در سال های اخیر، تلاش های متعددی برای حل وفصل مسئله هسته ای ایران از طریق مذاکرات چندجانبه، از جمله توافق برجام، صورت گرفته است. بریتانیا به عنوان یکی از قدرت های اصلی اروپایی و متحد راهبردی ایالات متحده، نقش فعالی در این روند داشته است. این مقاله به بررسی تأثیر سیاست «بریتانیای جهانی» بر رفتار بریتانیا در قبال مسئله هسته ای ایران در دوره پسابرگزیت می پردازد. «بریتانیای جهانی» مفهومی است که پس از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا برای تقویت نقش بین المللی این کشور و افزایش استقلال در سیاست خارجی مطرح شد. فرضیه اصلی مقاله این است که بریتانیا در چارچوب این سیاست و با تکیه بر رابطه ویژه خود با آمریکا، مسیر متفاوتی از دیگر کشورهای اروپایی اتخاذ کرده و در تلاش برای بازتعریف جایگاه جهانی خود، سیاست هایی هماهنگ تر با واشنگتن نسبت به موضوع هسته ای ایران در پیش گرفته است. مقاله با استفاده از رویکرد کیفی و مفاهیم مکتب انگلیسی روابط بین الملل، این روند و پیامدهای آن را برای سیاست خارجی بریتانیا تحلیل می کند.