آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۲۲

چکیده

خشونت یا تنش، در روابط خانوادگی یکی از مسائل مهم اجتماعی است که از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار می گیرد. در این میان، تجربه مردان از تنش های خانوادگی و نقش زنان در این تعارضات کمتر مورد توجه پژوهشی قرار گرفته است، به ویژه در بافت فرهنگی ایران که الگوهای سنتی نقش های جنسیتی بر روابط خانوادگی تأثیرگذار هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ابعاد مختلف رابطه بین طلاق عاطفی و تنش های خانوادگی میان زنان و مردان متأهل ساکن تهران انجام شده است. این تحقیق از نوع پیمایشی-همبستگی بوده و به بررسی ارتباط میان طلاق عاطفی و تجربه مردان از تعارضات خانوادگی پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مردان متأهل شهر تهران در سال ۱۳۹۹ می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، ۳۷۲ نفر از آنان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد که میان برخی متغیرهای فردی، مانند سطح تحصیلات و نوع شغل، با میزان تجربه مردان از تنش های خانوادگی رابطه معناداری وجود دارد، در حالی که این ارتباط در متغیر درآمد مشاهده نشد. همچنین، ضریب همبستگی چندگانه (R=0.757) نشان دهنده رابطه قوی بین متغیرهای مستقل و میزان تنش های خانوادگی است. ضریب تعیین تعدیل شده (564/0) نیز حاکی از آن است که بیش از ۵۰ درصد تغییرات متغیر وابسته (میزان تجربه تنش های خانوادگی) توسط متغیرهای مستقل ازجمله طلاق احساسی، طلاق شناختی، طلاق رفتاری و پایگاه اقتصادی-اجتماعی فرد و همسر تبیین می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تعارضات خانوادگی پدیده ای چندبعدی است که تحت تأثیر ویژگی های فردی و روابط متقابل میان زنان و مردان قرار دارد. ازاین رو، سیاست گذاری های آگاهانه در حوزه حقوق خانواده باید به گونه ای باشد که به درک بهتر نقش های دوطرفه در این تعارضات کمک کند. همچنین، افزایش آگاهی عمومی درباره ابعاد مختلف این پدیده و کاهش موانع اجتماعی برای طرح و حل مسائل مرتبط می تواند به بهبود تعاملات خانوادگی و کاهش پیامدهای منفی آن کمک کند.

تبلیغات