فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۳۳۸ مورد.
فهم زمانی و تجربه حل مسأله؛ نمونه موردی «پلیس نامحسوس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش پیش روبه نسبت فهم زمانی کنشگران و شیوة حل مسئله دریک وضعیت بغرنج می پردازیم. در این مسیر با بررسی تعدادی ازفیلم های برنامة «پلیس نامحسوس»، به شیوة حل مسئلةرانندگان توجه می کنیم. در این مطالعه با استفاده از رویکرد مردم روش شناسی و با تکنیک تحلیل گفتگو به نظم نهادی اندرکنش ها در موقعیت این فیلم ها پرداخته ایم و با استفاده از چارچوب نظری پدیدارشناسی و شاخص های ارنست پوپل می کوشیم فهم های زمانی دخیل در این گفتگو را تحلیل کنیم. در فرایند کار به لحظه ای توجه می کنیم که متخلفین پس از متوقف شدن به وسیلة پلیس می کوشند دلایل تخلف خود را توضیح دهند. با تحلیل این گفتگوها می بینیم که رانندگان متخلف از بیان هایی استفاده می کنند که مبتنی برفهم چرخنده از زمان است. این در حالی است که زمان قانون و پلیس و حتی زمان فن آوری جاده و اتومبیل،زمانی خطی و همگن است. در ادامه می بینیم که رانندگان متخلف چگونه برای مدیریت کردن مسئله و شرایط بغرنج خود یک گفتگو را به گونه ای سامان می دهند که مبتنی بر زمان خطی نباشد. در پایان این نتیجه حاصل می شود که زمان نه یک مقولة عام بر فراسوی جامعه بلکه مقوله ای است که در تجربه های خرد گوناگون پیوسته اشکال گوناگون به خود می گیرد.
تحلیل جامعه شناختی رابطه ی اعتماد اجتماعی و تحقّق شهروند الکترونیک در شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی شهروند الکترونیک، راهکار مناسبی برای مشکلات اجتماعی شهرهای بزرگ ایران همچون ترافیک، آلودگی های زیست محیطی و مصرف زیاد انرژی است اما شهروند الکترونیک در ایران توسعه ی مطلوبی نداشته است. با استناد به مباحث نظریه پردازان اعتماد اجتماعی، استفاده از خدمات الکترونیک توسط شهروندان، پیوند نزدیکی با اعتماد اجتماعی دارد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر این است که رابطه ی اعتماد اجتماعی را با شهروند الکترونیک واکاوی کند. روش پژوهش، پیمایشی است و جامعه ی آماری پژوهش، شهروندان 18 سال به بالای شهر یاسوج هستند که 346 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده اند. ابزار تحقیق برای سنجش شهروند الکترونیک، پرسشنامه ی پژوهشگر ساخته است که با استفاده از اعتبار محتوا تعیین اعتبار شده و با استفاده از روش کودر-ریچاردسون تعیین پایایی گردیده است. ابزار تحقیق برای سنجش اعتماد اجتماعی، پرسشنامه ی استاندارد شده اعتماد اجتماعی صفاری نیا و شریف (1392) است. براساس یافته های تحقیق، رابطه ی معناداری بین اعتماد اجتماعی و تحقق شهروندالکترونیک وجود دارد و طی آن، اعتماد اجتماعی قادر است 106/0 تغییرات شهروند الکترونیک را تبیین کند. با ورود متغیرهای کنترل جنسیت، وضع تأهل و تحصیلات دانشگاهی به مدل، ضریب تبیین به 259/0 افزایش می یابد. نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که با ارتقای اعتماد اجتماعی می توان، شهروند الکترونیک را گسترش داد و از این طریق به تسکین برخی از مسائل اجتماعی حادّ شهرها کمک نمود.
گزارش عملکرد شوراهای تخصصی (شوراهای تخصصی شورای عالی انقلاب فرهنگی): شورای تخصی نقشه جامع علمی کشور
وضع فرهنگ ایران
راهکارهای معماری پیشگیری از وقوع جرم در مجموعه های مسکونی باز در سطح واحد مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: غالب پژوهش های انجام شده در زمینه پیشگیری وضعی از وقوع جرم، به مفاهیمی کلی و عمومی، بدون عنایت به مسایل تخصصی مرتبط با طراحی فضا پرداخته اند. پژوهش حاضر در پی بررسی و استخراج راهکارهای معماری پیشگیری از وقوع جرم در سطح واحد مسکونی، با توجه به سطوح مختلف فضای سکونتی است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام ساکنان مجموعه های مسکونی باز شهر رشت است که از میان آن ها، سه مجموعه مسکونی در «مسکن مهر رشت»، «مسکن بسیجیان تالش» و «مسکن ارکید گلسار رشت» به صورت هدفمند انتخاب و با توزیع 1000 پرسش نامه روا و پایا (80/0) در بین ساکنان آن ها، 259 پرسش نامه جمع آوری و داده ها با کمک نرم افزار «اس.پی.اس.اس» تحلیل شدند. یافته ها و نتایج: یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که تمهیدات پیشگیرانه طراحی در راستای کاهش وقوع جرم در سطح واحد مسکونی، بیشتر براساس اصل کنترل دسترسی معنا پیدا می کند، بنابراین راهکارهای معماری پیشگیری از وقوع جرم در سطح واحد مسکونی، در راستای جلوگیری از نفوذ بزهکار از طریق تقویت حوزه های دسترسی به واحد (مانند بالکن ها، پنجره ها، در ورودی و...)، طراحی می شوند. باید توجه داشت که راهکارهای منتج از سایر اصول پیشگیری از وقوع جرم از طریق معماری به دلایل مختلفی از جمله تمایل نداشتن ساکنان به امکان رویت فضای داخل واحد مسکونی (اصل نظارت طبیعی)، نبود امکان افزایش قلمروگرایی ساکنان واحد از طریق طراحی به دلیل فقدان عرصه عمومی (قلمروپایی) و تعارض با محرمیت و آسایش فضاهای داخل واحد (اصل شنودپذیری) با موفقیت کمتری مواجه هستند.
طراحی شبکه اجرای تعاملی سیاست های فرهنگی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند خط مشی گذاری، مرحله اجرا از اهمیت دوچندانی برخوردار است چرا که در واقع ثمره واقعی خط مشی در این مرحله به بار می نشیند. این مقاله به ارائه شبکه اجرای تعاملی ای می پردازد که از طریق آن می توان با موفقیت بیشتری به اجرای سیاست های فرهنگی کشور پرداخت. این تحقیق با استفاده از روش تحلیل مضمونی مشتمل بر سه مرحله کدگذاری توصیفی، کدگذاری تفسیری و تدوین مضامین فراگیر انجام گرفته و به منظور دستیابی به الگویی برای اجرای سیاست های فرهنگی کشور، مصاحبه های نیمه ساخت یافته ای با خبرگان، سیاست گذاران و مجریان فرهنگی کشور تا دستیابی به مرحله اشباع نظری صورت گرفته است. حاصل پژوهش 548 کد بوده که در قالب 61 کد توصیفی، 11 کد تفسیری و 2 مضمون فراگیر طبقه بندی شده اند و برقراری ارتباط بین این مضامین منجر به طراحی شبکه اجرای تعاملی سیاست های فرهنگی کشور شده است. در الگوی پیشنهادی، اجرای خط مشی در دو مرحله «برنامه ریزی و ایجاد شبکه پشتیبانی» و «پیاده سازی برنامه ها» صورت می پذیرد. در مرحله اول که مشتمل بر چهار گام «تصمیم سازی»، «تصمیم گیری و تنظیم برنامه های عملیاتی»، «ایجاد شبکه پشتیبانی نرم افزاری» و «ایجاد شبکه پشتیبانی سخت افزاری» می باشد، چهار بازیگر شامل سیاست گذاران فرهنگی، نخبگان فرهنگی، مدیران فرهنگی، کارشناسان فرهنگی دولتی به ایفای نقش می پردازند. سپس در مرحله پیاده سازی برنامه ها، مجریان فرهنگی دولتی، مؤسسات فرهنگی خصوصی، تشکل های فرهنگی مردمی، مروّجان فرهنگی و نهایتاً جامعه (مردم) با همکاری همدلانه خود و استفاده از تمام ظرفیت های کشور به اجرای تعاملی سیاست های فرهنگی می پردازند. در این مقاله نقش های متعدد هر یک از بازیگران هشت گانه فوق تشریح شده است. در این الگو همچنین مردم به عنوان بازیگر نهم، با ایفای چهار نقش به عنوان مجری، پایشگر، هدف و شاخص در اجرای سیاست های فرهنگی مشارکت می نمایند.