واقع گرایی از تاثیرگذارترین نظریات در روابط بین الملل به شمار می رود. مکاتب واقع گرایی، هریک به تبیین علت بحران اوکراین پرداخته اند. در این پژوهش تلاش می شود، دیدگاه های این مکاتب، مورد نقد و بررسی قرار گیرد. از منظر واقع گرایان تهاجمی، گسترش ناتو و تحرکات ایالات متحده و همپیمانان غربی اش، باعث حمله روسیه به اوکراین شده است. از منظر واقع گرایان تدافعی، اگر چه تحرکات ناتو را باید مهم بدانیم؛ اما روسیه نیات خود را برای به دست گیری اوکراین، در پشت گسترش ناتو توجیه کرده و به اوکراین حمله کرد. بنابراین سوال پژوهش این است که: «علاوه بر دلایل مطرح شده از سوی نظریه پردازان جریان واقع گرایی (تدافعی و تهاجمی)، چه عوامل دیگری را می توان به عنوان علل شکل گیری جنگ روسیه و اوکراین، بیان کرد»؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که نه ایده « احاله مسئولیت» واقع گرایان تهاجمی، مبنی بر واگذاری مسئولیت تقابل با قدرت گیری روسیه در منطقه اوراسیا به اروپا از سوی ایالات متحده و نه ایده همکاری های دسته جمعی دولت های غربی، علیه تهدیدات نوین امنیتی در قالب ناتو، در بر گیرنده علل جنگ روسیه و اوکراین نخواهد بود و باید ریشه های منازعه را در عوامل دیگری همچون: موقعیت راهبردی اوکراین، سیاست های آونگی این کشور به سبب تغییر روسای جمهور، و توسعه طلبی روسیه جستجو کرد. روش این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است و در جمع آوری داده ها، از شیوه مطالعه کتابخانه ای استفاده شده است.