فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۸۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
با تأسیس سلسلة صفوی، اتحاد سیاسی کشور و رونق تجارت و امنیت جاده ها، بازرگانی و تا حدی صنایع پیشه وری به ویژه در ربع اوایل قرن یازدهم گسترش یافت. همگام با حمایت سلاطین از منسوجات پارچه ای، این صنعت به تدریج به اوج اعتلای خود در تاریخ ایران نایل گردید. در این میان، یزد که قدمتش در بافت انواع پارچه های مرغوب، به روزگاران اولیة اسلامی می رسید و از دوره ایلخانان به بعد، نام آن در کنار چند مرکز مهم پارچه بافی ایران شهرت یافته بود، به چنان جایگاهی رسید که مأموری با عنوان کِرکِ یراق، مسئول تهیة پارچه های مورد نیاز دربار از این شهر شد. حمایت حکومت مرکزی از کارگاه های نساجی موجب رونق اشتغال در صنعت نساجی شد و طراح برجسته ای همچون غیاث الدین یزدی که در تاریخ نساجی ایران بدیل نداشت، ظهور یافت که با عزیمت به اصفهان و ریاست بر کارگاه های سلطنتی به عنوان برجسته ترین طراح پارچه در تاریخ نساجی ایران شهرت یافت. در عصر صفوی دو ابتکار فنی در طراحی و بافت پارچه چندتایی و مخمل رخ داد که وی پرچمدار و برجسته ترین استاد هر دوی آنها بود.
مهرنامه صفوی
چشم اندازی بر الگوهای مدیریت نظامی در جنگ های دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های عمده حکومت صفویان غلبه تفکر نظامی گری در نیمه اول این دوره بود. روند غلبه آنها بر مخالفان داخلی و لزوم رویارویی با دشمنان قلمروهای شرقی و غربی چنین الگویی را بر ساختار سیاسی جامعه دوره صفویه تحمیل نمود. این ماهیت نظامی، حکومت صفویه را به مسیری هدایت نمود که بخش عمده ای از اندیشه و توان نظامی خود را بر این زمینه متمرکز نمایند. برآیند این روند باعث شد در سیر تحولات این دوره ساختار نظامی صفویه دگرگونی های قابل توجهی را تجربه نماید و از الگوهای سنتی به سوی یک مدل متمرکز متمایل شود. آن چه که شاهان صفوی را به عنوان فرماندهان اصلی عرصه های جنگی در این خصوص تشویق نمود، شکل گیری و تداوم جنگ های نسبتاً پایدار بود. بر همین اساس آن ها ضمن تلاش برای ترمیم ساختار نظامی خود، در رویارویی های طولانی مدت، مبتنی بر شرایط و موقعیت های پیش آمده و بر اساس توان نظامی، تاکتیک های خاصی را در جهت تقابل با دشمنان انتخاب می کردند و ظاهراً در این خصوص انعطاف خوبی را بروز می دادند. این نوشتار به شکل عمده در پی پاسخگویی به این سوال بر خواهد آمد که: صفویان در سازماندهی جنگ های خود ازچه الگوها و شیوه هایی بهره می بردند؟
عملکرد و پیامد حاکمیت گرجیان در قندهار (از واگرایی قندهار تا سقوط صفویه)
حوزه های تخصصی:
صفویان برای تثبیت و اقتدار ساختار تشکیلاتی خویش و تضعیف ساختار کانون قدرت (قزلباشان)، اقوام غیر ایرانی نظیر گرجیانرا در مناصب سیاسی ـ نظامی به کار گماردند. اگرچه گرجیان با اثبات نبوغ نظامی سیاسی خویش در سرکوب شورش های داخلی، والیگری مناطق استراتژیکی نظیر قندهار را به دست آوردند، ولی با ظلم و اجحاف بر طایفه ی غلزایی، عدم همزیستی مسالمت آمیز با مردم و با ایجاد تبعیضات نژادی و مذهبی، زمینه ساز شورش افغان ها به رهبری میرویس شدند.در این پژوهش سعی شده با استفاده از داده های تاریخی و با بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن بازخوانی شورش مردم قندهار، اهمیت ناحیه قندهار برای ایرانعصرصفوی، اقدامات گرجیان در آن جا و نقش آنان در برپایی شورش میرویس مورد بررسی قرار گیرد. عملکرد گرجیان در قندهار، اگرچه نه به عنوان علت تامه سقوط صفویان، اما به عنوان یکی از عوامل مؤثر، زمینه و شرایط واگرایی قندهار را فراهم ساخت.
مقاله انگلیسی: خدمات تمدنی پزشکان ایرانی در دربار شاهان گورکانی هند (Civilisational Contributions of Iranian Physicians in Gurkani Royal Court)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند مهاجرت نخبگان ایرانی به شبه قاره ی هند از زوایای مختلف مورد توجه محققان قرار گرفته است لیکن مطالعه و پژوهش در چگونگی، چرایی و تأثیرگذاری مهاجرت پزشکان ایرانی به عنوان جمع خاصی از این مهاجران خواست مقاله ی حاضر است. مطالعات مقدماتی نشان داد که حرکت رو به رشد این مهاجرت ها از یک سو متأثر از وجود عوامل دافعه در ایران و از سوی دیگر عوامل جاذبه در هند بوده است. با رصدکردن چگونگی ورود پزشکان ایرانی به دربار گورکانیان، می توان نقش آنان را در تحول مظاهر علمی، ادبی و هنری هند جستجو کرد. زیرا ابداعات و اقدامات و مداخلات فرهنگی و سیاسی و علمی این نخبگان علمی در دربار گورکانیان به توسعه ی حوزه ی پزشکی، سیاسی و حکومتی و سرانجام نفوذ فرهنگ ایرانی در دربار فرمانروایان گورکانی انجامیده است. نتیجه ی حاصله نیز آن است که این مهاجرت ها نه تنها در آشنایی هندیان با اندیشه ی ایرانی موثر بوده است بلکه اقدامات پزشکان مهاجر در جلب اعتماد پادشاهان گورکانی نسبت به ایرانیان نیز تأثیر داشته و به ترویج و توسعه ی فرهنگ و تمدن اسلامی - ایرانی در هند منجر شده است. مقاله ی حاضر مبتنی بر روش پژوهش تاریخی است و عمده ی استنادات از منابع کهن استخراج و به شیوه ی توصیف و تحلیل مبتنی بر استنتاجات تاریخی تدوین شده است. K2
نقش قهرمانه ها در عصر دوم عباسی (232 - 334 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم آنکه اطلاعات و آگاهی های ما از حرمسرا در عصر عباسی بسیار اندک است و نیز حضور زنان مسلمان در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تا پیش از عصر دوم عباسی، چندان که باید نظام مند نیست، در عصر دوم عباسی (232 - 334 ق)، به ویژه ایام خلافت مقتدربالله (295 - 320 ق)، با پدیده ای به نام قهرمانگی مواجه می شویم. قهرمانه عنوان زنانی بود که واسطه حرم با دربار خلفا بودند و بسته به توانایی و نفوذشان، وظایف گوناگونی به آنان محول می شد. آنان (قهرمانه ها) با بهره گیری از ضعف خلافت و وجود خلأ قدرت، موفق شدند به اعمال نفوذ در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بپردازند. روش تحقیق در این نوشتار، روش تاریخی با رویکردی اجتماعی مبتنی بر بهره گیری از اطلاعات منابع، مقایسه آنها با یکدیگر و تحلیل متون است. در این مقاله سعی بر آن است با بررسی این پدیده و معرفی چندتن از قهرمانه های معروف عصر خلیفه مقتدربالله، به موضوع حضور زنان در عرصة سیاست و ملکداری پرداخته شود
پناهندگی سیاسی در دوره صفویه؛ با تکیه بر پناهندگی خوانین خوارزم و مرو به دربار شاه عباس اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی و تحلیل زمینه ها و علل پناهندگی خوانین خوارزم و مرو به دولت صفوی و واکاوی تأثیرات این پناهندگی ها، در روابط دولت صفوی با اوزبکان است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در این دوره، برخی از خوانین خوارزم و مرو، به علت سیاست توسعه طلبانه ی سلاطین اوزبک، از بیم جان و به امید یافتن متحد و بازیابی قدرت، به دربار ایران روی آوردند. شاه عباس اول از این فرصتِ پیش آمده نهایت استفاده را برد؛ به طوری که با دخالت در نزاع های درونی حکام اوزبک، حاکمیت و نفوذ سیاسی ایران را بر مرزهای شرقی و خراسان احیاء کرد. این سیاست شاه عباس، در استفاده از فرصت ها، برای ایجاد رابطه ی دوستانه با امیران اوزبکان عربشاهی منطقه خوارزم در کاهش حملات بعدی اوزبکان شیبانی به ایران، نقش بارز داشته است.
نقد و بررسی نامه ارسالی شاهوردی خان، خان گنجه به دولت عثمانی (با تاکید بر روابط ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این مقاله نقد و بررسی نامه ارسالی شاهوردی خان، خان گنجه به دولت عثمانی و با تاکید بر روابط ایران است.
روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با تکیه بر اسناد و مدارک و با رویکرد توصیفی – تحلیلی به نقد و بررسی این نامه پرداخته است.
یافته ها و نتایج: پس از فروپاشی دولت صفوی برخی از ایالت های منطقه قفقاز به فکر تجزیه طلبی و جدایی افتاده و تلاش های زیادی را برای بدست آوردن استقلال از خود نشان دادند. یکی از این ایالت ها، ایالت گنجه بود که به مرکز رقابت دو حکومت ایران و عثمانی در منطقه تبدیل گشت. دراین زمان، حکومت روسیه تزاری، برای نفوذ و تسلط بیشتر در این منطقه، افزایش ارسال سفیر و ایلچی را در دستور کار خویش قرار داد. این اقدام روسیه، ایالت گنجه را وارد یک رقابت سه جانبه، مابین قدرت های روز آن دوره یعنی( روسیه، ایران و عثمانی) کرد. در دوره تاریخی مورد نظر چهارمین مرکز قدرت در منطقه، خانات و زمین داران محلی بودند. این ممالک در یک پروسه رقابتی سه جانبه، با نیت حفظ استقلال و حاکمیت محلی خویش در فکر پیوستن به یکی از این قدرت های بزرگ بود. عملکرد خانات گنجه به ویژه شاهوردی خان در راستای تحکیم روابط خویش با دولت عثمانی و الحاق این ایالت به دولت عثمانی با استناد به نامه مذکور موضوع این پژوهش است.
رسمی شدن تشیع در خراسان عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاه اسماعیل پس از فتح خراسان، تشیع را در آنجا نیز مانند دیگر بخشهای قلمرو خود مذهب رسمی اعلام و تلاش کرد مردم خراسان را شیعه کند، ولی تسنن ریشهدار مردم خراسان و حملات مکرر اوزبکها، مشکلات زیادی برای او و جانشینانش ایجاد کردند.
اوزبکها نقش تأثیرگذاری در مختل کردن روند توسعه تشیع داشتند. آنها با کشتار شیعیان، مخصوصاً مبلغان و فقهای شیعه، مانع گرایش اهل سنت به تشیع میشدند. این عامل در شرق خراسان به خصوص در شهر هرات از یک سو باعث میشد اهل سنت با حمایت اوزبکها در مقابل تشیع مقاومت کنند و از سوی دیگر کسانی که به تشیع تمایل داشتند متوجه این واقعیت شدند که پذیرش تشیع ولو با حمایت دولت صفویه بسیار خطرناک میباشد، لذا از پذیرش تشیع خودداری میکردند. اما پس از رفع خطر اوزبک توسط شاه عباس اول، روند تشیع پذیری در خراسان با سهولت بیشتری انجام شد، هرچند باز هم بخشی از مردم آن ایالت به ویژه ساکنان مناطقی که در مجاورت قلمرو اوزبکها بودند، تشیع را نپذیرفتند. این پژوهش بر آن است با استفاده از روش تاریخی و کتابخانهای، روند و چگونگی گسترش تشیع در خراسان عصر صفوی، اقدامات دولت صفویه در این راستا و موانعی را که با آن مواجه بودند بررسی و تجزیه و تحلیل کند.
مشروعیت صفویان و پادشاهی نادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پی سقوط اصفهان توسط غلزایی های قندهار در سال 1135 ﻫ.ق که به منزلة پایان قدرت سیاسی صفویان بود، سرداری از خراسان به نام نادر توانست با تکیه بر فراست ذاتی و ازهم گسیختگی سیاسی در جغرافیای پهناور ایران در کنار طهماسب دوم، بر رقبای داخلی و متخاصمان خارجی (افغان ها، عثمانی ها و روس ها) غلبه و دگرباره حکومت صفویان را احیاء نماید. بی تردید، نادر علاقه ای به احیاء مجدد حکومت ازهم گسیختة صفوی نداشت، بلکه مشروعیت صفویان شیعی مذهب و عدم پذیرش فرد گمنام که در باور توده های ایرانی هر حرکتی را پس می زد، سردار افشار را به یک سیاستی دوگانه واداشت. بدین صورت که برای کسب مشروعیت به عنوان سردار شاه صفوی با دلیری و نظامی گری، ایران را از بحران های پیش رو نجات داده و کسب مقبولیت نمود و از سویی دیگر با یک دهه بسترسازی شرایط را برای انتقال نرم قدرت به افشاریه فراهم نمود؛ امّا دورة پادشاهی را با تندروی هایی در عرصة تقابل با فرهنگ مذهبی جامعه دنبال کرد. فرایند چنین نگرشی، غروب زود هنگام درخشش حکومت افشاری و دولت مستعجل است. در این تحقق پس از مقدمه، عوامل مشروعیت نظام صفوی, سقوط صفویه، بحران مشروعیت دورة نادر، عبور از مشروعیت صفوی و تکاپوهای جدید مشروعیت ساز نادر مورد بررسی قرار می گیرد.
سیاست در نظر ایرانیان عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر صفویه یکی از ادوار مهم ایجاد تاریخ روابط خارجی ایران با کشورهای اروپایی است از این رو بررسی سیاست و شقوق آن در آیینه نگاه شاهان و مردم ایران عصر صفوی و بخصوص در حوزه سیاست خارجی مهم ترین هدف این مقاله است. در این مقاله به این امر پرداخته شده است که ایرانیان در مقایسه با اروپاییان همان عصر دیدگاهی متفاوت نسبت به سیاست داخلی و خارجی داشته اند. این تفاوت ها بنیادین و مبتنی بر آموزه های تاریخی و تحولات در نظام معرفتی اروپاییان بوده است. هم چنین در این پژوهش بر این تأکید شده است که ایرانیان از پادشاه تا عموم مردم به دلایلی هیچگاه زمینه لازم برای درک تحولات موجود در اروپا را نداشتند و آنها هرگز نمی توانستند از اندیشه ای واحد در خصوص سیاست برخوردار باشند.
نقش و جایگاه خاندان جابری در دیوانسالاری عصر صفویه، با تاکید بر میرزا سلمان خان جابری (985 تا 1135ق)
حوزه های تخصصی:
تشکیل دولت های متعدد در تاریخ ایران اسلامی و دوام حاکمیت آن ها، به عوامل مختلفی بستگی داشته که تشکیلات اداری و دیوانسالاری، مهم ترین آن ها بوده است. در این تشکیلات، ایرانیان و خاندان های معتبر و مشهور دیوانی نقش پررنگی داشته اند. تشکیل دولت صفوی موجب شد تا بار دیگر، ایرانیان در تشکیلات اداری حضور یابند؛ به دنبال آن، خاندان های جدیدی نیز وارد عرصه دیوانی شدند که شایستگی و توانمندی چشمگیری را از خود به نمایش گذاشتند. جابری ها نمونه مشخصی از این خاندان ها بودند. جابری ها از خاندان های سرشناس و تأثیرگذار، در تشکیلات و نظام دیوانی و حتی ساختار سیاسی دولت صفوی بودند. تعدادی از آنان توانستند به عنوان کارگزاران نظام دیوانی، در دوره هایی از دولت صفویه، مسئولیت های مهمی را بر عهده گیرند. مهم ترین آن ها، میرزاسلمان خان جابری انصاری بود. نظر به اهمیت حضور و عملکرد میرزاسلمان و خاندان جابری در دیوانسالاری صفویه، این پژوهش با هدف بررسی نقش و جایگاه آن ها در دوره صفویه، درپی پاسخ گویی به این سؤال است که خاندان جابری در تشکیلات اداری و دیوانی دولت صفویه چه نقش و جایگاهی داشته اند؟ برای پاسخ گویی به سؤال فوق، این فرضیه را به آزمون گذاشته ایم که خاندان جابری با تصدّّی مناصب و مسئولیت های مهم در تشکیلات دیوانی صفویه، حضوری فعال و مؤثر در مدیریت این تشکیلات و اداره قلمرو صفوی داشته اند. جمع آوری اطلاعات و داده های تاریخی این پژوهش، به روش مطالعه کتابخانه ای و بررسی موضوع به شیوه توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته است. نتایج حاصل ضمن اثبات فرضیه فوق، اطلاعات دقیقی از چگونگی ورود و عملکرد مشهورترین فرد این خاندان، یعنی میرزاسلمان خان، در نظام دیوانی صفویان و نیز چرایی برافتادن او بیان می کند. همچنین نشان می دهد که جابری ها حتی پس از قتل میرزاسلمان خان و تا زمان آخرین شاه صفوی، مسئولیت های مختلفی بر عهده داشته اند.
بررسی روابط صفویه و شروان شاهان از آغاز سلطنت شاه تهماسب تا به قدرت رسیدن شاه عباس اول صفوی (995-930 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط صفویه و شروان شاهان و وضعیت ایالت شروان در عصر صفوی، یکی از فصول مهم تاریخ صفویه را از بعد سیاسی – نظامی و در سطح داخلی و منطقه ای تشکیل می دهد. ظهور اسماعیل اول در عرصه زورآزمایی سیاسی و حمله او به شروان در سال 906 ق قدرت دولت محلی شروانشاهی را متزلزل کرد و رابطه مبتنی بر ستیزه و دشمنی دیرینه بین دو خاندان شروان-شاهی و صفوی در سال های پایانی حکومت شاه اسماعیل به حالت مسالمت جویانه و انقیاد شروان شاهان از صفویه تغییر یافت. در تحولات پدید آمده در عرصه سیاسی با تشکیل دولت صفویه، شروان شاهان استقلال خود را از دست داده و خراج گزار صفویه شدند که این وضعیت در دهه های اولیه حکومت شاه تهماسب اول نیز ادامه یافت. سرانجام بهرغم شورشهای مکرر مدعیان شروانی و ورود نیروهای عثمانی، تاتاری و داغستانی به کشمکشهای موجود، صفویان توانستند شروان را از وضعیت انقیاد- خراجگزاری به حاکمیت قطعی خود درآورده و به حیات سیاسی شروانشاهان پایان دهند. در این مقاله، روابط صفویان با شروان شاهان در محدوده زمانی سال های 930 تا 995 ق، از آغاز سلطنت شاه تهماسب اول تا به قدرت رسیدن شاه عباس اول صفوی، که از فراز و نشیب بسیار برخوردار بوده و عوامل مؤثر بر این روابط دوجانبه، موضع شروانیان در برابر حاکمیت صفویه و نقش نیروهای پیرامونی در منازعه صفویان با شروانیان، بررسی و تحلیل شده است.
کاربرد تاریخی فرامین شاهان صفوی در باب ارامنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسناد و مکاتبات زیادی در دوره ی صفوی تحریر و تدوین شده است؛ در این راستا فرامین حکومتی، که در باب ارامنه صادر شده و به «فرامین فارسی ماتناداران» مشهور است، از جنبه های مختلف می تواند برای پژوهشگر تاریخ صفویه گره گشا باشد. گرچه این فرامین در باب چگونگی ادارهی اقلیت ارامنه در ایران صادر شده اند، اما ابعاد مختلف زندگی ایشان را شامل می شود و جهت گیری حکومت صفویه در ابعاد مختلف را نشان می دهد. بدون تردید، مطالعه این فرامین و اسناد برای ارائه تصویر کامل تر و دقیق تر روح سیاسی ـ اجتماعی حاکم بر جامعه عصر صفوی لازم و ضروری می باشد. مضاف بر این که رصد کردن سیاست مذهبی حکومت صفویه در باب اتباع غیر مسلمان، شفاف تر خواهد شد.
منصب مدرسی در عصر صفوی
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس اختلافات سرزمینی وجود دارد؛ امّا موضوع دعاوی در قبال جزایر سه گانه ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به یکی از جنجال برانگیزترین این اختلافات تبدیل شده است. پیگیری های بسیار جدی و مستمر امارات متحده عربی در این دعاوی و حمایت-های غیرمسئولانه کشورهای عربی-خصوصاً اعضای شورای همکاری خلیج فارس- و شیطنت های قدرت های فرا منطقه ای،همچون انگلیس که در طول تاریخ معاصر ما نقش قیّم را برای شیوخ عرب بازی می کرد، بارها مورد اعتراض دولت ایران قرار گرفته است. ادعایی که از اویل قرن بیستم از سوی بریتانیا، با عنوان حمایت از حقوق شیوخ شارجه و رأس الخیمه، آغاز گشت و همواره نیز با مواضع قاطع دولتهای ایران مواجه شد. به طوریکه حاصل اعتراضات مستدل ایران به این دعاوی، واگذاری این جزایر در سال 1971م به ایران بود. این مقاله درصدد است با تکیه بر مناقشات صورت گرفته بین ایران و انگلیس- به عنوان قیّم شیوخ عرب منطقه- مواضع دولت های ایران را در قبال حاکمیت بر جزایر سه گانه، در دوران حکومت های پهلوی اول و دوم با روش توصیفی- تحلیلی مورد کنکاش قرار دهد.