چکیده

آنچه در دنیای رسانه های بصری معاصر به واقعیتی بدل شده، این است که برخی از تصاویر و متون بصری، توجه مخاطبان و پژوهشگران را به شباهت های خود با دیگر تصاویر- به شکل واقعی یا خیالی- جلب نموده و هر لحظه آنها را برای کشف و بررسی کی رابطه و تعاملِ درون متنی ترغیب می نمایند. از ای نرو، مقاله حاضر با گرایش درون رشته ای و کاربست روش تطبیقی و توصیفی- تحلیلی با رویکرد یکفیِ تحلیل گفتمانِ پساساخت گرایانه ژیلین رُز، ضمن مطابقت دو اثر تجسمی )نقاشی ندیمه ها و عکس عبدالخالق خان(، به واکاوی تعامل های میان فرهنگی و گفتمان های برساخته شده در تصاویر پرداخته و تأثیر یا عدم دخالت آپاراتوس های قدرت در شکل گیری این گفتمان ها را بررسی می نماید. پژوهش حاضر در پاسخ به این پرسش ها که در بررسی این دو اثر هنری، چه گفتمان هایی و چگونه برساخته می شوند و از این نظر چه تشابهی میان آنها وجود دارد، دریافت که ولاسکز و عبدالخالق خان هم در نقش هنرمند و هم سوژه اثر، بدون تأثیرپذیری از دستگاه های نهادی و با به حاشیه راندن صاحبان قدرت، از خود بدنی متفاوت و غالب برساخته اند. در هر دو تصویر، گفتمان هنر و گفتمان سیاست در تقابل با هم قرار گرفته و هر دو هنرمند از طریق شکل یکسانِ بازنمایی و به طور ضمنی، به غلبه هنر بر سیاست اشاره و تأ یکد می نمایند. چنین به نظر می رسد که در این تعامل بینافرهنگی میان شرق و غرب در بطن تاریخ، عبدالخالق خان ب هعنوان هنرمند، در تولید این عکس از بینش و رویکرد انتقادی ولاسکز در تابلوی ندیمه ها متأثر شده است.

تبلیغات