امام مهدی (ع) و سنت های الهی
آرشیو
چکیده
متن
اشاره: 
یکی از مهمترین موضوعاتی که به هنگام بحث از انقلاب جهانی امام عصر (عج) مطرح می شود این است که آن حضرت چگونه و با چه نیرویی در برابر نظام استکباری حاکم بر جهان می ایستد و همه تمدن های قدرتمند، اما فاسد، را به زانو در می آورد؟ آیا ایشان با قدرت نظامی و با بهره گیری از تسلیحات و تجهیزات پیشرفته و قدرتمند خود موفق به فروپاشی این تمدن ها می شود، یا علل و عوامل دیگری در کار است؟ تردیدی نیست که حضرت مهدی (ع) با امدادهای غیبی همراهی می شود و همه قوای طبیعی و ماورای طبیعی در خدمت ایشان است; اما به نظر می رسد رمز اصلی پیروزی ایشان بر همه قدرت های شیطانی حاکم بر جهان، حرکت ایشان در مسیر سنت های الهی حاکم بر هستی و هماهنگی این سنت ها با قیام رهایی بخش آن حضرت است . برای روشنتر شدن این موضوع لازم است که به بررسی سنت های الهی حاکم بر عالم تکوین و تشریع بپردازیم . 
جهان آفرینش که بر پایه نظام احسن شکل گرفته، بر سنت ها و قانونمندی های ثابت و تغییر ناپذیر استوار است . این قانونمندی ها بر کلیه فعل و انفعال ها و تغییر و تحول هایی که در جهان طبیعت رخ می دهد، اعم از تغییرات و فرایندهای شیمیایی، فیزیکی، زیست محیطی، نجومی و . . . ، حاکم بوده و هیچ رویداد طبیعی خارج از چارچوب آنها واقع نمی شود . از همین روست که بشر در پی این برآمده که با ایجاد شاخه های مختلف علوم طبیعی، قانونمندی ها و نظام های حاکم بر جهان طبیعت را کشف و شناسایی کند، تا با شناخت این قانونمندی ها و نظام ها بتواند کلیه تغییر و تحولات عالم ماده را در اختیار خود گیرد و وقوع برخی از آنها را پیش بینی، از وقوع برخی از آنها جلوگیری و یا وقوع برخی از آنها را تسریع کند و در یک کلمه آنها را در جهت منافع خود مهار نماید . 
همچنانکه تغییر و تحولات عالم طبیعت براساس قانونمندی های ثابت و تغییرناپذیر صورت می گیرد، تغییر و تحولات اجتماعی نیز قانونمندی های خاص خود دارد و کلیه فراز و فرودهایی که در جوامع بشری رخ می دهد بر اساس همین قانونمندی هاست . 
استادشهید مرتضی مطهری در همین زمینه می نویسد: 
قرآن کریم این گمان را که اراده ای گزافکار و مشیتی بی قاعده و بی حساب سرنوشت های تاریخی را دگرگون می سازد به شدت نفی می کند و تصریح می نماید که قاعده ای ثابت و تغییرناپذیر بر سرنوشت های اقوام حاکم است . (1) 
قرآن کریم از قانونمندی های حاکم بر تغییرات اجتماعی، به عنوان «سنت خدا» تعبیر کرده و در موارد متعددی ضمن تاکید بر تغییر ناپذیری سنت های الهی به برخی از این سنت ها اشاره کرده است . در اینجا برای آشنایی بیشتر با سنت های الهی حاکم بر جوامع بشری، ابتدا اصل تغییر ناپذیری سنت های خدا را از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار داده و آنگاه به برخی از این سنت ها اشاره می کنیم; اما پیش از آن، مروری اجمالی خواهیم داشت به معنای لغوی سنت: 
1 . معنای لغوی سنت
«سنت » در لغت به معنای راه و روش، خوی، عادت، طبیعت و سرشت آمده و در ترکیب های مختلف معانی دیگری نیز از آن اراده شده است . (2) 
راغب اصفهانی در معنای سنت می نویسد: 
سنت پیامبر; یعنی راه و روشی که او برگزیده است . و سنت خدای تعالی به راه و روش حکمت او و راه و روش طاعت او اطلاق می شود . (3) 
ابن منظور نیز سنت را این گونه معنا می کند: 
سنت به معنای صورت و آن قسمت از چهره است که به تو رو می کند . . . سنت خدا; یعنی احکام و امر و نهی او . . . و سنت به معنای سیره و روش [نیز آمده است] خواه پسندیده باشد و خواه ناپسند . . . در حدیث کلمه سنت و مشتقات آن فراوان تکرار شده و معنای اصلی آن راه و روش و سیره است . (4) 
فیومی نیز سنت را به راه و روش و سیره معنا کرده است . (5) بیشتر مفسران نیز همین معنا را برای سنت برگزیده اند . (6) 
علامه طباطبایی معنای سنت را اینچنین بیان می کند: 
کلمه «سنت » به معنای طریقه معمول و رایج است که به طبع خود غالبا یا دائما جاری باشد . (7) 
2 . اصل تغییر ناپذیری سنت های الهی 
قرآن کریم تاکید فراوانی بر تغییر ناپذیری سنت های الهی داشته و در آیات متعددی ضمن اشاره به برخی از رویدادهایی که در امت ها و اقوام گذشته و یا در زمان پیامبر اکرم (ص) رخ داده آنها را از مصادیق سنت های تغییرناپذیر خداوند دانسته است; که از جمله می توان به آیات زیر اشاره کرد: 
1 - 2 . آیات 76 و 77 سوره اسراء: در این آیات به توطئه و نیرنگ مشرکان برای بیرون راندن پیامبر از مکه اشاره کرده و هشدار می دهد که اگر آنها چنین کاری را انجام داده بودند، بر اساس سنت تغییرناپذیر الهی سرنوشتی جز نابودی و هلاکت در انتظار آنها نبود (8) : 
وان کادوا لیستفزونک من الارض لیخرجوک منها واذا لایلبثون خلفک الا قلیلا × سنة من قد ارسلنا قبلک من رسلنا ولاتجد لسنتنا تحویلا . 
و چیزی نمانده بود که تو را از این سرزمین برکنند، تا تو را از آنجا بیرون سازند، و در آن صورت آنان [هم] پس از تو جز [زمان] اندکی نمی ماندند; سنتی که همواره در میان [امت های] فرستادگانی که پیش از تو گسیل داشته ایم [جاری] بوده است، و برای سنت [و قانون] ما تغییر نخواهی یافت . 
2 - 2 . آیات 62 - 60 سوره احزاب: این آیات به منافقان هشدار می دهد که اگر از شایعه پراکنی و ایجاد فساد و اختلاف در مدینه باز نایستند، خداوند همان سنتی را که در مورد گذشتگان جاری بوده در مورد آنها نیز جاری خواهد ساخت . 
لئن لم ینته المنفقون والذین فی قلوبهم مرض والمرجفون فی المدینة لنغرینک بهم ثم لایجاورونک فیهآ الا قلیلا × ملعونین اینما ثقفوا اخذوا وقتلوا تقتیلا × سنة الله فی الذین خلوا من قبل ولن تجد لسنة الله تبدیلا . 
اگر منافقان و کسانی که در دل هایشان مرضی هست و شایعه افکنان در مدینه، [از کارشان] باز نایستند، تو را سخت بر آنان مسلط می کنیم تا جز [مدتی] اندک در همسایگی تو نپایند . از رحمت خدا دور گردیده و هر کجا یافته شوند گرفته و سخت کشته خواهند شد . درباره کسانی که در پیشتر بوده اند [همین] سنت خدا [جاری بوده] است; و در سنت خدا هرگز تغییر نخواهی یافت . 
علامه طباطبایی آیات یاد شده را اینگونه تفسیر می کند: 
خدای سبحان می فرماید: این عذاب و نکالی که به منافقین و آن دو طایفه دیگر وعده دادیم و گفتیم که تبعیدشان می کنیم و خونشان را هدر می سازیم، سنتی است از خدا که در امت های پیشین نیز جاری ساخته، هر وقت قومی به راه فسادانگیزی و ایجاد فتنه افتادند، و خواستند به منظور استفاده های نامشروع، در بین مردم اضطراب افکنند، تا در طغیان و سرکشی بی مانع باشند، ما آنان را به همین طریق گرفتیم، و تو هرگز دگرگونی درسنت خدانخواهی یافت، پس در شما امت همان جاری می شودکه درامت های قبل ازشماجاری شد (9) . 
3 - 2 . آیات 42 و 43 سوره فاطر: قریش قبل از بعثت پیامبر سوگند یاد کرده بودند که اگر برای آنها پیامبری بیاید - برخلاف اهل کتاب که پیامبران خود را تکذیب می کردند - بهتر از همه امت ها از پیامبر خود پیروی کنند; اما با برانگیخته شدن پیامبر اکرم (ص)، آنها از در نیرنگ و گردنکشی برآمدند . اینجاست که خداوند به آنها هشدار می دهد: بر اساس سنت تغییرناپذیر الهی، نیرنگ، نیرنگ بازان جز به خود آنها برنخواهد گشت (10) : 
و اقسموا بالله جهد ایمانهم لئن جاءهم نذیر لیکونن اهدی من احدی الامم فلما جاء هم نذیر مازادهم الا نفورا × استکبارا فی الارض ومکر السیی ولایحیق المکر السیئ الا باهله فهل ینظرون الا سنت الاولین فلن تجد لسنت الله تبدیلا ولن تجد لسنت الله تحویلا . 
و با سوگندهای سخت خود به خدا سوگند یاد کردند که اگر هر آینه هشدار دهنده ای برای آنان بیاید، قطعا از هر یک از امت ها [ی دیگر] راه یافته تر شوند، و [لی] چون هشدار دهنده ای برای ایشان آمد، جز بر نفرتشان نیفزود . [انگیزه] این کارشان فقط گردنکشی در [روی] زمین و نیرنگ زشت بود; و نیرنگ زشت جز [دامن] صاحبش را نگیرد . پس آیا جز سنت [و سرنوشت شوم] پیشینیان را انتظار می برند؟ و هرگز برای سنت خدا تبدیلی نمی یابی و هرگز برای سنت خدا دگرگونی نخواهی یافت . 
در تفسیر المیزان، مراد از عدم «تبدیل » و «تحویل » سنت خدا، چنین بیان شده است: 
«تبدیل سنت خدا» به این است که: عذاب خدا را بردارند و به جایش عافیت و نعمت بگذارند، و «تحویل سنت » عبارت از این است که: عذاب فلان قوم را که مستحق آن می باشند، به سوی قومی دیگر برگردانند، و سنت خدا نه تبدیل می پذیردونه تحویل; برای اینکه خدای تعالی برصراط مستقیم است، حکم او نه تبعیض دارد و نه استثنا . همچنان که خدای تعالی مشرکان مورد نظر آیه را در جنگ بدربه عذاب خود گرفت و همگی را کشت . (11) 
4 - 2 . آیات 22و23سوره فتح: خداوند در این آیات به مؤمنان بشارت می دهدکه کافران توان رویارویی با شما را ندارند و اگر به جنگ با شما هم برخیزند، براساس سنت الهی بی یار و یاور شده و از پا در خواهند آمد (12) : 
ولو قتلکم الذین کفروا لولوا الادبر ثم لایجدون ولیا ولا نصیرا × سنة الله التی قد خلت من قبل ولن تجد لسنة الله تبدیلا . 
و اگر کسانی که کافر شدند، به جنگ با شما برخیزند، قطعا پشت خواهند کرد، و دیگر یار و یاوری نخواهند یافت، سنت الهی از پیش همین بوده، و در سنت الهی هرگز تغییری نخواهی یافت . 
3 . دعوت به مطالعه سنت های الهی 
قرآن کریم همه مردم را به مطالعه سنت ها و قوانین الهی که بر امت های پیشین جاری شده فراخوانده و از آنها خواسته است که برای بررسی آنچه برگذشتگان رفته است نسبت به سرانجام رفتار خود بیندیشند و از سرنوشت تکذیب کنندگان و کفرپیشگان عبرت گیرند . 
برخی از آیاتی که انسان ها را دعوت به مطالعه و شناخت سرنوشت امت های پیشین وچگونگی جریان سنت های الهی در میان آنها نموده اند، به شرح زیر است: 
1 - 3 . آیه 137 سوره آل عمران: در این آیه خداوند همه را به سیر و سیاحت در زمین به منظور آگاهی از سرانجام تکذیب کنندگان و آنچه بر آنها رفته است، فراخوانده، می فرماید: 
قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عقبة المکذبین . 
قطعا پیش از شما سنت هایی [بوده و] سپری شده است . پس، در زمین بگردید و بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟ 
مؤلف تفسیر المیزان، در تفسیر این آیه می نویسند: 
کلمه «سنن » جمع سنت است، که به معنای طریقت و روشی است که باید در مجتمع سیر شود، و این که امر فرموده در زمین سیر کنند برای این است که از سرگذشت امت های گذشته عبرت بگیرند و سرانجام پادشاهان و فراعنه طاغی را ببینند که چگونه قصرهای رفیعشان به دردشان نخورد، و ذخیره های موزه سلطنتی شان و تخت مزین به جواهرشان و لشکر و هوادارانشان سودی به آنان نبخشید، و خدای تعالی همه را از بین برد، و چیزی به جز سرگذشتی که مایه عبرت باشد از آنان باقی نماند، ولی فرو رفتگان در غفلت کجا؟ و عبرت کجا؟ (13) 
2 - 3 . آیات 10 و 11 سوره محمد (ص) : در این آیه نیز سخن از لزوم سیر و سفر در زمین برای آگاهی از عاقبت کفرپیشگان است: 
افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم دمر الله علیهم وللکفرین امثلها × ذلک بان الله مولی الذین ءامنوا وان الکفرین لا مولی لهم . 
مگر در زمین نگشته اند، تا ببینند فرجام کسانی که پیش از آنها بودند به کجا انجامیده است؟ خدا زیر و زبرشان کرد و کافران را نظایر [همین کیفرها در پیش] است; چرا که خدا سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند، ولی کافران را سرپرست [و یاوری] نیست . 
بنابراین انسان باید همانطور که قوانین حاکم بر جهان طبیعت را مورد مطالعه قرار می دهد تا به رمز و راز تغییر و تحولات آن پی برد و از آن در جهت منافع دنیوی خود استفاده کند، قوانین حاکم بر جوامع انسانی را نیز مورد مطالعه قرار دهد تا علل و عوامل تغییرات اجتماعی را بشناسد و از آنها در مسیر سعادت اخروی خود بهره برداری کند . 
4 . برخی از سنت های الهی حاکم بر جوامع انسانی 
قرآن کریم در خلال بررسی سرگذشت امت های پیشین و بیان فراز و فرودهایی که در این امت ها رخ داده، به تحلیل رمز و راز این فراز و فرودها و تبیین سنت ها و مقررات حاکم بر تغییرات اجتماعی پرداخته است . گفتنی است که برخی از این سنت ها و قوانین، ناظر به تغییر و تحولات منفی جوامع; یعنی زوال و نابودی تمدن ها، تباهی و اضمحلال جوامع و سقوط قدرت های حاکم، هستندوبرخی دیگرناظربه تغییروتحولات مثبت; یعنی پیروزی محرومان ومستضعفان، رشدوتوسعه جوامع و به قدرت رسیدن صالحان . در اینجا به اختصار هر یک از این سنت ها را مورد بررسی قرار می دهیم . 
1 - 4 . ظلم و بیدادگری عامل نابودی تمدن ها 
اقوام، ملل و تمدن های گوناگونی در طول تاریخ قد برافراشتند، توسعه یافتند و به اقتدار رسیدند، اما بسیاری از این اقوام، ملل و تمدن ها پس از مدتی در سراشیبی سقوط قرار گرفتند و رفته رفته شکوه و جلال گذشته خود را از دست دادند و در موارد فراوانی همه به طور کلی از صحنه روزگار پاک شدند . حال این پرسش مطرح است که: چرا این تمدن ها، با همه شکوه و جلال و همه قدرت و عظمتی که داشتند، یکباره نابود شدند و گاه حتی اثری هم از آنها باقی نمانده است؟ قرآن کریم در پاسخ به این پرسش، ظلم و بیدادگری را از مهمترین عوامل نابودی شهرها و تمدن ها برشمرده است . البته این ظلم براساس فرهنگ قرآن هم شامل ظلم فرد نسبت به خود (کفر، فسق و فجور) و هم شامل ظلم فرد نسبت به دیگران (ستم و تجاوز) می شود . 
استادمطهری درزمینه مفهوم «ظلم » در قرآن می نویسد: 
در اصطلاح قرآن، ظلم اختصاص ندارد به تجاوز فرد یا گروهی به حقوق فرد یا گروه دیگر; شامل ظلم فرد به نفس خود و شامل ظلم یک قوم به نفس خود نیز می شود . هر فسق و فجور و هر خروج از مسیر درست انسانیت ظلم است . ظلم در قرآن در حقیقت مفهوم اعمی دارد که هم شامل ظلم به غیر می گردد و هم شامل فسق و فجور و کارهای ضد اخلاقی . غالبا مورد استعمال این کلمه مصداق دوم است . آیاتی ازقرآن که ظلم به معنی اعم را علت هلاکت یک قوم شمرده بسیارزیاد است (14) . 
برخی از آیات قرآن که در آنها ظلم به معنای اعم، عامل نابودی تمدن ها برشمرده شده به شرح زیر است: 
1 - 1 - 4 . آیات 58 و 59 سوره کهف: در این آیات در مقام تهدید کسانی که به دشمنی با پیامبر گرامی اسلام (ع) برخاسته بودند، می فرماید: 
وربک الغفور ذو الرحمة لو یؤاخذهم بما کسبوا لعجل لهم العذاب بل لهم موعد لن یجدوا من دونه ی موئلا × وتلک القری اهلکنهم لما ظلموا وجعلنا لمهلکهم موعدا . 
و پروردگار تو آمرزنده [و] صاحب رحمت است . اگر به [جرم] آنچه مرتکب شده اند، آنها را مؤاخذه می کرد، قطعا در عذاب آنها تعجیل می نمود [ولی چنین نمی کند] بلکه برای آنها سررسیدی است که هرگز از برابر آن راه گریزی نمی یابند . و [مردم] آن شهرها چون بیدادگری کردند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان موعدی مقرر داشتیم . 
علامه طباطبایی در ذیل این آیه می فرماید: 
[آیه] در این مقام است که بفهماند تاخیر هلاکت کفار و مهلت دادن از خدای تعالی کار نوظهوری نیست، بلکه سنت الهی ما در امم گذشته نیز همین بوده که وقتی ظلم را از حد می گذراندند هلاکشان می کردیم، و برای هلاکتشان موعدی قرار می دادیم . از همین روشن می شود که عذاب و هلاکی که این آیات متضمن آن است عذاب روز قیامت نیست، بلکه مقصود عذاب دنیایی است . (15) 
2 - 1 - 4 . آیات 51 و 52 سوره نمل: در این آیات با اشاره به عذابی که برقوم ثمود نازل شد، می فرماید: 
فانظر کیف کان عقبة مکرهم انا دمرنهم وقومهم اجمعین × فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا ان فی ذلک لایة لقوم یعلمون . 
پس بنگر که فرجام نیرنگشان چگونه بود: ما آنان و قومشان را همگی هلاک کردیم . و این [هم] خانه های خالی آنهاست به [سزای] بیدادی که کرده اند . قطعا در این [کیفر] برای مردمی که می دانند عبرتی خواهد بود . 
3 - 1 - 4 . آیات 13 و 14 سوره یونس: در این آیات نیز بر نابودی نسل های پیشین به دلیل ظلم و تجاوزشان تاکید شده و به نسل های بعد هشدار داده شده که مراقب اعمال خود باشند: 
ولقد اهلکنا القرون من قبلکم لما ظلموا وجآءتهم رسلهم بالبینت وما کانوا لیؤمنوا کذلک نجزی القوم المجرمین × ثم جعلنکم خلائف فی الارض من بعدهم لننظر کیف تعملون . 
و قطعا نسل های پیش از شما را هنگامی که ستم کردند به هلاکت رساندیم، و پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان آوردند و [لی] بر آن نبودند که ایمان بیاورند . این گونه مردم بزهکار را جزا می دهیم . آن گاه شما را پس از آنان در زمین جانشین قرار دادیم تا بنگریم چگونه رفتار می کنید . 
4 - 1 - 4 . آیات 11 تا 14 سوره انبیا: در این آیات سخن از مردمی است که عمری را با ظلم به خود، خوشگذرانی و زیاده روی در لذائذ و تنعمات دنیا به سر بردند، اما ناگهان با نزول عذاب الهی هیچ پناهی برای خود نیافتند: 
وکم قصمنا من قریة کانت ظالمة وانشانا بعدها قوما ءاخرین × فلمآ احسوا باسنآ اذا هم منها یرکضون × لاترکضوا وارجعوا الی مآ اترفتم فیه ومسکنکم لعلکم تسلون × قالوا یویلنآ انا کنا ظلمین . 
وچه بسیار شهرها را که [مردمش] ستمکار بودند در هم شکستیم، و پس از آنها قومی دیگر پدید آوردیم . پس چون عذاب ما را احساس کردند، بناگاه از آن می گریختند . [هان] مگریزید، و به سوی آنچه درآن متنعم بودید و [به سوی] سراهایتان بازگردید، باشد که شما مورد پرسش قرارگیرید . گفتند: «ای وای بر ما، که ما واقعا ستمگر بودیم .» 
علامه طباطبایی، آیات یاد شده را چنین معنا می کنند: 
چقدر هلاک کردیم از اهل قریه هایی که به خود ستمکار بودند و اسراف و کفر می ورزیدند و بعد از هلاک کردن آنان، مردمی دیگر را ایجاد کردیم . پس همین که اهل آن قریه ستمکار به حس خود عذاب ما را درک کردند ناگهان پا به فرار گذاشته بدویدند . در آن هنگام بود که از در توبیخ و ملامت به ایشان گفته شد: ندوید و از این عذاب فرار مکنید بلکه به آن نعمت ها که در آن زیاده روی می کردید مراجعه کنید و به خانه هایتان برگردید، تا شاید باز هم فقرا و بینوایان به دریوزگی شما مراجعه کنند و شما از در نخوت و اعتزاز، ایشان را از خود برانید و یا خود را از ایشان پنهان کنید . و این کنایه است از اعتزاز و استعلای ستمکاران که خود را متبوع و به جای خدا و ارباب تابعین می دانستند، از در پشیمانی گفتند: «وای برما که مردمی ستمکار بودیم » . . . (16) 
5 - 1 - 4 . آیات 32 تا 41 سوره مؤمنون: در این آیات ابتدا چگونگی برخورد اشراف و ثروتمندان قوم نوح با آن حضرت و سخنانی را که آنها در مورد این پیامبر الهی بر زبان می راندند، بیان کرده و در نهایت سرنوشت شوم این قوم ظالم را به تصویر می کشد . در آغاز این آیات چنین می خوانیم: 
وقال الملا من قومه الذین کفروا وکذبوا بلقآء الاخرة واترفنهم فی الحیوة الدنیا ما هذآ الا بشر مثلکم یاکل مما تاکلون منه ویشرب مما تشربون × ولئن اطعتم بشرا مثلکم انکم اذا لخسرون . 
اشراف قومش که کافر شده و دیدار آخرت را دروغ پنداشته بودند، و در زندگی دنیا آنان را مرفه ساخته بودیم گفتند: «این [مرد] جز بشری چون شما نیست: از آنچه می خورید، می خورد; و از آنچه می نوشید، می نوشد . و اگر بشری مثل خودتان را اطاعت کنید در آن صورت زیانکار خواهید بود» . . . 
بخش پایانی این آیات نیز چنین است: 
فاخذتهم الصیحة بالحق فجعلنهم غثآء فبعدا للقوم الظلمین . 
پس فریاد [مرگبار] آنان را به حق فرو گرفت و آنها را [چون] خاشاکی که بر آب افتد، گردانیدیم، دور باد [از رحمت خدا] گروه ستمکاران . 
چنانکه ملاحظه می شود در این آیات به صراحت مردمانی که سرمست از نعمت های دنیا به تکذیب پیامبر الهی می پرداختند «ستمکار» خطاب شده اند . 
نتیجه گیری: 
براساس آیاتی که در اینجا بدانها اشاره شد می توان چنین نتیجه گیری کرد: 
نظام کفر و استکبار حاکم بر جهان به دلیل مبتنی بودن بر ظلم و ستم، چه در شکل فردی و چه در شکل اجتماعی آن (ظلم به خود و ظلم به دیگران) در ذات خود استعداد نابودی و فنا را پرورش می دهد و از این رو هر چه این نظام بیشتر رشد و توسعه می یابد به فروپاشی و سقوط نیز نزدیکتر می شود تا سرانجام براساس سنت الهی با به نهایت رسیدن ظلم و ستم زمینه اضمحلال کامل این نظام فراهم می گردد . درچنین شرایطی انقلاب جهانی امام مهدی (ع) به مانند جرقه ای می ماند که انبار باروت آماده اشتعالی را شعله ور می سازد . 
این برداشت باروایات فراوانی که در آنها آمده «امام مهدی (ع) جهان را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده از عدل و داد آکنده می سازد» نیز هماهنگی و تناسب دارد . 
بنابراین می توان گفت: این سنت الهی حاکم بر جوامع انسانی که به موجب آن فراگیر شدن ظلم و ستم باعث نابودی اقوام و تمدن ها می شود، زمینه پیروزی سریع امام مهدی (ع) بر قدرت های ستم پیشه عصر ظهور را فراهم ساخته و آن حضرت را در برچیدن همه مظاهر ظلم و ستم از جهان یاری می دهد . (ادامه دارد) 
پی نوشت ها: 
1 . مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی (ع) از دیدگاه فلسفه تاریخ (چاپ نوزدهم: تهران و قم، صدرا، 1377) ص 18 . 
2 . ر . ک: جر، خلیل، فرهنگ لاروس (فرهنگ عربی به فارسی)، ترجمه سید حمید طیبیان (چاپ ششم: تهران، امیر کبیر، 1375) ج 2، ص 1221 . 
3 . الراغب الاصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقیق ندیم مرعشلی، (دارالکتاب العربی، 1392 ق). ص 251 . 
4 . ابن منظور، لسان العرب، تصحیح امین محمد عبدالوهاب، محمد الصادق العبیدی (چاپ اول: بیروت، دار احیاء التراث العربی، مؤسسة التاریخ العربی، 1416ق). ، ج 6، ص 398 - 399 . 
5 . الفیومی، احمدبن محمد بن علی، المصباح المنیر (چاپ اول: قم، دارالهجرة، 1405 ق). ، ج 1، ص 292 . 
6 . ر . ک: الطبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (چاپ اول: بیروت، دارالمعرفة، 1406 ق). ج 4، ص 833 (ذیل آیه 38 سوره انفال) . 
7 . طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی (قم، دفتر انتشارات اسلامی،) ، ج 16، ص 511 . 
8 . ر . ک: همان، ج 13، ص 174 . 
9 . همان، ج 16، ص 511 . 
10 . ر . ک: همان، ج 17، ص 58 . 11 . همان، ص 83 . 
11 . ر . ک: همان، ج 18، ص 287 . 
12 . همان، ج 4، ص 30 . 
13 . مطهری، مرتضی، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، ج 5: جامعه وتاریخ (چاپ هشتم، تهران وقم، صدرا، 1375)، ص 237 . 
14 . طباطبائی، سید محمد حسین، همان، ج 13، ص 464 . 
15 . همان، ج 14، ص 357 - 358 . 
16 . ر . ک: مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی (ع)، ص 17 .







