رضا رشدی بناب

رضا رشدی بناب

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

مقایسه اثر ترتیب تمرینات موازی مقاومتی و استقامتی بر سطوح سرمی لیپوکالین دو و مقاومت به انسولین در زنان چاق غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۶۸
زمینه و هدف : انجام فعالیت های ورزشی منظم به عنوان استراتژی ارجح و راه کار موثر برای کاهش سایتوکاین های التهابی مانند لیپوکالین دو (Lcn2) و بهبود مقاومت به انسولین در افراد چاق توصیه شده است. با توجه به وجود یافته های محدود و ناهمسو در رابطه با اثرگذاری تمرینات موازی مقاومتی و استقامتی و تاثیر ترتیب اجرای تمرین بر این نشانگرها؛ مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر ترتیب تمرین استقامتی و مقاومتی بر شاخص های ترکیب بدن، مقاومت به انسولین و سطح سرمی Lcn2 در زنان چاق غیر فعال به اجرا درآمد. روش تحقیق : تعداد 45 زن چاق غیرفعال در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، به صورت هدفمند شرکت کردند و به طور تصادفی به سه گروه کنترل (15 نفر)، تمرینات موازی مقاومتی+استقامتی (15 نفر) و تمرینات موازی استقامتی+مقاومتی (15 نفر) تقسیم شدند. برنامه های تمرینی به مدت 12 هفته، سه جلسه در هفته به اجرا درآمدند. تمرین استقامتی مشتمل بر دویدن روی نوارگردان به مدت 20 دقیقه در هر جلسه با شدت 75-55 درصد حداکثر ضربان قلب؛ و تمرین مقاومتی مشتمل بر اجرای حرکات در هشت ایستگاه، دو نوبت، با 15-8 تکرار و شدت 75-55 درصد یک تکرار بیشینه بود. 48 ساعت قبل از شروع تمرینات و 48 بعد از آخرین جلسه تمرینی، شاخص های ترکیب بدن و نمونه های خونی سرم در حالت ناشتایی مورد اندازه گیری قرار گرفت. از آزمون آماریt زوجی و آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 0/05>p استفاده شد. یافته ها : هر دو برنامه تمرین موازی، باعث کاهش معنی دار شاخص های ترکیب بدنی (وزن، درصد چربی بدن، شاخص توده بدنی، نسبت دورکمر به لگن) و نشانگرهای HOMA-R و Lcn2 سرمی شدند (0/05>p). با این حال، اختلافی بین اثر دو شیوه تمرین موازی مشاهده نشد (0/05<p). از طرف دیگر، کلیه این شاخص ها در گروه کنترل بدون تغییر باقی ماندند (0/05 >p). نتیجه گیری : انجام تمرینات موازی صرف نظر از ترتیب اجرای آن، می تواند راهکار درمانی موثری برای بهبود نشانگرهای خطرزای چاقی از جمله مقاومت به انسولین و نشانگر التهابی Lcn2 در زنان چاق باشد.
۲.

مقایسه تأثیر تمرینات اینتروال شدید (HIIT) با تمرینات تداومی با شدت متوسط (MICT) بر پارامترهای سندروم متابولیک زنان یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترکیبات بدن تمرین ورزشی سندروم متابولیک مقاومت به انسولین نیمرخ لیپیدی یائسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۸ تعداد دانلود : ۲۱۰
در طی دوران یائسگی، زنان بیشتر در معرض عوامل خطر بسیاری از بیماری های مزمن و سندروم متابولیک قرار دارند. با این حال مشخص شده است که انجام تمرینات ورزشی می تواند روش مؤثری برای جلوگیری و کاهش این وضعیت باشد. ازاین رو مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه تأثیر 12 هفته برنامه تمرینات HIIT و MICT بر پارامترهای مرتبط با سندروم متابولیک در زنان یائسه چاق صورت پذیرفت. در مطالعه ای نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون، 40 زن یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک، به طور تصادفی در سه گروه کنترل، MICT (شامل 30-25 دقیقه دویدن هوازی با شدت 65-40 % ضربان قلب ذخیره (HRR) 3 روز در هفته به مدت 12 هفته) و گروه HIIT (شامل6 تا 12 بار وهله های60 ثانیه دویدن با حداکثر شدت 95-85% و متعاقب آن 60 ثانیه دویدن با شدت پایین 60-55% HRR) قرار گرفتند. قبل و پس از آخرین جلسه تمرینی، شاخص های ترکیب بدن و نمونه خون آزمودنی ها بررسی شد. نتایج بهبود معنی دار شاخص های وزن، درصد چربی بدن، دور کمر، WHR، کلسترول، تری گلیسرید، LDL-C، HDL-C، انسولین، گلوکز و HOMA-IR را در دو گروه HIIT و MICT نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل نشان داد (05/0 >P). به علاوه تفاوت معنا داری در میانگین تغییرات شاخص های وزن، BMI، درصد چربی بدن، دور کمر و HOMA-IR بین دو گروه تمرینی HIIT و MICT مشاهده شد (05/0 >P). در مجموع نتایج پژوهش نشان می دهد که هر دو روش تمرینی تأثیر معنا داری بر نشانگرهای سندروم متابولیک در زنان یائسه چاق دارد، با این حال به نظر می رسد در مقایسه با MICT برنامه HIIT استراتژی غالب برای بهبود بیشتر در نشانگرهای سندروم متابولیک باشد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان