کریم آزالی علمداری

کریم آزالی علمداری

مدرک تحصیلی: دانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۱ مورد از کل ۳۱ مورد.
۲۱.

تاثیر تمرینات ورزشی تناوبی و تداومی بر بیان پروتئین های PLIN3 و PLIN5 چربی احشایی رت های نر چاق نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۲۱۴
زمینه و هدف: اطلاعات محدودی در زمینه آثار تمرینات ورزشی بر پری لیپین ها (PLINs) به عنوان تنظیم کننده های مهم ذخیره و لیپولیز بافت چربی وجود دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تداومی با شدت متوسط (MICT) بر مقادیر پروتئینی PLIN3 و PLIN5 چربی احشایی رت های نر چاق می باشد. روش تحقیق: ابتدا رت ها به دو گروه رژیم غذایی استاندارد (CD) و رژیم غذایی پرچرب (HFD) تقسیم شده و پس از القا چاقی (با 10 هفته رژیم غذایی پرچرب) به 3 گروه کنترل چاق (OC)، تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. پروتکل تمرین HIIT شامل 10 مرحله فعالیت 4 دقیقه ای با شدت معادل 85 تا 90 درصد VO2max و با دوره های استراحتی فعال 2 دقیقه ای و پروتکل تمرین MICT با شدت معادل 65 تا 70 درصد VO2maxبود. مسافت طی شده به منظور همسان سازی هر دو پروتکل یکسان بود. پروتکل تمرین تداومی و تناوبی به مدت 12 هفته، بصورت 5 روز در هفته، با رعایت اصل اضافه بار بر روی نوارگردان اجرا شد. یافته ها: مقادیر پروتئینی PLIN3 و PLIN5 چربی احشایی به روش وسترن بلات اندازه گیری شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که HFD منجر به افزایش معنی داری PLIN5 و کاهش معنی دار PLIN3 شده است (05/0p <). همچنین، هر دو پروتکل HIIT و MICT منجر به افزایش معنی داری PLIN3 (05/0p <) و کاهش غیر معنی دار PLIN5 (05/0p>) شد. نتیجه گیری: بنابراین، به نظر می رسد که تمرین ورزشی ممکن است به واسطه تنظیم PLIN3 و PLIN5 نقش موثری در متابولیسم قطرات چربی ایفا کند.
۲۲.

تاثیر تمرین تناوبی شدید و مکمل کورکومین بر بیان ژن miR-133 و miR-1 بطن چپ موش صحرائی مدل انفارکتوس میوکارد ناشی از ایزوپروترنول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تناوبی شدید کورکومین بیان ژن miR-1 و miR-133 انفارکتوس میوکارد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۲۲۲
زمینه و هدف : عدم تعادل برخی میکرو -ریبونوکلئیک اسیدها و آپوپتوزیس ناشی از آن ها، نقش مهمی در انفارکتوس میوکارد  دارد. با توجه به نقش مکمل کورکومین و تمرینات تناوبی شدید (HIIT) بر این عوامل، هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر HIIT و کورکومین بر بیان ژن miR-133 و miR-1 بطن چپ موش های صحرائی نر مدل انفارکتوس میوکارد ناشی از ایزوپروترنول بود. روش تحقیق : تعداد 40 سر موش صحرائی نر پس از القای انفارکتوس میوکارد از طریق تحت تزریق درون صفاقی ایزوپرترنول (با دوز 100 میلی گرم/کیلوگرم وزن بد  در دو روز متوالی)، به طور تصادفی در چهار گروه HIIT، کورکومین، HIIT + کورکومین و کنترل تقسیم شدند. HIIT شامل هشت هفته متشکل از پنج جلسه تمرین در هر هفته بود که هر جلسه شامل 10 وهله چهار دقیقه ای دویدن با سرعتی در حد 85 تا 90 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی (vVO2max) و دو دقیقه بازگشت به حالت اولیه فعال با شدت 50 تا 60 درصد vVO2max در بین وهله ها بود. کورکومین روزانه 15 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. بیان ژن های miR-1 و miR-133 با استفاده از روش Real-Time PCR بررسی گردید و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 0/05>p تحلیل شدند. یافته ها : در هر سه گروه مداخله شامل HIIT، کورکومین و مداخله توام، بیان miR-1 کاردیومیوسیت ها به طور معنی دار کمتر (0/001=p) و بیان miR-133  (p=0/001) بیشتر از گروه کنترل بود. با این حال، بیان ژن در هر دو متغیر مورد بررسی پس از HIIT + مکمل نسبت به مکمل تنها، با تغییر معنی دار بیشتری (به ترتیب با 0/006=p و 0/01=p) همراه بود. نتیجه گیری : احتمالا تجویز مکمل کورکومین به همراه HIIT پس از انفارکتوس میوکارد، با بهبود عملکرد قلبی همراه می باشد؛ اما به دلیل محدودیت های تحقیق، به تحقیقات بیشتری نیاز است.   
۲۳.

اثر تمرین تناوبی شدید و کورکومین بر پراکسیداسیون لیپیدی، هموسیستئین و فعال سازی کاسپازی در مغز موش های صحرائی در معرض آرسنیک(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۲۲۱
زمینه و هدف : در مورد تاثیر توام تمرین و کورکومین بر آثار سمی آرسنیک در مغز، اطلاعات اندکی موجوداست. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف کورکومین بر مالون دی آلدهید (MDA)، نیتریت، هموسیستئین و بیان کاسپازهای 3، 8 و 9 مغز موش های صحرائی تحت مواجهه با آرسنیک به اجرا درآمد. روش تحقیق : در این مطالعه تجربی، تعداد 48 سر موش صحرائی نر به شش گروه شامل آرسنیک+تمرین، آرسنیک+کورکومین، توام (آرسنیک+تمرین+ کورکومین)، آرسنیک، کنترل اتانول و کنترل آب مقطر تقسیم شدند. آرسنیک به مدت 6 هفته روزانه از طریق آب آشامیدنی با دوز پنج میلی گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن و کورکومین روزانه با دوز 15 میلی گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. تمرین HIIT به مدت شش هفته با تکرار پنج روز در هفته، مشتمل بر 60 دقیقه تمرین تناوبی در هر جلسه (هر تناوب شامل چهار دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد vVO2max و دو دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60–50 درصد vVO2max) به اجرا درآمد. از روش های الایزا، وسترن بلات و واکنش های اسید تیوباربیتوریک و گریس به ترتیب برای اندازه گیری هموسیستئین، بیان کاسپازها، غلظت MDA و نیتریت مغزی استفاده شد. داده ها با روش  تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0>p تحلیل شدند. یافته ها : مواجهه با آرسنیک، سبب افزایش بیان کاسپازهای 3، 8 و 9 و مقدار MDA و هموسیستئین مغز شد (05/0>p). هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و یا اثر توام آن ها در مقایسه با گروه کنترل معمولی، افزایش MDA مغزی ناشی از آرسنیک را برطرف کرد (05/0> p)، ولی موجب اصلاح کامل افزایش هموسیستئین نشد (05/0<p). از طرف دیگر، بیان کاسپازهای 8 و 9 مغز، تنها در گروه توام به سطوح مشابه با گروه کنترل معمولی رسید (05/0>p). نتیجه گیری : مواجهه با آرسنیک می تواند به افزایش هموسیستئین، پراکسیداسیون لیپیدی و فعال شدن مسیرهای درونی و بیرونی آپوپتوزیس در مغز موش ها منجر شود. با این که انجام تمرین، مصرف کورکومین و اثر توام آن ها، از پراکسیداسیون لیپیدی مغزی ناشی از آرسنیک جلوگیری کرد، ولی در مورد سایر متغیرها، فقط در گروه های مصرف کورکومین اثرات مفید قابل ملاحظه ای مشاهده شد. همچنین اثر آرسنیک بر افزایش فعالیت مسیرهای داخلی و خارجی آپوپتوزیس مغز، فقط در گروه توام به طور کامل مهار گردید. با این حال، به دلیل پاره ای محدودیت ها و کمبود تحقیقات انسانی، به بررسی های بیشتر نیاز است. 
۲۴.

تأثیر تمرین اختیاری پیچیده بر بیان ژن های مرتبط با نکروپتوز و هیستولوژی هیپوکامپ و عملکرد حافظه فضائی موش های مدل آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین اختیاری پیچیده نکروپتوز آلزایمر ریخت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۳۲
مقدمه: تاثیر تمرین اختیاری پیچیده بر بیان ژن های مرتبط با نکروپتوز و التهاب در هیپوکامپ و عملکرد حافظه فضائی موش های مدل آلزایمر به خوبی مشخص نیست. روش پژوهش: 24 سر موش ویستار نر (4-6 هفته ای) به طور تصادفی در سه گروه شامل کنترل-سالم، کنترل-آلزایمر و تمرین پیچیده-آلزایمر تقسیم شدند. پس از القای AD از طریق تزریق STZ به بطن مغز و تأیید ابتلا با استفاده از تست شاتل باکس (دو هفته بعد از تزریق)، تمرین پیچیده-آلزایمر به مدت دوازده هفته انجام شد. بررسی ضخامت و چگالی نرونی بخش CA1 هیپوکامپ با مطالعه هیستوشیمی و سنجش بیان ژن های RIPK1، MLKL و TNFR1 هیپوکامپ به روش PCR انجام شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی مقایسه شدند. یافته ها: در گروه کنترل-آلزایمر، چگالی نرونی و ضخامت نرون های هرمی در ناحیه CA1 هیپوکامپ کمتر و زمان عملکرد در حافظه فضائی، زمان رسیدن به واماندگی و بیان ژن های RIPK1، MLKL و TNFR1 بیشتر از گروه کنترل-سالم شد (05/0>P). در گروه تمرین پیچیده-آلزایمر با وجود مشاهده روند اصلاح در تمام متغیرها (مشاهده تفاوت معنی دار نسبت به گروه کنترل-آلزایمر)، هنوز تفاوت معنی داری نسبت به گروه کنترل-سالم باقی بود (05/0>P). نتیجه گیری: القای آلزایمر موجب افزایش احتمال بروز التهاب و نکروپتوز در هیپوکامپ و کاهش عملکرد شناختی و بدنی موش ها می شود و تمرین اختیاری پیچیده با وجود دارا بودن اثرات اصلاحی قابل ملاحظه، قادر به فرونشاندن کامل این اثرات سوء آلزایمر نمی باشد. بااین حال، به دلیل کمبود شواهد و وجود محدودیت های تحقیقی، همچنان نیاز به بررسی های بیشتر باقی است.
۲۵.

تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و تداومی متوسط بر مولکول چسبان بین سلولی-1، پروتئین واکنشی C و شاخص های قلبی- متابولیکی مردان میان سال(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۶۶
زمینه و هدف : مولکول چسبان بین سلولی-1 (ICAM-1) نسبت به شاخص های التهابی مانند پروتئین واکنشی C (CRP)، در پیش بینی بیماری قلبی- عروقی دقت بیشتری دارد، ولی تأثیر انواع تمرینات ورزشی بر این شاخص و وضعیت التهابی و متابولیکی بیماران سندرم متابولیک، به خوبی شناخته نشده است؛ از این رو تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و تداومی متوسط بر ICAM-1، CRP و شاخص های قلبی- متابولیکی مردان میان سال به اجرا درآمد. روش تحقیق : سی و چهار مرد دارای سندرم متابولیک به طور تصادفی سه گروه تمرین تناوبی شدید (12=n)، تمرین تداومی متوسط (12=n) و گروه کنترل (10=n) تقسیم شدند و در حالت پایه و پس از انجام 8 هفته (سه جلسه دویدن در هفته) تمرین تداومی و تناوبی (به ترتیب با شدت 70-60 و 75-50 حداکثر ضربان قلب ذخیره)، خونگیری در حالت ناشتا به عمل آمد. گلوکز و چربی خون به روش آنزیمی (با کیت های شرکت پارس آزمون) و CRP و ICAM-1 سرم به روش الایزا (با کیت های شرکت کوزابیو) اندازه گیری شدند. از آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون t همبسته برای تحلیل داده ها در سطح اطمینان آماری 95 درصد استفاده شد. یافته ها: هر دو نوع تمرین تداومی و تداومی به ترتیب باعث کاهش معنی دار ICAM-1 (001/0=p، 04/0=p)، CRP (001/0=p، 02/0=p)، تری گلیسرید (001/0=p، 001/0=p)، قندخون ناشتا (001/0=p، 001/0=p)، فشار متوسط سرخرگی (008/0=p، 02/0=p)، دور کمر (001/0=p، 04/0=p)، وخامت کلی سندرم متابولیک (001/0=p، 001/0=p) و مقاومت انسولینی (007/0=p، 03/0=p) و افزایش HDL خون (001/0=p، 01/0=p)، شدند. فقط در مورد HDL (005/0=p)، دور کمر (001/0=p) و امتیاز z سندرم متابولیک (001/0=p)، تمرین تداومی اثرگذاری بیشتری داشت. نتیجه گیری: با وجود یکسان بودن اثرگذاری هر دو نوع تمرین بر CRP و ICAM-1 سرمی، تمرین تداومی بر دور کمر، HDL و وخامت سندرم متابولیک بیماران تاثیر بیشتری داشت که مناسب بودن بیشتر این نوع تمرینات برای کمک به این گروه را پیشنهاد می کند.
۲۶.

اثر فعالیت هوازی بر شاخص های خطر متابولیک و BDNF در مردان میان سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سندروم متابولیک BDNF تمرین هوازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۲۴
  مقدمه و هدف: عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز ( BDNF ) علاوه بر نقش نروتروفیکی، دارای آثار متابولیکی ویژه ای است. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تمرین هوازی بر شاخص های خطر متابولیک و BDNF بود.   روش شناسی: 21 مرد میان سال داوطلب دارای سندروم متابولیک به طور تصادفی در دو گروه شامل تمرین ( ME ) و کنترل ( MC ) تقسیم شدند. ابتدا مقادیر متوسط مصرف قند، چربی، پروتئین وکالری رژیم غذایی در زمان قبل از شروع تحقیق استخراج شدند. گروه ME در شش هفته تمرین هوازی با شدت متوسط شرکت کردند و در پیش آزمون و پایان دوره تمرین، خون گیری انجام شد. مقایسه بین گروهی داده ها در پیش آزمون با استفاده ازآزمون های تی مستقل وتحلیل کوواریانس چند متغیره (برای کنترل ثاثیر تفاوتهای تغذیه ای اولیه) و مقایسه درون گروهی در طول زمان با آزمون های Q کوکران و تی همبسته انجام شد.   یافته ها: تمرین هوازی سبب کاهش امتیاز z کل سندروم متابولیک (001/0= P )، BDNF پایه سرم (004/0= P )، حساسیت به انسولین (038/0= P )، فشار خون میانگین سرخرگی (024/0= P )، دور کمر (02/0= P )، قند خون ناشتا (018/0= P ) و تری گلیسرید (001/0= P ) شد. تمرین هوازی همچنین باعث افزایش لیپوپروتئین پرچگال (003/0= P ) شد، با این حال تغییری در مقدار انسولین وجود نداشت(05/0 < P ).   بحث و نتیجه گیری: تمرین هوازی در افراد سندروم متابولیک دارای فواید چندجانبه ای است، ولی در این افراد پاسخ BDNF به برنامه تمرین مشابه آزمودنی های سالم نیست که بیان می کند افزایش آن همیشه نمایانگر سلامتی نمی باشد.
۲۷.

اثر ترکیبی تمرین هوازی و رژیم گیاهخواری بر فشارخون بزرگسالان دارای اضافه وزن و چاق: یک مرور نظام مند و فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی رژیم گیاهخواری فشارخون بیماری قلبی عروقی چاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۷۷
هدف مطالعه حاضر بررسی اثر ترکیبی تمرین هوازی و رژیم گیاه خواری بر فشارخون بر بزرگسالان دارای اضافه وزن و چاق بود. جستجوی سیستماتیک در پایگاه های اطلاعاتی Scopus، Web of science، PubMed و Google scholar برای مقالات منتشر شده به زبان انگلیسی تا فوریه 2023 انجام شد. فراتحلیل برای بررسی اثر ترکیبی تمرین هوازی و رژیم گیاه خواری بر وزن بدن و فشار خون بزرگسالان دارای اضافه وزن و چاق انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل اثر تصادفی و تفاوت میانگین وزنی (WMD) انجام شد. نتایج 25 مطالعه با 10192 آزمودنی نشان داد که تمرین هوازی و رژیم گیاه خواری به صورت ترکیبی سبب کاهش معنادار وزن بدن] 001/0P= kg, 63/4-= [WMD، فشار خون سیستولی] 001/0P= mmHg, 94/6-= [WMDو فشار خون دیاستولی] 001/0P= mmHg, 5/4-= [WMDدر بزرگسالان دارای اضافه وزن و چاق شد. تمرین هوازی توأم با رژیم گیاه خواری به عنوان یک راهکار غیردارویی برای کاهش وزن و کنترل فشار خون برای بزرگسالان دارای اضافه وزن یا چاق پیشنهاد میشود. علاوه بر این، تمرین هوازی و رژیم گیاه خواری با هر دو نوع مدت (کمتر از 12 هفته و بیشتر از 12 هفته) سبب کاهش معنادار فشار خون در بزرگسالان چاق و اضافه وزن میشود.
۲۸.

اثر تمرینات ترکیبی بر سطح سرمی کمپلمان C3، C4، نسبت C3/C4 و عملکرد حرکتی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرینات ترکیبی پروتئین های سیستم کمپلمان عملکرد حرکتی مولتیپل اسکلروزیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۶
زمینه و هدف: سیستم کمپلمان نقش اساسی در آسیب شناسی و پیشرفت بیماری مولتیپل اسکلروزیس دارد. پروتئین های C3 و C4 اجزای اصلی سیستم کمپلمان و نشانگرهای زیستی بالقوه در تشخیص بیماری های دمیلینه کننده التهابی خود ایمنی سیستم عصبی مرکزی هستند. هدف مطالعه حاظر بررسی اثر تمرینات ترکیبی بر پروتئین های سرمی سیستم کمپلمان C3 ، C4 ، نسبت C3/C4 و عملکرد حرکتی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. روش تحقیق: جامعه آماری بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس  و عضو انجمن مولتیپل اسکلروزیس استان آذربایجان شرقی بود که تعداد 30 نفر با مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده (5>EDSS) پس از غربالگری به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. تمرینات ترکیبی با رعایت دستورالعمل های کالج پزشکی ورزشی آمریکا (ACSM) برای بیماران مولتیپل اسکلروزیس، به مدت دوازده هفته، سه روز در هفته / یک ساعت در هر جلسه، ترکیب تمرینات استقامتی(پیاده روی و ایروبیک، 40-60 درصد MHR)، مقاومتی (تراباند زرد، یک الی سه ست با هشت الی 15 تکرار)، تعادل، تنفسی و کششی اعمال شد. سطوح سرمی کمپلمان C3 ،C4 با روش توربیدومتری و عملکردهای حرکتی خطر سقوط و تعادل به ترتیب به کمک آزمون های برخاستن و راه رفتن زماندار (TUG) و پنج بار نشستن و بلند شدن (FTSST) اندازه گیری شدند. از آزمون آنکوا برای مقایسه بین گروهی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: کاهش معنی داری در سطوح سرمی کمپلمان C3 در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل حاصل شد (01/0=p). تفاوت معنی داری در سطوح کمپلمان C4  (52/0=p) و نسبت C3/C4 (22/0=p) بین دو گروه مورد مطالعه مشاهده نشد. عملکرد حرکتی خطر سقوط (01/0=p) و تعادل در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل (001/0=p) بهبودی معنی داری داشتند. نتیجه گیری: به کارگیری تمرینات ترکیبی در زنان مبتلا به  مولتیپل اسکلروزیس، می تواند در کاهش پروتئین کمپلمان C3 و بهبود عملکرد حرکتی مفید باشد.
۲۹.

اثر تمرینات ورزشی بر بیان برخی پروتئین های پردازش APP مغز در موش های مدل بیماری آلزایمر: مطالعه فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیماری آلزایمر پروتئین پیش ساز آمیلوئید ADAM10 BACE1 آمیلوئید تمرینات ورزشی هیپوکامپ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۵
هدف این مطالعه، تعیین اندازه اثر تمرینات ورزشی بر بیان پروتئین های ADAM10 (پیامد اصلی) و BACE1، sAPPα، sAPPβ و Aβ (پیامدهای فرعی) در مغز موش های مدل AD و انجام تحلیل های طبقه ای و فرارگرسیون بر حسب متغیرهای تعدیل کننده بود. مداخلات بررسی کننده تأثیر تمرین ورزشی دارای مدت زمان بیش از سه هفته بر موش های مدل آلزایمر (AD) منتشرشده در مجلات پژوهشی فارسی و انگلیسی تا جولای 2024، از سایت های Google، SID و Magiran و Pubmed جستجو و تحلیل شدند. مدل اثرات تصادفی برای تعیین اندازه اثر (SMD با تناوب اطمینان %95) مداخلات (n=14) سنجش کننده بیان پروتئین ADAM10، BACE1، sAPPα، sAPPβ و Aβ مغزی با  نرم افزار CMA2 استفاده شد. I2 بیشتر از 50 درصد، مبنای وجود هتروژنیتی زیاد قرار گرفت و سوگیری انتشار با تست اِگِر بررسی شد. همبستگی بین اندازه اثر تمرینات بر بیان ADAM10 و BACE1 مغز، با ضریب پیرسون و  رگرسیون بین دو اندازه اثر فوق با سن موش ها و طول مدت تمرینات با فرارگرسیون مدل اثر لحظه ای بررسی شد. همچنین درمورد بیان ADAM10 و BACE1 سنجش شده در بین سه ناحیه مختلف مغز، تحلیل طبقه ای انجام شد. یافته ها نشان داد که در تمام پیامدها مقدار هتروژنیتی در بین نتایج تحقیقات، زیاد بود. اندازه اثر کل مداخلات مورد شمول (n=14) درمورد بیان پروتئین ADAM10 مغز پس از تحلیل سوگیری انتشار (SMD=0.73, CI95%: -0.43 to 1.91) معنادار نشد (با توجه به تناوب اطمینان)، اما درمورد پیامدهای فرعی، اندازه اثر حاصل شده نهایی درمورد sAPPβ (SMD= -2.59, CI95%: -3.80 to -1.39) و Aβ (SMD= -4.03, -2.92 to -5.13) مغز معنا دار شد. در تحلیل های طبقه ای (n=7)، بیان ADAM10 (SMD= 2.48, p=0.001) و BACE1 (SMD= -2.03, p=0.001) فقط در هیپوکامپ معنا دار بود. نتیجه گیری می شود، هتروژنیتی زیاد، در کل یافته ها بیان می کند که هنوز باید تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شود. افزایش بیان ADAM10 و کاهش بیان BACE1 در هیپوکامپ همراه با کاهش sAPPβ و Aβ در کل بافت مغز موش های مدل AD در اثر تمرینات ورزشی، نویدبخش کاهش بار آمیلوئید مغزی و به ویژه در مراحل اولیه AD است؛ اگرچه این یافته ها هنوز باید در جمعیت انسانی تأیید شود.
۳۰.

تاثیر تمرین هوازی برسطوح سرمی اسپکسین و نیمرخ لیپیدی مردان میانسال چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی اسپکسین نیمرخ لیپیدی مردان چاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۲
اهداف: بدین منظور هدف از پژوهش حاضر، تاثیر تمرینات هوازی برسطوح سرمی اسپکسین و نیمرخ لیپیدی مردان میانسال چاق می باشد. مواد و روش ها: نمونه آماری پژوهش 30 مرد چاق (با شاخص توده بدنی، به ترتیب گروه کنترل و تمرین 97/1 ± 20/34 و 48/1 ± 39/34kg/m 2) و میانگین سن 24/3 ± 18/40 ساله بودند که به طور تصادفی در دو گروه تمرین و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). فعالیت ورزشی هوازی با شدت 70-55 درصد ضربان قلب بیشینه با توالی سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته متوالی اجرا گردید. قبل و بعد از شروع پروتکل، از آزمودنی ها اندازه گیری قد، وزن، حداکثراکسیژن مصرفی و همچنین خون گیری از سیاهرگ وریدی- بازویی به منظور ارزیابی میزان اسپکسین و نیمرخ لیپیدی انجام گرفت. برای اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها، از آزمون شاپیروویلک و برای بررسی تغییرات درون گروهی، از روش آماری تی همبسته، و برای بررسی تغییرات بین گروهی، از روش آماری تی مستقل استفاده گردید. یافته ها: پس از هشت هفته مداخله تمرینی، متغیرهای اسپکسین (04/0P=) و HDL-c (045/0P=) به طور معنی داری در گروه تمرین افزایش داشتند. ولی سطح تری گلیسیرید (001/0P=)، کلسترول (001/0P=) و WHR (001/0P=) در گروه تمرین به طور معنا داری کاهش پیدا کردند ( 05/0 ≥p ). نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر بیانگر بهبود در وضعیت شاخص مرتبط با چاقی (اسپکسین) و پروفایل چربی و شاخص های ترکیب بدنی می باشد که میتواند سبب کاهش بروز بسیاری از بیماری ها از جمله دیابت و پرفشاری خون، بیماری های قلبی- عروقی و بیماری های متابولیکی گردد.
۳۱.

اثر تمرین تناوبی بر عوامل کاردیومتابولیک در بزرگسالان دارای اضافه وزن و چاق: مرور نظام مند و فرا تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تناوبی شدید عوامل کاردیومتابولیک فشارخون اضافه وزن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۴
هدف: تجمع چربی اضافی در بدن با بیماری های قلبی عروقی، دیابت و پرفشار خونی مرتبط است. هدف مطالعه حاضر تعیین اندازه اثر تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر عوامل مرتبط بر عوامل کاردیومتابولیک در بزرگسالان دارای اضافه وزن و چاق بود. روش ها: جستجو برای مقالات انگلیسی در پایگاه های اطلاعاتی وب آو ساینس، اسکوپوس و پابمد بدون محدودکردن سال انتشار تا فوریه سال 2023 انجام شد. محاسبه اندازه اثر (WMD) با فاصله اطمینان 95 % با استفاده از مدل اثر تصادفی محاسبه شد. همبستگی بین متغیرها با استفاده از فرا رگرسیون مدل اثرات ثابت بررسی شد. یافته ها: 13 مطالعه دربردارنده 466 آزمودنی بزرگسال دارای اضافه وزن و چاق (149 زن و 317 مرد) با دامنه سنی 7/24-57 سال وارد فراتحلیل شدند. نتایج نشان داد که HIIT نسبت به شرایط کنترل، سبب کاهش قابل ملاحظه قند خون ناشتا ]002/0P=،mg/dL 65/8-=[WMD، انسولین ناشتا ]005/0P=،U/L 88/1-= [WMD و کاهش مختصر در فشارخون دیاستولی ]03/0P=،mmHg 33/3-= [WMD می شود. در بررسی های فرا رگرسیونی، در بین مقدار اندازه اثر تمرینات HIIT بر فشارخون دیاستولی به ترتیب با مقدار اندازه اثر بر انسولین ناشتا (019/0=P، 32/0- = r) و سن آزمودنی ها (037/0=P، 29/0- = r) همبستگی های ضعیفی مشاهده شد. نتیجه گیری: تمرین تناوبی شدید سبب کاهش معنادار گلوکز، انسولین ناشتا و فشارخون دیاستولی در بزرگسالان دارای اضافه وزن و چاق می شود. کاهش فشار دیاستولی در سنین بالاتر بیشتر است و همچنین این تغییرات با مقدار انسولین خون مرتبط می باشد. بنابراین تمرینات HIIT به عنوان راهکار غیردارویی موثر برای پیشگیری از بروز عوامل خطر قلبی متابولیکی آینده در این جمعیت پیشنهاد می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان