عبدالله نصری

عبدالله نصری

مدرک تحصیلی: عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۷۶ مورد.
۴۱.

جبر و اختیار از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اختیار اولویت ضرورت جبر علم الهی اراده غایت فعل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 356 تعداد دانلود : 151
بحث جبر و اختیار یکی از مسائل مهم و معضلات فلسفی است. در طول تاریخ، فیلسوفان شرق و غرب در باب آن به تأملات بسیار پرداختند. فیلسوفان اسلامی در لابلای مباحث مربوط به کیفیات نفسانی، اصل علیت و صفات الهی به بحث دربارة این مسأله پرداختند. علامه طباطبائی، هم در آثار فلسفی خود و هم در تفسیر المیزان ابعاد مختلف جبر و اختیار را مورد بررسی و توجه قرار داده است. علامه با فطری دانستن مسألة اختیار در ابتداء نظر ماده گروان در باب جبر در افعال آدمی را نقد کرده، سپس با طرح فرض های مختلف افعال انسان، اراده و اختیار آدمی را مورد بررسی قرار داده است. علامه بر اساس روش فلسفی خود با تحلیل مفاهیم سه گانة اراده، اختیار و ضرورت، روابط آنها را با یکدیگر با کاوش های فلسفی خود تجزیه و تحلیل کرده است. بحث از ارادة الهی و رابطة آن با اختیار، از دیگر مباحثی است که مورد توجه و بررسی علامه قرار گرفته است. وی در لابلای بحث های خود هم به نقد نظریات متکلمان اشعری و معتزلی پرداخته و هم آراء برخی از اصولیین در باب اولویت (در تحلیل اختیار) را نقادی کرده است.
۴۲.

بررسی تطبیقی هرمنوتیک فلسفی از نگاه علامه جعفری و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فهم متن روش منظر پیش فرض ها امتزاج افق ها تاریخ مندی بازیگری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : 296 تعداد دانلود : 559
بررسی نحوة رخداد و تحقق فهم، موضوع هرمنوتیک فلسفی است. در جهان غرب، هیدگر و گادامر از جمله اندیشمندانی هستند که در این زمینه، آرای ویژه ای دارند. درمقابل، برخی فیلسوفان به مطالعة روش و فهم متون پرداخته اند و از شلایر ماخر گرفته تا هرش و ریکور، راهکارهایی برای فهم متن ارائه کرده اند. مباحث مربوط به روش فهم، هم در مباحث علم اصول و هم در بحث های تفسیری مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است، اما بحث از نحوة تحقق فهم کم تر مورد توجه آن ها قرار گرفته و تا حدودی در لابه لای مباحث معرفت شناسی فیلسوفان و عارفانی چون مولوی مطرح شده است. محمدتقی جعفری از جمله متفکران اسلامی است که در بحث های گوناگون، به ویژه مباحث معرفت شناسی، آرای خاصی را مطرح کرده است. در این مقاله، ابتدا آرای وی در این زمینه، به لحاظ هرمنوتیک فلسفی بازخوانی شده و سپس با آرای گادامر، فیلسوف معاصر، مقایسه خواهد شد. از آن جا که گادامر، بحث های مهمی در باب هرمنوتیک فلسفی مطرح کرده، برآنیم پس از بازخوانی دیدگاه علامه جعفری، با اشاره به آرای گادامر در زمینة عوامل مؤثر در تحقق فهم، مانند پیش داوری ها، زبان، تاریخ مندی، و امتزاج افق ها، مشترکات و وجوه اختلاف نظر این دو متفکر را در بحثی تطبیقی، مورد بررسی قرار دهیم.
۴۴.

نفس و ابعاد و مراتب آن از دیدگاه علامه محمدتقی جعفری(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: علامه محمدتقی جعفری نفس روح روان تجرد ثبات تحول.

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 840 تعداد دانلود : 495
علامه محمدتقی جعفری به عنوان متفکری که عنایت ویژه به مباحث انسان شناسی دارد، مباحث مهمی در باب نفس از زوایای گوناگون مطرح کرده است. او با تمایز نهادن میان اصطلاحات گوناگونی که در مورد نفس به کار می رود، مطالب بسیاری را در باب عدم شناسایی روح و علل آن، معنای تجرّد، تمایز روح از بدن، پیدایش نفس و دلایل تجرّدآن و ده ها مسئله دیگر مطرح کرده است. از نظر او شناسایی ویژگی های روح یا «من» از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ زیرا تمایزات انسان را از دیگر موجودات عالم نشان می دهد. تفسیر دو سطح مجاور طبیعت و ماورای طبیعت نفس که نخستین بار ابن سینا مطرح کرد، از جمله بحث های دقیق اوست. از نظر او در بحث از نفس باید به کارکردهای مغز و ارتباط این دو با یک دیگر نیز توجه داشت. ثبات و تحول و مراتب نفس از دیگر مباحث دقیقی است که وی با تحلیل آنها نگاه خاصی را به انسان ارائه می دهد. در این مقاله به دیدگاه های علامه جعفری در باب نفس و ابعاد و مراتب آن پرداخته می شود.
۴۶.

تحلیل عقل نظری و عقل عملی از دیدگاه استاد حائری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حکمت قوای نفس عقل نظری و عملی استنتاج. فصل منوع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 300 تعداد دانلود : 664
از آن جا که اخلاق یکی از اقسام حکمت عملی است، دیدگاه فیلسوفان اسلامی در تفسیر عقل نظری و عقل عملی اهمیت به سزایی دارد. این مقاله بر آن است تا تمایز عقل نظری و عقل عملی از دیدگاه استاد حائری را بررسی کند. برای ریشهیابی نظر وی، در ابتدا آرای فیلسوفانی چون فارابی، ابن سینا، قطب الدین رازی، ملاصدرا و سبزواری در باب تمایز عقل نظری و عقل عملی مطرح شده است. و پس از اشاره به نظر حائری در این زمینه، به تفسیر وی از آرای ابن سینا اشاره شده است، چرا که به عقیدة وی، دیدگاه ابن سینا در کتاب های شفا و نجاة با اشارات فرق دارد. حائری تلاش میکند تا با ریشهیابی اختلاف نظر ابن سینا، تعارضات آرای وی را در باب تمایز عقل نظری و عقل عملی حل کند. او دیدگاه برخی از متفکران چون قطب الدین رازی و اصولیانی چون مظفر را نیز به چالش میکشاند.
۴۷.

پارادوکس تعیین حد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعیین حد رئالیسم تجربی رئالیسم متعالی براهین استعلایی اصل معناداری متافیزیک توصیفی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : 185 تعداد دانلود : 885
متافیزیک توصیفی استراوسن، همانند رئالیسم تجربی کانت، با توصیف ساختار واقعی اندیشه ما از جهان، به تعیین محدودیت های شناخت تجربی ما از جهان می پردازد. در این صورت، ایدئالیسم استعلایی کانت همچون آموزه نا منسجمی می ماند که گرویدن به آن به معنای باز گشت مجدد به شکاکیتی است که فلسفه انتقادی خواهان حل آن بود. مطابق نظر استراوسن، کافی است فقط درباره حد، فکر کنیم و نه اینکه همانند آموزه ایدئالیسم استعلایی کانت به هر دو طرف حد فکر کنیم، چرا که اندیشیدن درباره هر دوطرف حد منجر به پیدایش پارادوکس تعیین حد می گردد. اما آیا متافیزیک توصیفی او می تواند محدودیت های شناخت ما را توصیف کند بدون اینکه به هر دوطرف حد فکر کند؟ ظاهراً او به هنگام توصیف محدودیت شناخت ما٬ زبان باور را اتخاذ کرده و ما را مقید به نوعی الزام متافیزیکی می کند که مخالف با طرح کلی متافیزیک توصیفی اش است. به این ترتیب٬ او نیز مرتکب همان پارادوکسی می شود که آنرا در کانت کشف کرده بود. به نظر می رسد تفکر درباره حد اصولاً پارادوکسیکال است و ما نمی توانیم براساس آن شکاکیت را حل کنیم. در نتیجه راه برای مطالعات آتی در متافیزیک همواره باز است.
۴۸.

نظریه مطابقت صدق راسل؛ به موازات تحولات وی

کلید واژه ها: صدق مطابقت نسبت قضیه باور ذهن کذب

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی آباء فلسفه تحلیلی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق منطق فلسفه منطق نظریه های صدق
تعداد بازدید : 971 تعداد دانلود : 374
در این مقاله تلاش کرده ایم نظریه مطابقت راسل را با توجه به تحولات فیلسوف در طول حیات فکری اش، در آثار فراوان او مورد پژوهش قرار داده، تحلیل و در مواردی نقد کنیم. تغییر در نظریه صدق او، به دنبال تغییراتی است که در نظریه باور وی رخ داده است. زمانی که او باور را گرایشی ذهنی می دانست که معطوف به قضایا است، بر آن بود که صدق و کذب، صفات تعریف ناپذیر قضایا است. اما زمانی که به این اندیشه دست یافت که باور نسبتی است بین ذهن و چندین شیء و متعلق، روایت دیگری از مطابقت را اختیار کرد. بعدها، زمانی که او قضایا را به محتوای باورها برگرداند، سرانجام بر آن شد که نظریه مطابقت را به دقیق ترین معنای کلمه حفظ کند. در پی آن، نظریه دیگری اختیار کرد که بر طبق آن، قضیه موجبه از نوع مشاهدتی، در صورتی صادق است که با قرار دادن معنای هر یک از واژه ها به جای آن، به یک امر واقعی بینجامد. در این پژوهش نشان داده ایم که این فیلسوف، با همه فراز و نشیب ها، در دوره های تطور اندیشه فلسفی اش، همواره به نظریه مطابقت پای بند و وفادار بوده است و در هر دوره، روایتی از آن نظریه را هماهنگ با منظومه فکری اش در آن دوره، به دست داده است.
۵۰.

ویلیام اکام و مبناگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی متاخر (قرون 14 و 15)
تعداد بازدید : 145 تعداد دانلود : 20
نظریة موسوم به «مبناگرایی سنتی» که اول بار ارسطو مطرح کرده بود، در قرون وسطی نیز مورد توجّه قرار گرفت. توماس آکوئیناس نظریة مبناگرایی ارسطویی را با اندکی تغییر همچنان حفظ کرد. امّا ویلیام اکام با تلقّی خاصّ خود از سازوکار حصول معرفت، مبناگرایی¬¬ای را ارائه داد که بر واقع¬گرایی مستقیم مبتنی بود و با تأکید بر یقینی بودن تجربه و رد نظریة صورت، طریقی را پیمود که برخی از ایرادهای وارد بر مبناگرایی ارسطویی بر آن وارد نباشند. در این نوشتار، نخست به مبناگرایی ارسطو و آکوئیناس اشاره می‌کنیم و سپس به بررسی مبناگرایی اکام می‌پردازیم. سرانجام نیز روشن خواهیم ساخت که مبناگرایی مورد نظر ویلیام اکام با نظریة آشنایی مستقیم سازگار است. امروزه بسیاری از مدافعان شاخص مبناگرایی سنتی، نجات این نظریه را در گرو تمسک بر نظریة آشنایی مستقیم می¬دانند.
۵۱.

انسان شناسی حکمت خالده به روایت سید حسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سنت معرفت قدسی عقل شهودی مراتب انسان انسان متجدد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
تعداد بازدید : 473 تعداد دانلود : 416
سید حسین نصر، یکی از طرفداران حکمت خالده است که با نقد دنیای متجدد، می‌کوشد معرفت قدسی را جای‌ گزین مدرنیسم سازد. از نظر وی، «خالده» معرفتی است که درون همه ادیان و سنت‌ها وجود دارد. لازمة سنت‌گروی، اعتقاد به یک امر قدسی است که نه تنها مرجعیت فکری انسان‌هاست که در رفتار آن‌ها نیز تجلی می‌یابد. معرفت شناسی نصر، معرفتی است مبتنی بر عقل شهودی و نه عقل استدلالی. فعلیت عقل شهودی نیز با وحی است، نه علوم اکتسابی. معرفت قدسی برای آدمی، آزادی بخش است؛ زیرا که همة وجود او را در بر می‌گیرد. ریشه این معرفت قدسی نیز در انسان شناسی نصر نهفته است که انسان را موجودی حامل امر قدسی می‌داند. به باور وی آنگاه که آدمی در بهشت برین بود، از این معرفت قدسی برخوردار بود، ولی با هبوط به دنیا، آن معرفت را از دست داد. نتیجه این هبوط آن شد که آدمی اشیاء را در حالت غربت و انفصال می‌بینید؛ نه وحدانی و در ارتباط با حق. بر خلاف دیدگاه نصر، در دورة جدید، این انسان شناسی تغییر یافته است و معرفت پاره پاره‌‌ای از انسان عرضه می‌شود. باید ریشة ضعف‌های انسان شناسی جدید را در بی‌توجهی به معرفت قدسی و نگاه کمیت گرایانه به انسان و جهان دانست. قداست زدایی از معرفت و پیدایش علم جدید سبب شد ساحت ذوقی وجود انسان به فراموشی سپرده شود و آدمی از مرکز کلی وجود جدا گردد.
۵۵.

مرگ در اندیشه علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دازاین حیات گذر عمر فلسفه آفرینش حیات معقول حیات طبیعی محض تفسیر انسان و هستی ندای مرگ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
تعداد بازدید : 115 تعداد دانلود : 505
مرگ یکی از بزرگ‌ترین معماهای حیات بشری است که در طول تاریخ همواره مورد توجه متفکران بوده است. فلسفه مرگ و ریشه یابی اضطراب ناشی از آن، از جمله مسائلی است که گفت‌وگو‌های بسیاری را برانگیخته است. در میان متفکران اسلامی علامه محمد تقی جعفری از جمله شخصیت‌هایی است که تأملات بسیار در باب مرگ دارد. از نظر وی برداشت‌های مختلفی از مرگ وجود دارد که برخی از آن‌ها مثبت و برخی نیز منفی است. این برداشت‌ها در تلقی‌‌هایی ریشه دارد که آدمی به فلسفه آفرینش و معنای زندگی دارد. بدون دست‌یابی به فلسفه حیات نمی‌توان برداشت درستی از مرگ داشت. از همین رو، وی میان معنای زندگی و مرگ رابطه عمیقی برقرار می‌سازد. جعفری با تقسیم حیات به معقول و طبیعی محض، تفسیر مرگ را در حیات معقول منطقی و مثبت و در حیات طبیعی محض، منفی و ناپذیرفتنی می‌داند. از نظر وی، بدون تفسیر انسان و هستی نمی‌توان معنای درستی برای مرگ یافت. گوش سپاری به مرگ و برقرای رابطه مثبت با آن، فرع بر نوع نگاه به عالم و آدم است. به باور جعفری، گوش فرا دادن به ندای مرگ سبب می‌شود تا آدمی اصالت پیدا کند. در همین جاست که وی هماهنگ با فیلسوفان اگزیستانس به ویژه هیدگر، توجه جدی به مرگ را در ارتباط با اصالت آدمی می‌داند. از نظر جعفری، تأمل در باب گذر عمر برای آدمی، گاه اضطراب آور است که با دگرگونی‌های درونی می‌توان بر آن غلبه کرد. وی همچنین تحلیل‌های عمیقی در زمینه شهادت و ارزش آن دارد. از جمله آنکه عظمت شهادت را در ارتباط با مطلوبیت حیات و هدف شهادت تفسیر می‌کند

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان