فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است مناسبات حکومت خاراسن در جنوب میان رودان را با پادشاهی اشکانی و امپراتوری روم بسنجد. خاراسن با اهمیت منحصر بفرد خود تاثیر زیادی در روابط این دو قدرت بزرگ و رقیب داشته است. شناخت بیشتر این روابط از لابلای کاوش های باستانشناسی این منطقه ی باستانی که اطلاعات بسیار محدود و اندکی راجع به آن وجود دارد امکان پذیر خواهد بود. یافته های پژوهش که مبتنی بر مطالعات سکه شناسی، باستان شناسی و منابع است مشخص می کند حاکمان این منطقه با ریشه ی بومی، و فرهنگ سامی قصد تسلط بر خلیج فارس و تجارت آن با سایر مناطق، استقلال عمل بیشتر در روابط با اشکانیان و ایجاد روابط گسترده تر با امپراتوری روم و هند داشته اند.
عملکرد و پیامد حاکمیت گرجیان در قندهار (از واگرایی قندهار تا سقوط صفویه)
حوزههای تخصصی:
صفویان برای تثبیت و اقتدار ساختار تشکیلاتی خویش و تضعیف ساختار کانون قدرت (قزلباشان)، اقوام غیر ایرانی نظیر گرجیانرا در مناصب سیاسی ـ نظامی به کار گماردند. اگرچه گرجیان با اثبات نبوغ نظامی سیاسی خویش در سرکوب شورش های داخلی، والیگری مناطق استراتژیکی نظیر قندهار را به دست آوردند، ولی با ظلم و اجحاف بر طایفه ی غلزایی، عدم همزیستی مسالمت آمیز با مردم و با ایجاد تبعیضات نژادی و مذهبی، زمینه ساز شورش افغان ها به رهبری میرویس شدند.در این پژوهش سعی شده با استفاده از داده های تاریخی و با بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن بازخوانی شورش مردم قندهار، اهمیت ناحیه قندهار برای ایرانعصرصفوی، اقدامات گرجیان در آن جا و نقش آنان در برپایی شورش میرویس مورد بررسی قرار گیرد. عملکرد گرجیان در قندهار، اگرچه نه به عنوان علت تامه سقوط صفویان، اما به عنوان یکی از عوامل مؤثر، زمینه و شرایط واگرایی قندهار را فراهم ساخت.
بررسی فرآیند انقراض سلسله ی والیان اردلان در عهد ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال 1284 قمری نقطه ی عطفی در تحولات سیاسی کردستان اردلان بود. مقارن این سال شاهنشاه مقتدر قاجار، ناصرالدین شاه، در پی اعمال سیاست تمرکزگرایی، پس از مرگ والی اردلان از تفویض دوباره ی قدرت به اعضای این خاندان خودداری کرد. وی با انتصاب یکی از شاهزادگان قجری به نام فرهاد میرزا معتمدالدوله در این منطقه، به سلطه ی سیاسی چند صد ساله ی خاندان با نفوذ محلی اردلان خاتمه داد. این پژوهش با اتخاذ روش تاریخی و با بررسی چگونگی شکل گیری روابط پیرامون و مرکز، ضمن روشن کردن دلیل و چگونگی فروپاشی این حکومت محلی، در صدد است علل و عوامل این انقراض و پیامدهای ناشی از آن را مورد بحث قرار دهد و در پاسخ به این پرسش ها و ابهامات نشان دهد که سیاست قاجاری کردن ایران، تمرکزگرایی سیاسی و تمایل شدید قدرت فزاینده ی نظام استبدادی به تجمیع و ادغام پیرامون در مرکز، اختلافات درونی خاندان اردلان، ضعف سیاسی آخرین والیان اردلان و نارضایتی عمومی، مقارن با رشد روز افزون قدرت سلطانی ناصرالدین شاه و سیاست تغییر در شیوه ی حاکمیت محلی و نظام والی گری نقش مؤثری در انحلال حکومت اردلان ها داشته است.
صنعت نفت و تحول جمعیتی و شغلی در مناطق نفت خیز جنوب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد تا پاسخی برای چگونگی تأمین نیروی انسانی شاغل در شرکت نفت انگلیس و ایران در آبادان و مسجدسلیمان بیابد. عوامل گوناگونی که سبب جذب عشایر به سکونت در شهرهای نفتی شدند و انگیزه هایی که موجب مهاجرت مردم از شهرها و روستاهای ایالات دیگر به مناطق نفتی شد، پرسش های جزئی تری هستند که به آنها خواهیم پرداخت. توسعه صنعت نفت به جابه جایی جمعیت، افزایش جمعیت، تغییر مشاغل و شکل گیری قشر کارگر صنعتی در مناطق نفت خیز جنوب ایران انجامید.
این پژوهش با شیوه توصیفی ـ تحلیلی بر اساس نظم و توالی منطقی تاریخی انجام یافته است. تأکید پژوهش حاضر بر اسناد و مدارک موجود در آرشیوهای ایران و انگلستان بوده است. روش و نظریه مورد استفاده در تحقیق حاضر به نوعی نگارش «تاریخ از پایین»(History from Below) و پرداختن به تاریخ نگاری فرودستان (سوبالترن) در صنعت نفت است.1 به تعبیری می توان گفت تاریخ از پایین خوانش دیگری از تاریخ اجتماعی است. در این رویکرد، عاملیت تاریخی به فرادستان و نهادهای اجتماعی و سیاسی منحصر نمی شود و بیشتر در پی یافتن نقش جمهور مردم در تحولات جامعه است.
یافته ها حاکی از آن است که فعالیت شرکت نفت انگلیس و ایران در جنوب ایران موجب ایجاد تأسیسات و پالایشگاه هایی شد. استخدام عشایر و روستاییان به عنوان کارگر در مجموعه وسیع صنعت نفت و بهره مندی از امنیت نسبی، امکانات مالی ثابت و خدمات بهداشتی سبب مهاجرت افراد از نقاط مختلف به منطقه نفت خیز خوزستان شده و بدین ترتیب گام بزرگی در جهت قوام یافتن طبقه کارگر در ایران برداشته شد.
ریشه یابی دلایل اصلاحات اقتصادی نصربن سیار در خراسان و علل ناکامی اصلاحات او
حوزههای تخصصی:
در اواخر حاکمیت امویان، منطقه خراسان شاهد بروز قیام های مخالفان، علیه حکومت اموی بود. مخالفان از ظرفیت نارضایتی های مردم خراسان که نشأت گرفته از سیاست های اقتصادی حکمرانان عرب خراسان بود استفاده کرده و با تبلیغات و فعالیت های خود، پایه های رژیم را سست کرده بودند. بنابراین خلیفه سیّاس اموی، یعنی هشام بن عبدالملک، برای جلوگیری از سقوط حکومت یکی از افراد عاقل و وفادار به حاکمیت خویش، یعنی نصربن سیار، را به حکمرانی خراسان انتخاب کرد. نصر با آگاهی از عمق بحران های خراسان و برای جلوگیری از خطر سقوط حاکمیت امویان که خود وی نیز یکی از اجزاء آن بود دست به اصلاحات اقتصادی در منطقه زد؛ اما اصلاحات او به علل مختلف با ناکامی مواجه شد. اکنون برغم مطرح بودن سوالات گوناگون، در این مقاله دست کم به دو پرسش اساسی توجه خواهیم کرد: نخست اینکه کم وکیف سیاست های اقتصادی کلان اموی ها، در آن مقطع چه بود و چگونه اجرا شد که سبب نارضایتی گسترده مردم آن منطقه بود و به تبع آن، بستر و زمینه قیام ها و شورش ها را فراهم آورد. دوم اینکه علل ناکامی اصلاحات نصربن سیار چه بود که باوجود تلاش های فراوان او منجر به شکست شد. در پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با بهره مندی از منابع کتابخانه ای، درباره شخصیت نصربن سیار کنکاش می کنیم و به سؤالات مذکور نیز پاسخ در خور توجهی می دهیم.
بزرگان پربار کرمانشاه؛ گفت وگو با استاد فرشید یوسفی، به بهانه انتشار زندگی نامه بزرگان کرمانشاه
رسمی شدن تشیع در خراسان عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاه اسماعیل پس از فتح خراسان، تشیع را در آنجا نیز مانند دیگر بخشهای قلمرو خود مذهب رسمی اعلام و تلاش کرد مردم خراسان را شیعه کند، ولی تسنن ریشهدار مردم خراسان و حملات مکرر اوزبکها، مشکلات زیادی برای او و جانشینانش ایجاد کردند.
اوزبکها نقش تأثیرگذاری در مختل کردن روند توسعه تشیع داشتند. آنها با کشتار شیعیان، مخصوصاً مبلغان و فقهای شیعه، مانع گرایش اهل سنت به تشیع میشدند. این عامل در شرق خراسان به خصوص در شهر هرات از یک سو باعث میشد اهل سنت با حمایت اوزبکها در مقابل تشیع مقاومت کنند و از سوی دیگر کسانی که به تشیع تمایل داشتند متوجه این واقعیت شدند که پذیرش تشیع ولو با حمایت دولت صفویه بسیار خطرناک میباشد، لذا از پذیرش تشیع خودداری میکردند. اما پس از رفع خطر اوزبک توسط شاه عباس اول، روند تشیع پذیری در خراسان با سهولت بیشتری انجام شد، هرچند باز هم بخشی از مردم آن ایالت به ویژه ساکنان مناطقی که در مجاورت قلمرو اوزبکها بودند، تشیع را نپذیرفتند. این پژوهش بر آن است با استفاده از روش تاریخی و کتابخانهای، روند و چگونگی گسترش تشیع در خراسان عصر صفوی، اقدامات دولت صفویه در این راستا و موانعی را که با آن مواجه بودند بررسی و تجزیه و تحلیل کند.
نقش وینستون چرچیل در شکل گیری بحران آذرباییجان
حوزههای تخصصی:
وینستون چرچیل، سیاستمدار برجسته انگلیسی بود. در دوران جنگ جهانی دوم، ضرورت اجتناب ناپذیر اتحاد با روسیه شوروی، به منظور از بین بردن ارتش نازی، منجر به تغییر سیاست های چرچیل در برابر روسیه شوروی گردید. حاصل این دگرگونی سیاسی، در شکل گیری بحران آذربایجان، در سال 1324 شمسی قابل مشاهده است. سیاست محافظه کارانه چرچیل برای مقابله با طرح-های توسعه طلبانه اتحاد جماهیر شوروی، در زمینه امتیاز نفت شمال و انتخابات مجلس چهاردهم در ایران، زمینه ی لازم را برای شکل گیری بحران آذرباییجان فراهم نمود.
اوضاع اجتماعی و اقتصادی دماوند در دوره قاجار (از آغاز تا پایان دوره ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشته های پراکنده دوره قاجاریه درباره دماوند، در مجموع، حکایت از رونق و اوضاع مساعد این شهر در آن دوره تاریخی دارند. انتخاب تهران به پایتختی سهم مهمی در رونق اقتصادی و توسعه اجتماعی دماوند داشت. با این حال، دماوند خود دارای توانمندی های اقتصادی و اجتماعی حاصل از موقعیت طبیعی، جغرافیایی و اقلیمی بود، که پایتختی تهران زمینه شکوفایی این توانمندی ها را فراهم آورد. این پژوهش بر آن است تا در یک پژوهش تاریخی ضمن بررسی اوضاع اجتماعی و اقتصادی دماوند در بخشی از دوره قاجار، قابلیت ها و توانمندی های دماوند در این دوره را شناسایی و نقش هر یک را در توسعه و گسترش دماوند ارزیابی کند. اینکه مهم ترین زمینه های توسعه و گسترش دماوند در دوره قاجار کدام عوامل و در چه حوزه هایی بوده اند، پرسش این پژوهش است. در این مقاله این عوامل در پنج حوزه مشتمل بر موقعیت طبیعی و اقلیمی، عوامل اقتصادی، موقعیت جغرافیایی، جایگاه اداری و سیاسی و وضعیت فرهنگی شناسایی و مورد بررسی قرارگرفته است.
انگیزه های استفاده از احادیث نبوی در فضایل قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند جغرافیا و موقعیت مکانی، امتیازی برای کرامت و فضیلت ساکنان نیست، اما ذکر محاسن و فضایل شهرها، سنت رایجی برای تفاخر و برتری جویی بوده است. از میان جنبههای مختلف قابل تفاخر در مورد شهرها، احادیث نبوی ارزش مندترین امتیاز درباره ی آن ها است. در این میان، شهر قزوین از حیث تعداد احادیث وارده، منحصر به فرد است. لذا این پژوهش بی آن که درباره ی میزان صحّت و اعتبار احادیث نظری بدهد، با رویکردی توصیفی و استفاده از روش نظریه زمینه ای (بنیادی)، از طریق کدگذاری و مقوله بندی داده ها و مقایسه ی مداوم مقوله ها و مضامین، به یافتن انگیزه های غالب در استفاده از احادیث نبوی برای ذکر فضایل این شهر پرداخته است و «تولید فرهنگ مرزبانی مردمی» را به عنوان مقوله ی اصلی در این موضوع، پیشنهاد می دهد.
سلطان حسین بایقرا و حیات اقتصادی خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یورش تیمور، تخریب اراضی، ویرانی شبکه های آبیاری، افزایش اراضی بایر و رکود نسبی در وضعیت اقتصادی را در پی داشت. اما پس از تثبیت حکومت تیموریان در ایران و خاصه خراسان، سلاطین تیموری با انجام اصلاحاتی درصد جبران و ترمیم این ویرانی ها برآمدند. در این میان سلطان حسین بایقرا نیز برای جبران نابسامانی ها و بهبود اوضاع حکومت و تقویت امور فرهنگی و تبدیل دربار خود به یک کانون هنری و فرهنگی، اقداماتی را انجام داد. سلطان حسین بایقرا به منظور دوام حکومت و شکوفایی فرهنگی دولت تیموریان اساس سیاست خود را مبتنی بر احیای اقتصادی مالی و بالا بردن سطح زندگی مردم قرار داده و بدین جهت اقداماتی در زمینه کشاورزی و تجارت انجام داد. دوران حاکمیت سلطان حسین بایقرا به واسطه استقرار نسبی معیشت و تنظیم امور تجاری و احیای کشاورزی و دلبستگی شخصی سلطان به عمران و آبادانی، وضعیت اقتصادی حکومت تیموریان به خصوص خراسان بهبود یافت و سلطان توانست برای خراسان دورانی از ثبات، رونق و رفاه و اقتصادی فراهم سازد.
پژوهشی در مورد اصلاحات ارضی سیستان در دوره پهلوی اول (1320- 1300ش / 1941-1921 م)
حوزههای تخصصی:
در سیستان، زمین همواره عامل اصلی بسیاری از حوادث و تحولات تاریخی بوده است؛ به طوری که در طول قرنها موجب پدید آمدن یک نظام زمین داری کهن، منسجم، مستدام و منطبق بر شرایط محیطی، اجتماعی و اقتصادی شده است. این روند تا دوره ناصرالدین شاه قاجار ادامه یافت. در اوایل دوره ناصری، اراضی سیستان خالصه اعلام شد و به صورت استیجاری در اختیار سرداران و خوانین (مستأجران خاص) قرار گرفت. با این تحول، سایر انواع مالکیت ها در این منطقه از بین رفت. این شیوه تا سال 1311ش ادامه یافت؛ اما در این سال به دستور دولت تحولاتی در این شیوه به وجود آمد و اراضی سیستان به صورت سهام اجاره ای به عموم اهالی آن واگذار شد (مستأجران عام). این شیوه مستأجری از سال 1311تا 1316ش به مدت پنج سال بر مناسبات ارضی منطقه حاکم بود. در این سال هیئت وزیران قانون فروش اراضی سیستان را به تصویب رساند اما این اقدام نیز مشکلات ارضی و اختلافات ناشی از آن را پایان نداد. این تکاپوها با تلاش های دولت برای کاهش قدرت سرداران زمین دار مصادف بود. تحولات مالکیتی سیستان در دوره پهلوی اول را می توان به سه دوره مستأجری، مدیری و خصوصی تقسیم کرد. در این مقاله به نقش زمین و تحولات آن در دوره پهلوی اول با اتکاء به گزارش و اسناد تاریخی و روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است.
تاریخ سیاسی و خدمات فقهی آل رّسّی در یمن
حوزههای تخصصی:
در میان دولت های شیعی جهان اسلام، دولت آل رّ سّی زیدی یمن به علت قدمت و دیرپایی، 284 تا1382ق/ 897 تا 1962م، از شهرت بسزایی برخوردار است. وجود آثار علمی بسیار و مزارات درخور احترام حکایت از مقبولیت دیرینه آنان در این سرزمین دارد. آنچه بر نام آوری ماندگاری این خاندان افزوده است، خدمات علمی راهبران سیاسی و دولتمردان فرهنگی زیدیه، در دوره نخست حکمرانی شان بر یمن ازسال 284 تا 455ق/897 تا 1062م است. این دوره زمانی که از آغاز حکمرانی ائمه زیدیه رّسّی تا برآمدن صلیحیان اسماعیلی را شامل می شود، مشحون از تکاپوهای علمی ائمه رّسّی است که به توسعه و پایداری مذهب زیدیه و تحکیم هویت فقهی این مذهب در یمن منجر شده است. آنچه مقرر است در این پژوهش بدان پرداخته شود، بازخوانی خدمات علمی علویان رّسّی در یمن و ارائه تصویری روشن از فعالیت علمی سادات زیدی، در زمینه تولید علم فقه و کشف رابطه میان این خدمات علمی، با دیرپایی دولت و مذهبشان است. دستامد تحقیق در این نوشتار با ترکیب روش توصیفی تحلیلی اطلاعات، داده های مبتنی بر منابع تاریخی، یافتن ربط منطقی میان گزاره های تاریخی، پاسخ سوالات و آزمون فرضیات محقق شد.