فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۳۲٬۷۶۴ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
589 - 607
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سبک های دلبستگی در رابطه بین صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین بود. روش پژوهش: این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زوجین شاغل در ادارات خصوصی منطقه 7 تهران در سال 1401 بود. از میان این افراد به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 زوج (200 نفر) انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان کالینز (1996)، پرسشنامه صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون (1983) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1998) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که صمیمیت زناشویی یا تمایزیافتگی زوجین رابطه مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که سبک دلبستگی در رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین نقش تعدیل کننده دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که سبک دلبستگی ایمن می تواند موجب تقویت رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین شود. همچنین سبک دلبستگی ناایمن می تواند موجب تضعیف رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین گردد.
اثربخشی مدل غنی سازی خانواده برای کار بر رضایت زناشویی، شغلی و تعارض کار-خانواده مدیران زن متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
401 - 425
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی مدل غنی سازی خانواده برای کار بر رضایت زناشویی، رضایت شغلی و تعارض کار-خانواده مدیران زن متأهل بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل و طرح پیش آزمون- پس آزمون با پیگیری شش ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه 150 نفر مدیران زن متأهل شاغل در بخش ستادی بانک پارسیان شهر تهران در سال 1400-1399بودند که به همراه همسرانشان تمایل به شرکت در جلسات آموزشی داشتند.تعداد اعضای نمونه 30 زوج بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند(15زوج در گروه آزمایش و 15زوج در گروه گواه). گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله مدل غنی سازی خانواده برای کار قرار گرفت.هردو گروه در سه مرحله پیش آزمون،پس آزمون و پیگیری به وسیله پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ مقیاس رضایت شغلی مینوسوتا (MSQ) و مقیاس تعارض کار-خانواده رستگارخالد (1381) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس مختلط اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله غنی سازی خانواده برای کاربر نمره رضایت زناشویی (05/0 > p و 74/60= F) و رضایت شغلی (05/0 > p و 72/69= F) در مدیران زن و همچنین نمره تعارض کار-خانواده (05/0 > p و 17/8= F)، رضایت زناشویی (05/0 > p و 53/18= F) و رضایت شغلی (05/0 > p و 72/69= F) در زوجین و عدم تأثیر مداخله غنی سازی خانواده برای کاربر نمره تعارض کار-خانواده (05/0 < p و 95/0= F) در مدیران زن و پایداری این نتایج در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: با عنایت به نتایج به دست آمده از پژوهش، مدیران سازمانی می توانند از مدل آموزشی غنی سازی خانواده برای کار به عنوان یک روش مداخله ای اثربخش جهت بهبود رضایت زناشویی و شغلی مدیران زن متأهل و زوجین و کاهش تعارض کار-خانواده زوجین هر دوشاغل بهره مند شوند.
Examining the Mediating Role of Emotional Self- Awareness in the Relationship between Moral Identity and Self- Defeating Behavior and Cognition
حوزه های تخصصی:
The present study was conducted with the aim of investigating the mediating role of emotional self-awareness in the relationship between moral identity and self-defeating behavior and cognition. This research was descriptive-correlation based on structural equation modeling. 200 female students of the first secondary school in the villages of Roudbane city in the academic year 2022-2023 were selected using convenience sampling method and the research tools included the moral identity questionnaire (MIQ), self-defeating behaviors & cognitions scale (SDBCS) and self-awareness outcomes questionnaire (SAOQ). Data analysis was done using Pearson correlation and structural equations. The obtained findings showed that moral identity and emotional self-awareness have a direct effect on self-defeating behavior and cognition (p>0.001). Also, moral identity had an indirect effect on self-defeating behavior and cognition with the mediating role of emotional self-awareness (p>0.001). According to the results of the present research, more attention should be paid to the role of moral identity and emotional self-awareness in reducing students' self-defeating behaviors and cognitions.
مقایسه ویژگی های شخصیتی، سلامت روان، و هیجان خواهی در بین نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۱۶۰-۱۳۷
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های شخصیتی، سلامت روان، و هیجان خواهی بین نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد و عادی بود. روش: روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر گرگان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. از این بین، 200 نفر در دو گروه نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد (100 نفر) و نوجوانان دارای والدین غیر وابسته به مواد (100 نفر) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه های سلامت روان، پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی، و مقیاس هیجان خواهی پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد و عادی در نمرات ویژگی های شخصیتی (مولفه های روان رنجوری، انعطاف پذیری، دلپذیربودن، و مسئولیت پذیری)، سلامت روان، و هیجان خواهی تفاوت معنادار وجود داشت. نوجوانان دارای والدین عادی نسبت به نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد، نمرات انعطاف پذیری، دلپذیربودن، مسئولیت پذیری، سلامت روان، و هیجان خواهی بیشتر و در خرده مقیاس روان رنجوری نمره کمتری را کسب کردند. بین دو گروه در برون گرایی تفاوت معنادار وجود نداشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، والدین وابسته به مواد با مشکلات و مسائلی روبرو هستند که بی سامانی هایی را در ساختار خانواده ایجاد می کنند. آنان با نظارت ناکافی، بی کفایتی، و بی توجهی به نیازهای ضروری فرزندان، زمینه بروز مشکلات شخصیتی در فرزندان نوجوان و جوان خود ایجاد می کنند. همچنین، ابتلا به مشکلات مرتبط با سلامت روان و هیجان خواهی به طور خاص یک پیش بینی کننده مهم برای نوجوانانی است که دارای والدین وابسته به مواد می باشند.
بررسی عوامل شکل دهنده رفتار جوانان در گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی: مورد مطالعه جوانان شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۳۲۲-۳۰۱
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل شکل دهنده رفتار جوانان در گرایش به مواد مخدر صنعتی در شهر اردبیل انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه جوانان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل در سال 1401 بود که بر اساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 28 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار با تکنیک تحلیل جمله به جمله انجام گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که 8 مقوله و 76 زیرمقوله به عنوان عوامل شکل دهنده رفتار جوانان در گرایش به مواد مخدر صنعتی شناسایی شد که شامل رفتارهای هیجانی، ارتباط و همنشینی با همسالان، رفتار برنامه ریزی شده، نگرش، فشار اجتماعی، گسست خانوادگی، عوامل روان شناختی، و شرایط اقتصادی بودند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از وجود عوامل متعدد فردی، خانوادگی، و محیطی در شکل گیری و جهت دهی رفتارهای جوانان در گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی است. بنابراین، برای پیشگیری از شکل گیری رفتارهای زمینه ساز در گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر صنعتی، لازم است عوامل مختلف فردی، خانوادگی، و محیطی را به صورت جامع در طراحی و اجرای برنامه های پیشگیری از گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر صنعتی در نظر گرفته شوند و در این راستا سرمایه گذاری مناسب در کنترل و جهت دهی رفتار جوانان با توجه به مولفه ها و زیر مولفه های شناسایی شده پیشنهاد می گردد.
اعتیاد دانشجویان به اینترنت، خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی در همه گیری کووید-19
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
76 - 89
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش اعتیاد به اینترنت در پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانشجویان در همه گیری کووید-19 انجام شد. نمونه ای شامل 150 نفر از دانشجویان دانشگاه بیرجند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و آزمون اعتیاد به اینترنت (IAT)، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (CASES) و مقیاس درگیری تحصیلی (AES) را تکمیل کردند. داده ها با مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) تحلیل شد. نتایج نشان داد که ضرایب مسیر مربوط به نقش پیش بینی-کننده اعتیاد به اینترنت در خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی به ترتیب (0/57-=β) و (0/64-=β) است. سایر نتایج نشان داد که اعتیاد به اینترنت می تواند 33 درصد از تغییرات خودکارآمدی تحصیلی و 41 درصد از تغییرات درگیری تحصیلی را تبیین نماید. مطابق با یافته های پژوهش، به نظر می رسد بخش عمده ای از باورهای خودکارآمدی دانشجویان و نیز درگیری فعالانه آن ها در موضوعات تحصیلی تحت تأثیر اعتیاد به اینترنت تضعیف می شود. از این رو، اجرای مداخلات موثر برای مدیریت استفاده از اینترنت در بین دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است.
نقش میانجی خودکارآمدی تدریس در رابطه استرس آموزشگاهی ادراک شده و فرسودگی شغلی
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
40 - 51
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی تدریس در رابطه استرس آموزشگاهی ادراک شده با فرسودگی شغلی بود. در یک طرح همبستگی 300 نفر از آموزگاران شهر بجنورد با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با مقیاس میزان، منابع و علایم استرس معلمان (TSS)، مقیاس خودکارآمدی معلمان (TSES) و مقیاس فرسودگی شغلی نسخه معلمان (MBI-ES) گردآوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که استرس آموزشگاهی ادراک شده بیشترین اثر مستقیم را بر خستگی هیجانی (0/28=β) دارد. خودکارآمدی تدریس نیز بیشترین اثر مستقیم را بر نقصان تحقق شخصی(0/20-=β) داشت. اثرات غیر مستقیم استرس آموزشگاهی ادراک شده بر ابعاد فرسودگی شغلی با نقش میانجی خودکارآمدی تدریس مثبت و معنادار بودند. به نظر می رسد استرس های محیط آموزشگاه، بر کارآمدی معلمان در امر تدریس اثرگذار بوده و از این طریق به فرسودگی شغلی آنان منتهی می شوند. بر این اساس لازم بر کاهش منابع استرس زا در محیط مدرسه تمرکز بیشتری صورت گیرد.
تحلیل چندسطحی رابطه ادراک مهارت های تشخیصی معلم، سطح چالش انگیزی کلاس، کیفیت تدریس معلم و هیجانات پیشرفت مثبت با عملکرد ریاضی در دانش-آموزان پایه نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تحلیل چندسطحی رابطه ادراک مهارت های تشخیصی معلم، سطح چالش انگیزی کلاس، کیفیت تدریس معلم و هیجانات پیشرفت مثبت با عملکرد ریاضی در دانش آموزان پایه نهم بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی و به صورت تحلیل چندسطحی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان پایه نهم پسر و دختر دوره متوسطه اول شهرستان کهگیلویه در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از میان آنها، نمونه ای 1000 نفری (500 پسر و 500 دختر) به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه ارزیابی کلاس گارتنر، مقیاس ادراک دانش آموزان از فعالیت های کلاسی جنتری و اسپرینگر، مقیاس کیفیت تدریس کریاکیدز و همکاران، پرسشنامه هیجانات پیشرفت پکران و همکاران و نمرات نوبت اول درس ریاضی دانش آموزان استفاده شد. داده ها به کمک مدل سازی خطی سلسله مراتبی (HLM) تحلیل شد. یافته ها: تحلیل چندسطحی نشان داد متغیرهای سطح 1 (هیجانات پیشرفت مثبت) و سطح 2 (میانگین هیجانات پیشرفت مثبت کلاس، ادراک مهارت های تشخیصی معلم، سطح چالش انگیزی کلاس، کیفیت تدریس معلم) به طور مثبت و معنی دار، پیش بین عملکرد ریاضی بودند. تعامل متغیرهای سطح 2 (میانگین هیجانات پیشرفت مثبت کلاس، ادراک مهارت های تشخیصی معلم و سطح چالش انگیزی کلاس) با شیب رابطه هیجانات پیشرفت مثبت و عملکرد ریاضی معنی دار بود. نتیجه گیری: بر اساس تحلیل چندسطحی در این پژوهش می توان نتیجه گرفت، توجه به افزایش هیجانات پیشرفت مثبت در دانش آموزان و ارتقاء متغیرهای کلاسی (میانگین هیجانات پیشرفت مثبت کلاس، ادراک مهارت های تشخیصی معلم، سطح چالش انگیزی کلاس و کیفیت تدریس معلم)، منجر به بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان و نگرش مثبت آن ها نسبت به این درس خواهد شد.
اثر مشارکت پدر در فرزندپروری، مهارت حل مسئله و تنظیم شناختی هیجان بر رضایت زناشویی از طریق تاب آوری و همدلی عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵
167 - 200
حوزه های تخصصی:
هدف ارائه ی مدل ساختاری رضایت زناشویی بر اساس مشارکت پدر در فرزندپروری، مهارت حل مسئله و تنظیم شناختی هیجان از طریق میانجی گری تاب آوری خانواده و همدلی عاطفی در مادران دارای کودک فلج مغزی بود. پژوهش، توصیفی پیمایشی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مادران دارای کودک فلج مغزی شهر رشت به تعداد 240 نفر در سال 1401 بودند. مادران موردبررسی با روش هدفمند و بعد از همتاسازی کودکان فلج مغزی بر اساس سن و سیستم طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت، با جدول کرجسی و مورگان 148 نفر انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های، رضایت زناشویی انریچ (ENRICH)، تست فرزندپروری آلاباما (فرم والد)، حل مسئله خانواده، تنظیم هیجان، تاب آوری خانواده، همدلی عاطفی، جمع آوری و با نرم افزارهای (SPSS V. 28) و (Lisrel V. 10)، تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد بین مشارکت پدر در فرزندپروری، مهارت حل مسئله، تنظیم شناختی هیجان، تاب آوری خانواده و همدلی عاطفی با رضایت زناشویی رابطه مستقیم وجود داشت. بین مشارکت پدر در فرزندپروری، مهارت حل مسئله و تنظیم شناختی هیجان از طریق میانجی تاب آوری خانواده و همدلی عاطفی با رضایت زناشویی رابطه غیرمستقیم وجود داشت. باید با آموزش های مناسب باعث توسعه و تقویت مشارکت پدر در فرزندپروری، مهارت حل مسئله، تنظیم شناختی هیجان، تاب آوری خانواده و همدلی عاطفی شد تا از این طریق بر میزان رضایت زناشویی در این زوجین افزوده شود.
تدوین برنامه بازی درمانی آدلری و ارزیابی اثربخشی آن بر علاقه ی اجتماعی در کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
47 - 58
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کودکان مبتلا به سرطان تحت درمان های دردناک و طولانی مدت قرار می گیرند که تأثیرات مخربی در سلامت روان آنها دارد. این پژوهش با هدف تدوین برنامه ی بازی درمانی آدلری و ارزیابی اثربخشی آن بر علاقه ی اجتماعی کودکان مبتلا به سرطان انجام شد.
روش: مطالعه به روش نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد انجام شد. جامعه ی آماری را کلیه ی کودکان مبتلا به سرطان سنین 8 تا 12 سال که از مؤسسه خیریه شهر یزد در سال 1400 خدمات دریافت می کردند، تشکیل دادند که از بین آنها 30 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برنامه ی تدوین شده ی بازی درمانی آدلری به مدت 18 جلسه (هر هفته، 40 دقیقه) به عنوان برنامه ی مداخله برای گروه آزمایش اجرا شد؛ در حالیکه گروه شاهد چنین مداخله ای را دریافت نکردند. هر دو گروه با مقیاس علاقه ی اجتماعی کودکان ایرانی (علیزاده،1394) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیره برای خرده مقیاس های مقیاس علاقه ی اجتماعی نشان می دهد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه شاهد، پس از شرکت در برنامه ی آموزشی تغییر مثبت معناداری در خرده مقیاس ها دارد (05/0>p).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه ی بازی درمانی آدلری بر بهبود علاقه ی اجتماعی کودکان مبتلا به سرطان مؤثر بود. لذا این برنامه به عنوان مداخله ی روانشناختی در کنار سایر مداخلات دارویی و روانشناختی به کودکان مبتلا به سرطان توصیه می شود.
تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
89 - 104
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به ام اس شهر اصفهان بود.
روش: این پژوهش یک مطالعهی نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و کنترل از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه ی آماری، تمامی بیماران مبتلا به ام اس مراجعه کننده به مرکز درمانی در سال 1398 و حجم نمونه 31 نفر داوطلب مایل به شرکت در جلسات آموزشی بودند که به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. تمامی شرکت کنندگان در شرایط یکسان، پرسشنامه های عواطف مثبت و منفی (واتسون، 1988) و بهزیستی معنوی (دهشیری، 1388) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. سپس مداخله ی آموزش خودشفابخشی هفته ای 1 مرتبه به مدت 14جلسه ی 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر عواطف مثبت و منفی از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی به دلیل عدم برقراری مفروضه توزیع نرمال داده ها از آزمون فریدمن و ویلکاکسون استفاده شد.
یافته ها: آموزش خودشفابخشی توانست ارتباط فرد با خود، ارتباط فرد با طبیعت و عواطف مثبت گروه شرکت کننده را به طور معناداری افزایش دهد (05/0>P) ولی بر ارتباط فرد با دیگران، ارتباط فرد با خدا و کاهش عواطف منفی تأثیر معنا داری دیده نشد.
نتیجه گیری: می توان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبت گرا جهت افزایش بهزیستی معنوی و عواطف مثبت در بیماران مبتلا به ام اس به کار برد.
مقایسه اثربخشی دو درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و تنظیم هیجان براضطراب سلامت و بازنمایی های شناختی–هیجانی بهبود یافتگان کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
49 - 62
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و تنظیم هیجان بر اضطراب سلامت و بازنمایی های شناختی-هیجانی بیماران بهبودیافته کرونا بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کله مبتلایان به کرونا بود که به مراکز درمانی مراجعه کردند. از این تعداد 75 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تخصیص تصادفی در گروه های آزمایش و یک کنترل جایگزین شدند. آزمون اضطراب سلامت و بازنمایی های شناختی- هیجانی در پیش آزمون انجام شد. سپس هر دو روش درمانی در 8 جلسه 60 دقیقه ای بصورت گروهی و آنلاین اجرا شدند. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد استفاده از آموزش اکت در مرحله پس آزمون براضطراب سلامتی تأثیر داشت، اما در مرحله پس آزمون بر کاهش بازنمایی های شناختی- هیجانی تأثیری نشان نداد. آموزش تنظیم هیجان بر کاهش بازنمایی های شناختی- هیجانی، اضطراب سلامتی در مرحله پس آزمون تأثیر داشت. به نظر می رسد که تنظیم هیجان نتیجه موثرتری نسبت به اکت داشته باشد و می تواند در مراکز سلامت و بالینی جهت بهبود این بیماران استفاده گردد.
اثربخشی درمان راهبردهای نظم جویی هیجان بر رفتار اجتنابی و برانگیختگی در زنان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ناشی از بیماری کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
50 - 521
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان راهبردهای راهبردهای نظم جویی هیجان بر رفتار اجتنابی و برانگیختگی در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ناشی از بیماری کووید- 19 انجام شده است. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح تک آزمودنی چندخط پایه ای بود. جامعه آماری شامل افرادی که به علت بیماری کوید 19 در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان مسیح دانشور تهران بین سالهای 1399تا 1400 بستری بودند و به اختلال استرس پس از سانحه دچار گشته اند بود. سه زن به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در گروه درمان راهبردهای نظم جویی هیجان گمارش شدند. سپس سه آزمودنی پروتکل 8 جلسه ای درمان راهبردهای نظم جویی هیجان (گروس -2008) دریافت کردند. پرسشنامه های تاثیر رویداد- ویرایش شده (گرمر، 2003) به عنوان ابزار پژوهش در چهار مرحله خط پایه ، چلسه سوم و ششم و بعد از درمان اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 جمع آوری شده به روش تحلیل اندازه گیری های مکرّر و تحلیل داده ها به کمک رسم نمودار تجزیه و تحلیل شدند. از فرمول درصد بهبودی (اوگلز ، 2001) قضاوت درباره میزان بهبودی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد رویکرد راهبردهای نظم جویی هیجان موجب بهبود اجتناب، و برانگیختگی در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ناشی از بیماری کووید- 19 شد. میزان درصد بهبودی اجتناب، و برانگیختگی در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ناشی از بیماری برای بیماران بین 52 تا 68 درصد بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت رویکرد راهبردهای نظم جویی هیجان موجب بهبود اجتناب، و برانگیختگی در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ناشی از بیماری کووید- 19 می شود و می توان از این درمان در جهت کاهش مشکلات روان شناختی بیماران کووید-19 استفاده کرد.
اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر توجه مداوم، حافظه کاری و ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی نوروفیدبک بر توجه مداوم، حافظه کاری و ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تبریز بود که در این میان تعداد 30 نفر با تشخیص اختلالات یادگیری در مراکز اختلالات یادگیری شهر تبریز به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و با روش تصادفی ساده در گروههای آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. دو گروه آزمونهای عملکرد مداوم، ان - بک و آزمون دیداری - حرکتی بندر گشتالت را به عنوان پیش آزمون پسآزمون تکمیل کردند. نوروفیدبک طی 20 جلسه 30 الی 45 دقیقهای (3 بار در طول هفته به مدت هفت هفته) در گروه آزمایش اعمال شد و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS.20 تحلیل شدند. یافتهها: بین میانگین نمرات پیشآزمون و پسآزمون گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای توجه مداوم (001/0=p) و ادراک دیداری - حرکتی (001/0=p) تفاوت معنیداری وجود دارد؛ بدین معنا که آموزش نوروفیدبک بر بهبود توجه مداوم، حافظه کاری و ادراک دیداری - حرکتی موثر بود. نتیجهگیری: استفاده از نوروفیدبک در بهبود توجه مداوم و ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص توصیه میشود.
مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و طرح واره درمانی بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند مبتلابه اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
143 - 168
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و طرح واره درمانی بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند مبتلابه اتیسم انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماه و جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان اتیستیک مراکز آموزشی و توان بخشی شهر تهران در سال 99 بود. 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. جلسات روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و طرح واره درمانی طی 12 جلسه 60 دقیقه ای، به صورت فردی، هفته ای یک جلسه برگزار شد. آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (1996) پرسشنامه اضطراب بک (1998) را تکمیل کردند. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و طرح واره درمانی در مقایسه با گروه کنترل منجر به کاهش افسردگی و اضطراب شده است و این تأثیر در پیگیری نیز پایدار بود (01/0P<). ولی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در مقایسه با طرح واره درمانی افسردگی را بیشتر کاهش داده است. در مقابل تفاوت اثر دو شیوه درمان بر اضطراب در سطح (05/0P>) معنادار نبود. نتیجه گیری: نتیجه گیری شد روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در مقایسه با طرح واره درمانی روش مؤثری برای کاهش افسردگی مادران دارای فرزند مبتلابه اتیسم است.
اثربخشی برنامه شناخت اجتماعی مبتنی بر تئوری ذهن بر کفایت اجتماعی، پردازش شناختی و رفتارهای کلیشه ای در کودکان طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
81 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه شناخت اجتماعی مبتنی بر تئوری ذهن بر کفایت اجتماعی، پردازش شناختی و رفتارهای کلیشه ای در کودکان طیف اوتیسم بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه پسران 8-14 سال دارای اختلال طیف اوتیسم بودند که در سال 1401 عضو مؤسسه اوتیسم خیریه تبریز بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 22 نفر بود که به روش نمونه-گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام 11 نفر) جایگزین شدند و به مدت 10 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از نیمرخ مهارت اجتماعی اوتیسم (بلینی و هوپف، 2007)، ارزیابی سیستم شناختی ناگلیری و داس (1997) و خرده مقیاس رفتارهای کلیشه ای مقیاس (گارز-2، 2000) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS.21 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه شناخت اجتماعی مبتنی بر تئوری ذهن بر کفایت اجتماعی، پردازش شناختی و رفتارهای کلیشه ای در کودکان طیف اوتیسم تأثیر دارد (05/0>P). در واقع برنامه شناخت اجتماعی مبتنی بر تئوری ذهن باعث افزایش کفایت اجتماعی و پردازش شناختی و کاهش رفتارهای کلیشه ای در کودکان طیف اوتیسم می شود. نتایج این مطالعه از قابلیت کاربرد و کارایی برنامه شناخت اجتماع مبتنی بر تئوری ذهن برای افزایش پردازش شناختی و اصلاح کفایت اجتماعی و کاهش رفتارهای کلیشه ای در کودکان دچار اختلال طیف اوتیسم حمایت می کند.
تدوین بسته آموزشی حل مسأله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر و بررسی اثربخشی آن بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان با درماندگی آموخته شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
189 - 198
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر و بررسی اثربخشی آن بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان با درماندگی آموخته شده انجام گرفت. روش پژوهش کیفی، تحلیل مضمون به شیوه آتراید-استرلینگ (2001) و روش پژوهش در قسمت کمی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر با درماندگی آموخته شده بود که در دوره اول و دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. نمونه در این پژوهش شامل 70 دانش آموز با درماندگی آموخته شده بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (36 دانش آموز در گروه آزمایش و 34 دانش آموز در گروه گواه). دانش آموزان حاضر در گروه آزمایش، بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر را طی 12 هفته در 12 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه شایستگی اجتماعی (فلنر، لاس و فیلیپس، ۱۹۹۰) و پرسشنامه درماندگی آموخته شده (کوینلس و نلسون، ۱۹۸۸) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته آموزشی بر شایستگی اجتماعی (0001>P؛ 62/0=Eta؛ 10/111=F) دانش آموزان با درماندگی آموخته شده تاثیر داشته است.
The Effect of Creativity Training on Problem-solving, Continuous Attention, and Spatial Working Memory in Preschool Children(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This research aimed to examine the effectiveness of a creativity training program on the executive functions of preschool children. The research method employed a quasi-experimental design with pre-test, post-test, one-month follow-up, and a control group. The population consisted of five to six-year-old children in the preschool stage in District One of Tehran during the academic year 2021-2022. The sample size was selected based on Cohen's table with an effect size of 0.5 and a test power of 0.8, equaling 15 participants for each group. 30 children who met the entry criteria were identified and randomly replaced in two control and experimental groups. Participants completed such computer-based tests as Hungry Donkey Task, Tower of Hanoi, Continuous Performance Test, and N-Back Spatial Working Memory. During this period, the control group followed their normal daily schedule. Data was analyzed using mixed analysis of variance. The results indicated that the creativity training program significantly influenced decision-making, problem-solving, continuous attention, and spatial working memory. It is suggested that child psychologists and people dealing with preschool children use creativity training to enhance executive functions in preschool children.Keywords: Creativity training, Executive functions, Preschool children.
اثربخشی توان بخشی شناختی- غیر حرکتی بر حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
123 - 134
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی- غیرحرکتی بر حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن صورت پذیرفت. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. دوره پیگیری نیز دو ماه اجرا شد. جامعه آماری مورد مطالعه کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن پایه دوم تا چهارم دبستان منطقه 6 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. در این پژوهش 37 کودک با ناتوانی یادگیری خواندن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش در 12 جلسه در مدت 6 هفته توان بخشی شناختی- غیرحرکتی را دریافت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل نرم افزار N-BACK (جگی و همکاران، 2008 ) و آزمون برج لندن (شالیس، 1982) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که توان بخشی شناختی- غیرحرکتی بر حافظه کاری (0001>P) و انعطاف پذیری شناختی (0001>P) کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن تأثیر معنی داری دارد. بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که توان بخشی شناختی- غیرحرکتی با تاثیر بر قسمت کرتکس مغز و با بکارگیری تمرینات هدفمند شناختی می تواند روشی موثر برای بهبود حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان شناختی-رفتاری بر مدیریت خود در افراد چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
271 - 281
حوزه های تخصصی:
چکیده مقدمه: چاقی معضلی فراگیر است که می تواند سلامت جسمانی را به شدت دچار آسیب سازد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان شناختی-رفتاری بر مدیریت خود در افراد چاق صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون به همراه مرحله پیگیری و با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره و روان شناختی راه برتر شهر قزوین در سال 1398 بود که توسط پزشکان و متخصصان تغذیه تشخیص چاقی گرفته بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب شده و به روش تصادفی در سه گروه (رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی رفتاری و کنترل) گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). برای گروه های آزمایش درمان شناختی رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیکی به مدت 10 جلسه اجرا شد و برای گروه کنترل درمانی صورت نگرفت. پرسشنامه رفتارهای خودمدیریتی چاقی در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری شش ماهه توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. از آزمون تحلیل واریانس آمیخته برای آنالیز داده ها استفاده شد. یافته ها: با توجه به تفاوت مراحل آزمون بعد از انجام دو مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی رفتاری، عضویت گروهی و تعامل مراحل و گروه برای مدیریت خود معنادار بود (05/0>P). اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بیش از درمان شناختی رفتاری بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی رفتاری می تواند در افزایش مدیریت خود در افراد چاق موثر باشد. کلید واژه ها: مدیریت خود، رفتاردرمانی دیالکتیکی، درمان شناختی رفتاری، چاقی