پژوهش حاضر از جمله کارهای پژوهشی راهبردی با برد کلان است و پژوهشگران با یک سوال اصلی و سه سوال فرعی، به بررسی سیاست گذاری ها و قوانین موجود می پردازند. چهارچوب مفهومی مورد استفاده، فرانظری است. روش به کار گرفته شده برای بررسی و تحلیل قوانین موجود، تحلیل محتوای کیفی است که سیاست گذاری ها و قوانین کنونی را در سه سطح کلان، میانی و خرد، بررسی می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است توجه به زنان و بالطبع فعالیت های خانه داری زنان، مد نظر سیاست گذاران کشور قرار گرفته است؛ اما زمانی که به لایه های پایین تر در سطح قانون گذاری، عملیاتی کردن و پیاده سازی قوانین مراجعه می شود، از میزان قانون گذاری در چهارچوب خانواده محوری و اجرایی ساختن قوانین برای کلیه زنان خانه دار کاسته شده و در حد پیاده سازی برخی برنامه های حمایتی باقی می ماند. لذا پیشنهاد می شود قوانینی که به صورت راهبردی هستند، به سطوح میانی و خرد و قابل اجرا تبدیل شوند. همچنین محوریت خانواده در قانون گذاری، که از لوازم ثبات و استحکام نظام است و قوانین مقطعی و پراکنده نمی توانند راهکارهای مناسب باشند. از طرف دیگر، مد نظر قرار ندادن ضمانت اجرای قوانین، موجب شده است که قوانین به صورت جزیره ای تدوین شوند و به زوایای مختلف آن توجه نشود. بر این اساس، ضرورت دارد در قانون گذاری در حوزه کار خانگی زنان، تفکیک مناسبی صورت گیرد و به طور دقیق مشخص شود که قوانین، مربوط به کدام قشر از زنان هستند.