فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
غیرقابل پیش بینی بودن آسیب پذیری سیستم های اجتماعی و فنی، عدم اطلاع از زمان، محل و نحوه وقوع سوانح، تاب آوری را تبدیل به هدفی اجتناب ناپذیر ساخته است. این مطالعه با توجه به این عوامل و با هدف تحلیل متغیرها و شاخص ها تاب آوری در قالب یک سیستم، با روش پیمایش میدانی به ارزیابی عوامل تاثیرگذار، تاثیرپذیر، کلیدی و استراتژیک بر سیستم و پایداری یا ناپایداری آن پرداخته است. با مرور مبانی نظری، متغیرها در چهار گروه اجتماعی، اقتصادی، نهادی و فیزیکی- کالبدی با شاخص ها مرتبط طبقه بندی و با روش تحلیل تاثیرات متقابل تاثیرگذاری و تاثیرپذیری متغیرها و شاخص ها با استفاده از نرم افزار میک مک تحلیل شدند. در ماتریس تاثیرات مستقیم، تاثیرگذاری متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و نهادی بیش از تاثیرپذیری آن ها و تاثیرگذاری متغیر کالبدی- فیزیکی بسیار کمتر از تاثیرپذیری آن می باشد. ماتریس تاثیرات متقابل غیرمستقیم نیز حاکی از اختلاف دو متغیر نهادی و اجتماعی در مقایسه با دو متغیر دیگر در میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری است. به بیان دیگر، دو متغیر نهادی و اجتماعی تاثیرگذارترین متغیرها در تاب آوری جامعه خواهند بودند. با توجه به نتایج حاصل از ماتریس تاثیرات مستقیم دو شاخص مشارکت و همکاری، کمک و ارتباط متقابل از گروه متغیر اجتماعی و شاخص آمادگی از گروه متغیر نهادی و در ماتریس تاثیرات غیرمستقیم شاخص های مشارکت و همکاری، کمک و ارتباط متقابل، هویت اجتماعی از گروه متغیر اجتماعی و شاخص آمادگی از گروه متغیر نهادی شاخص های استراتژیک و کلیدی محسوب می شوند. آنچه از نحوه پراکنش شاخص های در محورهای تاثیرگذاری- تاثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم پیداست، ناپایداری سیستم می باشد.
جایگاه «نشانه شناسی شهر ایرانی» در گردشگری در راستای آینده پژوهی برنامه ریزی شهری و توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب عنوان «سال جهانی گردشگری پایدار: ابزار توسعه» توسط مجمع عمومی سازمان ملل متّحد برای سال 2017 اهمیت توجه به میراث غنی تمدّن های گوناگون و ارزش های ذاتی فرهنگ های مختلف را بیان می دارد. بنابراین نقش گردشگری در رعایت ارزش های فرهنگ های مختلف کاملا آشکار می باشد. از سویی دیگر ساختار شهرها برآیند تفکرات و جها ن بینی ملل و تمدّن ها هستند. ساختار شهرهای ایرانی نیز دارای مشخصه هایی می باشد که هویت را در کالبد آنها شاخص نموده است. اگر چه در عصر حاضر شاخص های مادی و کمّی به عنوان وجه تمایز شهر و انواع مجتمع های زیستی دیگر به کار گرفته می شود، ولی از توجه به این نکته اساسی نیز نباید غفلت کرد که در طول تاریخ ابعاد معنوی و فرهنگی و کیفی نیز در تعریف شهر، نقشی شایان توجه ایفا نموده است. در ساختار شهر، نشانه شناسی برای تحلیل هویت شهر بسیار قابل توجه می باشد. استفادة معنادار از نشانه هاست که در کانون اهمیت نشانه شناسی قرار دارد. هدف اصلی این نوشتار تبیین مفهوم گردشگری پایدار در شهر ایرانی به عنوان راهکاری برای توسعه پایدار می باشد. این تحقیق بر اساس نوع داده ها و متغیرها، تحقیقی کیفی است. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی- اسنادی می باشد. متغیر مستقل تحقیق با توجه به موضوع پژوهش، گردشگری پایدار و متغیر وابسته نیز ادراک محیطی است. در این راستا توجه به مفهوم نشانه شناسی شهری و به تبع آن توجه به مؤلفه های هویت کالبدی شهر به عنوان ابزاری برای توسعه گردشگری پایدار در نظر گرفته شده است. در مرحله بعد ضمن تحلیل مطالعات صورت گرفته به ارائه مدل پیشنهادی در راستای توجه به گردشگری پایدار با استفاده از ابزار پیشنهادی (نشانه شناسی) پرداخته می شود. نتایج حاصل حاکی از این است که می توان با بازنمایی مؤلفه های هویت کالبدی شهرها و توجه به نشانه شناسی شهری در راستای گردشگری پایدار که یکی از اهداف توسعه پایدار می باشد گام برداشت.
عوامل علّی و کانون ارزشی آینده های بدیل و آینده مرجّح/ مطلوب شهر پایدار بر مبنای اخلاق زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در چارچوب میان رشته ای، تحت تأثیر مجموعه ای از دانش های شهرسازی، آینده پژوهی و اخلاق، با استفاده از روش تحلیل لایه لایه ای علّت ها که یک روش مطلوب برای طبقه بندی دیدگاه ها و ملاحظات مختلف درباره آینده ها است، به گونه ای نظام یافته است که بتوان ضمن دستیابی به درکی عمیق از لایه های زیرین مسائل مرتبط با آینده های بدیل شهر پایدار (بوم شهر، شهر سبز، شهر فشرده، شهر کم کربن، شهر سالم، شهر زیست پذیر و شهر هوشمند) و عوامل علّی مؤثر بر شکل گیری آن ها، آینده مرجّح/ مطلوب شهر پایدار از منظر دانش اخلاق زیست محیطی بازشناسی و تبیین گردد. بدین ترتیب پرداختن به مسأله شهر پایدار در این تحقیق از منظر «اخلاق زیست محیطی» با تأکید بر اسلام ضرورتی است در راستای فهم درست آینده و بازتاملی پیرامون چشم انداز آینده های شهرهای پایدار برای ادراک این که امروز چه اقداماتی را در حوزه شهرسازی می توان برای ساختن فردایی بهتر فارغ از ناکجاآباد انجام داد. نتایج به دست آمده نشان می دهد انسان هایی که محیط زیست فعلی و نهایی آنان ذات باری تعالی است، به عمران و آبادی زمین پرداخته و در «شهر طیّب» ساکن خواهند بود. اما نگرش زیست بوم محور، که محیط زیست انسان را کره زمین یا بوم سپهر می پندارد، علارغم اینکه به درستی منجر به این فهم شده است که فرم شهر باید بر مبنای فرایندهای بوم سپهر شکل پذیرد، صرفاً با تکیه بر حکمرانی زیست محیطی قادر نخواهد بود در ساکنان بوم شهر/ شهر سبز به عنوان آینده مرجّح/ مطلوب شهر پایدار، تحرّک لازم را برای عمران و آبادانی زمین ایجاد کند و از نظر قرآن کریم، ساکنان این شهرها از معیشت ضُنک برخوردار خواهند بود.
فرآیند تبدیل سکونتگاه های روستایی به شهر و اثرات آن بر کیفیت زندگی شهروندان (مطالعه موردی: شهر بلبان آباد، شهرستان دهگلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهبود کیفیت زندگی یکی از مهم ترین اهداف و سیاست های عمومی در کشورهای مختلف است. در سال های اخیر ارتقاء روستا به شهر به عنوان یکی از راهبردهای اصلی به منظور بهبود کیفیت زندگی در سکونتگاه های روستایی ایران مورد توجه قرار گرفته و از این رهگذر بسیاری از نقاط روستایی تبدیل به شهر شده اند، در واقع مهم ترین ملاک تفکیک روستا از شهر (جمعیت)، مد نظر قرار نگرفته و چه بسیار شهرهایی که جمعیت آن ها کمتر از پنج هزار نفر است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیرات تبدیل روستا به شهر روی کیفیت زندگی ساکنان شهر بلبان آباد است، ماهیت آن کاربردی بوده و سؤال مطرح شده این است که تبدیل روستا به شهر چه تأثیری بر کیفیت زندگی در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی داشته است؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات به دو طریق اسنادی و میدانی (پیمایشی) از جمله (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) بوده است، سؤالات مطرح شده در پرسشنامه بر اساس شاخص های مختلف ابعاد سه گانه کیفیت زندگی است که به روش طیف 5 گزینه ای لیکرت تنطیم گردیده است. جهت بررسی موضوع در فرآیند عملیات میدانی دو نوع پرسشنامه (خانوار و مسؤلین) تهیه گردیده است لذا به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و روش های آمار توصیفی (میانگین و میانه) و آزمون های آمار استنباطی (T تست تک نمونه ای و ضریب همبستگی اسپیرمن) استفاده شده است، جامعه آماری تحقیق شامل تعداد 943 سرپرست خانوار شهر بلبان آباد است که بر اساس فرمول کوکران تعداد 241 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب گردیده است. یافته های حاصل از بررسی ابعاد سه گانه اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- محیطی کیفیت زندگی، حد مطلوب (3) را نشان می دهد، مقدار sig به دست آمده (0.00)، در آزمون T، با ضریب آلفای 5%، نشان می دهد که ارتقاء روستای بلبان آباد به شهر، در بهبود کیفیت زندگی در ابعاد سه گانه تا حدودی موفق بوده است، همچنین نتایج ضریب همبستگی اسپیرمن، با ضریب اطمینان (1%)، مبین وجود رابطه معنادار و مستقیم بین ابعاد مختلف کیفیت زندگی بوده و بیشترین میزان همبستگی نیز (0.549) مربوط به ابعاد اقتصادی و کالبدی است.
بررسی شاخص سازگاری در برنامه ریزی کاربری زمین شهری به منظور پایداری اقتصادی شهر، مطالعه موردی: منطقه یک شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکانیابی و ساخت کاربری های شهری در اقتصاد شهر و پایداری اقتصادی آن نقش به سزایی دارد. امروزه رشد ناموزون کاربری ها در بعضی از نواحی شهری موجب ناسازگاری و افزایش هزینه های شهری شده است. شاخص های سازگاری به طور مستقیم و غیرمستقیم در پایداری اقتصاد شهر تأثیر گذارند. هدف این پژوهش تحلیل وضعیت کاربری زمین شهری بر اساس معیار سازگاری به منظور دست یابی به پایداری اقتصادی در منطقه یک شهرداری تهران است. در این پژوهش شاخص های سازگاری کاربری ها از جمله فاصله از خط گسل، همجواری کاربری ها با کاربری های آلوده کننده و مزاحم، مکانیابی کاربری ها بر اساس شیب زمین است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی، با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و نرم افزار (excel) است. داده ها و اطلاعات جمع آوری شده از منابع کتابخانه ای و نقشه های رقومی منطقه به کمک GIS تحلیل شده است. نتایج مشخص می سازد مکان گزینی حدود 40 درصد کاربری هایی که در محدوده 700 متری خط گسل قرار دارند؛ خطرساز می باشد، بیش از 20 درصد کاربری ها در شیب نامناسب ساخته شده اند، هم چنین 3/0 درصد از کاربری های منطقه از لحاظ شاخص آلودگی و مزاحمت، وضعیت نامطلوبی دارند، در مجموع، این فرآیند موجب خسارات مالی و جانی متنوعی می گردد که ناپایداری اقتصادی منطقه را به دنبال خواهد داشت.
سنجش ظرفیت زیست پذیری محله های شهری در کلان شهر تهران (موارد مطالعاتی: محله های هرندی، تختی و کوثر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه بیش از حدِ شهرها در عصر حاضر و افزایش چالش های مرتبط با آن، باعث به خطر افتادن زندگی در شهرها شده است. زیست پذیری از جمله رویکردهایی است که به دنبال ایجادِ یک محیط امن و سالم برای جوامع انسانی است. این رویکرد از در هم تنیدگی ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیطی و کالبدی تشکیل یافته و می بایست برای پیشگیری از تک بعدی شدن و تقلیل گرایانه شدن آن، شبکه ای از روابط میان معیارهای مربوط به قلمروهای گوناگون زیست پذیری را در آن در نظر گرفت. هدف پژوهش سنجش زیست پذیری محلات شهری بر مبنای متون جهانی و کاربستِ این مؤلفه ها در رتبه بندی محلات هرندی، تختی و کوثر کلان شهر تهران از لحاظِ زیست پذیری است. روش تحقیق مقاله کمی است و با رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از Excel و برای استخراج امتیاز نهایی زیست پذیری از مدلElectre استفاده شده است. نتایج نشان می دهد بین محله های مورد مطالعه از لحاظِ زیست پذیری تفاوت وجود دارد. با توجه به این نتایج، محلة تختی از لحاظ شاخص های زیست پذیری در سطح بالاتری نسبت به سایر محلات قرار داشته و محله های کوثر و هرندی به ترتیب بعد از محله تختی قرار می گیرند. اگر چه در کم و کیفِ زیست پذیری محلات عوامل مختلفی نقش دارند، با این حال به نظر می رسد زیست پذیری پایین محله های مورد مطالعه ناشی از کم بودن حسِ تعلق شهروندان و گسترش کاربری های تجاری-خدماتی و انبارداری مربوط به عملکردهای بازار است. امری که به طور خاص در محلة هرندی به وضوح قابل مشاهده است.
تحلیل قابلیت ها و جایگاه شهر تهران ازنظر تحقق مفهوم شهر خلاق در مقایسه با سایر شهرهای دنیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش سنجش میزان تحقق مفهوم شهر خلاق در کلان شهر تهران است. این تحقیق ازنظر هدف، کاربردی-توسعه ای و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. برای گردآوری آمار از روش اسنادی- کتابخانه ای استفاده شده است. برای سنجش میزان تحقق مفهوم شهر خلاق از ۳۹ شاخص از شاخص های شهر خلاق در قالب ۵ معیار کلی (فرهنگی-هنری و جاذبه های خلاق، سرمایه انسانی و تحقیق، جهانی شدن، فناوری، تنوع و تاب آوری) استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که شهر تهران علی رغم پتانسیل های فراوان در مقایسه با شهر های مورد مطالعه با ضریب (Q) ۹۵۷/۰، در رتبه آخر قرار دارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد که در ۳۹ شاخص بررسی شده، تهران تنها در شاخص تعداد افراد در سن ۱۴-۲۵ جایگاه بهتری از سایر شهرها دارد اما در اکثر شاخص ها به ویژه در امکانات گردشگری برای گردشگران بین المللی، درصد افراد شاغل در فعالیت های تحقیق و توسعه، درصد کاربران اینترنت و اینترنت با سرعت بالا، درصد افراد خارجی ساکن در شهر، آزادی و سانسور مطبوعات، ضریب جینی، مشارکت در انتخابات گذشته وضعیت مناسبی ندارد. مهم ترین رویکردی که شهر تهران برای تحقق شهر خلاق می تواند به کار گیرد، اول بهبود محیط شهری خلاق در راستای پرورش شهروندان خلاق، دوم حفظ و جذب طبقه خلاق و شهروندان خلاق است.
سنجش نابرابری فضایی شاخص های فرهنگی بین شهرستانی با استفاده از مدل ویکور (مطالعه موردی: شهرستان های کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مسائل مؤثر بر رفتارها در جوامع انسانی مقوله فرهنگ است. در بیشتر کشورهای در حال توسعه، توسعه فرهنگی یکی از ابعاد اصلی فرایند توسعه محسوب می شود. بنابراین برای برنامه ریزی، تخصیص منابع و اعتبارات میان مناطق مختلف، شناسایی جایگاه منطقه در بخش مربوطه و سطح بندی برخورداری از مواهب توسعه ضروری است. هدف از این پژوهش، تعیین و تحلیل سطح توسعه فرهنگی و نابرابری ناحیه ای شهرستان های استان کرمانشاه با استفاده از مدل آنتروپی- ویکور است. جامعه آماری پژوهش، ۱۴ شهرستان استان کرمانشاه است. رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی- کمی و تحلیلی است. در این پژوهش از ۲۰ شاخص فرهنگی برای سطح بندی و جایگاه هر یک از شهرستان های استان کرمانشاه در چهار سطح توسعه یافته (فرا برخوردار)، در حال توسعه (برخوردار)، توسعه نیافته (نیمه برخوردار) و محروم (نابرخوردار) بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش مبین آن است تنها شهرستان کرمانشاه در سطح توسعه یافته و رتبه اول قرار دارد و شهرستان های اسلام آباد غرب و صحنه در سطح در حال توسعه (برخوردار) و رتبه دوم قرار دارند. شهرستان های کنگاور، سنقر، هرسین، پاوه، سرپل ذهاب، گیلانغرب، قصر شیرین در سطح توسعه نیافته (نیمه برخوردار) و در رتبه سوم و شهرستان های روانسر، دالاهو، ثلاث باباجانی و جوانرود در سطح محروم (فروبرخوردار) و رتبه چهارم قرار دارند. یافته های حاصل نشان می دهد که نابرابری های فضایی فرهنگی، در سطح استان بسیار بالا است و تناسب چندانی با عدالت اجتماعی نداشته و لازم است به توزیع عادلانه منابع وخدمات فرهنگی در سطح توسعه فرهنگی توجه جدّی شود.
ارزیابی آسیب پذیری زیرساخت های شهری کوهدشت با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع حوادث طبیعی و انسانی تلفات سنگینی را در شهر ها ایجاد می کند. این مسئله توجه به ابعاد آسیب پذیری شهر ها و دستیابی به استانداردهای آسایش شهری از منظر پدافند غیرعامل را گریزناپذیر می کند. موقعیت ژئواستراتژیک استقرار در پهنة آسیب پذیر زلزله با مخاطرة متوسط، خطرپذیری بالای سیل، همچنین، موقعیت استراتژیک شهر دفاعی در غرب کشور، پرداختن به مسئلة آسیب پذیری در کوهدشت را اجتناب ناپذیر کرده است. این پژوهش از نظر روش توصیفی - تحلیلی و ماهیت آن نظری - کاربردی است. برای دستیابی به اهداف، کاربری های حیاتی و حساس با توجه به منابع موجود دردسترس و مطالعات میدانی از طریق روش دلفی ونظرسنجی از 20 نفر استخراج و بانک داده های مکانی تشکیل شد. همچنین، اصول همجواری در بین کاربری ها مورد سنجش قرار گرفت با توجه به اثرگذاری متفاوت شاخص ها، از مدل ترکیبیFAHP_GIS برای ارزش گذاری و تهیة مدل مکانی به کار گرفته شد و با نرم افزار Arc GIS ابزار Spatial Analysis و از طریق توابع همپوشانی فازی (Fussy Overlay) رستر نهایی آسیب پذیری زیرساخت های شهری تهیه شد. یافته ها نشان داد 68 درصد از زیرساخت ها با رعایت همجواری 29/0- 55/0 و میزان آسیب پذیری 45/0- 71/0 در پهنة آسیب پذیری زیادی قرار دارند
سنجش نابرابری فضایی سطح سلامت در استان قزوین با استفاده از تکنیک الکتره فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل تأثیر گذار در توسعه هر کشوری، بهینه بودن ارائه خدمات بهداشت و درمان است. این خدمات زمانی مطلوب تر خواهند بود که به طور عادلانه در مناطق مختلف توزیع شوند و رضایت جامعه را فراهم کنند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل نابرابری سلامت منطقه ای در استان قزوین است؛ بدین منظور با رویکردی کاربردی و ماهیتی توصیفی و تحلیلی انجام یافته است. جمع آوری داده با شیوه کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است که مشتمل بر مطالعه ادبیات جهانی سلامت، پژوهش های انجام شده پیشین و استناد به سالنامه آماری استان قزوین در سال 1392 است. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از مدل الکتره فازی، مدل جمع وزنی، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب پراکندگی و آزمون تی صورت گرفته است که بدین منظور از نرم افزارهای Excel و SPSS برای اطمینان از صحت و دقت در محاسبه ها بهره گیری شد. محاسبات روش الکتره فازی نشان دهنده برتری غالب شهرستان قزوین با 5 امتیاز بر سایر شهرستان های استان است و در جایگاه های بعدی به ترتیب شهرستان های بوئین زهرا با 4 امتیاز، تاکستان با 3 امتیاز، آبیک با 2 امتیاز، البرز با 1 امتیاز و آوج با صفر امتیاز، رتبه های دوم تا ششم را کسب کردند. محاسبات آزمون تی، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب پراکندگی نیز نشان دهنده نابرابری توزیعی چه در بین شهرستان ها و چه در درون آن ها (شهرها و روستاها) است؛ وجود نابرابری در استان قزوین، از توزیع ناعادلانه خدمات سلامت و فاصله از دو اصل در دسترس بودن و فراهم بودن بین شهرستان ها و درون آنها حکایت دارد.
سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری محله های شهری در برابر زلزله موردپژوهی: ( بخش مرکزی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری در برابر زلزله یکی از مفاهیم بسیار مهم نظری و عملی در مدیریت بحران است. طی چند دهه گذشته، رشد شتابان شهری و توسعه مناطق فرودست شهری (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) موجب شده که آسیب پذیری آن ها در برابر بحران هایی با منشاء انسانی و طبیعی بیش از پیش گردد. لذا تاب آور نمودن جوامع شهری به ویژه محلات فرودست و نابسامان دارای اهمیت خاصی است. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال سنجش و ارزیابی تاب آوری محله های مرکز شهر زنجان در چهار بعد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی است. جهت سنجش میزان آسیب پذیری بخش مرکزی از لحاظ کالبدی از نظر 14 کارشناسان استفاده شده است. نتایج تحلیل گویای آسیب پذیری بالای کالبد بخش مرکزی شهر زنجان است؛ به طوری که حدود 69 درصد بناها در رده آسیب پذیری زیاد و 10 درصد در رده آسیب پذیری خیلی زیاد قرار گرفته اند. همچنین جهت سنجش سایر ابعاد تاب آوری در بعد مدیریت – نهادی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی از نظر ساکنان این بخش استفاده شده است. ابتدا به صورت نمونه گیری تصادفی سه محله انتخاب و بر اساس فرمول کوکران حجم جامعه نمونه مشخص گردید و میان ساکنان محلات هدف توزیع شد. جهت تحلیل سؤالات پژوهش، آزمون های پیرسون و رگرسیون بکار گرفته شده است. نتایج تحلیل پرسشنامه نشان می دهد که میزان تاب آوری در بخش مرکزی شهر زنجان از نظر این سه بعد مطلوب ناست. همچنین بعد اجتماعی با بیشترین تاثیر می تواند سبب افزایش تاب آوری و کمترین تاثیر در بعد محیطی با کاهش آسیب پذیری در تمامی محلات مورد پژوهش است.
فضای شهروندمدار، رویکردی نوین در تحقق توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تطور مفهوم فضا در دهه های گذشته و ایجاد درک مشترک از اینکه فضا یک سازه اجتماعی و اجتماع نیز یک سازه فضایی است، از یک سو و در نظر گرفتن حقوق شهروندان به مثابه اساس برنامه ریزی های اجتماعی در گفتمانهای شهروندی از سوی دیگر، اساس نظری تبلور فضای شهروندمدار است. مفهومی که شناخت ابعاد و نحوه عینیت یافتن آن موضوع بسیاری از پژوهش ها، برنامه ریزی ها و طرح های شهری در چند سال اخیر بوده است. این پژوهش به دنبال بررسی و شناخت فضا، شهروندی و فضای شهروندمدار و تجزیه و تحلیل وضعیت فضای شهر تهران بر اساس شناخت است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و اساس آن مبتنی بر مدل CSI یا شاخص رضایت شهروندان از طریق مطالعه میدانی (384 پرسش نامه) و بهره گیری از روش های آماری کای اسکوئر،T-test تک نمونه ای، ضریب همبستگی اسپیرمن و... در محیط نرم افزار SPSSاست. نتایج نشان می دهد که شاخص های CSI در شهر تهران در وضعیت نامطلوب و نسبتاً مطلوب قرار دارد و شهروندان از فضای شهر تهران رضایتی کمتر از حد متوسط داشته اند. نتایج نشان دهنده دوری و فاصله فضای شهر تهران از ابعاد و شاخص های فضای شهروندمدار به مثابه مهم ترین حلقه مفقوده نظام برنامه ریزی شهری تهران است که این امر می تواند هشداری برای بروز آسیب های اجتماعی – فضایی باشد و ضروری است از هم اکنون چاره ای برای حل آن اندیشیده شود.
طیف سنجی سرزندگی در بافت ها و محلات شهری با تلفیق رویکردهای توسعه ی پایدار، رشد هوشمند و نوشهرگرایی و کاربرد مدل الکتر (نمونه ی موردی: محلات شهر مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز اندیشه های نوین در مباحث شهرسازی و ورود آنها به عرصه های مدیریت شهری موجب گردیده تا شهرها، تجارب متفاوتی را کسب کنند. افول حیات و سرزندگی در محلات شهری را می توان به عنوان یکی از نتایج پیروی از دیدگاه مدرنیسم دانست که همواره طرفدار کمّی گرایی بوده است و به مباحث کیفی بی توجهی نموده است. پژوهش حاضر با هدف طیف سنجی و سنجش ابعاد سرزندگی در بافت ها و محلات شهر مرودشت انجام شده است. روش تحقیق، تحلیلی- پیمایشی و مبتنی برمنابع اسنادی و پرسشنامه های محقق ساخته می باشد. به منظور تحلیل داده ها از مدل الکتر (electre) استفاده شده است. مراحل تحقیق شامل سنجش (از طریق 44 سنجه در قالب 6 بُعد اصلی)، ارزیابی و انتخاب محله ی برتر (منتخب از پنج بافت مختلف شهر) می باشد. طبق یافته های تحقیق، بافت شماره 4 و محلات آن عنوان سرزنده ترین و بافت شماره 3 و محلاتش کمترین میزان سرزندگی از نظر ساکنان را داشته اند. در ادامه با توجه به نحوه ی پراکنش عوامل مؤثر در سرزندگی از قبیل نوع توزیع کاربری های جاذب، محل قرارگیری فضاهای عمومی، موقعیت مراکز محله، کاربری زمین شهر و غیره . طیف سنجی سرزندگی در بافت های شهر مرودشت و محلات آن صورت می گیرد. نتیجه طیف سنجی به صورت نقشه های سرزندگی در محورهای اصلی، سرزندگی در مراکز اصلی، سرزندگی در نقاط گره گاهی، سرزندگی در لبه های بیرونی و محورهای پیرامونی بررسی شده است. در نتیجه آزمون طیف سنجی سرزندگی، بافت شماره 4 و محلات درون آن به سبب سرزندگی بیشتر، تمام گزینه های طیف سنجی را دربر می گیرند. در مقابل بافت شماره 3 و محلاتش با کمترین میزان سرزندگی هیچ یک از گزینه های طیف سنجی را شامل نمی شود.
تحلیل تطبیقی نقش سرمایه اجتماعی در پایداری محله ای در بافت های فرسوده و جدید (نمونه موردی: محلات نارمک و یوسف آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی پایدار محله ای توانا یی جوامع کوچک محلی (محلات)، در بهره برداری و استفاده از منابع طبیعی، انسانی و اکولوژیکی بوده است. در واقع استفاده از سرمایه اجتماعی به عنوان راه حلی قابل اجرا در سطح اجتماعات محلی برای مشکلات توسعه مورد توجه سیاست گذاران و مسئولان سیاست است. بنابراین، درک مکانیزم و نقش سرمایه اجتماعی برایتحققهدفکوچک سازی وظایفوواگذاریمسئولیت هابهنهادها، فراهم نمودن زمینه برای گسترش سرمایه اجتماعی در راستای افزایش تعاملات و ارتباطات اجتماعی و فرهنگی در سطح محله ای به منظور کمک گرفتن از شهروندان در رسیدن به توسعه پایدار، از اهم اهداف تحقیق حاضر است. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است. در این راستا تجزیه تحلیل داده ها با تکمیل پرسشنامه جهت سنجش میزان سرمایه اجتماعی و پایداری محله ای انجام گرفته است. به این منظور ابتدا با استفاده از ادبیات نظری تحقیق، شاخص های سرمایه اجتماعی و پایداری محله تعیین شده، سپس جهت تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسن و رگرسیون برای آزمون فرضیات تحقیق استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که رابطه ای مستقیم و معناداری بین متغیر سرمایه اجتماعی و پایداری محله ای وجود دارد.
بررسی تطبیقی تأثیر ابعاد کالبدی- محیطی در کیفیت زندگی شهرها نمونه های مورد مطالعه: شهرهای عجب شیر و بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با اتخاذ شاخص های سنجش ذهنی به مطالعه ی ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی اعم از عملکردی، کالبدی و محتوایی پرداخته و از آنجایی که هدف، مطالعه ی کیفیت زندگی در مقیاس منطقه ای است، اقدام به بررسی تطبیقی تأثیر ابعاد کالبدی- محیطی در کیفیت زندگی شهرها در دو شهر عجب شیر و بناب شده است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و در آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. به منظور رسیدن به هدف این پژوهش از مطالعات اسنادی و میدانی با ابزار پرسشنامه استفاده شده و برای تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری، به ترتیب از روش تعیین حجم نمونه کوکران و نمونه گیری خوشه ای تصادفی و در تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها و اطلاعات بدست آمده از مطالعات میدانی، از آزمون های Independent-Samples T Test یا همان آزمون t با دو نمونه ی مستقل، تحلیل عاملی با استفاده از چرخش واریماکس نرمال و رگرسیون چند متغیره ی خطی در محیط نرم افزار SPSS 22.0، استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها وجود تفاوت در ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی را در دو شهر عجب شیر با مقدار 0.718 و بناب با مقدار 0.741 را نشان داد و از این نظر شهر بناب در مقایسه با شهر عجب شیر سطح بیشتری از کیفیت زندگی را در ابعاد کالبدی- محیطی داراست. از سویی در بین ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی در شهر عجب شیر به ترتیب بالاترین و پایین ترین ابعاد مربوط به بعد محتوایی و کالبدی و در شهر بناب به ترتیب بالاترین و پایین ترین ابعاد مربوط به بعد عملکردی و محتوایی است. در نهایت با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهادهایی جهت بهبود کیفیت زندگی در شهرهای مورد مطالعه ارایه گردید.
بررسی و تحلیل چالش های پایداری توسعه فضایی در شهر مرزی بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پتانسیل مراوده های اقتصادی در آنسوی مرزهای غربی کشور منجربه رونق اقتصاد میان مرزی در شهرستان بانه شده است. شهر بانه و شبکة منطقه ای تحت نفوذ آن در پیوند متقابلی که با یکدیگر برقرار کرده اند در مسیر رشد قرار گرفته اند. پویایی و رشد این شبکه، وابسته به عوامل و کنش های نامعین و ناپایداریست که ممکن است در آینده، رونق کنونی این شبکه را با سکون و رکود مواجه سازد. شواهد موجود، مؤید غفلت مدیران، تصمیم سازان و تصمیم گیران محلی و ملی از فرصت های موجود در جهت توسعه است. هدف اصلی این پژوهش روشن ساختن ضرورت توجه به ناپایداری تحولاتی است که اکنون منجر به رونق و پویایی شهر بانه و شبکه تحت تأثیر آن شده است. این تحقیق بر اساس هدف جزء تحقیقات کاربردی و بر اساس ماهیت جزء تحقیقات توصیفی-تحلیلی است که با روش تحلیل محتوا انجام شده است. باتوجه به ابعاد گستردة مسأله تحقیق، از ابزارها و روش های متنوعی از قبیل پیمایش پدیدارشناسانه، مصاحبه با عوامل ذی نفع و ذی نفوذ، کارتوگرافی کالبدی-فضایی و تحلیل داده های ثانویه استفاده شد. آینده پژوهی توسعه در شهرستان بانه از طریق تعمیم فرآیند راهبردی توسعة شهر دبی به مصداق های موجود و محتمل شهر بانه و شبکه تحت نفوذ آن، انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهند که تقویت نقش و عملکرد اخیر شهر بانه متأثر از اقتصاد میان مرزی غیررسمی، منجر به تحولات گسترده کالبدی-فضایی-عملکردی در این شهر و شبکه تحت نفوذش شده است. اما رونق کنونی بدلیل نامشخص بودن عوامل و رویکرد کنش گران ممکن است در آینده با افول و انحطاط مواجه گردد. در همین راستا سناریویی برای توسعة شهر بانه و شبکه تحت نفوذ در آینده پیشنهاد شد. مبانی فکری این سناریو متکی به نظریه های توسعة منطقه ای و مفهوم توسعه و مصداق عملی آن مبتنی بر تجربه ای است که دبی را در کمتر از نیم قرن، از یک سکونت گاه بدوی به شهری جهانی تبدیل نمود.
بهسازی بافت فرسوده شهری با رویکرد پایداری اجتماعی مورد شناسی: محله دریادل شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تعیین نحوه مداخله در بافت فرسوده، به یکی از چالش برانگیزترین مباحث مدیریت شهری تبدیل شده است. از آنجا که در مباحث مدیریت برنامه ریزی شهری، توجه به موضوعات اجتماعی، اجتناب ناپذیر و جزء جدایی ناپذیر طرح های شهری شمرده می شود؛ بنابراین، با تعیین و استفاده از ابعاد پایداری اجتماعی می توان رویه های مؤثّر بر مباحث اجتماعی را در جهت ساماندهی بافت فرسوده مورد بررسی و شناسایی قرار داد. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی است. به این منظور، پس از تعیین شاخص های پایداری اجتماعی و تهیه پرسش نامه، وضعیت این شاخص ها در محله دریادل شهر مشهد مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه به کمک یافته های توصیفی و استنباطی حاصل و با استفاده از مدل SWOT، نقاط قوّت، ضعف، فرصت و تهدید مورد شناسایی قرار گرفته و براساس آن راهبردهایی جهت مداخله در محله مورد نظر پیشنهاد شده؛ همچنین، از تلفیق تحلیل SWOT با تکنیک تحلیل سلسله مراتبی، جهت تعیین بهترین نحوه مداخله استفاده شده است. بر این اساس و بر پایه نظرات بالغ بر 15 نفر از کارشناسان، از میان گزینه های قابل انتخاب، معرفی موقعیت ویژه و ارزش های اقتصادی؛ محله دریادل در جهت جلب مشارکت ساکنان با امتیاز نرمال شده (302/0) به عنوان بهترین راهکار برون رفت، از مشکلات این بافت شناخته شده است.
تحلیل شاخص پایداری در بین کشورهای آسیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای توسعه پایدار منطقه ای، فرمول واحدی برای تمام کشورها به دست نیامده است و در هر کشور باید با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و شرایط اکولوژیکی، معیارهای خاص توسعه پایدار را شناسایی کرد. شناخت مؤلفه ها، شاخص ها و نماگرهای برخورداری، در گرو شناخت هرچه بهتر شاخص های توسعه است؛ زیرا شاخص ها نه تنها ابزاری برای اندازه گیری هستند، بلکه راهنمایی برای چگونگی درک مفهوم توسعه پایدار نیز قلمداد می شوند و انتخاب و تعیین دقیق آن ها در امر توسعه و محرومیت و اینکه آیا وضعیت توسعه یافتگی پایدار یا ناپایدار است، یکی از مراحل اساسی در برنامه ریزی توسعه شهری است؛ بنابراین، شاخص ها یکی از اجزای ضروری برای ارزیابی کلی میزان پیشرفت به سوی توسعه پایدار به شمار می روند. پژوهش حاضر، با استفاده از 32 شاخص، توسعه پایدار را در میان کشورهای آسیایی تحلیل می کند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و در آن، از تکنیک چندمعیاره (تاپسیس) برای سطح بندی کشورهای آسیایی مورد مطالعه استفاده شده است. نتایج به کارگیری تکنیک تاپسیس نشان می دهد در بین سال های 1385، 1387، 1389 و 1391 کشورهای نپال، کامبوج و بوتان در رتبه های نخست قرار دارند و در همین سال ها، کشورهایی مانند ترکمنستان، عراق، فلسطین اشغالی، اردن و سوریه، ناپایدار به شمار می روند. در حالت کلی طی سال های مورد ارزیابی برخورداری کشورها از لحاظ شاخص های مورد سنجش محسوس بوده و تغییر خاصی در آن ها از سال 1385 تا 1391صورت نگرفته است و بیانگر ناپداری نسبتا بالای کشورها از بّعد شاخص پایداری می باشد.
ارزیابی شاخص های کمّی و کیفی مسکن با رویکرد توسعه پایدار (مطالعه موردی: شهر سامان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة توسعة پایدار با توجه به آثاری که در محیط فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی گذاشته، اخیراً مورد توجه شهرسازان و برنامه ریزان شهری واقع شده است. با توجه به اهمیت مسکن در ساختار شهرهای امروزی و زندگی شهروندان توجه به اصول توسعة پایدار در جهت عدالت فضایی و اجتماعی و ساختار کالبدی شهرها، مطلوبیت کمّی و کیفی کاربری ها به ویژه کاربری مسکونی و مقولة مسکن امری مهم است. لذا، هدف پژوهش حاضر تحلیل و ارزیابی وضعیت شاخص های کمّی و کیفی مسکن در شهر سامان است. روش این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش برای ارزیابی وضعیت شاخص های مسکن در نواحی چهارگانة شهر سامان، از سه مدل تصمیم گیری تاپسیس، ویکور و کوپراس استفاده شده است. در این پژوهش همچنین برای مقایسة زوجی معیارهای هر شاخص و وزن دهی به معیارها از مدل تحلیل شبکة ANP استفاده شده است. شاخص های به کار رفته در پژوهش حاضر شامل شش شاخص اجتماعی، اقتصادی، ریزدانگی، تراکمی، محیط زیستی و تسهیلات مسکن با رویکرد توسعة پایدار است. برای گردآوری داده های پژوهش از اطلاعات حاصل از داده های مرکز آمار ایران (1390)، طرح تفصیلی شهر سامان (1391) و مطالعات میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه با حجم نمونة 320 خانوار استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مسکن شهر سامان متناسب رویکرد توسعة پایدار نیست و در بیشتر شاخص های مسکن در نواحی چهارگانة شهر سامان عدم برابری و ثبات وجود دارد، به طوری که در شاخص اجتماعی، نواحی 1 و 4 نسبتاً مطلوب، ناحیة 2 نامطلوب و ناحیة 3 نسبتاً نامطلوب، در شاخص اقتصادی ناحیة 1 نامطلوب، ناحیة 2 نسبتاً مطلوب و نواحی 3 و 4 مطلوب است. در شاخص ریزدانگی، نواحی 1 و 2 نامطلوب و نواحی 3 و 4 مطلوب است. در شاخص تراکمی، ناحیة 1 مطلوب، ناحیة 3 نسبتاً مطلوب و نواحی 2 و 4 وضعیت متوسطی دارد. در شاخص تسهیلات مسکن ناحیة 1 نامطلوب، ناحیة 2 مطلوب و نواحی 3 و 4، به ترتیب نسبتاً مطلوب و متوسط است؛ اما در شاخص محیط زیستی مسکن نواحی چهارگانة شهر سامان وضعیت نامطلوبی دارد.
تحلیل فضایی سطوح برخورداری مناطق کلان شهر اهواز از خدمات شهری با تأکید بر عدالت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی و توسعه فیزیکی شهرهای کشور در دهه های اخیر ازهم پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدماتی شهری است که زمینه ساز نابرابری اجتماعی شهروندان در برخورداری از این خدمات شده است. هدف اصلی این پژوهش تحلیل فضایی سطوح برخورداری مناطق کلان شهر اهواز از خدمات شهری است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش، ترکیبی از روش های توصیفی – تحلیلی است و در گردآوری داده ها از شیوه کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. برای سنجش شکاف بین مناطق هفت گانه شهر اهواز از شاخص 15 کلی و 67 مؤلفه تعیین کننده خدمات عمومی بهره گیری شده است؛ سپس با استفاده از نظرهای کارشناسان، میزان اهمیت شاخص ها در محیط فازی بررسی شد. برای تحلیل داده ها از تکنیک الکتر استفاده شده است. نتایج مدل الکتر نشان می دهد که منطقه 3 و 4 در رده خدماتی کاملاً برخوردار، منطقه2 در رده برخوردار، مناطق 1، 6 و 7 در رده برخورداری کم و منطقه 8 در رده فقدان برخورداری قرارگرفته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که توزیع خدمات عمومی در سطح مناطق مادرشهر اهواز با عدالت فضایی انطباق ندارد.