آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۵

چکیده

اخیراً بسیاری از روان شناسان بالینی و اجتماعی، با مطالعه های تجربی و عینی، به اثبات نقش «محتوا و مضمون» انواع افکار در تجارب ذهنی خودآگاه و ارتباط این دو و نیز نقش شیوه تفکر و تجزیه وتحلیل و برداشت فرد از محیط پیرامون در رفتار و هیجان پرداخته اند. در فرآیند خودآگاه ذهن افراد سالم، افکار منفی و ناخواسته گاهی با شدت معینی به وقوع می پیوندند و باعث ایجاد خلق منفی می شوند، ولی این افکار مزاحم که گاهی ناخوشایند هم هستند، معمولاً به ندرت اتفاق می افتند، قابل کنترل اند و می توانند به عنوان یک فکر جانشین مثبت در ذهن افراد سالم ظاهر شوند. وقوع این افکار در جامعه عادی متداول است. شباهت محتوا و مضمون افکار خودآگاه در جامعه بالینی و غیربالینی یکی از موضوع های مطرح در ادبیات اختلال های روان پزشکی (نقش افکار مزاحم و ناخواسته در افسردگی، بی خوابی، اضطراب فراگیر، وسواس، اختلال خورد و خوراک، روان پریشی ها و اختلالات جنسی) است. با توجه به موضوع های مطرح شده در ارتباط با نقش شناخت به عنوان یک عامل ویروسی و بیماری زا در اختلال های روان پزشکی، هدف مقاله تحلیلی حاضر، مرور مطالعه های اخیر درباره نقش افکار و فرآیند خودآگاه ذهن در جمعیت بالینی و غیربالینی است. بررسی روند مذکور ما را به شناسایی محتوا و مضمون افکار مزاحم و ناخواسته و ساز وکار شکل گیری آنها در جامعه بالینی رهنمون می سازد.

تبلیغات