۱.
کلیدواژهها:
اقتباس افسانه های ایرانی رسانه مخاطب شناسی
موضوع مقاله حاضر، بررسی جوانب اقتباس از افسانه های ایرانی در قالب رسانه های صوتی تصویری برای کودک و نوجوان است. به این منظور، نخست به اهداف رسانه های صوتی تصویری در تولید اشاره شده سپس به برخی ویژگی های افسانه های ایرانی و قابلیت های آن به منزله «پیش متن» برای استفاده در رسانه های صوتی تصویری پرداخته شده است. در پایان، این اهداف و ویژگی ها همراه بررسی موردی با بخشی از نیازهای مخاطبان کودک و نوجوان انطباق داده شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که افسانه های ایرانی چه قابلیت هایی برای قرار گرفتن در قالب رسانه های صوتی تصویری دارند؟ و چگونه می توانند نیاز مخاطب کودک و نوجوان امروزی را تأمین کنند؟ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری مستندات علمی از راه مطالعه کتابخانه ای نوشته شده است. بر اساس بررسی ها بین اهداف رسانه های صوتی تصویری و محتوای افسانه های ایرانی می توان پل ارتباطی اقتباس را برقرار کرد. محصول این برقراری، تأمین برخی نیازهای ادبی، فرهنگی و اجتماعی کودکان و نوجوانان است. نقطه اشتراک رسانه های صوتی و تصویری، افسانه های ایرانی و نیازهای کودکان و نوجوانان در سه موضع «تقویت هویت اجتماعی»، «ایجاد سرگرمی و لذت» و «آموزش مهارت های زندگی» است.
۲.
کلیدواژهها:
کلیله و دمنه نگار دانش قصه های خوب برای بچه های خوب اقتباس سبک زبانی و بلاغی
اقتباس، تولید اثر ادبی (یا هنری) جدید مبتنی بردست کم یک پیش اثر است که به شیوه بازنویسی، بازآفرینی و ... صورت می گیرد. اقتباس از متون کهن ادبی، از دیرباز یکی از رایج ترین راه ها برای تولید محتوای ادبیات کودک و نوجوان بوده است. کلیله و دمنه بواسطه ساختار روایی، داستان های پندآموز و شخصیت های جانوری، همواره مورد توجه بیشتری بوده و از دوره مشروطه که نخستین بچه خوانی ها برای استفاده در مکتبخانه فراهم آمد، اقتباس هایی از آن برای مخاطبان کم سال تر صورت گرفت. بچه خوانی ها متونی بودند که در مکتبخانه ها برای زبان آموزی، آموزش ادب درس و ادب نفس و تبیین هنجارهای اخلاقی و مهارت های زندگی برای مخاطبان کودک و نوجوان فراهم می شد. در این پژوهش متن کلیله و دمنه (به مثابه پیش اثر) با متن نگار دانش و قصه های خوب برای بچه های خوب (به مثابه دو اقتباس نوجوانانه از کلیله)، به شیوه قیاس عبارت به عبارت، مورد بررسی زبانی و سبکی قرار گرفته است. این بررسی نشان می دهد که در اقتباس از کلیله هرچه به زمان معاصر نزدیک تر می شویم، پایبندی به متن پیش اثر هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ زبانی کمتر و صراحت و ایضاح متن بیشتر می شود. همچنین در این بازنویسی ها توضیح و توصیف نسبت به متن پیش اثر افزون تر، عبارات عربی و ضرب المثل های دشوار، اندک تر و اعتماد به درک و دریافت مخاطب و سفیدخوانی او کمتر شده است. به لحاظ بلاغت نیز، به جرئت می توان گفت صنایع ادبی و بلاغی در طول زمان از اقتباس ها رخت بربسته و زبان ادبی به زبان خودکار نزدیک و نزدیک تر شده است.
۳.
کلیدواژهها:
اقتباس دوزخ دانته سالوادور دالی زیگموند فروید عقده ادیپ
در پژوهش پیش رو هدف از بررسی روانکاوانه ی نشانه های روان-جنسانی در نقاشی های اقتباسی سالوادور دالی از متن کمدی الهی دانته، یافتن تفاوت ها، شباهت ها، بازتاب نظریه های روانکاوانه ی زیگموند فروید و تحلیل نمادها و نشانه ها در نقاشی های دالی است. دوزخ در کمدی الهی دانته شامل سی و چهار سرود است که پژوهش حاضر از میان آن ها متونی را برگزیده که نشان دهنده ی تفاوت ها، شباهت ها و نظریه های روانکاوانه ی فروید و نمادها در نقاشی های دالی است. پژوهش حاضر از نوع تحلیلی و تطبیقی است که در بررسی نمونه های اقتباسی از روش شناسی نقد روانکاوانه بهره گرفته است. در این پژوهش، محقق از نظریه های فروید به عنوان روش تحقیق استفاده کرده است زیرا فروید هنر شامل ادبیات و نقاشی را شبیه خواب و رویا می دانست. نمونه های مورد استفاده در این تحقیق شامل جملات منتخب از بخش دوزخ در کمدی الهی دانته و نقاشی های اقتباسی سالوادور دالی از این جملات در متن دوزخ دانته است. پژوهش حاضر بخش دوزخ در کمدی الهی دانته را برگزیده زیرا این کمدی به شکل رویا و در خواب به دانته الهام شده و به عبارتی دیگر محصول ذهن ناخودآگاه است. از سویی دیگر، نقاشی های اقتباسی سالوادور دالی مورد بررسی قرار گرفته اند زیرا او نقاش سبک سورئالیسم بوده که رویاها و ذهن ناخودآگاه را در آثارش بازنمایی کرده است. در بررسی تطبیقی نقاشی های اقتباسی دالی از متن دوزخ دانته، نتایج این تحقیق نشان داد که دالی بیشتر به ضمیر ناخودآگاه انسان و نمادهای روان-جنسانی پرداخته است.کلید واژه ها: اقتباس، دوزخ دانته، سالوادور دالی، زیگموند فروید، عقده اُدیپ
۴.
کلیدواژهها:
ادبیات بچه خوانی ساختار اسطوره ای اقتباس سفر قهرمان درون اسطوره یگانه
داستان پردازی و قصه گویی در ایران قدمتی دیرینه دارد. با ورود صنعت چاپ به ایران و رواج آن در دوره قاجار، شماری از داستان های عامه برای مخاطب کودک و نوجوان تلخیص، مصور و با عنوان «ادبیات بچه خوانی» چاپ شد. از سوی دیگر شباهت ساختار اسطوره و قصه به پیدایی نظریه های منجر شده است که بر مبنای آن ها می توان عناصر تکرارشونده میان اساطیر و قصه ها را کشف و تحلیل کرد. این پژوهش ضمن معرفی «ادبیات بچه خوانی»، سعی می کند بر اساس چارچوب نظری تحلیل روان شناختی کهن الگویی کارول. اس. پیرسون و هیو.کی مار در نظریه «بیداری قهرمان درون» و در بستر نظریه «سفر قهرمان» جوزف کمپبل، روند رشد قهرمان را در قصه های «ادبیات بچه خوانی» واکاود و الگوی تکوین و تفرد قهرمانان قصه های ادبیات بچه خوانی را در مراحل سفر ارائه دهد. به این ترتیب با بررسی روند سفر قهرمان درون و چگونگی تجلی کهن الگوها، الگویی برای اقتباس و بازآفرینی قصه های عامیانه ارائه می دهد تا قهرمانان قصه های عامه با تجسم این کهن الگوها در ادبیات کودک و نوجوان بازآفریده شوند . از تحلیل ساختار اسطوره ای ادبیات بچه خوانی چنین بر می آید که این قصه ها با بهره از سه مرحله «عزیمت»، «تشرف» و «بازگشت»، زمینه را برای ظهور کهن الگوها فراهم می سازند و هرچندبارزترین کهن الگوهای ادبیات بچه خوانی «عاشق»، «جست وجوگر»، «جنگجو» و «نابودگر» است قهرمان در روند سفر بنا بر موقعیت های داستانی، با دگردیسی کهن الگوها مواجه می شود. همچنین این تحقیق با تأکید بر اهمیت قصه های ادبیات بچه خوانی، ضرورت بازخوانی و اقتباس از مجموعه ادبیات بچه خوانی را در فرایند تولید محتوا، داستان، بازی های رایانه ای، برنامه فلسفه برای کودکان، آثار سینمایی- نمایشی یادآور می شود.