پدیدارشناسی مفهوم درد مبتنی بر نظریه راجعیت بدنیِ مرلوپونتی و رابطه آن با آزادی و تنهایی وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
درد و رنج به عنوان امری اجتناب ناپذیر در تضاد با مفهوم سلامتی است. در یک نگرش متناقض، ضمن کمک گرفتن از مکانیزمِ محافظتی درد برای درک نقصِ بافتی بدن و تلاش برای ترمیم آن، می بایست همزمان برای حذف درد نیز تلاش نمود. هدف این نوشتار تبیین ویژگی های بعضاً پارادوکسیکال درد همچون توصیف ناپذیری، نادیدنی، فاقدِ ابژه خارجی، معطوف کننده ی توجه سوژه به بدن، ایقان و شکاکیت، تغییرپذیری و ثُبات، مکان مندی و غیرمکان مندی، مولِّد و ویرانگری و یگانگی و دوگانگی سوژه و ابژه ی درد است. رویکرد پدیدارشناسی به دلیل توجه و تاکید بر تجربه ذهنی و درونی فردِ درگیرِ درد، آن را به شکل یک روش زندگی، تجربه دنیا و معاشرت با سایر افراد تلقی کرده و آن را صرفاً اختلالی جزئی در کارکردِ خاصِ بیولوژیکِ بدن نمی داند. این رویکرد مبتنی بر تجربه اول شخص از درد، به تبیین تاثیر درد بر عاملیّت، استقلال، اهداف، ایده آل ها، روابط اجتماعی، آزادی فردی، درک فرد از زمان و غیره-که همگی برسازنده ی بدنِ زیسته و نه بیولوژیک فرد هستند- می پردازد. مرلوپونتی بدن را پایه و شرط اساسی هستی بشر می داند. از منظر پدیدارشناسی مرلوپونتی، هستی انسان به واسطه تجربه ی ادراکی اش از طریق حواسِ بینایی، لامسه و... تجسم پیدا کرده و هر تغییری که در بدن و توان جسمانی ایجاد شود، سوژگی و ذهنیت فرد و رابطه اش با محیط دگرگون می شود. از این رو جایگاه انسان ها به عنوان آگاهیِ تجسم یافته در اندیشه مرلوپونتی مستلزم توجه ویژه به مفهوم درد جسمی است که این پژوهش بدیع بدان پرداخته است.