رفاه اجتماعی

رفاه اجتماعی

رفاه اجتماعی سال 19 پاییز 1398 شماره 74 (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

مقالات

۱.

الگوی توزیع قدرت در خانواده و طبقه اجتماعی زنان متأهل شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: الگوی تصمیم گیری الگوی توزیع قدرت طبقه اجتماعی فرصتهای زندگی منابع ارزشمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 593 تعداد دانلود : 51
مقدمه: آنتونی گیدنز در رابطه با اقتدار مذاکره شده در خانواده عقیده دارد «توسعه این نوع دموکراسی، دلالتهای مهمی برای پیشبرد دموکراسی همگانی دارد». دستیابی به جامعه سالم، در گرو سلامت خانواده و تحقق خانواده سالم، مشروط به داشتن رابطه های مطلوب اعضاء آن با یکدیگر است. ازاین رو سالم سازی روابط در خانواده، اثرات مثبتی جهت ایجاد رفاه انسانی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت. پژوهش حاضر به بررسی رابطه الگوی توزیع قدرت در خانواده و طبقه اجتماعی زنان جهت داشتن خانواده و جامعه سالم می پردازد. روش: روش تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری را زنان متأهل مناطق 1 و 19 شهر تهران تشکیل می دهند. داده های تحقیق با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای سهمیه ای از 383 نفر جمع آوری شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که 46 درصد از خانواده های معاصر، توزیع قدرت متقارن و 54 درصد از خانواده ها، توزیع قدرت نامتقارن مردمحور را تجربه می کنند. با بالارفتن طبقه اجتماعی زنان، افزایش مالکیت منابع ارزشمند و دستیابی به فرصتهای زندگی، توزیع قدرت در خانواده متقارن تر می شود؛ چنانچه زنان جامعه از منابع ارزشمندی چون تحصیلات، اشتغال، دارایی و درآمد برخوردار باشند و به فرصتهای زندگی زناشویی همانند ازدواج موفق، بهداشت و... دسترسی داشته باشند، توزیع قدرت در خانواده متقارن تر و دموکراتیک تر خواهد بود. بحث: قدرت در خانواده معاصر، نیازمند توزیع متقارن تر و عادلانه تری است. در بسیاری از خانواده های معاصر، اعمال تصمیمات از راه اجبار و خشونت صورت می پذیرد. بنیان های ارزشی و هنجاری جامعه در رابطه با توزیع قدرت در خانواده معاصر و طبقه اجتماعی زنان جامعه، نیاز به بازنگری و نوسازی دارد. به جاست تا مدیران و مسؤولین جامعه در راستای داشتن خانواده های سالم و جامعه سالم و به منظور توانمندسازی زنان جامعه به عنوان نیمی از پیکره اجتماع، سیاست هایی اتخاذ کنند.
۲.

عوامل مرتبط با فقر مطلق در خانواده های تحت پوشش نهادهای حمایتی استان فارس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: تحلیل مضمون فقر کمیته امداد امام خمینی (ره) نهادهای حمایتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 974 تعداد دانلود : 279
مقدمه: فقر پدیده ای است هولناک که زندگی بشر را تهدید می کند و فرایندی است پیچیده که باید آن را ماحصل نوع روابط اجتماعی، ساختار نظام سیاسی و راهبردهای اقتصادی-اجتماعی آن و همچنین عملکرد خود فرد دانست. فقر، معضلات اجتماعی و اقتصادی مختلفی را به همراه می آورد و ثبات سیاسی، همبستگی میان افراد جامعه و فرهنگ ملتها را تهدید می کند؛ به همین دلیل پرداختن به موضوع فقر و علل و عوامل به وجود آورنده آن یکی از مهم ترین وظایف دولتهاست. روش: این پژوهش از نظر روش شناختی، تحقیقی کیفی است که در آن از شیوه تحلیل مضمون استفاده شده است. همچنین از نظر هدف، اکتشافی و از نوع کاربردی است. مشارکت کنندگان در این پژوهش 17 نفر از مددکاران خانواده کمیته امداد امام خمینی «ره» استان فارس و اساتید رشته های مرتبط در دانشگاههای شهر شیراز بودند که از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات موردنیاز با استفاده از شیوه مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و در یک فرایند مقایسه مداوم مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در این پژوهش 14 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر به عنوان عوامل اصلی مؤثر بر بروز فقر در خانواده های تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی یافت شد. مضامین فراگیر و مضامین سازمان دهنده در این پژوهش عبارتند از: «عوامل مرتبط به سرپرست خانواده (فرد مقصر و ناخواسته)»، «عوامل مرتبط به خانواده (قابل کنترل و غیرقابل کنترل)»، «عوامل حاکمیتی (سیاسی، قانونی، خدمات شهروندی، شیوه اداره نهادهای حکومتی)»، «عوامل فرهنگی (اجتماعی، اعتقادی)»، «عوامل جغرافیایی (اقلیمی، منابع طبیعی)» و «عوامل اقتصادی (داخلی، خارجی)». بحث: فقر پدیده ای چندبعدی، پیچیده و مزمن است که آسایش و رفاه فردی و اجتماعی انسانها را تباه می سازد. عوامل متعددی در پیدایش فقر نقش دارند که به دلیل تنوع علل، نمی توان صرفا با تأکید بر رفع یک یا چند عامل، فقر را مهار ساخت. مهار فقر در جامعه مستلزم شناسایی کلیه عوامل مؤثر بر بروز فقر، دسته بندی صحیح و معنادار این عوامل و برنامه ریزی جامع و یکپارچه برای رفع آن است.
۳.

اثربخشی آموزش مسئولیت پذیری اجتماعی مبتنی بر مدرسه بر نگرش به بزهکاری نوجوانان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: آموزش مبتنی بر مدرسه بزهکاری مسئولیت پذیری اجتماعی نگرش به رفتارهای بزهکارانه نوجوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 631 تعداد دانلود : 789
مقدمه: نوجوانی دورانی است که از یک سو، ریشه رشد ارزشهایی که در کودکی شکل گرفته اند، فرصت توسعه پیدا می کنند و از سوی دیگر دورانی است که فرد مستعد خطرپذیری است و ممکن است تصمیمات ناپایداری بگیرد که منجر به رفتارهای نامطلوب ازجمله بزهکاری شود. بنابراین نوجوان نیازمند دریافت مهارتهاست. مسئولیت پذیری اجتماعی مهارتی است که نوجوان را به پیامدهای تصمیماتش در مورد خود و دیگران متعهد می کند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مسئولیت پذیری اجتماعی مدرسه محور بر نگرش نوجوانان دختر به بزهکاری طراحی شد. روش: مطالعه حاضر از نوع شبه مداخله ای با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر 15 تا 18 ساله دوره دوم دبیرستانهای شهر تهران بود. نمونه ای به حجم 92 دانش آموز (گروه مداخله 45 و گروه کنترل 47 دانش آموز) انتخاب شد. همچنین به منظور سنجش نگرش به بزهکاری از پرسشنامه نگرش به بزهکاری استفاده شد. آزمودنیها به مدت دو ماه در 7 جلسه 90 دقیقه ای محتوای آموزش مسئولیت پذیری اجتماعی را دریافت کردند و سپس پس آزمون گرفته شد. برای تحلیل داده ها، نرم افزار SPSS و آزمونهای تی زوجی و مستقل، آنالیزواریانس یک طرفه و آنالیزواریانس چندمتغیره به کار گرفته شد. یافته ها: نتیجه آزمونهای تی زوجی و مستقل نشان داد که در گروه مداخله نگرش مثبت به بزهکاری به طور معناداری کاهش یافته و نگرش منفی به بزهکاری به طور معناداری افزایش داشته است؛ درحالی که در گروه کنترل در هیچ یک از ابعاد نگرش اختلاف معناداری مشاهده نشد. نتایج مدل آنالیزواریانس چندمتغیره نشان داد که نمره پیش آزمون نگرش مثبت به ترتیب 6 و 22 درصد از تغییرات نمره پس آزمون نگرش منفی و مثبت را تبیین می کند. همچنین نمره پیش آزمون نگرش منفی حدود 32 درصد از تغییرات پس آزمون نگرش منفی را تبیین می کند. بحث: آموزش مسئولیت پذیری اجتماعی می تواند در ارتقاء نگرش و صلاحیتهای اجتماعی و کاهش تمایل نوجوانان به تجربه الگوهای انحرافی مؤثر باشد. همچنین نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که این آموزش در سنین پایین تر نوجوانی مؤثرتر است.
۴.

رابطه بین خودپنداره و مشارکت سیاسی زنان در شهر تهران در سال 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: پایگاه اقتصادی واجتماعی خودپنداره زنان مشارکت سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 868 تعداد دانلود : 403
مقدمه: امروزه به منظور ایجاد توسعه سیاسی، مشارکت همه آحاد جامعه در امور سیاسی ضروری است. بنابراین مشارکت زنان در همه فعالیت های اجتماعی مانند سیاست لازمه توسعه سیاسی است؛ به نحوی که می توان گفت اقلیت بودن زنان در امور سیاسی، موجبات ناتمامی دموکراسی را در جامعه فراهم می کند و شناخت عوامل مؤثر بر آن مانند خودپنداره از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی رابطه بین خودپنداره و مشارکت سیاسی زنان شهر تهران است. روش: روش تحقیق ازنظر مسیر توصیفی (پیمایش) و ازنظر هدف کاربردی بوده است. داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در بین 389 نفر از زنان شهر تهران واقع در سن مشارکت سیاسی که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، جمع آوری شده است. یافته ها: بین مؤلفه های تصور از طبقه اجتماعی-اقتصادی، تصور از مذهب، عقیده و پندار نسبت به شخصیت، تصور از جنسیت خود، تصور نسبت به سن خود و ادراک نسبت به توانایی های خود با مشارکت سیاسی زنان رابطه وجود دارد که درمجموع خودپنداره زنان 7/41 درصد از کل واریانس مشارکت سیاسی آنها را تبیین می کند. بحث: بنابراین می توان گفت که آنچه متضمن مشارکت بالاتر است عملا در دل شاخصه های توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه متبلور می شود. پس می توان ادعا کرد که هرچقدر عرصه سیاست و جامعه دمکراتیک تر و فرهنگ مدارای جنسیتی در جامعه پذیرفته تر باشد، درک زنان از خود و توانایی های خود و به طورکلی خودپندارگی آنان از خود بیشتر می شود و این زمینه را برای حضور پررنگ تر زنان در هر حوزه در جامعه افزایش می دهد، همچنین مشارکت در فضاهای بسته اجتماعی به اشکالی نو جلوه گر می شود که راه را برای تغییر نهادی در سطح اجتماع محله و بسترهای خردتر با هدف آماده سازی جامعه در جهت اثرگذاری بیشتر زنان فراهم می کند. تمامی متغیرهای زمینه ای و مستقل تحقیق در چارچوب تحولات ساختاری زنان قابل فهم است و این جز به تحول کیفی از خودپنداری جمعی زنان از خود نبودهاست.
۵.

تجارب خانواده های فرزندپذیر از مشکلات کودکان فرزندخوانده: رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: خانواده های فرزندپذیر رضایت از فرزندپذیری فرزندپذیری نظریه زمینه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 730 تعداد دانلود : 388
مقدمه: با توجه به گسترش و انتخاب فرزندپذیری به عنوان یکی از راههای تکمیل خانواده در جامعه ایران، پژوهش های اندکی در جهت شناخت مشکلات جسمی و روان شناختی کودکان فرزندخوانده انجام شده است. بنابراین، مطالعه حاضر به تبیین تجارب خانواده های فرزندپذیر از این پدیده پرداخته است. روش: مطالعه حاضر به روش کیفی و با رویکرد نظریه زمینه ای انجام شد. مشارکت کنندگان در پژوهش را 30 نفر از خانواده های فرزندپذیر تشکیل داده اند. انتخاب نمونه ابتدا با روش هدفمند آغاز و تا زمان رسیدن به اشباع اطلاعات به صورت نمونه گیری نظری ادامه یافت. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق بود و مصاحبه ها با روش اشتراوس و کوربین نسخه 2008 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: از تجزیه وتحلیل داده ها شش مقوله محوری به دست آمد. «عوامل تهدیدکننده فرزندپذیری» به عنوان پدیده در الگوی پارادایمی پژوهش حاضر آشکار شد. «مشکلات جسمی و رفتاری کودک» به عنوان عامل علی، «ظرفیت های کودک و محیط»، «پیشینه ناگوار کودک پیش از فرزندپذیری» و «تأثیرات کودکان با نیازهای ویژه» به عنوان عوامل مداخله گر و «رضایتمندی از فرزندپذیری» نیز به عنوان پیامد این الگوی پارادایمی مشخص شد. «رویارویی مدبرانه والدینی» به عنوان راهبرد اتخاذشده والدین فرزندپذیر در این مطالعه آشکار شد. بحث: برای زوجینی که با ناباروری و پیامدهای منفی آن در زندگی درگیرند، فرزندپذیری می تواند به عنوان یکی از راههای کامل کردن ساختار خانواده و تجربه نقش والدینی در نظر گرفته شود. با وجود اینکه، کودکان فرزندخوانده با مسائلی از قبیل تجربیات ناگوار آزار و غفلت پیش از فرزندپذیری، تأثیرات سوء زندگی مؤسسه ای و همچنین مشکلات جسمی و روان شناختی وارد زندگی خانواده فرزندپذیر می شوند، به کارگیری برخی راهبردهای مدبرانه رویارویی توسط والدین فرزندپذیر می تواند به موفقیت فرزندپذیری کمک کند. به کارگیری سبک های مواجهه مسئله مدار، وجود شناخت و آمادگی پیش از اقدام فرزندپذیری، حل وفصل مسائل ناباروری، مذاکره و توافق والدین برای فرزندپذیری، داشتن نگرش مثبت به فرزندپذیری و وجود حمایت های اجتماعی ازجمله این راهبردهاست.
۶.

عوامل مرتبط با تصمیم گیری خانوارهای ساکن استانهای محروم و نسبتاً محروم برای ورود به بازار خدمات سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: بازار خدمات سلامت مدل انتخاب نمونه هزینه های بهداشتی و درمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 355 تعداد دانلود : 832
مقدمه: بهبودبخشیدن به وضع تندرستی و تدارک دیدن خدمات بهداشتی و درمانی یکی از جنبه های اساسی توسعه اجتماعی-اقتصادی را تشکیل می دهد، زیرا تندرستی کامل و سلامتی یک جنبه اساسی کیفیت زندگی است. ازاین رو هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر تصمیم گیری خانوارهای ایرانی ساکن در استان های محروم و نسبتا محروم برای ورود به بازار خدمات سلامت است. روش: در این مطالعه برای شناسایی عوامل مؤثر بر تصمیم گیری خانوارها از مدل های انتخاب نمونه و روش برآورد دومرحله ای هکمن استفاده شده است. قابل ذکر است که با توجه به مشکل انتخاب نمونه استفاده از مدل های انتخاب نمونه برای به دست آوردن برآوردهای قابل اعتماد، ضروری است. در تدوین مطالعه حاضر از اطلاعات بودجه خانوار مرکز آمار ایران بهره گیری شده است و داده های مربوط به 6940 خانوار ساکن در استان های محروم و 15324 خانوار ساکن در استان های نسبتا محروم کشور مورداستفاده قرارگرفته اند. یافته ها: جنسیت، بهره مندی از خدمات بیمه های درمانی، هزینه های دخانی، وضعیت تأهل سرپرست، تحصیلات، تعداد کودکان، جوانان و سالمندان، شهرنشینی و سطح توسعه یافتگی استان محل سکونت ازجمله مهم ترین عوامل مؤثر بر تصمیم گیری خانوارهای ساکن در استان های محروم و نسبتا محروم کشور برای ورود به بازار خدمات سلامت هستند. بحث: به منظور استفاده مکفی خانوارهای مناطق محروم کشور از شرایط بهداشتی و درمانی، باید کالاها و خدمات بهداشتی و درمانی بیش تری در این مناطق علی الخصوص نواحی روستایی عرضه شود، در مقاطع تحصیلی گوناگون فرهنگ سازی بهداشتی و درمانی موردتوجه قرار بگیرد و برنامه های بیمه ای بر پوشش همگانی افراد جامعه متمرکز شوند.
۷.

رابطه سرمایه های اقتصادی و اجتماعی با شکل گیری آرمان های اجتماعی در جوانان ساکن شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: آرزو جوانان تهران دیالکتیک آرزوها سرمایه اقتصادی و فرهنگی عادت واره میدان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 769 تعداد دانلود : 236
مقدمه: آرزوهای افراد به شیوه ای منحصرا شخصی و فردی شکل نمی گیرد، بلکه موقعیت عینی افراد در جامعه تعیین کننده سقف آرزوهاست. آرزوهای افراد متأثر از شرایط بیرونی است و بسته به شرایط زندگی افراد از یکدیگر متمایز می شود. آرزوها در بین طبقات مختلف از یکدیگر متمایزند، آرزوهای دست یافتنی یک طبقه خاص برای طبقه دیگر محال و دست نیافتنی است که نشان از فاصله طبقاتی در گروههای جامعه است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از فلسفه رابطه ای پی یر بوردیو درصدد است رابطه ای معنادار از آرزوها یا رؤیاهای جوانان ایرانی را آن هم در فضای اجتماعی ترسیم کند. نتایج این پژوهش به کمک روش کیفی و از طریق فن مصاحبه عمیق با 36 نفر از جوانان ساکن شهر تهران به دست آمده است. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که بین بختهای عینی و آرزوهای ذهنی هماهنگی وجود دارد و آرزوهای افراد مطابق سرمایه اقتصادی و فرهنگی آنها از یکدیگر متمایز می شوند. جوانان شمال شهر در دست یابی به آرزوهای خود بسیار مطمئن هستند. طبقه متوسط اراده گرایی قوی و آرزوهای بلندپروازانه ای دارد؛ جوانان جنوب شهر نیز خود را با شرایط زندگی شان تطبیق می دهند که منجر به عقیم ماندن دیالکتیک آرزوها و احتمالات می شود و همچنین افراد با سرمایه فرهنگی بالا رؤیای مشترک ادامه تحصیل در دانشگاههای خارج از ایران را دارند. بحث: ساختار نظام آموزشی ایران، به رغم فقدان امکانات لازم و کافی برای زندگی و کار متناسب با تحصیلات در بستر جامعه پس از فراغت از تحصیلات دانشگاهی، بسیار امیدوارکننده است اما در عمل، خیل عظیمی از این تحصیل کرده ها پس از گرفتن مدارک بالاتر، با ناامیدی و یأس ناشی از شکست در بازار کار مواجه می شوند؛ لذا برای بسیاری از جوانان در طبقات مختلف کار و زندگی در خارج از ایران، به یک رؤیا تبدیل شده است.
۸.

رابطه سالمندی جمعیت با رشد اقتصادی ایران از طریق میزان باروری و امید زندگی (رویکرد مدل نسل های همپوشان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: مدل نسل های همپوشان(OLG) سالمندی رشد اقتصادی امید به زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 683 تعداد دانلود : 469
مقدمه: سالمندی جمعیت عبارت است از برهم خوردن تناسب سنی جمعیت به نحوی که سهم جمعیت جوان از کل جمعیت کاهش یافته و سهم جمعیت سالمند (بالای 60 سال) رو به افزایش باشد. با توجه به آنکه کاهش نرخ باروری به همراه افزایش در امید به زندگی افراد به عنوان دو عامل مهم در شکل گیری پدیده سالمندی مطرح هستند، در این مطالعه اثرات اقتصادی کلان پدیده سالمندی بر رشد اقتصادی به تفکیک دو اثر کاهش در نرخ باوری و افزایش امید به زندگی موردبررسی قرار گرفت. روش: این پژوهش اثرات سالمندی جمعیت بر رشد اقتصادی ایران و همچنین برخی از متغیرهای اقتصاد کلان را با استفاده از یک مدل تکامل یافته نسلهای همپوشان 55 دوره ای، موردبررسی قرار داد. در این چهارچوب، پس از شبیه سازی با استفاده از نرم افزار متلب، اثرات دو سناریوی کاهش در نرخ رشد زادوولد و افزایش در احتمال بقا، بر رشد اقتصادی ایران بررسی شد. در این مطالعه، سال 1994 میلادی (1373 شمسی) به عنوان سال ابتدایی شبیه سازی انتخاب شد. این مدل با استفاده از داده های مربوط به اقتصاد ایران، طی سالهای 1994 تا 2017 کالیبره شد و روند متغیرها تا سال 2050 میلادی شبیه سازی شد. یافته ها: کاهش نرخ رشد زادوولد، نرخ رشد GNP واقعی و سرانه را کاهش می دهد. افزایش طول عمر یا احتمال بقا، نرخ رشد GNP واقعی را کاهش نداده اما GNP واقعی سرانه اندکی افزایش یافته است. بحث: تا سال 1395 بیش از 70 درصد جمعیت ایران در سن کار و فعالیت (64-15) قرار داشت و کمتر از 6 درصد جمعیت در سنین سالمندی قرار داشتند. با فرض تداوم باروری در سطح جایگزینی، کشور ما در دهه 2030 میلادی به صورت جدی با چالش سالمندی مواجه خواهد شد، همچنین پیش بینیهای دفتر جمعیت سازمان ملل متحد حاکی از آن است که در سال 2045 نسبت جمعیت بالای 60 سال به بیش از 15 درصد افزایش می یابد. تغییرات جمعیتی گسترده و سریع، ایران را در گروه کشورهایی قرار داده است که تا میانه قرن بیست و یکم میلادی ساختار سنی سالخورده ای خواهد داشت. عوامل مؤثر در رخداد پدیده سالمندی در ایران، بهبود و افزایش امید به زندگی به همراه کاهش در نرخ باروری است.
۹.

تحلیل برجسته سازی مسائل اجتماعی در سازمان های مردم نهادِ فعال در حوزه آسیب های اجتماعی استان تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: گروه های آسیب پذیر برجسته سازی برساخت گرایی اجتماعی سازمان های غیردولتی مسائل اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 563 تعداد دانلود : 881
مقدمه: سازمان های مردم نهاد در جهان امروزی تبدیل به عناصر مهم و اثرگذاری شده اند. سمن های حمایتی به عنوان یکی از مهم ترین انواع تشکل های غیردولتی که تعدادشان در ایران نیز گسترش یافته است، با تمرکز بر محله های حاشیه ای، به دنبال بهبود وضعیت زندگی محرومان و گروه های آسیب پذیر جامعه هستند. مقاله حاضر با هدف شناخت مهم ترین انواع مسائل اجتماعی مرتبط با گروه های آسیب پذیر که توسط سمن های حمایتی برجسته می شود و نیز شیوه های برساخت آنها نگاشته شده است. روش: این تحقیق با استفاده از روش کیفی نظریه مبنایی و با تکنیک های مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده به بررسی وضعیت سازمان غیردولتی فعال در حوزه آسیب های اجتماعی در استان تهران در سال 1396 پرداخته است. مصاحبه ها و مشاهده ها (23 مصاحبه و 24 مشاهده) از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با رسیدن به اشباع نظری و کسب تنوع کافی، نمونه گیری پایان یافت. یافته ها: طبق یافته های پژوهش، «کار کودکان»، «بهره کشی و سوءاستفاده از کودکان» و «حاشیه نشینی» مهم ترین آسیب های اجتماعی موردتوجه سمن ها است. همچنین «کودکان کار و خیابان»، «کودکان ساکن مناطق آسیب خیز و فقیرنشین» و «کودکان محروم از تحصیل» اصلی ترین گروه های آسیب پذیر هستند که سمن ها به دنبال حل مشکلات آنها هستند. ازجمله مهم ترین شیوه های برساخت مسائل اجتماعی در سمن های حمایتی نیز عبارت است از «ملموس سازی آسیب ها»، «رفع ابعاد خُرد آسیب»، «رفع ابعاد وخیم آسیب»، «طرح ابعاد جدید مسئله»، «ادعاسازی زبانی، نمایشی و رفتاری»، «پیوند مسائل با زندگی روزمره»، «ایجاد موج توجه به مسئله» و «نزدیکی عاطفی به گروه های آسیب پذیر». بحث: سمن ها سعی دارند برخی مسائل و آسیب های اجتماعی را مشکلاتی نامطلوب و شایع جلوه دهند؛ به نوعی که در اعتقاد عمومی قابل حل باشد و بتوان برای آن اقدامات مؤثری انجام داد. این عمل درواقع برساخت و برجسته سازی مسائل اجتماعی از سوی سمن ها است. سمن ها به عنوان گروه های فعال اجتماعی به دنبال مداخله در آسیب های اجتماعی هستند و آنچه بدان توجه می کنند، بازتابی از مسائل و معضلات اجتماعی مهم جامعه است.
۱۰.

موانع مشارکت در طرحهای شهری از منظر الگوهای رفتاری شهروندان در محله بلاغی قزوین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: مشارکت شهروندان موانع مشارکت الگوهای رفتاری برنامه ریزی محله ای قزوین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 297 تعداد دانلود : 186
مقدمه: دستاوردهای مورد انتظار از برنامه ریزی شهری در ایران، با وجود سابقه طولانی آن، تحقق نیافته و بازتاب رفاهی آن در زندگی شهروندان مشهود نیست؛ حتی جدیدترین روش های برنامه ریزی شهری که اغلب بر الگوهای مشارکتی نیز مبتنی هستند، پاسخگوی نیاز شهروندان نبوده است. تحقق نیافتن این برنامه ها متأثر از عوامل متعددی است که مشارکت گریزیِ ناشی از الگوهای رفتاری شهروندان، ازجمله موانع مهمِ آن تلقی می شود. هدف پژوهش، شناسایی موانع اجتماعی- رفتاری عدم استقبال ساکنان شهرها از رویکردهای مشارکتی، با تأکید بر محله تاریخی بُلاغی قزوین است. روش: پارادایم این پژوهش تفسیرگرایی است؛ این گونه از شناخت شناسی نیازمند فنون «کیفی» در فرایند پژوهش است تا مفاهیم موردبررسی که عمدتا ماهیت ذهنی دارند، به نحو مناسب تری موردسنجش قرار گیرند؛ لذا تکنیک مورداستفاده در گردآوری داده ها از طریق «مصاحبه عمیق» با 20 نفر از ساکنان محله بلاغی قزوین بوده است. یافته ها: این پژوهش منجر به تولید فهرستی شامل حدوداً 70 مانع در مسیر مشارکت در یک دسته بندی 14 گانه، برخاسته از الگوهای رفتاری شهروندان با ریشه های عمدتاً فرهنگی-تاریخی شده است. همچنین در یک بررسی تطبیقی، مشخص شد که استفاده از الگوی برنامه ریزی محله ای دارایی محور در پروژه محله یاری ایران (میا)، به شرط فراهم کردن زیرساخت ها، می تواند حدود 35 تا 40 درصد از موانع مشارکت ناشی از الگوهای رفتاری ساکنان محله بلاغی را حذف کند. بحث: بازنگری و مناسب سازی فرایند برنامه ریزی مشارکت مبنا، از طریق ارتقای شناخت نسبت به وضعیت موجود جامعه شهری ایران و با در نظر داشتن الگوهای رفتاری شهروندان امری ضروری است؛ رفتارهایی که عمدتا ماهیت واکنشی دارد و در ساختاری پیچیده و آمیخته با سیاست های حاکمیت، نیازمند ریشه یابی و تدوین الگوهای برنامه ریزی مناسب است. تجربه نشان داده است که استفاده از مدل های مشارکت مبنا به تقلید از جوامع غربی، نمی تواند پاسخگوی امر مشارکت در برنامه های توسعه شهری ایران باشد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۹