بررسی عشق ورزی خسرو و شیرین نظامی از دیدگاه فلسفه ی «میل به زیستن» شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۲)
81 - 104
روایت های عاشقانه رکن مهمی از تاریخ فرهنگ بشری هستند. در این میان منظومه ی خسرو و شیرینِ نظامی که دارای اهمیت و شهرتی جهانی است، هنوز ویژگی هایی مستور دارد که با ابزار نظریه می توان از زاویه های جدیدی بر آن نور تابانید. یکی از این موارد، هدفِ عشق بین خسرو و شیرین است. فیلسوف آلمانی، شوپنهاور، هدف اصلی هر رابطه ی عاشقانه ی بشر را تولیدِمثل با انگیزه ی امتدادنسل دوطرفه می داند. از دید او انتخاب جفت براساس زیبایی های ظاهری و باهدفِ جبران عدم تعادل بیولوژیک شکل می پذیرد. بدون داشتن رابطه ی فیزیکی و تولید فرزند، عاشق و معشوق درنهایت از هم خسته می شوند و اصل «میل به زیستن» شوپنهاور است که دوطرف را کورکورانه به درد عشق مبتلا می کند. پژوهش ما هشت مؤلفه ی مهم درباره ی هدف رابطه ی عاشقانه را از کتاب شوپنهاور، جهان همچون اراده و بازنمود، برگرفته و مراحل رابطه ی عشق خسرو و شیرین را طبق آن می سنجد. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که در رابطه ی خسرو و شیرین، دوری و مهجوری، عدم برقراری رابطه ی زناشویی تا مدتی طولانی، حضور عناصر داستانی رقیب مانند ازدواجِ خالی از عشقِ خسرو با مریم و فرزنددارشدن و معرفی فرهاد، رقیب عشقیِ خسرو، هیچ کدام از تمایل بالنده ی خسرو و شیرین به یکدیگر به طوردائمی نمی کاهد، تاجایی که پس از ازدواج تا پایان زندگی، عاشقانه کنار هم می مانند. در این روایت، شیرین بیش از خسرو در تناقض با مؤلفه های اعتقادی شوپنهاور نقش ایفا می کند و مشخص می شود که نگاه آرمان گرای نظامی به رابطه ی عاشقانه، ابتدا درون مایه ای غنایی را با زیرساختی معنوی برمی سازد که برخلاف انطباق با آراء شوپنهاور در ابتدای روایت، در مراحل پایانی با حرکتی تدریجی به سمت روساخت عشق معنوی می رود و از سازگاری با شوپنهاور دور می شود. درنهایت روایت نظامی با تکریم مقام معنوی شیرین در مرتبه ای والا و برجسته سازی بن مایه ی پایداری شیرین بر عفاف و پاک دامنیِ منطبق با آیین مذهبی رایج، در تعارض با دیدگاه شوپنهاور قرار می گیرد.