سوغات نیکوزیا
آرشیو
چکیده
متن
مقدمه
نمایندگان اینتلیجنت سرویس و نمایندگان بخش آفریقا و خاور نزدیک سازمان سیا یکدیگر را در طول نوامبر و دسامبر سال 1952 میلادی در واشنگتن ملاقات نمودند تا در مورد برنامههای جنگ و پشتیبانیهای پشت صحنه مربوط به اوضاع ایران به بحث و تبادل نظر بپردازند. در مذاکرات فوق آقای کریستوفر مونتاگیو وُدهاوس که ریاست پایگاه اینتلیجنت سرویس در تهران را برعهده داشت هیات بریتانیایی را همراهی میکرد. همچنین، آقای ساموئل فالی از سوی پایگاه اینتلیجنت سرویس مستقر در ایران و آقای جان بروس لاکهارت نماینده اینتلیجنت سرویس در واشنگتن در این ملاقاتها حضور داشتند. از سوی NEA (بخش آفریقا و خاور نزدیک سازمان سیا) نیز آقای کرمیت روزولت رئیس بخش، جاناچ لی.ویت رئیس شاخه ایران، جان دبلیو پندلتون معاون بخش و جیمز. ای. دارلینگ رئیس اداره شبه نظامی NEA شرکت میکردند. اگرچه در جلسات قبلی، موضوع استفاده از فعالیتهای سیاسی جهت براندازی مصدق مطرح نشده بود ولی نماینده اینتلیجنت سرویس، این مطلب را مطرح نمود. از سوی دیگر NEA به هیچ وجه تمایلی به بحث در این مورد نداشت و برای انجام چنین عملیاتی نیز آماده نبود. با این وجود جلسه مذکور بدون اتخاذ تصمیم مشخصی پایان یافت و قرار شدNEA صرفا به بررسی جزئیات پیشنهادی اینتلیجنت سرویس بپردازد.
در ماه مارس سال 1953.م تلگرافی ارسالی از سوی پایگاه تهران دریافت شد؛ مبنی براینکه ژنرال (X) با وابسته نظامی سفات آمریکا تماس گرفته و از سفیر پرسیده است آیا ایالات متحده تمایلی به حمایت و پشتیبانی از عملیات نظامی ایرانیان برای سرنگونی مصدق- نخست وزیر ایران- دارد یا خیر؟ از این رو جلسهای با حضور کارکنان مرکزی و سپس کارکنان پایگاه در سفارتخانه تشکیل شد. پاسخی که حکایت از احتیاط داشت تهیه و به ژنرال(X) ارسال گردید. در این پاسخ، ایالات متحده هیچگونه تعهدی در این راستا نداد ولی به گونهای ملایم ضمن تشویق ژنرال(X) برخی تمایلاتش را در خصوص ایده مذکور بیان کرد. از طرف دیگر ژنرال والتر اسمیت معاون وزارت خارجه، براساس نشانههایی که حاکی از بروز مخالفت علیه مصدق بود و نیز نگرش مخرب و بی ملاحظه دولت مصدق، اظهار داشت که ایالات متحده نمی تواند حکومت مصدق را حمایت کند و ترجیح میدهد دولتی جانشین که اعضاء جبهه ملی در آن حضور نداشته باشند، در ایران قدرت را به دست گیرد. این تغییر در سیاست خارجی به اطلاع سازمان سیا رسید و به NEA نیز گفته شد که مجاز است به دنبال عملیاتی باشد که به سقوط دولت مصدق کمک مینماید. وزارت امور خارجه و سیا مشترکا سیاست جدید را به اطلاع هندرسون سفیر آمریکا در تهران و همچنین راجرگویران رئیس پایگاه جاسوسی سیا در تهران رساندند و در پیام خود به مجوز دولت ایالات متحده جهت عملیات براندازی اشاره کردند.
رئیس بخش ایران در سازمان سیا به پایگاه تهران اجازه داد مبلغ یک میلیون دلار بودجه تصویبی را درهر راهی که منجر به سقوط دولت مصدق شود به کار گیرد. علاوه بر این اختیارات گستردهای نیز به هندرسون سفیر آمریکا و رئیس پایگاه جاسوسی سیا داده شد تا بدین وسیله امکان استفاده از یک میلیون دلار تصویبی را بدون کسب مجوز داشته باشند. در آوریل سال 1953م. مطالعات جامعی در این مورد به عمل آمد که به عنوان«عوامل دخیل در سرنگون سازی مصدق» نام گرفت. در این بررسی ذکر شده بود که ترکیبی متشکل از شاه و ارتشبد زاهدی و نیز حمایت مالی و عوامل محلی سیا، فرصت خوبی برای سرنگونی مصدق فراهم خواهند آورد. علاوه بر این، عواملی نظیر شورشهای خیابانی و سرپیچی نظامیان تهران از دستورات مصدق میتواند تقویت کننده ترکیب دوگانه مذکور باشد. در ادامه این روند، تماس دیگری با ارتشبد زاهدی به عمل آمد. اگرچه انگیزههای او جدی بودند ولی خیلی زود روشن شد که زاهدی اساسا فاقد برنامه محکم و کاملی بوده و در موقعیتی قرار ندارد که بتواند اقدامی علیه مصدق انجام دهد. با این وجود ارتشبد زاهدی که زمانی عضو کابینه مصدق بود، تنها عاملی به شمار میرفت که میتوانست مخالفت قابل توجه و موثری در برابر مصدق به عمل آورد. به همین دلیل زاهدی مشخصا و به شدت پیگیر موضوع بود. در آوریل سال 1953م. پایگاه تهران تماس مجدد خود با زاهدی را از طریق وابسته نیروی دریایی آمریکا(آریک پولارد) برقرار کرد. برای اینکه ارتباط و تماس با زاهدی راحتتر و کارآمدتر شود و همچنین به دلیل مسائل امنیتی، قرار شد تماس با زاهدی از طریق پسرش ]اردشیر[ صورت پذیرد. ولی پس از 21 جولای سال 1953.م تماس با ارتشبد زاهدی به صورت مستقیم و بدون واسطه انجام میگرفت. در اقدامی دیگر، دکتر دونالد ان.ویلبر مشاور مخفیNEA در پایان آوریل 1953.م از سوی بخش ایران انتخاب گردید تا به نیکوزیا رفته و با همکاری نزدیک اینتلیجنت سرویس به برنامهریزی جهت سرنگونی دولت مصدق بپردازد.
ستاد فرماندهی تصور میکرد که دستاورد برنامه ریزان در نیکوزیا، طرحی خواهد بود که آنها میتوانند با تدبیر و بصیرت، اجرای آنرا توصیه کنند. مذاکرات نیکوزیا از 13 می سال 1953 بین ویلبر و افسر اینتلیجنت سرویس نورمن ماتیو داربی شایر آغاز گردید. گاهی اوقات آقای اج. جان کولینز رئیس پایگاه اینتلیجنت سرویس در نیکوزیا نیز در مذاکرات شرکت میجست. داربی شایر که مسول بخش ایران در اینتلیجنت سرویس به شمار میآمد، چندین سال در ایران به سر برده و زبان فارسی را به خوبی صحبت میکرد. سرانجام نتایج مذاکرات در 30 می سال 1953.م مشخص گردید. طرح نهایی عملیات نیز توسط دکتر ویلبر در اول ژوئن به مرکز فرماندهی مخابره شد. با این وجود طی جلسه عمومی که در فرماندهی بر سر طرح فوق تشکیل شد، بر بازنگری و بررسی مجدد تمام شخصیتهای مهم صحنه سیاسی ایران تاکید گردید. همچنین آنها میخواستند بدانند که آیا تنها ارتشبد زاهدی به عنوان مخالف مصدق، چهره با ارزش جهت حمایت و سرمایهگذاری به شمار میآید و در این صورت چه اشخاص و عناصری میبایست در فهرست پشتیبانی از او قرار گیرند؟
خیلی زود روش شد که دکتر ویلبر و آقای داربی شایر نقطه نظرات مشابهی در مورد سران و شخصیتهای ایران و ارزیابیهای بسیار نزدیکی از عوامل دخیل در صحنه سیاسی این کشور دارند. در طول مذاکرات اثری از اختلافات قابل توجه و برخورد وجود نداشت. همچنین معلوم شد که SIS کاملا موافق با دستورپذیری از سازمان سیا است. برای ویلبر قطعی بود که بریتانیا از مشارکت همه جانبه سیا استقبال نموده و تصمیم گرفته بود از هر کاری که موجب خدشه و صدمه به مشارکت ایالات متحده شود، خودداری ورزد. البته علایم ضعیفی مبنی بر حسادت بریتانیا در مورد برتری سازمان سیا در منابع مالی، پرسنل و تسهیلات نسبت به SIS وجود داشت. ویلبر در گزارش خود خواستار برپا شدن کانال گفتگویی سه جانبه بین واشنگتن، نیکوزیا و تهران بود تا ارتباط بین آنها به سهولت تامین گردد. براین مبنا، هر پیامی از سوی طرفین میبایست از طریق سریعترین وسیله ممکن برای دو طرف دیگر ارسال شود. این مسیر از طریق خط اتصال ارتباطات خاورمیانه که در واقع ایستگاه تقویتی مستقر در چند مایلی نیکوزیا بود، میسر میگردید. درحالیکه 45 کابل ارتباطی مسیر فوق تعویض شده بود ولی با این وجود متاسفانه ارتباطات بین نیکوزیا و تهران آنگونه که انتظار میرفت سریع نبود. در مذاکرات نیکوزیا قرار شد هر دو طرف به معرفی عوامل خود بپردازند و اینتلیجنت سرویس از طرق برادران رشیدی بر موضوعاتی نظیر نیروهای نظامی، مجلس، رهبران مذهبی، مطبوعات، اوباش خیابانی، سیاستمداران و دیگر چهرههای با نفوذ متمرکز شده و اطلاعاتی بدست آورد. وقتی این دستورالعمل از نیکوزیا به پایگاه تهران مخابره شد، مسولان پایگاه تهران پنداشتند که به برادران رشیدی و نیز عوامل اینتلیجنت سرویس بیش از حد بها داده شده است و این عقیده را به اطلاع مرکز فرماندهی نیکوزا نیز رساندند. ولی نیکوزیا در پاسخ اذعان داشت که اینتلیجنت سرویس هم به اندازه ما از ضعیف بودن برادران رشیدی آگاه است ولی مهمترین موضوع و نقطه قابل توجه در انتخاب آنان را میتوان به تمایل برادران رشیدی به هزینه کردن موقعیت و زندگیشان در مسیری که علیه مصدق باشد مربوط دانست. برادران رشیدی در روزهای سرنوشت ساز اگوست 1953.م چنین تمایلی را از خود بروز دادند. دکتر ویلبر نیز بعد از اینتلیجنت سرویس به افشای هویت ماموران سیا اقدام کرد. قبل از سفر ویلبر به نیکوزیا جلسهای در مقر فرماندهی تشکیل شد تا مشخص گردد کدامیک از ماموران و عوامل سیا در تهران باید توسط ویلبر به اینتلیجنت سرویس معرفی شوند تا با عوامل آن همکاری نمایند. در این جلسه موافقت شد که اسامی عوامل اصلی پایگاه سیا در تهران یعنی جلیلی و کیوانی فاش نشود. ولی هنگامیکه اینتلیجنت سرویس در جلسه نوامبر 1952.م از وجود دو عامل عمده سیا در ایران (جلیلی و کیوانی) مطلع گردید، لازم بود که دو نفر دیگر به جای آنها معرفی شوند که این کار نیز صورت گرفت. تا آنجا که ما اطلاع داشتیم، هویت جلیلی و کیوانی برای برادران رشیدی و عوامل اینتلیجنت سرویس مشخص و فاش نشده بود. ادامه مذاکرات نیکوزیا منجر به درخواست اطلاعاتی از پایگاه سیا در تهران گردید که در تهیه پیش نویس طرح عملیات بسیار مفید بود. رفته رفته بحثها و مذاکرات بر روی مجموعهای از فرضیات مهم متمرکز گردید که نهایتا در پیش نویس و شکل نهایی طرح نیز مورد تاکید واقع شدند. همچنین تصمیم براین گرفته شد که جزئیات طرح عملیات در چهارچوب فرضیات زیر قرار گیرد: 1- زاهدی به عنوان تنها گزینه دارای شجاعت و استواری لازم است که ارزش حمایت دارد. 2- پای شاه نیز باید به عملیات کشیده شود. 3- شاه با بی میلی وارد گردونه خواهد شد ولی باید او را مجبور به این کار کرد.4- اگر جریان عملیات برملا شود قوای نظامی به حمایت از شاه برخواهند خواست نه مصدق 5- در صورت امکان، عملیات علیه مصدق باید رنگ و لعابی قانونی و یا شبه قانونی پیدا کند نه کودتایی غیر قانونی 6- پیش از شروع عملیات افکار عمومی باید آمادگی و رغبت جهت انجام کودتا را پیدا کند7- جنبه نظامی عملیات زمانی میتواند موفقیت آمیز باشد که پایگاه سیا بتواند برنامه عملیات را با ایرانیانی که توسط زاهدی برای اجرای کودتا انتخاب میشوند در میان بگذارد8- دولت جدیدی که احتمالا پس از موفقیت عملیات برروی کار میآید باید تمهیدات لازم برای مقابله با واکنش منفی و قوی حزب توده را بیاندیشد.
برخی از این فرضیات قبل از اینکه پیش نویس طرح کودتا کامل شود برای مرکز فرماندهی سیا در واشنگتن و تهران ارسال شد. پاسخ تهران و واشنگتن چندان مساعد با ایدههای طراحان عملیات نبود، پایگاه تهران احساس خود را مبنی بر اینکه شاه اقدام قاطعانهای علیه مصدق انجام نخواهد داد منتقل میکرد. فرماندهی سیا در واشنگتن نگرانی خود را اینگونه مطرح کرد که چرا نباید از افراد دیگری نیز در این عملیات حمایت کرد و یا اینکه ایرانیان چرا خودشان در عملیات سرنگونی دولت مصدق مشارکت ندارند. با این وجود در این مورد که پایگاه تهران باید در ابتدا سیاست جدید خود مبنی بر مورد تهاجم قرار دادن دولت مصدق را از طریق مطبوعات شروع کند، توافق وجود داشت. پایگاه سیا در تهران در این راستا اقدام به اعلام سیاست فوق به عوامل خویش و نیز سپس به برادران رشیدی که عوامل اینتلیجنت سرویس بودند نمود. پایگاه سیا در تهران دارای یک گروه هنری بود که مامور شدند مقادیر قابل توجهی کاریکاتور علیه مصدق آماده کنند. ملاقات با عوامل دست اندرکار عملیات در نیکوزیا برای چند روز قطع شد زیرا یکی از برادران رشیدی علیرغم غیرممکن بودن خروج از ایران در دوران مصدق، اجاز خروج دریافت کرد و به ژنو رفت. او در آنجا ملاقاتی با نورمن داربی شایر افسر اینتلیجنت سرویس داشت. رشیدی در این ملاقات نه تنها داربی شایر را نسبت به وضع موجود آگاه کرد بلکه به چند سوال مهم و اساسی وی نیز پاسخهای کامل و مفیدی ارائه داد. لازم به ذکر است که اینتلیجنت سرویس توسط ماموران کارآزموده خود در طول هفته از طریق بی سیم با برادران رشیدی در تماس بود. اینگونه تماسها که لزوما به زبان فارسی صورت میگرفت به طور طبیعی دارای محدودیتهای نیز بود. در ادامه هنگامیکه ما به آقای داربی شایر پس از بازگشت از ژنو اطلاع دادیم که ارتش ایران میتواند پیامهای بیسیم را شنود کند، این نوع تماسها محدودتر نیز شد. آقای جرج کارول که اخیرا به معاونت اطلاعات خارجی پایگاه سیا در تهران منصوب شده بود در 29 می وارد نیکوزیا شد تا نقطه نظرات مرکز را در مورد پیش نویس طرح اعلام نماید. جالب است بدانیم که رشیدی اجازه ورود و خروج از ایران را از وزیر امور خارجه مصدق یعنی حسین فاطمی دریافت کرده بود واین مقوم دیدگاه سیا در مورد حسین فاطمی بود که وی نسبت به انگلیسیها روی خوش نشان میداد و از سوی دیگر میدانست که برادران رشیدی با انگلیسیها ارتباط داشته و از جمله عوامل آنها در تهران به شمار میآیند. حسین فاطمی در نظر داشت در صورت سقوط مصدق دستش به جایی بند باشد.]






