با نگاهی به تاریخ اندیشه بشری، ملاحظه خواهد شد که موانع جدی ای اعم از هستی شناختی، معرفت شناختی، اخلاقی و دینی توجه به بدن و جایگاه واقعی آن را از دستور کار اندیشمندان خارج کرده. این در حالی است که در اندیشه معاصر، بدن دیگر مانعی بر سر راه اندیشه و آگاهی نیست، در عوض بدنمندی ذهن و شناخت و زبان مورد تاکید است. به این ترتیب شاهد توجه به بدن و جایگاه آن در عرصه های مختلفی هستیم. مقاله حاضر، با روش توصیفی_تحلیلی، در صدد است تا در بستر درک پدیدارشناسانه و شناخت شناسانه از مفهوم بدنمندی، امکان درکی عمیق از بحث بدنمندی زبان فراهم آورده و سرانجام نشان دهد که تجارب ناشی از حضور بدنمند انسان در جهان، در قالب الگوهای تکرارشونده و پویا بوده و از رهگذر عملکردهای ذهنی به مفهوم سازی منتهی می شوند و در زبان بازنمود می یابند. بنابر این نظام های مفهومی انسان بر پایه حمایت از فعالیت بدنی در محیط تکامل یافته اند و چنین فعالیت های بدنی ای برای دانستن و معنادار ساختن جهان بنیادی است. Understanding the embodiment of language in the context of a phenomenological understanding and cognitive epistemology of the embodiment of language.