واکاوی خود واقعی و خود آرمانی در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر سهراب سپهری(1307-1359) روایت نگاه او به خود، انسان و هستی است. او می کوشد تا چگونگی تعامل انسان با جهان و به وحدت رسیدن با آن را به زبان هنری تصویر نماید. روان شناسی انسانگرا نیز معنای زندگی را در خودآگاهی و تحقق «خود» دانسته، از آن به «خودشکوفایی» تعبیر می کند و آن را در «بودنِ» فرد و «چگونه تجربه کردن واقعیت» که سامان بخش میدان پدیداری است، می جوید. حصول این مقصود، مشروط به سازگاری میان میدان پدیداری، اندامگان، خود واقعی و خود آرمانی است. میدان پدیداری نحوه برداشت فرد از خویشتن و جهان است و خود آرمانی، خودی است که انسان آرزو می کند که آن باشد. خودشکوفایی زمانی محقق می گردد که فاصله میان خودواقعی و خود آرمانی کاهش یابد. نگاه سپهری به هستی، نگاهی پدیدارشناختی است. حرکت به سوی یگانگی با هستی و ظهور خود آرمانی، نبض سروده های اوست. این مقاله می کوشد تا بدین پرسش ها پاسخ دهد که: فرایند شکل گیری و مؤلفه های خود واقعی و خود آرمانی در اشعار سپهری کدامند؟ و میدان پدیداری سپهری در شکل گیری آن ها چه تأثیری دارد؟ روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی و جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. براساس یافته های تحقیق، منابع میدان پدیداری سپهری گسترده، طبیعت مهم ترین منبع آن و الهام بخش پاکی، صداقت و وحدت است. خود واقعی سهراب متشکل از جنبه های مادّی، جسمانی، فکری و عاطفی است. مؤلّفه های خود واقعی حکایت از پراکندگی وجودی او دارند. خود آرمانی مقصد جستجوها و مکاشفات سپهری است. عناصر سازنده آن، عامل سازگاری بین پراکندگی های خود واقعی با خود آرمانی سپهری و رمز ورود او به خودشکوفایی محسوب می شوند و نتیجه آن ناشناختگیِ کامل است.