شروین مقیمی زنجانی

شروین مقیمی زنجانی

مدرک تحصیلی: دکترای تخصصی در رشته علوم سیاسی (گرایش اندیشه‌های سیاسی)، دانشگاه تربیت مدرس
رتبه علمی: استادیار پژوهشکده مطالعات سیاسی، بین المللی و حقوقی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پست الکترونیکی: moghimima@gmail.com
لینک رزومه

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۲ مورد از کل ۲۲ مورد.
۲۱.

فرانسیس بیکن در مقام یک فیلسوف سیاسی سقراطی: تأملی در چهره ژانوسی پیشاهنگ پروژه علم مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیکن ارغنون جدید آتلانتیس جدید فلسفه سیاسی سقراطی علم مدرن ساحت استعلایی ساحت درون ماندگار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۷۸
فرانسیس بیکن پیش قراول پروژه علم مدرن است. روش او برای پژوهش در طبیعت، گسستی انقلابی از روش قدما بود. توصیف مجدد او از رابطه میان انسان و طبیعت نیز به همان اندازه با توصیف قدما تفاوت داشت. او با این رأی دیگر فیلسوفان مدرن اولیه موافق بود که انسان تنها قادر است چیزی را بشناسد که خودش ساخته باشد و این مؤید صورتی از فروبستگی نسبت به امر استعلایی در معنای قدمایی کلمه بود. اما باید پرسید که آیا بیکن، در مقام فیلسوف، می توانست با این فروبستگی موافق باشد؟ آیا او در لحظه بنیانگذاری بیکنیسم، خودش یک بیکنیست بود؟ بررسی دقیق تر آثار بیکن نشان می دهد که پاسخ تا حدی منفی است. اگر روش سقراطی فلسفه ورزی را به عنوان معیار بپذیریم، آنگاه فیلسوف در مقام فیلسوف نمی تواند به معنای دقیق کلمه قائل به آموزه های جزمی باشد. در اینجا میان فیلسوف به ما هو، و قرار گرفتن در جایگاه مرجعیت مجموعه ای از آموزه های جزمی، فاصله ای وجود دارد که در مورد بیکن نیز صدق می کند. لاجرم می توان از دو بیکن سخن گفت: فیلسوفی با چهره ای ژانوسی. بیکن در مقام پیشاهنگ پروژه علم مدرن، و بیکن در مقام فیلسوفی سقراطی که از آن حیث که فیلسوف است، در آموزه های جزمی خودش نیز شک می کند. به نظر می رسد چهره بیکنی بیکن، با وجود فاصله ای که او در مقام فیلسوفی سقراطی از آن می گیرد، در نهایت چهره اخیر را دستخوش تغییر ساخته و دچار ابهام می کند. در این مقاله می کوشیم با پرتو افکندن بر این دو چهره، زوایایی از تنش موجود میان آنها را در معرض دید قرار دهیم.
۲۲.

تأملی در تضمنّات سیاسی نسبت عقل و وحی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل وحی فلسفه سیاسی آتن اورشلیم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۵۷
تأمل در نسبت میان عقل و وحی، فلسفه و دین و به تعبیری آتن و اورشلیم، بُن مایه کوشش های فکری بزرگ ترین چهره های سنّت فلسفه سیاسی بوده است. پرسش بنیادینی که در فلسفه سیاسی مطرح می شود این است: «چگونه باید زیست؟» کوشش برای پاسخ به این پرسش بنیادین در سنت فلسفه سیاسی، به ویژه از وقتی با سنت وحیانی ادیان ابراهیمی مواجه شد، با کوشش برای دفاع از خود فلسفه به مثابه والاترین شیوه زندگی، این همان شد. ما در این مقاله می کوشیم تا نشان دهیم که عقل و وحی، یا فلسفه و دین، از همان آغاز یک وجه مشترک بنیادین داشتند: زندگی کافی نیست، آنچه لازم است، خوب زیستن است. اما پاسخ هر یک آنها به این پرسش که «خوب چیست؟»، از بنیاد متفاوت بود. استدلال ما این است که آن اشتراک و این افتراق، زمینه ساز دیالوگی شد که نه تنها به تداوم سنت فلسفه سیاسی کمک کرد، بلکه امکاناتی را برای طرف وحیانی به منظور تدوین الهیاتی نظام مند فراهم نمود. با این حال به نظر می رسد که فلسفه سیاسی مدرن، به مثابه شیوه تفکری که ذاتاً درون ماندگار است، آغازِ پایان این دیالوگ میان دو سنت استعلایی عقلانی و وحیانی محسوب می شود. این مقاله، کوششی برای پرداختن به نسبت میان عقل و وحی، یا فلسفه و دین، از حیث موسّع ترین استلزامات سیاسی آن و مدخلیّت فلسفه سیاسی مدرن در قطع دیالوگ مزبور است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان