تحليل خطاب العداله الاجتماعيه في نهج البلاغه والليبراليه (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
الخلاصه:فی النظام الخطابی، تُعَدّ التفاعلات الاجتماعیه، التی تعکس علاقات الأفراد داخل المجتمع، بمثابه نصٍّ متکامل. ویختلف تأویل هذا النصّ باعتباره کُلاً معنویًا باختلاف الخطابات التی ینتمی إلیها. ویرتبط عدم استقرار الدوالّ وتفاوت معانیها داخل الخطابات بالأیدیولوجیا والسلطه الکامنه فیها. وبناءً على ذلک، یکشف تحلیل الخطاب فی کل نظام لغوی، بالاستناد إلى العناصر اللغویه والسیاقات الاجتماعیه، عن الشبکات الخفیه للعلاقات ضمن الأبعاد الاجتماعیه والسیاسیه والثقافیه. وفی هذا الإطار، یُعَدّ مصطلح "العداله الاجتماعیه" دالًا عائمًا مشترکًا بین العدید من الخطابات، إلا أنه یکتسب دالًا مرکزیًا وأیدیولوجیًا فی کل خطاب، مما یؤدی إلى اختلاف دلالاته وتباین حدوده وأصوله ومعاییره تبعًا للسیاق الخطابی الذی ینتمی إلیه. یسعى هذا البحث، بالاعتماد على المصادر المکتبیه والمنهج الوصفی، إضافه إلى أسس تحلیل الخطاب، إلى صیاغه الفهم المتباین لهذا المفهوم وتوضیح تمثّلاته فی خطاب نهج البلاغه والخطاب اللیبرالی. ومن أبرز نتائج البحث أن اختلاف فهم العداله الاجتماعیه فی هذین النظامین الخطابیین یرجع إلى اختلاف الدال المرکزی والطابع الأیدیولوجی لکل منهما.تحلیل گفتمان آزادی و عدالت اجتماعی در نهج البلاغه و لیبرالیسم
در نظام گفتمانی همکنشی های اجتماعی که ناظر به روابط افراد در جامعه است به مثابه متن تلقی گشته و برداشت متن هم به عنوان کل معنادار به دلیل قرارگرفتن در گفتمان مختلف، متفاوت می گردد. بی ثباتی و تفاوت معنایی دال ها در گفتمان ها همبسته به ایدئولوژی و قدرت موجود در آن است. براین اساس تحلیل گفتمان در هر نظام زبانی با بهره مندی از عناصرزبانی و زمینه های اجتماعی، شبکه روابط پنهان را در بافتار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آشکار می سازند. دراین رهیافت واحد واژگانی عدالت اجتماعی به عنوان لفظ مشترک و دال شناور همبسته به گفتمان های متعدد با برخورداری از دال مرکزی و ایدئولوژیک افزون بر برداشت های متفاوت، در گستره قلمرو، حدود و خاستگاه و شاخص های آن ناهمسان می باشند. پژوهش حاضر با بهره مندی از اسناد کتابخانه ای و شیوه توصیفی و مبانی تحلیل گفتمان درپی صورت بندی برداشت ها متفاوت از مفهوم بازگفته و تبیین آن درگفتمان نهج البلاغه و لیبرالیسم است. تفاوت برداشت ها ازمفهوم عدالت اجتماعی در دو نظام گفتمانی به دلیل دال مرکزی و خصلت ایدئولوژیکی از یافته های این پژوهش است.