نقدی تحلیلی بر «بازگشت به خویشتن» از منظر دکتر علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱۷
25 - 38
حوزههای تخصصی:
نظریه «بازگشت به خویش» از اندیشه های کانونی علی شریعتی، یکی از روشن فکران ایران معاصر است که فهم فرایند شکل گیری این ایده، به عنوان ستون فقرات مکتب فکری وی، مستلزم راهیابی به اندیشه اوست. در این مقاله با بهره گیری از هرمنوتیک قصدگرای اسکینر، که رهیافتی معتبر در فهم آرای سیاسی است، مجموعه 36جلدی میراث فکری شریعتی، به عنوان یک کنش گفتاری قصدشده، مورد توجه قرار گرفته شده تا نمایانگر گردد که فضای خلق چنین گفتاری در راستای گفتمان حاکم بر فضای سیاسی اجتماعی دهه 40 و 50 و همچنین پاسخ به مسئله «ازخودبیگانگی» و «سرگشتگی» جوانان در ایران بوده است. مقاله حاضر با مفروض دانستن اندیشه سیاسی اجتماعی به عنوان آراء و عقایدی درباره سامان وجه سیاسی اجتماعی حیات آدمی، مدعی است که اندیشه سیاسی اجتماعی شریعتی در قالب و قامت نظریه «بازگشت به خویش» بروز و ظهور یافته است که از سویی نیازمند اصلاح، تنقیح و تکمیل است و از سوی دیگر، دارای امکاناتی است که می توان در شرایط امروز کشور، به ویژه در جهت بازگشت جوان ایرانی به خویشتن خویش در دوران پساانقلاب از آن بهره جست. به نظر می رسد علی شریعتی در قالب یک ایدئولوژیست نوآور، با خلق ایده بازگشت به خویشتنِ ایرانی که مدعی بود دارای درون مایه های ایرانی و اسلامی در کنار ایده های نو و جدید است، در برهه های بحرانی تاریخ ایران توانست تا حدودی ذهنیت و افکار جوانان را به خود جلب کند، مسئله ای که امروز نیز در پرتو توجه به اندیشه درستی از بازگشت به خویشتن همچنان امکان پذیر است. با این وصف، نباید برای «بازگشت به خویشتن» با رویکرد التقاطی چشم بسته در مسیری گام برداشت که متفکرانی چون شریعتی درست یا نادرست طی کردند، بلکه باید از آموزه های اسلام ناب الهام پذیرفت و متناظر به آن آموزه ها مسیر «بازگشت به خویشتن» را هموار ساخت.