فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
رویکرد ابن سینا در قبال قوه خیال و ادراکات مخزون در آن قرین ناسازگاری است. در این مقاله با وضع تفکیک بین رویکردهای متفاوت وی, به تبیین این ناسازگاری اهتمام شده است. شیخ در گام اول بر اساس مبانی تفکر مشایی و تمسک به فرایند تجرید معرفتی در تحصیل ادراکات نفس, تمایز و تشخص ادراکات جزئی خیالی را مستلزم وجود ماده و قابلیت در آنها دانسته و به مادیت صرف ادراکات خیالی و مخزن آنها معتقد می شود. ابن سینا در رویکرد دوم, با تردید جدی, مادیت ادراکات خیالی را مورد مناقشه قرار می دهد. وی در این موضع اذعان می کند که صور خیالی نمی بایست جسمانی باشند؛ وگرنه با تغییر و تحول اعضاء و مخزن این صور, یعنی قوه خیال, دچار تغییر می شدند. اما در نهایت شیخ به جهت اذعان به تجرد تامه نفس و انحصار ادراک آن در کلیات عقلی, از ارائه تبیین در خصوص تجرد ادراکات جزئی خیالی باز می ماند. رویکرد نهایی ابن سینا در قبال خیال و ادراکات آن را می بایست در ذیل نظریه خاص وی در باب وحدت نفس و قوای مختلف آن و همچنین اذعان به ناکارآمدی فرایند تجرید در تحصیل ادراکات متعالی مخزون در خیال جستجو نمود. شیخ بر این اساس در مواضع مختلف خیال را واجد کارکردها و شاخصه هایی می داند که بداهتا مستلزم تجرد غیر تامه آن خواهد بود.
معنا شناسی بدیهیات از منظر سه فیلسوف مسلمان (ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تبیین جایگاه بدیهیات در نظام فکری فلاسفه اسلامی، یکی از اساسی ترین مسائل فلسفی است که با وجود اهمیت فراوان و نقش بی بدیلش در نظام معرفتی فیلسوفان، از جنبه های مختلف، بررسی نشده است؛ به گونه ای که ابهام های موجود در معناشناسی بدیهیات و عدم تمایز بین ادراکات بدیهی و نظری، موجب استفاده نادرست از قضایای نظری و بدیهی و در نتیجه، حصول معارف مبهم در نظام معرفتی می گردد. بررسی معنای دقیق مفاهیم بدیهی، شمار بدیهیات و منشأ حصول بدیهیات، از جمله مسائلی است که این مقاله به عهده گرفته است. با اشاره اجمالی به دیدگاه های این سه فیلسوف، درمی یابیم که تحلیل ایشان در تبیین منطقی مفهوم بدیهیات با وجود اختلاف تعابیر گوناگون مشابه یکدیگر است؛ اما ابن سینا و ملاصدرا به تبیین فلسفی مفهوم بدیهیات نیز نظر داشته اند، به گونه ای که بدون بدیهیات، هیچ استدلال و بیانی امکان پذیر نیست. با توجه به این نکته، بدیهیات از نظر فلسفی نه قابل اثبات است و نه قابل انکار.
چنین نکته ای در آرای سهروردی مشهود نیست. نظر ابن سینا و ملاصدرا در شمار بدیهیات یکسان است و سهروردی تعداد آن ها را به سه قسم فرو کاسته و صریحاً به تضییق دایره بدیهیات پرداخته است. درباره منشأ حصول بدیهیات، ابن سینا استمداد از عقل فعال و سهروردی، شهود و ملاصدرا حس را مطرح می کند.
مراحل تعلیم و تربیت از دیدگاه ابنسینا با تأکید بر نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین مراحل تعلیم و تربیت با توجه به دیدگاه ابنسینا در بارة نفس است. روش مورد استفاده در این پژوهش که پژوهشی کیفی و موردی است، روش توصیفی – تحلیلی است. در این پژوهش که مراحل تعلیم و تربیت با توجه به سیر تکاملی نفس تعیین گردید، سه مرحلة تمهید؛ اعتدال و اعتلا؛ مرحلة ملکوتی برای تعلیم و تربیت در نظر گرفته شد. مرحلة تمهید که شامل مرحلة نفس نباتی، حیوانی و انسان بالقوه (عقل هیولانی تا بالفعل) است از دوران پیش از تولد آغاز می شود و تا بلوغ صوری ادامه مییابد. دومین مرحله که شامل انسان بالقوه (عقل هیولانی تا بالفعل) و انسان بالفعل (حصول کلیة معقولات ثانی) است از 15 سالگی آغاز می شود و به دلیل فزونی عقل از 40 سالگی به بعد، پایانی برای این مرحله لحاظ شده است. مرحلة ملکوتی که مرحلة انسان بالفعل در معنای تام آن و وصول به مرتبة عقل بالمستفاد است، مرحلة نهایی تعلیم و تربیت شناخته شد که متناظر با هدف غایی نظام فلسفی ابنسینا یعنی دستیابی به سعادت حقیقی است. نتایج همچنین حاکی از آن است که ابنسینا با معطوف ساختن توجه به شروع تربیت پیش از تولد، تأدیب و تربیت اخلاقی کودک از پایان دو سالگی و... نظام تعلیم و تربیتی مادامالعمر متشکل از نظام رسمی و غیررسمی را پایه گذاری نمود.
جایگاه مسئله اعاده معدوم در حکمت سینوی و صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در اندیشه اسلامی، بحث امتناع یا جواز اعاده معدوم است. حکمای اسلامی برخلاف برخی از متکلمان، بر محال بودن اعاده معدوم متفقاند. و مسأله اصلی در این مقاله آن است که به رغم اتفاق حکما بر امتناع اعاده، اختلاف مبنایی بین حکمت سینوی و حکمت صدرایی در تحلیل این موضوع چیست. در حل این مسأله باید متذکر شد که اساس و محور در بحث اعاده معدوم، موضوع تشخص و این همانی است که در فلسفه ابنسینا تحلیل مناسبی از آن ارائه نشده است؛ زیرا مدار تشخص ماهیت و عوارض ماهوی قلمداد شده است. به دلیل همین نقصان، در بحث اعاده معدوم نمیتوان بنابر حکمت مشاء تفسیر مناسبی ارائه داد، همانطور که شیخالرئیس نتوانست تشخص موضوع در حرکت جوهری را تحلیل کند و به نفی آن رأی داد. در مقابل، با طرح اصالت وجود و محور قرار دادن آن در تشخص در فلسفه صدرایی معلوم میشود که به رغم تغییر کلی ماهیت، تشخص موجود سیال و متحرک حفظ میشود و در صورت قطع این پیوستگی وجودی، بازگشت ماهیت به معنای اعاده امر معدوم نیست.
با توجه به ارتباط موضوع با بحث حرکت جوهری، و اینکه انعدام تنها در جهان طبیعت و در جریان حرکت قابل تصور است، جایگاه مبحث اعاده معدوم، بایستی از قسمت کلیات مباحث وجود خارج شود و در ردیف سایر مباحث حرکت و در ادامه مبحث حرکت جوهری قرار گیرد.
پیشینه تاریخی، توصیف و تبیین موضع ملاصدرا درباره چیستی فلسفه اولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
الگوی علم شناسی موضوع محور ارسطویی- سینوی، فلسفه اولی را بحث از عوارض ذاتی «موجود بما هو موجود» دانسته و دو حوزه امور عامه و الهیات بالمعنی الأخص را ذیل آن علم واحد دسته بندی می کرد. با پیشرفت تاریخی علم کلام و غلبه یافتن رویکرد فلسفی در آن، مباحث دو حوزه مذکور از یکدیگر تفکیک شده و با لحاظ کردن آن ها به عنوان دو علم مستقل، به تدریج الگوهای متنوعی، یکی پس از دیگری و هریک با نقد الگوی پیشین، برای وحدت بخشی مباحث امور عامه ارائه گردید. از ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف نوآور می توان توقع داشت که در این سیر تاریخی و خصوصاً با تحولی که در محتوای فلسفه اولی ایجاد کرده طرح بدیعی نیز برای شناسایی آن عرضه کرده باشد، اما او نامنتظرانه به همان موضع ارسطویی- سینوی بازگشته است. در تییین چرایی اتخاذ این رأی، شواهد غیرمقنع و قابل دفعی وجود دارد که نشان می دهد آن موضع، حاصل اندیشه های ابتدایی – و نه نهایی– ملاصدرا بوده است. اما قابل دفاع تر است که آن موضع فلسفه شناسانه ملاصدرا با فلسفه او سازگار دانسته شده و یا اینکه با توجه به قرائن متعدد و از جمله برای حفظ ادعای انقلاب پارادایمی حکمت متعالیه نسبت به سنت های فلسفی پیشین، رخنه ای در اندیشه او محسوب گردد.
تبیین و تحلیل اقسام رابطه جوهر و عرض در نظام صدرایی و مقایسه ای اجمالی با دیدگاه سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع «جوهر و عرض» از مباحث مهم فلسفی است؛ زیرا همه موجودات و یا همه موجودات ممکن با این دو عنوان، طبقه بندی می گردند. این موضوع دارای ابعاد گوناگونی است که در بین آنها کیفیت رابطه جوهر و اعراضش از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی بر آن است که با بررسی تعابیر گوناگون و متعدد ملّاصدرا و مقایسه آنها، دیدگاه وی را در بیان نوع این ارتباط مشخص نموده و به اجمال، با نگرش سینوی مقایسه نماید.
ابن سینا رابطه جوهر و اعراضش را رابطه علت و معلول می داند و به دوئیت وجودی جوهر و عرض قایل است، درحالی که در تعابیر ملّاصدرا علاوه بر رابطه علیت، دو نوع رابطه دیگر نیز بین جوهر و عرض طرح می شود: رابطه حالّ و محل یا تابع و متبوع، و رابطه شأن و ذی شأن. درواقع، ملّاصدرا ابتدا برای جوهر و عرض، دو وجود جداگانه که یکی وابسته به دیگری است، قایل می شود، اما به تدریج فاصله بین جوهر و اعراضش را کم نموده تا آنجاکه در دیدگاه سومش به تبع دیدگاه نهایی خود در باب علیت، دوئیت وجودی جوهر و عرض را برداشته و اعراض را شئون جوهر معرفی می کند. در تحلیل نهایی ملّاصدرا، عرض خارجی بودن به عرض تحلیلی بودن تبدیل می گردد.
بررسی مسئله تعارض عقل و دین از نگاه ابن رشد و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است راهحل تعارض میان عقل و دین را از دیدگاه ابنرشد و ملاصدرا به دست دهد. در نگاه هر دو فیلسوف، هیچ تعارض واقعی میان عقل و دین وجود ندارد و برای رفع تعارض ظاهری تأویل به عنوان راهکار مطرح شده است. ابنرشد با تعیین اصول و مبانی برای تأویل و نتیجه حاصل از آن، یعنی همزیستی مسالمت آمیز مذاهب مختلف اسلامی و نیز عالمان دینی (فیلسوفان و متکلمان)، نظری جدید ارایه کرده است. ملاصدرا نیز با تاکید بر مبانی ای همچون «اصالت وجود و ذو مراتب بودن آن»، «حرکت جوهری»، و «اتحاد عاقل و معقول» ضرورت تأویل را به صورت کلی تبیین کرده است. پایه کار ابنرشد عقلگرایی است، در حالیکه ملاصدرا هم به روشهای فلسفی و هم به روشهای عرفانی توجه میکند.
امامت و ولایت در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا از شخصیت های برجسته فکری جهان اسلام است که همواره تلاش کرده نظریات فلسفی خود را با نگرش اسلامی سازگار کند. درواقع در بسیاری از عقاید فلسفی، دین اسلام الهام بخش وی بوده است. حکومت مطلوب در اندیشه او با وجود پیامبر تحقق می یابد و به همین دلیل وی برای توضیح ضرورت استمرار حکومت اسلامی، نظریه خلافت و امامت منصوص را مطرح می نماید. آنگاه در صورت فقدان امام و خلیفه منصوص به سراغ بیان نقش فقهای جامع الشرایط می پردازد. نوشتار پیش رو، با نگاهی تحلیلی به آرای ابن سینا در این زمینه و نتایج حاصل از آن پرداخته است.
پیوند دین و فلسفه در اندیشة فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر درصدد است پیوند میان دین و فلسفه را از منظر فارابی با استناد به اصل متن آثار وی مورد پژوهش قرار دهد. در این طریق، نخست به تحلیل علل تاریخی نیاز به فلسفه پرداخته شده و سپس انگیزه های فارابی برای ایجاد این پیوند معرفی شده اند؛ تا از این ره گذر، ضرورت ایجاد چنین پیوندی میان دین و فلسفه روشن گردد. مدّعای مقاله آن است که فارابی، با دو روش متفاوت در پی برقراری این پیوند بوده است. روش نخست بر توجّه به سیر تاریخی تکوین زبان استوار است؛ که از این منظر، فارابی به تقدّم زمانی فلسفه بر دین باور دارد. اما در روش دوم، او با توجّه به تمایزهای روش شناختی دین و فلسفه در مقام تعلیم، به تبیین نسبت میان آن دو پرداخته است. حال دربارة این دو روش باید گفت که روش نخست قابل نقد است؛ اما می توان از روش دوم دفاع کرد.
فناناپذیری نفس از دیدگاه ابن میمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابنمیمون میان رستاخیز و جهان آینده تفاوت قائل شده است. او رستاخیز مردگان را مربوط به عصر مسیحایی و فناناپذیری نفس را مربوط به جهان آینده میداند. ابنمیمون فناناپذیری نفس را با رشد و بالندگی عقلانی نفس در این دنیا گره زده و معتقد است جاودانگی نفس تنها از آنِ کسانی است که در این دنیا از موهبت عقل بهره برده باشند. بر این اساس، او دیدگاهی متفاوت درباره بسیاری از باورهای فرجامشناسانه بهدست داده است. از باب نمونه، او معتقد است بهشت و جهنم و بهطورکلی ثواب و عقاب متناسب با فهم عامه مردم در قالب تعابیری توصیف شدهاند که لذتهای دنیایی را تداعی میکنند؛ درحالیکه بهشت و جهنم اکنون و اینجاست. پرسش مهمی که در این مقاله بهدنبال یافتن پاسخ آن هستیم این است که آیا منبع الهام او در این نظریه کتاب مقدس و سنت یهودی بوده، یا اینکه او تحتتأثیر تعالیم فلسفه یونانی، بهویژه فلسفه ارسطو و نیز ارسطوییان مسلمان نظیر ابونصر فارابی، ابنباجه و ابنرشد به این دیدگاه رسیده است؟
ماهیت خواب و رؤیا از نگاه فارابی، سهروردی و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
معنا و جایگاه خواب و رؤیا در فلسفه بحثی است که کمتر فیلسوف برجسته ای از آن غافل مانده و به بررسی آن از منظر اصول و مبانی فلسفی خود نپرداخته باشد. در نظر حکمای اسلامی، رؤیا حاصل فاصله گرفتن روح از حواس ظاهری و میل آن به قوای باطنی است، به این معنی که انسان گاهی در عالم خواب به ادراک حقایق هستی و وقایع آینده موفق می شود و از این رهگذر، به ادراک و معرفت شهودی دست می یابد. این احوال اگر در عالم خواب طبیعی است و در صورتی که ضعیف و مبهم باشد، پیام آن باید با تأویل و «رؤیای صادقه»، پیش آید، در صورتی که شفاف باشد تعبیر، روشن می شود. سهروردی در تبیین مسأله ی خواب و رؤیای صادقه، جایگاه ظهور صور رؤیا را نفس، و منشأ اصلی آن را نفوس فلکی می داند. از نظر فارابی، رؤیا صورتی ذهنی است که به وسیله ی خیال ایجاد می شود و هنگام خواب و بر اثر قطع رابطه با فعالیت های زمان بیداری، گنجایش آن افزایش می یابد. فارابی به این قائل می شود که شخص به مدد خیال، قادر است با عقل فعال متّحد شود، لاکن چنین قدرتی تنها در دسترس افراد ممتاز و برگزیده است. از نظر ابن عربی، دنیای رؤیا دنیای رمز و نماد است و برای فهم معنای رؤیا باید مآل نمادهای رؤیایی را پیدا کرد. وی خواب را نخستین مبدأ تلقی وحی الاهی برای اهل عنایت می داند.
خوانش فارابی و گادامر از افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
فرضیه خداباوری در استدلال استفان هاوکینگ، ملاصدرا، ابن سینا و کیث وارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
دانشمندان گستره کیهان شناسی نوین، با پشتیبانی از ماده گرایی، هر گونه ایده خداباوری را پیرامون توضیح جهان غیر ضروری و دارای ساختار غیر عقلانی می دانند. استفان هاوکینگ، به عنوان دانشمند سرشناس این حوزه، با طرح استدلالی بر مبنای فرضیه انفجار بزرگ، در تلاش است با انکار نظریه وجود خداوند نشان دهد جهان در اثر اتفاق یا ضرورت به وجود آمده است. با توجه به ابعاد متافزیکی این گفتمان، تلاش بر آن است تا با استفاده از اصول نظام فلسفی سینوی و کیث وارد، ضمن ابطال استدلال هاوکینگ، نظریه خداوند اثبات گردد. در این راستا، هستی شناسی حکمت متعالیه نه تنها وجود خداوند را با فرضیه های علمی مانند انفجار بزرگ ناسازگار نمی داند، بلکه رابطه ای پویا میان خداوند و جهان اثبات می نماید. بدین ترتیب، ملاحظه می گردد که نظام فلسفی ابن سینا و حکمت متعالیه هر کدام به نوعی می توانند برای چالش های نوین عرصه خداباوری چاره اندیشی نمایند. هدف این پژوهش پرداختن به چالش جدید کیهان شناسی و خداباوری در نظام فلسفی ابن سینا و به ویژه ملاصدرا و پویا نمایی آنها با توجه به آرا کیث وارد است. تحلیل و نقد استدلال هاوکینگ بر مبنای سینوی و صدرایی، ورود این دو نظام فلسفی در تبیین مسائل روز، و ارائه راه حل های فلسفی برای چالش های دنیا معاصر و تطبیق این دو نظام فلسفی با آرا کیث وارد را می توان از نتایج این پژوهش محسوب کرد.
قوه خیال و ادراک خیالى از دیدگاه ابن سینا و سهروردى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
قوه خیال در بین سایر قواى ادراکى چه نقش و وظیفه اى بر عهده دارد؟ آیا ادراک خیالى امرى مادى و مربوط به عالم محسوسات است یا امرى است مجرد؟ ابن سینا و سهروردى قوه خیال را به منزله یکى از قواى باطنى معرفى مى کنند و نیز خیال را یکى از مراحل ادراک مى دانند. در این مقاله نخست مبانى جهان شناسانه و سپس مبانى نفس شناسانه ابن سینا را بیان مى کنیم. ابن سینا با مشرب مشائى به بحث قوه خیال مى پردازد. وى قوه خیال را قوه اى مى داند که صورت هاى موجود در حس مشترک را در خود نگاه مى دارد و در جریان ادراک خیالى، خیال را به عالم حس محدود مى کند. سپس مبانى جهان شناسانه و نفس شناسانه شیخ اشراق را بیان مى کنیم. سهروردى نیز با مشرب اشراقى به بحث قوه خیال مى پردازد. وى همانند ابن سینا قوه خیال را مادى مى داند، اما در جریان ادراک خیالى، نظریه ابن سینا را نمى پذیرد و صورت هاى مشاهده شده در قوه خیال را صورى مى داند که در قوه خیال ظهور یافته اند. به نظر او یک عالم داریم غیر از عالم ماده که اصل همه چیز آنجاست و در جریان ادراک خیالى صور موجود در آن عالم در قوه خیال ظهور مى یابند. او این عالم را عالم مثال (صور معلقه) مى نامد. در قسمت پایانى مقاله نیز به اشتراک ها و اختلاف هاى دو فیلسوف مى پردازیم.
تبیین عناصر منطقی ـ اخلاقی در فلسفه اجتماعی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی عناصر منطقی در اخلاق اجتماعی از موضوعاتی است که ابن سینا از طریق تبیین گزاره های اخلاقی و تحلیل محتوای آن انجام داده است. وی، اجتماع را خاستگاه اخلاقیات معرفی می کند و آن را به منزله بستری که اخلاقیات از آن بر می خیزد و سپس در همان بستر فضایل اخلاقی استوار می شود، معرفی می کند. در این بین منطق را به منزله ابزاری برای بررسی و استواری این امور در اختیار می گذارد. مسئله اصلی در این تحقیق آن است که چگونه ابن سینا در تعیین سعادت اخلاقی هم به جنبه های عقلانی و هم به جنبه های اجتماعی اخلاق توجه کرده است. در راستای حل این مسأله ابن سینا برای تعیین حدود عقلانیت و عقلایی بودن، دین را به منزله چارچوب قوانین معرفی و با تحلیل گزاره های اخلاقی در مشهورات جدلی، خاستگاه های متفاوتی برای اخلاق در نظر دارد. ضمن این که بر این اساس، علاوه بر سازگاری با دین، معیار ارزیابی منطقی برای اصول اخلاقی معرفی می کند؛ زیرا وی با مشخص کردن جایگاه گزاره های اخلاقی در منطق، و تعیین ارزش یقین آوری گزاره ها، معیار ارزیابی آن ها را نیز از همان حوزه ارائه می دهد.
ارزیابی انتقادی ملاصدرا از نظریة صور مرتسمة ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابنسینا، برای حلّ مسئلة علم خداوند به حالات وجودی موجودات مادی قبل از ایجاد آنها، نظریّة صور مرتسمه را طرّاحی کرده و معتقد است که علمِ تفصیلی خداوند به موجودات قبل از ایجاد آنها، از طریقِ این نظریّه قابل تبیین است. ملّاصدرا برخی از دعاوی ابنسینا را در این زمینه پذیرفته است؛ از جمله: اصل علم واجب تعالی به همة اشیا پیش از وجود آنها، حضور صور عقلی موجودات نزد واجب تعالی پیش از وجودشان و اینکه صور معقوله از لوازمِ ذات واجب هستند و مباینتی با ذات ندارند. در عین حال، ملّاصدرا به بعضی دیگر از دعاوی ابنسینا در این باره انتقاد میکند؛ از جمله، وی معتقد است که صور علمی اعراض نیستند، بلکه لازمة وجود حقیقی هستند. همچنین صور علمی، صرفاً ذهنی نیستند. در این نوشتار، پس از طرح نظریّة ابنسینا، به دفاع ملّاصدرا از نقاط اشتراک با وی و انتقاداتش بر مواضع اختلاف پرداخته شده؛ و در نهایت، نظر نهایی ملّاصدرا در این زمینه بررسی شده است
صورت بندی برهان صدیقین ابن سینا در نجات بر پایه ی منطق محمولات مرتبه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق یک تعریف رایج، برهان صدیقین استدلالی است که در آن بدون فرض وجود ممکن (مخلوقات)، وجود واجب الوجود اثبات می شود. شیخ الرئیس مبتکر برهان صدیقین، تقریرهای متفاوتی را از این سبک برهان ارائه نموده است که از جمله ی آن ها تقریر موجود در کتاب نجات می باشد. نوشته ی حاضر درصدد است تا امکان اثبات اعتبار منطقی این تقریر را در منطق محمولات بررسی نماید و نیز اصولی را که برهان مذکور بر آن ها مبتنی است آشکار سازد. از این طریق روشن می شود که تقریر شیخ با ملاکی که خود وی برای براهین صدیقین معرفی می کند، تا چه میزان هم خوانی دارد. در این راستا ضمن ارائه ی بیان روشنی از تقریر نجات، اشکالات وارد بر برخی عبارات آن را طرح و جهت رفع آن ها پیشنهاداتی را در قالب عبارات جایگزین مطرح می نماییم. سپس با بیان مفاهیم و مقدماتی که استدلال در تقریر نجات بر آن ها مبتنی است، صورت بندی برهان را در زبان منطق محمولات مرتبه ی اول به همراه اثبات کامل آن ارائه می نماییم. در نهایت مطابقت مدل سازی پیشنهادی را با ملاک معرفی شده برای برهان صدیقین نشان خواهیم داد.
ادراکات شهودی نفس در حکمت سینوی و برخی پیامدهای معرفت شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه معرفت شناسی ابن سینا آبستن نظریات بدیعی است که اگرچه در تفکرات فلاسفه بعد از وی بروزی تام یافتند؛ اما می توان ظهور صریح یا ضمنی آنها را در آراء شیخ الرئیس رصد نمود. در این مقاله به واسطه وضع تفکیک تفکیک بین دو حوزه مشایی و مشرقی، تبیین شده است که ابن سینا به تبعیت از اسلاف مشایی خویش، ادراکات نفس را در قسم حصولی منحصر نموده و با اتکا به نظریه تجرید و تقشیر معرفتی به تشریح کیفیت تحصیل اینگونه ادراکات برای نفس پرداخته است. اما وی در تفکر مشرقی اش به واسطه روی آورد بدیعی که در قبال دو قوه حس مشترک و خیال در نمط پایانی اشارات یافته است؛ تحصیل و حفظ ادراکاتی شهودی و غیر حصولی را به این دو قوه انتساب می دهد که به معنای توسع ادراکات نفس در قسم شهودی و غیر حصولی در حکمت سینوی بوده و لاجرم نمی توان کیفیت تحصیلشان را به واسطه فرایند تجرید معرفتی تبیین نمود. ابن سینا به واسطه فهم اشتداد وجودی نفس و لحاظ آن به عنوان نردبان اشتداد معرفتی آن، واجد رویکردی در حوزه معرفت شناسی اسلامی می گردد که امکان تحصیل معرفت مطابق با واقع تا حدودی در آن تعبیه شده است.
درآمدی بر آرای ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بیان دیدگاه ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت می باشد. این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد تحلیلی استنباطی انجام شده و با استفاده از منابع موجود و در دسترس به تحلیل و استنباط دیدگاه ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت پرداخته است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که اصول تربیتی استنباط شده از اندیشه های ابن سینا و جاحظ، شباهت ها و تفاوت هایی دارد. از جمله این شباهت ها، می توان به مواردی همچون اصل توجه به تفاوت های فردی، توصیه به عقل گرایی، تغییرپذیری صفات، اعتدال در یادگیری، یادگیری مشارکتی، ایجاد شرایط مناسب برای یادگیری، تنظیم برنامه با توجه به مراحل رشد انسان و توجه به علاقه فراگیران در کسب علوم اشاره کرد. همچنین، تفاوت ها به این قرار است که ابن سینا به اصل خودشناسی و خودسازی، تربیت شغلی، توجه به صلاحیت و تخصص معلم و اصل توجه به امکانات در فرایند عمل تربیتی توجه اساسی داشته، اما جاحظ به آن توجه نکرده و از آن غافل مانده است.