تحلیل مفهوم نئولیبرالیسم و کاربرد آن در روابط بین الملل
حوزههای تخصصی:
نئولیبرالیسم به سیاست ها و روندهایی اشاره دارد که از طریق آن ها منافع خصوصی تعداد نسبتاً معدودی تا جایی که امکان دارد بر زندگی اجتماعی حاکم می گردد تا سود شخصی شان به حداکثر برسد. نئولیبرالیسم که اساساً با سیاست های رِیگان و تاچِر مرتبط است، در دو دهه ی گذشته گرایش غالب اقتصاد سیاسی جهانی بوده است و اجزای سیاسی میانه رو بخش اعظم چپ و راست سنتی نیز آن را الگوی خویش قرار دادند. نئولیبرالیسم کوششی برای توضیح پیشرفت های صورت گرفته در اقتصاد سیاسی جهانی پس از جنگ های دوم با تأکید و تمرکز بر نقش مرکزی نهادها و سازمان ها در سیاست بین الملل بود. بنیانگذاران اندیشه نئولیبرالی، آرمان های سیاسی هم چون منزلت انسان و آزادسازی فردی را به عنوان اصولی بنیادین و ارزش های محوری تمدن برگزیدند. ما در این مقاله بر آنیم تا نئولیبرالیسم را در روابط بین الملل تحلیل نمائیم، از این رو در ابتدا ضمن تعریفی از نئولیبرالیسم به پیدایش و خاستگاه نظریه ی نیولیبرالیستی می پردازیم. ابعاد اصلی نئولیبرالیسم، دولت نئولیبرال و پیش زمینه نئولیبرالیسم، دیگر محورهای این مقاله را تشکیل می دهند.