تحلیل ساختار روایت در نگاره استقبال امرای تیمور از مهد اعلی خانزاده بر اساس الگوی کنشی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
77 - 89
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی علمی نسبتاً نوبنیاد است که به درک مناسبات، ساختارها و دستور زبان حاکم بر روایت می پردازد و ریشه آن در ساختارگرایی است. ساختارگرایان در روایت شناسی به دنبال بررسی نظم و کشف تناسبات درونی در روایت، روابط و پیوندهای موجود بر عناصر سازنده داستان و توضیح نظام حاکم بر گفتمان روایی هستند. روایت شناسی را پراپ آغاز کرد و پس ازآن گریماس که از پایه گذاران معناشناسی-ساختارگراست، با مطالعه معنا و ساختارهای مرتبط با آن، الگوی کنشی خود را که بر پایه چگونگی استفاده از مفاهیم زبان شناسی که در تحلیل متون استفاده می شود، ارائه داد تا توجه را از نشانه به سوی معنا تغییر دهد. گریماس معتقد است از سطح بیرونی باید عبور کرد و به لایه های عمیق در متن وارد شد تا هم ساختارهای سطحی معنادار و هم ساختارهایی که در عمق متن پنهان شده اند را بتوان یافت. در این تحقیق نگاره ای از نسخه ظفرنامه تیموری (935 ه.ق) بر اساس الگوی کنشی گریماس تحلیل شد. هدف از این پژوهش مطالعه چگونگی همخوانی بصری و کنشی نگاره ها با الگوی گریماس است. سؤالات اصلی تحقیق عبارت اند از: 1. تحلیل ساختار روایت با توجه به عناصر کنشگر تصویری در نگاره مورداشاره چگونه است؟ 2. تبدیل توالی زمانی به توالی مکانی در تصویر با توجه به روایت به چه صورت است؟ 3. آیا نگارگری را می توان همانند متن به شیوه ساختارگرایی بررسی کرد و با الگوی گریماس مطابقت داد؟ روش تحقیق، با استفاده از الگوی گریماس و جمع آوری داده ها بر اساس مطالعه منابع مکتوب و اسنادی تحلیل انجام شده است. نتیجه پژوهش نشان داد الگوی گریماس قابلیت انطباق با نگارگری را دارد و هر نگاره با ساختار روبنایی و زیربنایی در ساختار تحلیل می تواند به عنوان متن مستقل عمل کند، همچنین مطالعه ساختار زنجیره های دلالتی برای یافتن معنای نگاره و تبدیل توالی زمانی به توالی مکانی در تصویر و تأثیر آن بر شکل گیری نظام کلی در ساختار روایت بصری ملاحظه شد.