آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۶

چکیده

: در عصر کنونی، بقا به مهم ترین دغدغه و هدف سازمان ها تبدیل شده و آنها را به سیستم هایی منفعلی مبدل ساخته است که خود را با محیط تطبیق می دهند تا باقی بمانند. در این نوشتار تلاش شده است با گذر از روش صرفاً استقرایی، ضمن تأمل بر مفهوم مرگ سازمان به مثابه یک فرصت برای مصرف و تخصیص دوراندیشانه تر منابع، بر پدیده مرگ برنامه ریزی شده تأکید شود. در این امتداد، از انگاره ققنوس برای ادراک رفتارهای سازمان در مواجهه با مرگ و فرسایش استفاده شده است و قابلیت نسبی آن برای توضیح برخی از وجوه رفتاری و ساختاری سازمان، ارزیابی شده است. روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل مضمون است و برای بسط واقع انگارانه موضوع، روش داستان پردازی را به کار می برد. نتیجه پژوهش دال بر آن است که برنامه ریزی برای مرگ، راهبردی اثربخش و قابل پیشنهاد به جهاد است تا بتواند در شأن نهادی خود، حیات اجتماعی ایرانیان را به وجهی پایدار و با قالبی جدید، تحت تأثیر قرار دهد.

تبلیغات