مسلمانان ادّعا مى کنند که مفاهیم اخلاقى قرآن، براى همه زمانها و همه مکانها و تمام جوامع، مفید است، در حالى که قرآن در زمان و بافتى خاصّ نازل شده است.
نگارنده براى پیوند میان این دو گزاره، ارزش هاى اخلاقى را به دو گونه ـ اخلاق توصیفى و اخلاق عرفى ـ تقسیم مى کند. وى کلمات اخلاقىِ ارزیابى کننده را «فرا زبان اخلاق» مى نامد. نویسنده به عنوان نمونه، کلمه «عمل صالح» را بررسى مى کند و جاودانگىِ آن را نشان مى دهد.
در قرآن کریم فرازهایی از سرگذشت و عملکرد اقوام پیشین بیان شده است که مهمترین آنها، داستان موسی و بنیاسرائیل است. این داستان حاوی آموزههای تربیتی عدیدهای است و نکات ارزشمندی در زمینه تربیت دارد. یکی از مباحث مهم در امر تربیت، روشهای تربیت است. از این رو شناخت جایگاه هر روش، سهم بسزایی در موفقیت مربی دارد و بدون چنین شناختی، نیل به نتایج مورد نظر با مشکلات فراوان و چالشهای جدی روبرو خواهد شد.
در این نوشتار برخی از روشهای تربیت بر اساس داستان موسی و قوم بنیاسرائیل در قرآن مورد بحث قرار گرفته است.
این نوشتار، چیستی و اهداف تربیت را از دو منظر درون دینی و برون دینی، و نیز مفهوم و کاربرد تربیت در قرآن کریم را به کاوش نشسته است. مبانی هستی شناختی و انسان شناختی تربیت که از مؤلفههایی چون توحید و یگانگی مبدأ و غایت آفرینش و نیز بعثت و فرستادن مربیان آسمانی در بخش هستی شناختی تشکیل شده و نیز فطرت، کرامت، اراده و اختیار انسانها در ساحت انسان شناختی، عناصر و مؤلفههای بنیادین تربیت اسلامی و قرآنی معرفی و شناسایی شده است، چنانکه به اهداف تربیت نیز از آفاق متفاوت مادی و معنوی نگریسته شده و کمال انسانی از راه تقرب و عبودیت خداوند و به دیگر سخن خداگونه شدن، هدف اصلی و بنیادین تربیت از منظر قرآن معرفی شده است.