این مقاله به بررسی تطور کتب حقوق جزا در ایران از ابتدای قانونگذاری مدرن تا به امروز می پردازد. مسئله اصلی نحوه تاثیرگذاری بستر تاریخی و اجتماعی بر تحول اندیشه های حقوقی در کتب حقوق جزا بوده و بر این اساس ارائه تحلیلی کلی از سیر تطور کتب این رشته از علم حقوق را هدف گرفته است. بدین منظور این مقاله با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان و هرمنوتیک زمینه گرا در کنار هم، با تاکید بر بسترهای تاریخی و اجتماعی به بررسی این سنت نگارش این کتب و چهارچوب های آن در دوره پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که علیرغم تفاوت های ناشی از تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی در این دوران و با وجود تفاوت در سلایق نویسندگان این کتب، ساختار کلی حاکم بر این کتب در این دو دوره دچار تغییری بنیادین نگشته و سنت نگارش آنان تا به امروز امتداد یافته است.