چکیده

یادگیری مبتنی بر تجربه، به ویژه در قالب چرخه نظریه دیوید کولب، یکی از رهیافت های کلیدی در آموزش نوین به شمار می رود که تأکید آن بر تعامل فعال یادگیرنده با تجربه، بازتاب، مفهوم سازی انتزاعی و آزمون گری است. این پژوهش با هدف بازخوانی داستان حضرت موسی(ع) و خضر(ع) در سوره کهف، در چارچوب نظریه کولب و استخراج مؤلفه های تربیتی نهفته در آن، انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی–تحلیلی با رویکرد تطبیقی است و بر پایه تحلیل محتوای تفسیری (با بهره گیری از منابعی چون المیزان، تسنیم، و آشنایی با قرآن) و اسناد نظری آموزش تجربی تدوین شده است. یافته ها نشان می دهد که سفر معرفتی حضرت موسی نزد خضر، به خوبی چهار مرحله چرخه کولب را به صورت تجربه عینی (همراهی در عمل)، تأمل و بازنگری (پرسش گری موسوی)، مفهوم سازی (آگاهی از منطق اقدامات خضر) و آزمون گری فعال (درخواست ادامه همراهی با هدف فهم عمیق تر) بازنماییمیکند. همچنین الگوی استخراج شده از این داستان، ظرفیت به کارگیری در طراحی روش های تدریس فعال و معناگرا را، به ویژه در بسترهایی چون آموزش علوم انسانی، تربیت دینی و رشد مهارت های تفکر انتقادی، دارد. این بازخوانی نشان می دهد که متون دینی نه تنها واجد غنای معنایی، بلکه برخوردار از قابلیت نظری در عرصه طراحی آموزشی نیز هستند.

تبلیغات