روشها و مدل های روانشناختی (دانشگاه آزاد مرودشت)

روشها و مدل های روانشناختی (دانشگاه آزاد مرودشت)

روش ها و مدل های روان شناختی سال سیزدهم زمستان 1401 شماره 50 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

طراحی قرارگاه رفتاری: نگرشی نو بر آموزش و درمان کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم (نمونه موردی: کودکان 7-4 سال مرکز اوتیسم بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 525 تعداد دانلود : 596
طراحی مکان های آموزشی-درمانی بمثابه مجموعه ای از قرارگاه های رفتاری، به لحاظ توجه به ابعاد کیفیات محیطی، می توانند در شکل گیری الگوهای رفتاری کاربرانشان، اثربخش عمل نمایند. از این رو، شناخت مولفه های تاثیرگذار بر شکل گیری و کارکرد درست قرارگاه های رفتاری بعنوان تسهیلگر، مهم می نماید. بنابراین هدف پژوهش، شناسایی مولفه های سنجش کیفیت محیطی در طراحی قرارگاه های رفتاری، و ارزیابی تاثیر آن ها بر آموزش و درمان کودکان اوتیسم 7-4 سال است. پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی-تحلیلی و نیمه آزمایشیست. در این پژوهش جامعه آماری برای دو گروه از متخصصان و آزمایش شوندگان از مرکز اوتیسم بوشهر مشخص شد. جامعه آماری متخصصان43 نفر گزارش گردید، که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده و توسط فرمول کوکران، 38 نفرشان برای حجم نمونه انتخاب شدند؛ و جامعه آماری برای گروه آزمایش نیز، از میان 18نفر از کودکان اوتیسم 7-4 سال مشخص، و بدلیل محدودیت تعداد، کل 18نفر بعنوان حجم نمونه تعیین گردید. گردآوری اطلاعات در دو بخش نظری و میدانی؛ و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمارهای توصیفی و استنباطی(آزمون های تی-جفت نمونه ای و فریدمن)، از طریق نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها نشان می دهد میان مولفه های سنجش کیفیت محیطی(موثر) در طراحی قرارگاه های رفتاری و روند آموزش و درمان کودکان اوتیسم 7-4 سال، تاثیر معناداری برقرارست؛ که تاثیرگذاری این مولفه ها نسبت به یکدیگر متفاوت بوده و به ترتیب شامل: مولفه های"کارکردی-رفتاری"، "ساختاری-فیزیکی" و "ادراکی-شناختیست". به نظر می رسد با برقراری تعادل میان مولفه های موثر مکان ساز(کارکردی-رفتاری، ساختاری-فیزیکی، ادراکی-شناختی)، می توان سطح کیفیت و کارایی قرارگاه های رفتاری را در جهت آموزش و درمان بهتر کودکان اوتیسم ارتقاء بخشید و موجبات پیشرفت آنان را مهیا نمود.
۲.

مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی نوین گروهی و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه روانشناختی در بین کارمندان شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 760 تعداد دانلود : 244
هدف: امروزه نیروی انسانی حیاتی ترین عنصر راهبردی و اساسی ترین راه برای افزایش اثربخشی کارایی سازمان محسوب می شود. بنابراین افزایش سرمایه های روانشناختی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای هر سازمان است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی نوین گروهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه روانشناختی در بین کارمندان شهر بوشهر بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری کلیه کارمندان شهر بوشهر در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش 45 نفر از کارامندان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه های آزمایشی (پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی) و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه سرمایه روانشناختی (لوتانز، 2007) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که واقعیت درمانی نوین گروهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش سرمایه های روانشناختی گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل شده اند (001/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی، تاب آوری و سرمایه روانشناختی به طور معناداری بیشتر از آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بوده است (05/0>P). نتیجه گیری: نتیجه گیری می شود که هر دو روش واقعیت درمانی نوین گروهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای بهبود سرمایه های روانشناختی کارمندان مؤثرند و می توان از این مداخلات برای افزایش بهره وری سازمانی سود برد.
۳.

تدوین و اعتباریابی بسته روانی-آموزشی مبتنی بر استعاره برای تبیین و مفهوم سازی طرح واره های حوزه طرد و بریدگی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 388 تعداد دانلود : 727
مقدمه: استعاره قابلیت انتقال و مفهوم سازی مطالب پیچیده و با حجم زیاد را در قالب یک جمله یا متن کوتاه دارد و این دلیلی برای استفاده از آن در علوم مختلف است. فواید استفاده از استعاره در آموزش و روان درمانی نیز اثبات شده است. استعاره باعث کاهش مقاومت مراجع، ساده سازی و قابل درک کردن مفاهیم انتزاعی، بهبود ارتباط درمانگر و مراجع و ماندگاری مطالب در ذهن مراجع می شود. هدف: این پژوهش باهدف طراحی و اعتبار یابی بسته روانی- آموزشی مبتنی بر استعاره برای تبیین و مفهوم سازی طرح واره های ناسازگار اولیه حوزه طرد و بریدگی انجام شده است. روش: پژوهشگر بر اساس مبانی طرح واره درمانی و استعاره های مراجعان، برای هر طرح واره حوزه طرد و بریدگی 5 استعاره (درمجموع 25 استعاره) طراحی و تدوین کرد و برای روایابی در اختیار پنل متخصصان 13 نفری قرار داد تا علاوه بر روایی کیفی، روایی محتوایی به شیوه کمی نیز انجام شود. در روایابی کمی از دو ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل آماری نشان داد که از بین 25 استعاره، 23 استعاره مقدار ضریب نسبی روایی محتوا و شاخص روایی محتوایی بالاتر از اندازه موردنیاز)54/0≤ (CVRو )79/0≤ (CVIرا به دست آورده و معتبر شناخته شدند. مقدار ضریب نسبی روایی محتوا برای کل بسته آموزشی 84/0 و شاخص روایی محتوا 95/0 محاسبه شد. نتیجه گیری: با توجه به فواید و کاربردهای استعاره در فرایند آموزش و روان درمانی و بر اساس نتایج روایابی استعاره های طراحی شده، می توان از این بسته روانی- آموزشی، در آموزش و جلسات طرح واره درمانی استفاده کرد.
۴.

تدوین بسته آموزشی انصراف از طلاق و تعیین اثر بخشی آن بر میل به طلاق زنان متاهل مایل به طلاق در مقایسه با روش گاتمن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 111 تعداد دانلود : 619
زمینه و هدف: میل به طلاق زمینه ساز از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی انصراف از طلاق و تعیین اثر بخشی آن بر میل به طلاق در مقایسه با روش گاتمن در زنان متأهل مایل به طلاق انجام گرفت. مواد و روش ها: روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود. بخش کیفی با هدف کشف بازدارنده های طلاق و تدوین بسته آموزشی انصراف از طلاق انجام شد. نتایج در دو دسته کلی چرایی انصراف از طلاق و چگونگی مکانیسم های تداوم از هم تفکیک شدند. در بخش کمی از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. جامعه آماری، زنان متاهل مایل به طلاق شهر اصفهان و نمونه آماری شامل 45 زن متاهل بود که به شکل در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه آموزش مبتنی بر نظریه و گروه آموزش گاتمن و گروه کنترل) (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. گروه های آزمایش 8 جلسه آموزش نود دقیقه ای دریافت کردند. ابزار پژوهش عبارت بود از پرسشنامه میل به طلاق ( روزبلت و همکاران ۱۹۸۶). یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش بر کاهش میل به طلاق موثر بوده اند و بسته آموزشی انصراف از طلاق اثر معنادارتری داشته است. بحث و نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر شاهدی بر مفید و موثر بودن بسته آموزشی انصراف از طلاق، در مداخلات خانواده بود.
۵.

تدوین مدل علی سازگاری پس از طلاق بر اساس ویژگی های شخصیت ، سبک دلبستگی و حمایت ادراک شده با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 930 تعداد دانلود : 29
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل علی سازگاری پس از طلاق بر اساس ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی و حمایت ادراک شده با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان بود. این مطالعه از نوع پژوهش های همبستگی مبتنی بر الگویابی معادلات ساختاری بود. مواد و روشها: جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مطلقه نمونه پژوهش 416 زن مطلقه که به صورت تصادفی از میان 15 کلینیک روان شناسی تحت نظر بهزیستی و دادگاه خانواده؛ مراکز تحکیم خانواده؛ انتخاب شدند. در این پژوهش داده ها از طریق پرسشنامه های سازگاری پس از طلاق فیشر، حمایت ادراک شده زیمت و همکاران، سبک دلبستگی هازن و شیور، ویژگی های شخصیت نئو و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفت، جهت بررسی معنی داری اثرات غیرمستقیم، روش بوت استراپ به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. یافته ها همچنین حاکی از آن بود که مسیرهای مستقیم تنظیم شناختی هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده بر سازگاری پس از طلاق معنادار بود. مسیرهای غیرمستقیم ویژگی شخصیتی روان رنجوری، سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا بر سازگاری پس از طلاق از طریق تنظیم شناختی هیجان منفی و معنادار بودند. همچنین مسیرهای غیرمستقیم ویژگی شخصیتی برونگرایی، گشودگی، موافق بودن، با وجدان بودن و سبک دلبستگی ایمن مثبت و معنادار می باشد. بحث و نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که جهت افزایش سازگاری پس از طلاق، توجه به نقش ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی، حمایت اجتماعی ادراک شده و تنظیم شناختی هیجان ضروری است.
۶.

اثربخشی بسته آموزشی رفتار درمانی دیالکتیک مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان کمال گرا بر خودکارآمدی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 606 تعداد دانلود : 594
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی درمان دیالکتیک مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان کمال گرا بر خودکارآمدی نوجوانان شهرفلاورجان (اصفهان) انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پسران نوجوان در مقطع متوسطه اول شهر فلاورجان(اصفهان) در سال 1400 انجام گرفت. به این ترتیب 4۰ پسر نوجوان به شکل نمونه گیری خوشه ای با توجه به ملاکهای ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند(هر گروه 20 نفر). شرکت کننده ها قبل و بعد از مداخله به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی(موریس،2002) پاسخ دادند. شرکت کننده های گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان کمال گرا قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و سطح استنباطی (تحلیل کواریانس یک راهه) و با استفاده از نرم افزار spss22تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغیر خودکارآمدی و مولفه های تحصیلی، اجتماعی و هیجانی خود افزایش معنادار در مرحله پس آزمون داشته اند(p0/05). نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش، می توان برای بهبود خودکارآمدی و مولفه های آن در پسران نوجوان، از بسته آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان کمال گرا استفاده کرد. نتایج این پژوهش قابلیت این را دارد که مورد استفاده مشاوران و روانشناسان قرار گیرد.
۷.

رابطه بین تجارب نامطلوب دوران کودکی و افسردگی : نقش واسطه ای ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 762 تعداد دانلود : 107
مقدمه و هدف: تجارب نامطلوب دوران کودکی ممکن است توانایی فرد برای ایجاد مکانیسم های مقابله ای سالم و سازنده و همچنین منابع ذهنی لازم برای مدیریت استرس های بعدی زندگی را مختل کند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین تجارب نامطلوب دوران کودکی و افسردگی (نقش واسطه ای ذهن آگاهی) انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ روش زمینه یابی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه جوانان شهر تهران در سال 1400، نمونه آماری 280 نفر و ابزار مورد استفاده پرسشنامه تجارب نامطلوب دوران کودکی (2004، پرسشنامه افسردگی (2010) و پرسشنامه ذهن آگاهی (2006) بود. یافته ها: نتایج نشان داد مدل پیشنهادی ارائه شده مورد تایید بوده، چرا که مقدار ریشه میانگین مجذور خطای برآورد (RMSEA) در حد مطلوب (کمتر از 08/0) قرار داشته و علاوه بر آن شاخص های برازندگی (NFI، IFI، CFI و GFI) مطلوب بودند (بیشتر از 9/0). مطابق یافته ها، تجارب نامطلوب دوران کودکی بر افسردگی با نقش میانجی ذهن آگاهی (مشاهده، توصیف، عمل با آگاهی، عدم قضاوت و عدم واکنش) تاثیرگذار بوده است. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که جنبه های ذهن آگاهی رابطه بین تجارب نامطلوب دوران کودکی و افسردگی را به طور قابل توجهی واسطه می کنند. شناخت های منفی مرتبط با تجارب نامطلوب دوران کودکی ممکن است به توانایی فرد برای توصیف موثر احساسات و آگاهی کامل از لحظه حال آسیب برساند، که ممکن است به علائم افسردگی کمک کند.
۸.

بررسی مقایسه تأثیر درمان مبتنی بر فرزندپروری پیشتاز و درمان مبتنی بر فرزندپروری مثبت بر مشکلات بیرونی و درونی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 789 تعداد دانلود : 948
مقدمه: نوع فرزندپروری می تواند به عنوان یک عامل مهم در میزان مشکلات درونی و بیرونی کودکان عمل کند. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان مبتنی بر فرزندپروری پیشتاز و درمان مبتنی بر فرزندپروری مثبت بر مشکلات بیرونی و درونی کودکان می باشد. روش شناسی: در این پژوهش به روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بررسی داده ها پرداخته شد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان دبستانی شهر شیراز به همراه والدین آنها بود که برای مشکلات روانشناختی به کلینیک های مشاوره در سه ماه پاییز 1399 مراجعه کرده بودند. نمونه آماری 45 نفر از مادران به همراه فرزندانشان (15 نفر برای هر گروه و در مجموع 3 گروه) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند. جهت جمع آوری داده ها از فهرست نشانه مرضی کودک (CSI-4) اسپرلفکین و گادو و پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز فرم کوتاه ویژه والدین کیت کانرز استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تأثیر درمان مبتنی بر فرزندپروری پیشتاز بر مشکلات درونی [001/0 = P، 15/68 = (26-1)F] و مشکلات بیرونی [001/0 = P، 04/44 = (26-1)F] کودکان معنادار است. بحث : الگوی فرزندپروری پیشتاز با تکیه بر واکنش، زمینه حضور فعال والد به جای تماشای وقایع را فراهم می کند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که این طرح های درمانی می توانند به والدین توانمندی و شیوه های لازم را برای مقابله و برخورد با مشکلات رفتاری بیرونی و درونی کودکان ببخشند.
۹.

نقش میانجی هوش هیجانی در تبیین روابط علی بین نظریه ذهن و انعطاف پذیری شناختی با رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 536 تعداد دانلود : 94
مقدمه: افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی دچار نقایصی در انعطاف پذیری شناختی، نظریه ذهن و هوش هیجانی هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی هوش هیجانی در تبیین روابط علی بین نظریه ذهن و انعطاف پذیری شناختی با رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش همبستگی و با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه نوجوانان مشغول به تحصیل در مدارس منطقه ۵ آموزش و پرورش تهران در سال 1399-1398 تشکیل می دادند. 352 نفر نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان طی یک جلسه و به صورت انفرادی به پرسشنامه شخصیت مرزی (لایسنرینگ، 1999)، آزمون ذهن خوانی از روی تصاویر چشم (بارن کوهن و همکاران، 2005)، انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) و پرسشنامه هوش هیجانی (برادبری و گریوز، 2005) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد ضریب مسیر کل بین نظریه ذهن (01/0> P،210/0-=β) و انعطاف پذیری شناختی (01/0> P،219/0-=β) با رگه های اختلال شخصیت مرزی منفی و در سطح 01/0 معنادار بود. ضریب مسیر بین هوش هیجانی و رگه های اختلال شخصیت مرزی منفی و در سطح 01/0 معنادار بود (01/0> P،322/0-=β). ضریب مسیر غیر مستقیم بین نظریه ذهن (01/0> P ،113/0-=β) و انعطاف پذیری شناختی(01/0> P ،109/0-=β) با رگه های اختلال شخصیت مرزی منفی و در سطح 01/0 معنادار بود. بنابراین هوش هیجانی رابطه بین نظریه ذهن و انعطاف پذیری شناختی با رگه های اختلال شخصیت مرزی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند. نتیجه گیری: عوامل شناختی و هیجانی می توانند رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان را پیش بینی کنند.
۱۰.

اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر عزت نفس، کمال گرایی و فرسودگی زناشویی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 114 تعداد دانلود : 384
مقدمه: ازدواج نخستین پیمان عاطفی و قانونی در زندگی ما به شمار می آید. سرخوردگی و فرسودگی زناشویی ، کاهش تدریجی دلبستگی عاطفی به همسر است که با احساس بیگانگی، بی علاقگی و بی تفاوتی زوجین به یکدیگر و جایگزینی عواطف منفی به جای عواطف مثبت همراه است و با توجه به این مسئله هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر عزت نفس، کمالگرایی و فرسودگی زناشویی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان است. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان است. نمونه پژوهش تعداد 40 نفر بطور تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند، گروه آزمایش متشکل از 20 نفر از زنان مراجعه کننده که آموزش گروهی مهارتهای ارتباطی را در طول 10 جلسه هفتگی دریافت کردند و گروه گواه متشکل از همین تعداد افراد، که این آموزشها را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های عزت نفس(کوپر اسمیت)،کمال گرایی(هیل) و فرسودگی زناشویی(پانیز)، بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی 2 گروه آزمایشی وگواه انجام شد. برای تحلیل داده ها از شاخص آماری تحلیل کوواریانس، در نرم افزار spss استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که آموزش مهارتهای ارتباطی، موجب کاهش معناداری در میانگین نمرات و فرسودگی زناشویی گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه گردید. همچنین این آموزشها، موجب افزایش معناداری در میانگین نمرات عزت نفس در بین گروه آزمایشی شد، اما این آموزش ها موجب کاهش معناداری در کمال گرایی نگردید.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲