بررسی ابعاد خوانش سیاسی ناسیونالیستی از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
60-79
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی از هنگام سرایش آن در قرن چهارم تا روزگار ما، همواره در کانون توجه نحله ها و گرایش های مختلف فکری و سیاسی قرار داشته است. در گذر تاریخ هر جریان فکری و سیاسی متناسب با گرایش، علایق و مقاصد خاص خود از عناصر و روایت های اسطوره ای آن بهره برده، از این رهگذر به اثبات دعوی، القای اندیشه و بسط آموزه های خود پرداخته است. در مقاله حاضر پس از اشاره به خوانش های اخلاقی و عرفانی آموزگاران اخلاق و منادیان عرفان و تصوّف از شاهنامه در دوره پیشاتجدد، به این پرسش پاسخ می دهیم که چگونه خوانش شاهنامه پس از طلیعه نهضت تجددخواهی دستخوش دگرگونی شده و شاعران عصر مشروطه با چه انگیزه و تمهیداتی روایت ها، عناصر و شخصیت های اساطیری و تاریخی شاهنامه را به خدمت آموزه ها و مقاصد گفتمانی خود درآورده اند؟ نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که در این دوره تحت تأثیر بسط اندیشه ترقی و تجددخواهی، خوانش های پیشاتجدد به محاق رفته، متناسب با اقتضای تحولات و رخدادهای فکری و سیاسی عصر، قرائت نوینی از شاهنامه عرضه شده است که علاوه بر خلق ترکیبات، استعاره ها و تشبیهات بدیع و غنای درونمایه آثار حوزه گفتمان میهنی و ناسیونالیستی، زمینه تحکیم مبانی وطن خواهی و استمرار هویت ملی ایران را فراهم آورده است.