بررسی تطبیقی معنای زندگی از دیدگاه مولوی و یالوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
دانستن معنای زندگی از مهمترین چالشهای اندیشمندان می باشد.رهایی از پوچی و دادن معنا و انگیزه به زندگی از بارزترین مطالب روانشناسی بوده است. دانشمندان ادوار مختلف برای یافتن ، پاسخی درخور برای معنای زندگی از هیچ کوششی دریغ ننموده اند . در این پژوهش کوشیده ایم معنای زندگی را از منظر عارف بزرگ مولانا و اندیشمند و روانشناس غرب، یالوم بررسی کنیم و به بیان اشتراکات و افتراقات دیدگاهشان بپردازیم. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و به شیوه استقرایی بر اساس گزارههای روانشناسی اگزیستانسیال و به طور خاص آراء یالوم و سرودههای مولانا صورت گرفته است. مولانا معتقد است اگر انسان بعد معنوی خود را بهتر بشناسد، این به زندگی او معنا و مفهوم می بخشد؛ خدا در زندگی وی نقش محوری دارد . اما یالوم روانشناسان اگزیستانسیالیس معتقد است دنیا تصادفی است و معنایی در کار نیست هیچ خط و مشی جز آنچه خود فرد خلق میکند وجود ندارد. یالوم و مولانا علیرغم تباین آشکار در آراء و عقاید در برخی از مولفههایی همچون آزادی، مرگ، تنهایی، پوچی و... که به ومعنادار بودن زندگی انسان منجر می شود متفق القولند. و برآیندی که از این بررسی به عمل آمده نشان میدهد معنای زندگی در سرودههای مولانا بر اساس روانشناسی وجودی یالوم منوط به رعایت اصولی همچون مسئولیت، عشق، اخلاق و ... است که خود انسان، آنها را ابداع کرده است. ضمن اینکه از دید مولانا بازگشت به اصل در کنار سایر مولفهها عامل رهایی انسان از پوچی و بیمعنایی است ولی یالوم به این جنبههای ما بعدالطبیعه اعتقادی ندارد.