی و نیز فیزیولوژیک انسان در موقعیتی اجرایی. به نظر او، اجراکنندگان سنتها و فرهنگهای مختلف از اصولی مشابه پیروی می کنندــ اصولی که می توان آنها را «مجموعه ای از توصیه های مفید» نامید. از موضوعات اصلی این مقاله رفتار روزمره و غیرروزمره یا، به تعبیری هندی، لوکادارمی و ناتیادارمی و تجلی آنها در کار اجراست. باربا در «تعادل پویا» به انرژی اجراکننده، فعال شدن آن در سطح پیش بیانی، معادلهای مفهوم انرژی در اجراهای شرقی، و نسبت فعال شدن انرژی با تعویض نقطه تعادل بدن (تعادل پویا) می پردازد. در «رقص تقابلها» نیز، کشمکش فنون بدنی روزمره و غیرروزمره و نمود آن در اجرا موضوع بحث است (در رقص بالیایی، تقابل کراس و مانیس). اما رقص تقابلها به واسطه حذف و ساده سازی عمل می کند؛ یعنی کنشها از زمینه خود جدا و بدین ترتیب آشکار می شوند. باربا با پرداختن به ایکبانا یا گل آرایی ژاپنی به نتایجی جالب می رسد؛ اینکه معانی انتزاعی از کار ظریف تحلیل و جابه جایی پدیده ها منتج می گردد و از امر انتزاعی نمی توان به امر انضمامی و عینی رسید. او با مثال ایکبانا نشان می دهد که چگونه نیروهایی که در زمان بالفعل می شوند معادل فضایی می یابند و این امر در اجرا با گسستن از فنون بدنی روزمره تحقق می یابد. بدن مصمم و داستانی در اجرای غربی و شرقی از دیگر مباحث این مقاله است. بحث با تبیین کانونهای انرژی اجراکننده (در تشدید و فعال سازی نیروهای دخیل در تعادل، در تقابلهایی که پویش حرکات را تعیین می کنند، در عملکرد ساده سازی و جانشینی که عناصر بنیادین کنش را برجسته و بدن را از فنون روزمره دور می سازند) و با طرح اهمیت بازی کردن در نقش جنس مخالف و بررسی اصطلاح شاکتی پایان می پذیرد. باربا مکرراً به انواع اجراهای شرقی (نو، کابوکی، کیوگن، اپرای پکن، بویو، رقص مالیایی، رقص هندی) و بعضی اجراهای غربی (مایم، باله) ارجاع می دهد.