چکیده

 Objective: The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between coping styles and psychological well-being in female heads of households.Methods: The research design was quantitative, descriptive and within the framework of the correlational method. The statistical population of the research was formed by all the women heads of the household in Sarai, Yousef Abad neighborhood of Tehran in 2024. In this study, using convenience sampling, 50 women were selected as samples. In order to collect research data, Coping Styles Questionnaire for Stressful Situations (CISS) and Ryff scale of psychological well-being (RSPWB) were used. The collected data were analyzed using SPSS-26 software, and research hypotheses and data were analyzed using correlation test, one-sample t, one-factor ANOVA, and Tukey's post hoc test.Results: The results showed that there is a significant positive relationship between problem-oriented coping style and psychological well-being in women heads of households. Also, there is a significant negative relationship between emotional and avoidant coping styles with psychological well-being. According to (P<0.01) for all hypotheses, the level of significance has been proven.Conclusion: Therefore, it can be concluded that female heads of households who use a problem-oriented coping style have a greater sense of self-efficacy and peace of mind, and the use of previous experiences in solving various life problems will make them self-reliant people. And they have higher psychological well-being, and in contrast to female heads of households who use an emotional and avoidant coping style, they have lower psychological well-being.

بررسی رابطه سبک های مقابله ای با بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های مقابله ای با بهزیستی روانشناختی در زنان سرپرست خانوار انجام گرفته است. طرح پژوهش از نوع کمی، توصیفی و در چارچوب روش همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش را، کلیه زنان سرپرست خانوار در سرای محله یوسف آباد شهر تهران در سال 1403تشکیل دادند که در این مطالعه، با استفاده از نمونه گیری دردسترس،50 نفر از زنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش : به منظور گردآوری داده های پژوهش، از 2 پرسشنامه سبک های مقابله با موقعیت های تنش زا و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و فرضیات و داده های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی، t تک نمونه ای، آنوا تک عاملی و تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است.نتایج: نتایج نشان داد، که بین سبک مقابله ای مساله مدار و بهزیستی روانشناختی در زنان سرپرست خانوار رابطه ی مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بین سبک های مقابله ای هیجان مدار و اجتنابی با بهزیستی روانشناختی رابطه ی منفی معناداری وجود دارد. با توجه به (p < 0.01) برای تمامی فرضیات سطح معنی داری اثبات گریده است. بنابراین می توان این چنین استنباط کرد که زنان سرپرست خانواری که از سبک مقابله ای مساله مدار استفاده می کنند، احساس خودکارآمدی و آرامش خاطر بیشتری دارند و استفاده از تجارب قبلی در حل مسائل گوناگون زندگی، از آنها افرادی متکی به خود خواهد ساخت و بهزیستی روانشناختی بالاتری دارند و در مقابل زنان سرپرست خانواری که از سبک مقابله ای هیجان مدار و اجتنابی استفاده می کنند، بهزیستی روانشناختی پایین تری دارند. نتیجه گیری: بنابراین توانمندسازی سبک های مقابله ای بر بهزیستی و کیفیت زندگی بهتر زنان سرپرست خانوار تاثیر دارد، و لازم است در برنامه ریزی های کلان در جهت رشد و تعالی، به توانمندسازی سبک های مقابله ای این قشر توجه ویژه ای مبذول داشت.

تبلیغات