آیناز بردی پور

آیناز بردی پور

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

روش تدریس معکوس در یادگیری زبان فارسی: شواهدی از زبان آموزان غیرفارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کلاس معکوس مهارت یادگیری آموزش فارسی دانشجوی بین المللی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۳
زبان و اندیشه رابطه تنگاتنگی دارند و با ابزار زبان می توان به بیان اندیشه پرداخت. از این رو، بسط و گسترش زبان فارسی، فرهنگ و اندیشه ایرانی را نیز گسترش خواهد داد. بنابراین، آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان، اهمیت ویژه ای دارد و بایستی به طور مداوم مورد بازنگری قرار گیرد. از شیوه های نوینِ آموزش در مراکز آموزشی، شیوه تدریس معکوس است، تدریس معکوس که فرایندی تعاملی دارد و به یاری فعالیت های خارج از کلاس، یادگیری فعال را در کلاس محقق می سازد، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. لذا مسئله و فرضیه پژوهش حاضر بررسیِ میزان مشارکت زبان آموزان در کلاس درس معکوس و تعیین میزان رضایت زبان آموزان و همچنین تعیینِ ارتباط بین دو عامل ذکرشده با میزان یادگیری زبان آموزان است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی، کمی، کیفی و مبتنی بر پرسش نامه است. ه دف این بررس ی تعیین ارتباط میان مشارکت و رضایت شرکت کنندگان و پیشرفت تحصیلی زبان آموزان بین المللِ دانشگاه کردستان بوده و در سطح پیشرفته درمورد تأثیر کلاس درس معکوس بر یادگیری زبان فارسی انجام شده است. شرکت کنندگان در این دوره 50 دانشجوی کُرد زبان کشور عراق بودند که با 60 جلسه دو ساعتی (120 ساعت) این دوره را به پایان رساندند. در این پژوهش چهار مهارت خواندن، نوشتن، صحبت کردن و شنیدن مورد توجه قرار گرفت. هر مهارت شامل زیربخش هایی است که مهارت های یادگیری زبان فارسی را تقویت می کنند؛ دیدن فیلم های بلند و کوتاه و نوشتن خلاصه آن ها، نوشتن انشا، خواندن متن های فارسی، تصویرخوانی و شنیدن فایل های صوتی از تکالیفی بود که در کلاس درس مورد توجه قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که روش کلاس معکوس، مشارکت و رضایت زبان آموزان را به دنبال داشته و میزان مشارکت و رضایت آن ها با پیشرفت تحصیلی شان ارتباط کامل دارد و به بهبود یادگیری زبان فارسیِ زبان آموزان کُرد کمک شایانی کرده است.
۲.

اعتبار روایی- گفتمانی واقعیت برساخته افلاکی در مناقب العارفین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۹۰
سنت تذکره نویسی عرفانی با نگارش دو شکل تذکره جمعی و شخصی، تداوم تاریخ نگاری اسلامی است که برای اعتبار بخشی به خود از سنت مستندسازی و عینیت نمایانه علم حدیث بهره می برد و واقعیت هایی درباب عرفا یا یک عارف برمی سازد. از منظر معرفتی برساخت واقعیت مذکور حاصل گزینش و انتخاب مولف-راوی یا راویانی است که بنا به معرفت شناسی ویژه یا دلبستگی های ایدئولوژیک آن را بازنمایی می کنند. این نکته بویژه در تذکره های شخصی به دلیل تراکم رخدادها و جزییات فراوان، بیشتر به چشم می خورد. یکی از این تذکره ها مناقب العارفین افلاکی است که در باب مولوی و اطرافیان وی به نگارش درآمده است. در این نوشتار اعتبار روایی-گفتمانی واقعیت برساخته افلاکی در بازنمایی رخدادهای زندگی مولوی به شیوه توصیفی-تحلیلی دلالت یابی و تفسیر شده است. مبنای نظری تحقیق، آرای برخی از صاحبنظران نشانه شناسی اجتماعی و تحلیل گفتمان انتقادی است که وجوه دلالت یابی آنها از دو منظر کمّی و کیفی تبیین شده است. نتیجه نشان می دهد که مؤلف-راوی از یک منظر با بکارگیری چهار دسته مدالیته اعداد، تاکیدی، بسامد روایی و تداوم روایی با سببّیت بالا بعضی از واقعیت های برساخته خود را از منظر کمّی مستند و باور پذیر می کند. از منظر کیفی هم، ابتدا بنا به تکیه بر ابزارهای شناختی راوی-کانونی ساز، همچون حسّ بینایی، شنوایی و لامسه که حاکی از «اینجا» و «اکنون» ادراک کننده است، برخی دیگر از رخدادها را عینی و محسوس می کند. سپس با شگردهای مشروعیت بخشی همچون استناد به نظام قدسی، رجوع به سنّت، عقلانی سازی و شگرف سازی بخشی دیگر از آنها را مستند و واقعی می نمایاند.
۳.

سنخ شناسی مفهوم هویّت - طبقه در سنّت تذکره نویسی عرفانی (طبقات الصوفیه و تذکره الاولیاء)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۲۳۳
تذکره نویسی عرفانی شکلی از نوشتار عرفانی است که از منظر روایی با دو وجه گزاره ای-توضیحی و داستانی و از منظر گفتمانی با الگو سازی و مشروعیت بخشی به سوژه های عرفانی حکایت هایی را درباره آنها سامان داده است. به رغم اشتراک در گونه ادبی یا پیروی از سنت روایی مشترک، برساخت روایی و گفتمانی تذکره ها بنا به تلقی ویژه مولف-راویان از مفهوم هویت-طبقه متفاوت است. در این نوشتار تلقی مولف-راویان دو تذکره جمعی عرفانی، طبقات الصوفیه انصاری و تذکره الاولیای عطار از مفهوم هویت-طبقه و پشتوانه های معرفتی و ایدئولوژیک سامان دهنده آنها دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که مولف-راوی طبقات الصوفیه به پیروی از سنت گردآوری حدیث و تاکید بر واقعیت صلب در تبیین هویت-طبقه سوژه-ها بیشتر بر عناصر از پیش تثبیت شده هویت آنها تکیه کرده و غالباً از تبیین سبک زندگی مبتنی بر سلیقه و مصرف طفره رفته است. افزون بر این در تداوم روایی متن، بخش قابل ملاحظه ای از فضای متنی را به تبیین مفاهیم عرفانی یا مناجات اختصاص می دهد. در مقابل مولف-راوی تذکره الاولیاء به دلیل گرایش به عرفان عاشقانه و بی پروا و نیز دلبستگی به جنون برساخته با گشودگی تمام، وجوهی از عناصر برسازنده سلیقه و مصرف سوژه ها همچون سخن گفتن، تغذیه، پوشاک، عبادات و مناسک، تعلقات و دارایی ها را بازنمایی می کند. با این وصف تلقی انصاری از مفهوم هویت-طبقه همسو با سنت قدیمیِ امتناع از بازنمایی فرد و بدن وی، فروبسته بوده و بازنمایی سوژه ها در خدمت تبیین مفاهیم عرفانی است، در حالیکه نوشتار عطار با بسط سنَت تذکره نویسی در خدمت تیپ سازی عرفان عاشقانه است، کنشی که قلندرانه اغلب وجوه زندگی روزمره سوژه ها را افشا می کند. 

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان