تحلیل داستان رستم و اسفندیار بر اساس روش نقد اسطوره ای با توجه به نظریه نورتروپ فرای با تأکید بر شاهنامه مکتب تبریز صفوی موزه هنرهای معاصر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
653 - 667
حوزههای تخصصی:
داستان های شاهنامه همواره بستر مناسبی برای پژوهش در حوزه ادبیات حماسی بوده اند؛ در این پژوهش که با هدف تحلیل داستان رستم و اسفندیار براساس روش نقد اسطوره ای باتوجه به نظریه نورتروپ فرای انجام شده، اطلاعات لازم به روش کتابخانه ای گردآوری شده و به روش توصیفی-تحلیلی موردبحث و بررسی قرارگرفته اند. نتایج به دست آمده، حاکی از این بود که باتوجه به الگوی فرای، داستان رستم و اسفندیار جزء دسته تراژدی است و سه بخش نظم، احساس و انزوا در آن حاکم بوده است و مراحل شش گانه تراژدی نیز در آن مصداق دارند. درواقع، معنای نهایی این تراژدی، انزوای کامل رستم و غرق شدن او در دریای تجربه فردی است که در این داستان به دست آورده است؛ بنابراین با تکمیل این مراحل شش گانه، داستان رستم و اسفندیار نیز پایان یافته و تصویر ناخوشایندی برای مخاطب ایجاد نموده که متوجه عنصر تقدیرگرایی و تحکم واقع گرایانه در پایان تراژدی است. در نگاره های شاهنامه مکتب تبریز صفوی موزه هنرهای معاصر تهران نیز نمودهای این تقدیرگرایی به وضوح قابل مشاهده است.اهداف پژوهش:بررسی داستان رستم و اسفندیار با توجه به الگوی فرای.بررسی معنای تراژدی رستم و اسفندیار با تأکید بر شاهنامه مکتب تبریز صفوی موزه هنرهای معاصر تهران.سؤالات پژوهش:داستان رستم و اسفندیار با توجه به الگوی فرای چگونه است؟در تراژدی رستم و اسفندیار با تأکید بر شاهنامه مکتب تبریز صفوی موزه هنرهای معاصر تهران چه معنایی نهفته است؟