تأثیر روایت های «هنری» و «پارامتریک» از منظر نئوفرمالیسم بوردول در اقتباس های سینمایی از نمایشنامه های شکسپیر؛ مطالعۀ موردی: دو فیلم «اوفلیا» کلود شابرول و «شاه لیر» ژان-لوک گدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۵
7 - 15
حوزههای تخصصی:
انتخاب ساختار روایی همواره از مهم ترین دغدغه های نظریه پردازان اقتباس بوده است و در این میان نمایشنامه های شکسپیر با این اقبال مواجه بوده اند که هنرمندان هنرهای دراماتیک بتوانند انواع فرم های روایی را در اقتباس از آنها تجربه کنند. این مقاله قصد دارد با تحلیل عناصر روایی غیر کلاسیک در اقتباس هایی از دو نمایش نامه شکسپیر ویژگی های اقتباسی آنها را بررسی کند. در این پژوهش از رویکرد نئوفرمالیستی و آرای دیوید بوردول استفاده شده که در آن به تبیین انواع روایت و بررسی هنجارهای هر یک از آنها پرداخته است. بوردول در تبیین روایت فرم های روایی غیر کلاسیک تأکید دارد که به لحاظ تاریخی، این فرم ها در تقابل با روایت کلاسیک شکل گرفت و در چهارچوب سنت های ملی کشورهای گوناگون رشد و پرورش یافت و با تأثیرپذیری از تئاتر و ادبیات نوگرا ادامه پیدا کرد. در این پژوهش دو فرم روایی هنری و پارامتریک مورد بررسی قرار گرفته و چگونگی به کارگیری عناصر روایی آنها در دو فیلم اقتباسی اوفلیا کلود شابرول و شاه لیر ژان-لوک گدار بررسی شده است. پژوهش می کوشد نشان دهد که در فرایند اقتباس های غیرکلاسیک تنها وفاداری یا برداشت آزاد به متن اصلی راهگشا نبوده و نوع فرم روایی که هنرمند برمی گزیند نیز با الزامات و محدودیت های خود را بر متن اصلی تأثیر می گذارد.