فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۴۴۲ مورد.
۸۱.

بررسی ارتباط شاخص های بالیدگی، عملکردی و هورمونی با زمان انجام بازی (مسابقه) در بازیکنان فوتبال نخبه نوجوان در طول فصل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فوتبال سن اسکلتی روش فلس مدت زمان بازی (مسابقه) هورمون فاکتور رشد شبه انسولین-یک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۶ تعداد دانلود : ۱۵۰
زمان بازی (مسابقه) ممکن است تحت تأثیر میزان بالیدگی، فعالیت هورمونی و سطح آمادگی جسمانی بازیکنان نوجوان قرار گیرد؛ به همین دلیل مطالعه حاضر با هدف تعیین و ارتباط شاخص  های بالیدگی، عملکردی و هورمونی با زمان انجام بازی در بازیکنان نخبه نوجوان فوتبال انجام شد. در این پژوهش 31 بازیکن فوتبال نوجوان با میانگین سنی 252/0 ± 51/16سال در طی یک دوره فصل فوتبالی پایش شدند و مدت زمان بازی در مسابقات بازیکنان ثبت شد. بعد از اتمام فصل، شاخص  های آنتروپومتریک، هورمونی] هورمون رشد و فاکتور رشد شبه انسولینی [(IGF-1) با روش کمّی لومینسانس، میزان بالیدگی به وسیله ارزیابی سن اسکلتی، آزمون های عملکردی ]پرش ارتفاع (CMJ)برای ارزیابی توان انفجاری، تست غیرخطی (7RST) برای ارزیابی توان بی هوازی و تست یویو برای ارزیابی حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)[ اندازه گیری شدند. برای تعیین همبستگی از روش های پیرسون و اسپیرمن استفاده شد و برای محاسبه پیش بین متغیرها رگرسیون خطی چندگانه در سطح معناداری کمتر از 05/0 انجام شد. نتایج همبستگی بین متغیرها نشان داد که زمان انجام بازی با VO2max (0.56 = r)، سن اسکلتی (0.42- = p )، توان انفجاری(0.40 = r)، انحراف بالیدگی (0.38- = r) و IGF-1(036 = r) ارتباط معناداری داشت. تحلیل رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که زمان انجام بازی با استفاده از شاخص های مطالعه شده به طور معناداری پیش بینی شد (0.55 = R2). براساس نتایج پژوهش حاضر، سطح بالای IGF-1 و VO2max نقش عمده ای در انتخاب و زمان انجام بازی بازیکنان در رقابت ها دارد؛ بااین حال، واقع بینانه تر به نظر می رسد که سایر موارد تأثیرگذار بر انتخاب بازیکنان برای بازی و زمان انجام بازی نیز درنظر گرفته شوند.
۸۲.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر برخی عوامل درگیر در متابولیسم کلسترول در هیپوکمپ و نقش آن در بهبود عملکرد شناختی رت های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی عملکرد شناختی ABCA1 APOE Aβ1-42محلول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲ تعداد دانلود : ۵۰۱
در مطالعات به طور گسترده به متابولیسم لیپیدهای گردش خون توجه شده است، اما در سال های اخیر به متابولیسم لیپید در مغز به دلیل ارتباط با برخی اختلال های عصبی توجه بیشتری شده است. مطالعات اخیر نشان داده اند که برخی عوامل خطرزای شروع زودرس آلزایمر با متابولیسم کلسترول در ارتباط هستند؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر برخی عوامل درگیر در متابولیسم کلسترول در هیپوکمپ و نقش آن در بهبود عملکرد شناختی رت های نر ویستار بود. آزمودنی های پژوهش حاضر 26 سر رت نر بالغ نژاد ویستار هشت هفته ای با میانگین وزنی 20 ± 195 گرم بودند که در ابتدا با روش تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شدند: گروه تمرین (تمرین روی تریدمیل، پنج روز در هفته به مدت هشت هفته) (13 رت) و گروه استراحت (13 رت). پس از هشت هفته رت های هر گروه با روش تصادفی ساده به دو زیرگروه دیگر تقسیم شدند که از یک گروه آزمون رفتاری (هفت رت) گرفته شد و گروه دیگر (شش رت) برای بررسی متغیرهای مطالعه شده در پژوهش تشریح شدند. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه ماز آبی موریس بهبود معناداری را در یادگیری (P < 0.05) و حافظه (P < 0.05) رت های گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد. همچنین، نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه افزایش معناداری را در بیان ژن هایAPOE (P < 0.05) و ABCA1 (P < 0.05) و ن بود ت فاوت مع نادار در س طح Aβ1-42 م حل ول (P > 0.05) در هیپوکمپ رت های گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد؛ بنابراین، تمرین هوازی با افزایش معناداری در بیان ژن هایAPOE و ABCA1 که از عوامل اصلی متابولیسم کلسترول در مغز هستند و در پاتولوژی بیماری آلزایمر نیز درگیرند، می تواند هم راستا با بهبود عملکرد شناختی شیوه ای مؤثر در پیشگیری از بیماری آلزایمر باشد.
۸۳.

اثر طول دوره مصرف کورکومین در طی تمرین استقامتی شدید بر میزان فعالیت GPX و سطوح مالون دی آلدئید کبد، قلب و عضله اسکلتی موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کورکومین تمرین استقامتی شدید ظرفیت آنتی اکسیدانی فشار اکسایشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۵ تعداد دانلود : ۲۵۴
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مصرف مکمل کورکومین طی هشت هفته و 48 ساعت پایانی تمرین استقامتی شدید بر میزان فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و مالون دی آلدئید (MDA) کبد، قلب و عضله اسکلتی موش های صحرایی انجام شد. تعداد 39 سر موش صحرایی نر ویستار (با سن هشت هفته و با میانگین وزنی 64/18 ± 76/226 گرم)، پس از یک هفته آشناسازی به شش گروه کنترل، کورکومین، 48 ساعت کورکومین، استقامتی، استقامتی + کورکومین و استقامتی + 48 ساعت کورکومین تقسیم شدند. تمرین استقامتی شدید (پنج جلسه در هفته) روی نوارگردان مخصوص جوندگان انجام شد. مکمل کورکومین در طی هشت هفته، سه جلسه در هفته (30 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) یا 48 ساعت پایانی (هر هشت ساعت) به وسیله تزریق درون صفاقی مصرف شد. سطوح فعالیت GPX به روش الایزا وMDA با روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد.نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که فعالیتGPX بافت کبد (0.001 = P) و قلب (0.034 = P) گروه استقامتی، در مقایسه با گروه کنترل به طور معنا داری کمتر و سطوح MDA در بافت کبد (0.001 = P) و قلب (0.004 = P) به طور معنا داری بالاتر بود. همچنین، میزان فعالیت GPX در هر دو گروه استقامتی + کورکومین (0.002 = P) و استقامتی + 48 ساعت کورکومین (0.001 = P) بافت کبد، به طور معنا داری از گروه استقامتی بیشتر بود. سطوح MDA بافت کبد (0.007 = P) و قلب (0.018 = P) در گروه استقامتی + کورکومین به طورمعنا داری از گروه استقامتی پایین تر بود و MDA قلب گروه کورکومین از گروه کنترل بیشتر بود. فعالیت GPX و MDA عضله اسکلتی هیچ گونه تفاوت معناداری را نشان نداد. به نظر می رسد تمرینات استقامتی شدید به بروز پاسخ های اکسایشی متفاوت در بافت های مختلف منجر می شود و مصرف مکمل کورکومین در طی هشت هفته تمرین یا حتی 48 ساعت پایانی تمرینات استقامتی شدید، می تواند در بافت های کبد و قلب از اثرهای فشار اکسایشی جلوگیری کند و ظرفیت آنتی اکسیدانی را تقویت کند.
۸۴.

بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید بر میزان بیان ژن پروتئین های HDAC4/5، Dch2 و مایوژنین عضله پلانتاریس رت های پیر نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیری آتروفی نوروژنیک HDAC4/5 Dch2 مایوژنین تمرین تناوبی شدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۱۶۹
علل نوروژنیک یکی از مهم ترین علل آتروفی عضلانی وابسته به سن در پدیده سارکوپنیاست؛ باوجوداین، هنوز نقش بسیاری از عوامل مؤثر احتمالی همچون انواع تمرین های ورزشی، به ویژه تمرین تناوبی شدید بر فاکتورهای مسیر آبشارگونه آتروفی نوروژنیک کاملاً مبهم است؛ بنابراین، هدف از انجام دادن این پژوهش تعیین تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید بر میزان بیان ژن پروتئین های HDAC4/5، Dch2 و مایوژنین عضله پلانتاریس رت های پیر نر نژاد ویستار بود. 28 سر رت نر نژاد ویستار به طور تصادفی به چهار گروه شامل بالغ تمرین، بالغ کنترل، پیر تمرین و پیر کنترل تقسیم بندی شدند. گروه های تمرین به مدت شش هفته و هر هفته پنج جلسه تمرین تناوبی شدید را اجرا کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، حیوانات قربانی شدند و عضله پلانتاریس استخراج شد. میزان بیان ژن پروتئین های HDAC4/5، Dch2 و مایوژنین با استفاده از روش Real Time PCR سنجیده شد. برای تعیین معنا داربودن تفاوت بین گروه ها از تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. سطح معنا داری نیز  0.05≥p درنظر گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان داد که متعاقب شش هفته تمرین HIT، در عضله پلانتاریس رت های پیر نر نژاد ویستار میزان بیان ژن های HDAC4، HDAC5 و مایوژنین به طور معناداری کاهش یا فت. میزان بیان ژن Dch2 نیز افزایش معناداری در مقایسه با  گروه کنترل بالغ داشت. براساس نتایج این پژوهش، به نظر می رسد احتمالاً تمرین های تناوبی شدید می توانند تا حدود بسیار زیادی موجب سرکوب آتروفی نوروژنیک در دوران سالمندی شوند.
۸۵.

آثار هشت هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر سالوسین ها و شاخص های التهابی در زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سالوسین آلفا سالوسین بتا اینترلوکین یک بتا فعالیت ورزشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۲۵۳
این پژوهش با هدف بررسی آثار هشت هفته تمرین هوازی و تمرین مقاومتی بر سطوح سالوسین های آلفا و بتا و شاخص های التهابیدر زنان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. بدین منظور، 45 آزمودنی داوطلب به طور تصادفی به سه گروه 15 نفره تمرین هوازی، تمرین مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. تمرین های مقاومتی و هوازی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و با پیروی از یک الگوی پیشرفت تدریجی انجام شدند. تمرین مقاومتی شامل هشت تا 12 تکرار و شدت 60 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه و تمرین هوازی شامل 30 تا 50 دقیقه دویدن روی نوار گردان با شدت 65 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه بود. پیش و پس از دوره مداخله، سطوح سرمی سالوسین های آلفا و بتا، مالون دی آلدئید و اینترلوکین یک بتا در هر سه گروه اندازه گیری شد. نتایج نشان دهنده کاهش معنادارسطوح سالوسین بتا در گروه هوازی(P = 0.015)  و گروه مقاومتی(P = 0.019)  بود. از سوی دیگر، سطوح سالوسین آلفا در هر دو گ روه ه وازی (P = 0.034) و مقاومتی (P = 0.012)افزایش معنادار داشت. هم چنین س طوح اینت رلوکین یک بت ادر گ روه ه وازی (P = 0.034) و مقاومتی (P = 0.041) کاهش معنادار داشت، اما سطوح مالون دی آلدئیددر هیچ کدام از گروه ها تغییر معنادار نداشت. تغییرات سطوح سالوسین آلفا، سالوسین بتا و اینترلوکین یک بتابین دو گروه هوازی و مقاومتی تفاوت معنادار نداشت. براساس نتایج پژوهش حاضر، انجام هشت هفته تمرین مقاومتی یا تمرین هوازی می تواند آثار سودمندی بر سطوح سالوسین های آلفا و بتا و اینترلوکین یک بتادر زنان مبتلا به دیابت نوع دو داشته باشد.
۸۶.

تأثیر تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن PPARγ و میزان TG کبدی در رت های مبتلا به بیماری کبد چرب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیماری کبد چرب تمرین تناوبی شدید گیرنده فعال تکثیر پرواکسیزوم گاما تری گلیسرید کبدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۷ تعداد دانلود : ۳۴۰
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن PPARγ و محتوای تری گلیسیرید کبدی رت های مبتلا به کبد چرب غیرالکلی انجام شد.در این پژوهش تجربی 30 سر رت نر ویستار به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: گروه اول (20 سر)، 16 هفته غذای پرچرب با هدف بروز کبد چرب مصرف کرد و گروه دوم (کنترل) (10 سر) در این مدت غذای استاندارد مصرف کرد. پس از تأیید کبد چرب به وسیله اندازه گیری سطح سرمی آنزیم ALT  در گروه اول و تقسیم تصادفی آن ها به دو گروه NAFLD و NAFLD+HIIT (هر گروه 10 سر)، گروه NAFLD+HIIT تمرین فزاینده ای براساس درصدی از حداکثر سرعت را  (75 تا 90 درصد) به مدت هشت هفته انجام داد و گرو ه های NAFLD و کنترل تنها رژیم غذایی قبل خود را مصرف کردند و در هیچ تمرین ورزشی شرکت نکردند. در پایان هشت هفته تمرین، میزان بیان ژن PPARγو محتوای کبدی تری گلیسیرید اندازه گیری شد. یافته ها نشان داد میزان بیان ژن PPARγدر گروه NAFLD+HIIT در مقایسه با گروه NAFLD به طور معناداری افزایش یافت (P = 0.001). همچنین میزان تری گلیسیرید کبدی گروه NAFLD+HIIT کاهش معناداری داشت (P = 0.001). میانگین وزن رت ها در گروه NAFLD+HIIT نیز تغییر معنا داری نداشت (P = 0.054)، اما میانگین وزن گروه کنترل و NAFLD در طی این دوره افزایش معنا داری پیدا کرد (P = 0.001). به نظر می رسد تمرین های تناوبی شدید با افزایش بیان PPARγو تأثیر بر تنظیم بیان ژن های مؤثر در متابولیسم چربی، به طور مستقل از کاهش وزن باعث کاهش تری گلیسیرید کبدی و بهبود بیماری کبد چرب می شوند.
۸۷.

تأثیر شش هفته تمرین های هوازی تداومی و تناوبی بر شاخص آنتی اکسیدانی تام هیپوکمپ و تعادل رت های مدل پارکینسونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پارکینسون شاخص آنتی اکسیدانی تام تمرین های تداومی تمرین های تناوبی تعادل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳ تعداد دانلود : ۳۴۹
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین های تداومی و تناوبی هوازی بر شاخص آنتی اکسیدانی تام هیپوکمپ و تعادل رت های مبتلا به پارکینسون بود. در این پژوهش از 24 سر رت نر نژاد ویستار 12 هفته ای با میانگین وزن 250 تا 350 گرم استفاده شد. آزمودنی ها با استفاده از رزرپین به پارکینسون مبتلا شدند. سپس، تمرین های هوازی تداومی و تناوبی به مدت شش هفته و هر هفته پنج جلسه و با زمان 15 دقیقه و سرعت 10 متر در دقیقه در هفته اول اجرا شد که زمان تمرین در هفته آخر به 40 دقیقه و سرعت تمرین به 20 متر در دقیقه رسید. این تمرین در گروه تناوبی در هفته اول در دو مرحله، در هفته های دوم تا چهارم در چهار مرحله و در هفته های پنجم و ششم در شش مرحله اجرا شد و در پایان شش هفته، تعادل با استفاده از آزمون روتارود اندازه گیری شد و سپس، رت ها با استفاده از کتامین و زایلازین کشته شدند. پس از آن، بافت هیپوکمپ از سایر قسمت های مغز جدا شد و شاخص آنتی اکسیدانی تام (TAC) اندازه گیری شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه وتحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که شش هفته تمرین هوازی تداومی و تناوبی باعث بهبود شاخ ص آنتی اکسیدانی تام در هیپوکمپ (P ≤ 0.000) و تعادل (P ≤ 0.000) رت های مبتلا به پارکینسون می شود. همچنین، در مقایسه بین دو گروه تمرینی در متغیر شاخص آنتی اکسیدانی تام تفاوت معناداری مشاهده نشد (P ≤ 0.46)، اما در شاخص تعادل، تمرین تناوبی در مقایسه با تمرین تداومی تأثیر بیشتری را نشان داد (P ≤ 0.000)؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که از این نوع تمرین ها می توان برای بهبود سیستم آنتی اکسیدانی هیپوکمپ و تعادل بیماران مبتلا به پارکینسون استفاده کرد.
۸۸.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر بیان ژن های LXRa، PEPCK و G6PC2 در کبد موش های چاق پیش دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی رژیم غذایی پرچرب LXRa پیش دیابت کبد چرب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۴ تعداد دانلود : ۱۷۱
مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر بیان LXRa mRNA، PEPCK و G6PC2 در بافت کبد موش های چاق پیش دیابتی انجام شد. تعداد 18 سر موش نر C57BL/6 به دو گروه تقسیم شدند: 1- موش های تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب (موش های پیش دیابتی) (تعداد = 12) و 2- موش های تغذیه شده با رژیم غذایی استاندارد (موش های غیرچاق) (تعداد = 6). تأیید شرایط پیش دیابتی با تست تحمل گلوکز (GTT) انجام گرفت. سپس موش های پیش دیابتی به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: رژیم غذایی پرچرب-تمرین (HFD-Exe) و رژیم غذایی پرچرب-بی تحرک (HFD-Sed). موش های گروه تمرینی به مدت هشت هفته و پنج روز در هفته با سرعت متوسط 21 متر بر دقیقه و به مدت 45 دقیقه روی نوار گردان تمرین کردند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موش ها قربانی و خون از قلب موش ها گرفته شد. بافت کبد جدا شد و برای اندازه گیری سطح بیان LXRa و ABCA1 در دمای 70- درجه سانتی گراد نگهداری شد. نتایج نشان داد سطوحLXRa  و ABCA1 کبدی در موش های تمرین کرده به طور معناداری از موش های تمرین نکرده بیشتر بود. بیان نسبی ژن های کلیدی در گلوکونئوژنز ازجمله G6PC2 و PEPCK در کبد موش های تمرین کرده در مقایسه با موش های تمرین نکرده به طور معناداری کاهش پیدا کرد. همچنین تمرین هوازی موجب کاهش استئاتوز و آنزیم های کبدی در موش های پیش دیابتی شد. به دنبال تمرین بدنی، بیان ژن LXRa و ABCA1 در کبد موش ها افزایش پیدا کرد و موش ها را از چاقی القاشده توسط HFD محافظت می کند و خطر بیماری کبد چرب را کاهش می دهد.
۸۹.

اثر پیشگیرانه تمرین هوازی بر مسمومیت بافتی ناشی از دوکسوروبیسین: شواهد هیستولوژیک بافت ریه رت های پیر و جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سمیت ریوی دوکسوروبیسین تمرین هوازی رت های جوان و سالمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۲۵۹
ازیک سو، اثرات مسموم کننده دوکسوروبیسین بر بافت های مختلف و ازسوی دیگر، اثرات پیش درمان فعالیت ورزشی قبل از القای  DOX بر بافت های قلب و کبد رت های صحرایی جوان شناخته شده است، اما تأثیر پیش درمان فعالیت ورزشی بر رت های سالمند به ویژه در بافت ریه کاملاً مشخص نیست؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه تغییرات بافت ریه به دنبال مسمومیت با  DOX و اثر پیشگیرانه تمرین هوازی انجام شد. تعداد 48 سر موش صحرایی نر جوان (سه ماهه) و سالمند (32 ماهه) به سه زیر گروه کنترل (8/307 و 8/374)،  DOX (428/362 و 430) و تمرین +  DOX (142/370 و 383) تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت سه هفته با سرعت 15 تا 17 متر/دقیقه و زمان 25 تا 39 دقیقه و پنج جلسه در هفته روی نوار گردان دویدند. گروه های دریافت کننده  DOX، محلول DOX (20 میلی گرم بر کیلو گرم) را 24 ساعت پس از آخرین تمرین دریافت کردند. چهل وهشت ساعت بعد از تزریق  DOX، بافت برداری انجام شد و به روش توصیفی تجزیه و تحلیل شد. بررسی هیستولوژیک بافت ریه نشان دهنده التهاب، ادم بین سلولی، احتقان عروقی، افزایش ضخامت دیواره عروقی در گروه های القای DOX و با تخریب بیشتر در گروه های سالمند بود. اجرای پیش درمان تمرین هوازی در هر دو گروه به بهبود آسیب های ایجادشده با  DOX منجر شد. نتایج پژوهش نشان داد که القای   DOX باعث آسیب بیشتر به بافت ریه رت های سالمند در مقایسه با رت های جوان شد؛ زیرا مقاومت بافت ریه سالمند در برابر  DOX کمتر است و پیش درمان با تمرین هوازی باعث تخفیف اثر تخریبی DOX  بر بافت ریه می شود و این التیام در ریه سالمند مشهودتر است.
۹۰.

نانو ذرات نقره و تغییرات ساختاری بافت مغز رت های نر درپی پیش آماده سازی هوازی و بی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نانو ذرات نقره پیش آماده سازی هوازی پیش آماده سازی بی هوازی دژنراسیون نورونی التهاب نورونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۵۱
استفاده از نانو ذرات رو به افزایش است و می تواند موجب مسمومیت های عصبی و تغییرات بافت مغز شود. از طرفی پیش آماده سازی بدنی مقاومت سلول های عصبی را افزایش می دهد؛ بنابراین این پژوهش با هدف بررسی میزان تغییرات ساختاری بافت مغز در اثر تزریق نانو نقره درپی دو پروتکل تمرین انجام شد. تعداد 30 سر رت نر نژاد ویستار به شش گروه کنترل سالم، نانو نقره، پروتکل هوازی، پروتکل بی هوازی، نانو نقره + پروتکل هوازی، نانو نقره + پروتکل بی هوازی به صورت تصادفی ساده تقسیم شدند. تزریق درون صفاقی نانو نقره پس از اجرای 10 هفته پروتکل هوازی و بی هوازی به ازای 10 درصد وزن بدن هر رت در پنج نوبت بود و پس از 48 ساعت از آخرین تزریق رت ها بی هوش شدند و نمونه گیریانجام شد. سپس نمونه ها با رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین و توسط میکروسکوپ نوری عکس برداری و مطالعه شدند. نتایج نشان داد پیش آماده سازی به صورت معناداری بر وزن (0.045= p ) و میزان مسافت طی شده در آزمون استقامتی پیش رونده (0.000 = p ) اثرگذار بود. همچنین نانو نقره موجب التهاب (0.000 = p ) و دژنراسیون نورونی (0.000= p ) در رت های دریافت کننده نانو نقره شد، اما در گروه های تمرینی، التهاب (0.001 = p ) و دژنراسیون (0.001= p ) تقلیل یافته بود؛ اگرچه تفاوت معناداری میان دو نوع پروتکل در التهاب (0.928= p ) و دژنراسیوننورونی (0.875 = p ) وجود نداشت. به نظر می رسد پیش آماده سازی تمرینی می تواند در کاهش درجه تخریب بافت مغزی ناشی از مصرف نانو نقره مؤثر باشد.
۹۱.

توصیف و بررسی آمادگی جسمانی و مهارتی داوطلبان شرکت کننده در آزمون ورودی رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی بین سال های 1384 تا 1395(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آمادگی جسمانی آمادگی مهارتی رکورد جوانان آزمون عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۵ تعداد دانلود : ۳۶۵
هدف از انجام این پژوهش، توصیف روند تغییر ویژگی های آمادگی جسمانی و مهارتی داوطلبان دختر و پسر شرکت کننده در آزمون ورودی رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی بین سال های 1384 تا 1395 بود؛ براین اساس، اطلاعات مربوط به داده های موجود از آزمون های عملی برگزارشده بین سال های 1384 تا 1395 به جز سال های 1386 و 1388 که موجود نبودند، برای 58449 آزمودنی شامل 37917 آزمودنی دختر و 20532 آزمودنی پسر در شش خرده آزمون سنجیده شده در آزمون عملی (چهار آزمون برای سنجش آمادگی جسمانی و دو آزمون برای سنجش آمادگی مهارتی) بررسی شد. سپس، روند تغییرات متغیرهای موردبررسی در سال های مختلف و در هر دو جنس بررسی و تحلیل آماری شد؛ براین اساس، نتایج این مطالعه نشان داد که در تمامی مفاد مقایسه شدنی آزمون عملی، پسران عملکرد بهتری از دختران داشتند و روند تغییرات در ویژگی های متفاوت آمادگی جسمانی و حرکتی با سرعتی کم و به صورت تدریجی (آزمون کشش بارفیکس، پرتاب توپ طبی دختران، دریبل فوتبال و دریبل بسکتبال با روند کاهشی و زمان کل آزمون، پرتاب توپ طبی پسران و درازونشست بدون تغییر) درحال وقوع است. تحلیل بیشتر نتایج مشخص کرد که آمادگی جسمانی در بین پسران و آمادگی مهارتی در بین دختران درحال تغییرات بیشتری است؛ نمره های آمادگی مهارتی پسران در آزمون دریبل در مقایسه با دختران کاهش بیشتری داشته است و برعکس.
۹۲.

فراتحلیل اثربخشی گیاه دارویی زعفران بر نشانگران آنزیمی دفاع آنتی اکسیدانی در فعالیت ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زعفران گیاه دارویی مکمل یاری فعالیت ورزشی هوازی شاخص های آنزیمی دفاع آنتی اکسیدانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۳۳۵
هدف از انجام مطالعه حاضر، تجمیع نتایج متناقض چندین پژوهش انجام شده درباره اثربخشی گیاه دارویی زعفران بر نشانگران آنزیمی دفاع آنتی اکسیدانی در فعالیت ورزشی بود. این فراتحلیل شامل نتایج جمع آوری شده از مجموع چهار مطالعه دارای شرایط است که از بین 12 پژوهش انجام شده در این زمینه برگزیده شد. تمامی پژوهش ها مورد-شاهدی و انسانی بودند (تعداد = 70) و در آن ها اثربخشی مکمل یاری با زعفران پیش از انجام فعالیت ورزشی هوازی بر مقادیر آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز ارزیابی شده بود. با توجه به معنادارنبودن مقدار P (P = 0.155) در شاخص I2 ، از مدل اثرات ثابت استفاده شد. تجزیه وتحلیل آماری نتایج با استفاده ازنسخه دوم نرم افزارCMA انجام شد و اندازه اثر ازطریق اختلاف میانگین استانداردشده (SMD) محاسبه شد. درمجموع، 10 اندازه اثر در این مطالعات مشاهده شد که پنج اندازه اثر مثبت و پنج اندازه اثر منفی بودند. براساس نتایج، SMD آنزیم های آنتی اکسیدان در گروه مکمل (671/0) نسبت به گروه کنترل معنا دار بود (فاصله اطمینان = 005/1-337/0، P = 0.01). SMD آنزیم های آنتی اکسیدان در گروه مکمل + تمرین (77/0) نیز نسبت به گروه کنترل م عنادار بود (فاصله اطمینان = 105/1-436/0، P = 0.01). در برآورد دفاع آنتی اکسیدانی ازطریق آنزیم کاتالاز، SMD گروه مکمل (604/0) نسبت به گروه کنترل معنادار بود (فاصله اطمینان = 161/1-048/0، P = 0.05)؛ درحالی که SMD گروه مکمل + تمرین (243/0) نسبت به گروه کنترل معنا دار نبود(فاصله اطمینان = 789/0-302/0-). در برآورد دفاع آنتی اکسیدانی ازطریق آنزیم سوپراکسید دیسموتاز، SMD گروه مکمل (464/1) نسبت به گروه کنترل معنادار بود (فاصله اطمینان =082/2-846/0-،P = 0.01) و SMD گروه مکمل + تمرین (306/1) نسبت به گروه کنترل معنادار بود (فاصله اطمینان = 908/1-705/0،P = 0.01). براساس جمع بندی نتایج مطالعات می توان نتیجه گیری کرد که مکمل یاری با زعفران موجب افزایش آنزیم های دفاع آنتی اکسیدانی در فعالیت ورزشی می شود. بیشترین میزان اثربخشی زعفران در مقدار آنزیم سوپراکسید دیسموتاز مشاهده شد، اما این اثربخشی بر مقدار کاتالاز در فعالیت ورزشی تأیید قرار نشد.
۹۳.

تأثیر شش هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط بر سطوح CAP1 بافت چربی احشایی موش های صحرایی نر ویستار دارای نوروپاتی دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوروپاتی دیابت CAP1 تمرین استقامتی بافت چربی احشایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۴ تعداد دانلود : ۲۵۳
پروتئین CAP1 یکی از عوامل ساختاری و عملکردی مهم بافت چربی در فرایندهای گوناگون ازجمله اختلال های بافت چربی در حالت نوروپاتی دیابت (DN) است و ممکن است تغییرات بافت چربی در اثر تمرین های ورزشی را واسطه گری کند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت استقامتی بر سطوح CAP1 بافت چربی احشایی موش های صحرایی نر دارای نوروپاتی دیابت بود. در این پژوهش، 30 موش صحرایی نر ویستار )10 ± 260 گرم( به روش تصادفی ساده به سه گروه کنترل (C)، نوروپاتی دیابت (DNC) و نوروپاتی دیابتی تمرین (DNT) تقسیم شدند. نوروپاتی دیابت با استفاده از استروپتوزوسین القا و با استفاده از آزمون های رفتاری درد ارزیابی شد. همچنین، پروتکل تمرین ورزشی شامل شش هفته/پنج جلسه در هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط بود. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، آزمودنی ها بی هوش شدند و بافت چربی احشایی استخراج شد و سطوح CAP1 با روش ایمونوهیستوشیمیایی اندازه گیری شد. برای مقایسه گروه ها در متغیرهای مطالعه شده نیز از تحلیل واریانسیک سویه استفاده شد. افزایش معنا دار سطوح این پروتئین در بافت چربی موش های دچار نوروپاتی دیابت مشاهده شد ( 0.0001=P )؛ بااین حال، تمرین استقامتی به تغییر این سطوح افزایش یافته در حالت DN قادر نبود؛ به طوری که تفات معنا داری بین گروه های DNT و DNC مشاهده نشد (0.246P =). به طورکلی، به نظر می رسد سطوح افزایش یافته CAP1 ممکن است پاسخ جبرانی برای افزایش برداشت گلوکز، گرمازایی و آدیپوژنز باشد. همچنین، تأثیرنگذاشتن تمرین های استقامتی بر سطوح CAP1 ممکن است به دلیل هایپرگلایسمی پایدار در گروه DNT باشد؛ بااین حال، تأیید این فرضیه ها نیازمند انجام بررسی های بیشتر است.
۹۴.

تأثیر یک دوره تمرینات هوازی بر سطوح سرمی اسپکسین و شاخص های تری گلیسیرید-گلوکز، McAuley، محصول تجمع لیپیدی و چربی احشایی در دختران چاق/دارای اضافه وزن نابالغ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسپکسین پیاده روی چاقی کودکان مقاومت به انسولین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴ تعداد دانلود : ۲۸۰
چاقی و اختلالات متابولیک ناشی از آن به ویژه مقاومت به انسولین (IR) در کودکان روند روبه رشدی دارد؛ بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تمرینات هوازی بر سطوح اسپکسین و شاخص های محصول تجمع لیپیدی (LAP)، چربی احشایی (VAI)، تری گلیسیرید-گلوکز (TyG) و McAuley در دختران چاق/دارای اضافه وزن نابالغ انجام شد. 32 دختر چاق/دارای اضافه وزن (میانگین سنی 75/0 ± 62/9 سال، وزن 26/9 ± 71/49 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 92/2 ± 40/25 کیلوگرم بر مترمربع، مرحله تانر 3-2) داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند و در گروه های پیاده روی تناوبی (12 نفر)، پیاده روی تداومی (11 نفر) و کنترل (نُه نفر) قرار گرفتند. تمرینات به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته (30 دقیقه پیاده روی با شدت 75-60 و 85-70 درصد ضربان قلب بیشینه به ترتیب در گروه تداومی و تناوبی) انجام شد. غلظت اسپکسین به روش الایزا اندازه گیری شد و شاخص های چاقی احشایی و IR طبق معادله های مرتبط محاسبه شدند. برای تجزیه-و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس عاملی با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر تعاملی زمان × گروه برای متغیر اسپکسین معنادار نبود (P = 0.836). اثر تعاملی زمان × گروه برای م تغیرهای LAP (P = 0.007)، VAI (P = 0.045)، McAuley (= 0.026 P) و TyG (0.001 = P) معنا دار بود. در گروه کنترل، LAP، VAI و TyG افزایش معنا دار (به ترتیب 0.037 = P، 0.046 = P و 0.005 = P) و McAuley کاهش معنادار (0.030 P =) داشتند. در گروه پیاده روی تداومی، LAP کاهش معنا دار (0.002 = P)، VAI تمایل به کاهش (0.057 P =)، TyG کاهش معنا دار (0.002 = P) و McAuley تمایل به افزایش (= 0.071 P) مشاهده شد. در گروه پیاده روی تناوبی، LAP، VAI، TyG و McAuley تغییر معنا داری نیافتند (به ترتیب P = 0.129 ، = 0.660 P، = 0.390 P، 0.357 = P). یافته های پژوهش حاضر نشان داد که هشت هفته پیاده روی تداومی مستقل از تغییرات سطوح سرمی اسپکسین توانست روند افزایش شاخص های چاقی احشایی و IR مشاهده شده در گروه کنترل را معکوس کند و موجب بهبودی این شاخص ها شود.
۹۵.

فعالیت ورزشی، سیستم ایمنی و کروناویروس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیماری کووید-19 ورزش در خانه عفونت مجاری فوقانی تنفسی عفونت ویروسی فعالیت هوازی لکوسیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۹ تعداد دانلود : ۳۱۰
سندروم حاد تنفسی جدید یعنی کروناویروس-دو (SARS-CoV2)، ایجادکننده بیماری کووید 19 (COVID-19) به عنوان یک بیماری همه گیر تهدیدکننده جوامع بشری از جنبه های متفاوت است. به نظر می رسد درحال حاضر، راهبرد اصلی مدیریت کروناویروس پیشگیری از ابتلا به آن است. فعالیت های ورزشی با شدت متوسط علاوه بر ارتقای آمادگی جسمانی، باعث تقویت پاسخ های سیستم ایمنی سلولی و هومورال به ویژه در افراد با ضعف سیستم ایمنی درمعرض خطر عوارض کروناویروس مانند افراد مسن، افراد چاق و دارای بیماری های مزمن می شوند؛ بنابراین، انجام دادن فعالیت های ورزشی به صورت منظم در طول عمر می تواند راهبردی مؤثر برای پیشگیری از بیماری ویروسی مانند کووید-19 باشد. ازطرفی، قرنطینه خانگی و استفاده نکردن از اماکن ورزشی عمومی باعث کاهش میزان آمادگی جسمانی، اختلال در ریتم شبانه روزی، اختلال در خواب، افسردگی، افزایش رفتارهای بی تحرکانه و برهم خوردن تعادل انرژی دریافتی و مصرفی می شوند که تمامی این موارد با ضعف سیستم ایمنی و خطر عوارض شدیدتر حاصل از بیماری کووید 19 همراه اند. فعالیت بدنی با شدت متوسط در خانه در زمان شیوع این بیماری می تواند راهبردی مؤثر در مقابله با این عوارض باشد. همچنین، فعالیت بدنی با شدت متوسط به صورت مستقیم از طریق تقویت سیستم ایمنی، ارتقای دفاع آنتی اکسیدانتی و تقویت پاسخ های ضدالتهابی و نیز به صورت غیرمستقیم از طریق کاهش اضطراب، بهبود خلق وخو، تعدیل نیم رخ چربی و حساسیت انسولینی، در ارتقای سیستم ایمنی و مقابله با عوارض کروناویروس مؤثر است.
۹۶.

بررسی خستگی پذیری مرتبط با تولید نیرو در گروه های سنی مختلف دختران ژیمناست و تمرین نکرده برمبنای مراحل رشدی تانر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الکترومایوگرافی کودک نابالغ زاویه مطلوب تولید نیرو میانگین توان فرکانس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۳ تعداد دانلود : ۱۵۹
این مطالعه مقطعی با هدف بررسی خستگی پذیری مرتبط با تولید نیرو در دختران ژیمناست و تمرین نکرده برمبنای مراحل تانر انجام شد. بدین منظور، 60 نفر از دختران ژیمناست و تمرین نکرده با توجه به مقیاس بالیدگی تانر به سه زیگروه کودک، نوجوان و بزرگسال تقسیم شدند. آزمودنی ها در سه جلسه جداگانه به ترتیب برای آشناسازی و اندازه گیری های اولیه، آزمون بیشینه و آزمون خستگی به آزمایشگاه مراجعه کردند. در آزمون بیشینه برای تعیین زاویه مطلوب تولید نیرو، هر آزمودنی سه انقباض ایزومتریک بیشینه بازکننده های زانو را در پنج زاویه متفاوت اجرا کرد. آزمون خستگی شامل تکرار انقباض های بیشینه پنج ثانیه ای با پنج ثانیه استراحت تا رسیدن به 60 درصد گشتاور اولیه بود. فعالیت الکتریکی عضله راست رانی با استفاده از دستگاه الکترومایوگرافی به منظور اندازه گیری میانگین توان فرکانس(MPF) ثبت شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه استفاده شد. تعداد تکرار انقباض ها تا رسیدن به خستگی در کودکان تفاوت معنا داری با نوجوانان و جوانان داشت (P < 0.05)، که این تفاوت (کودکان با نوجوانان و جوانان) در گروه ژیمناست معنا دار نبود (0.05 < p )؛ بااین حال، نرمال سازی میزان افت گشتاور براساس نیروی تولیدی اولیه (اوج گشتاور)، الگوی مشابهی را در کودکان و جوانان نشان داد که می تواند گویای اهمیت بیشتر اوج گشتاور، نسبت سایر سازوکارهای مطرح شده، در توضیح خستگی پذیری بین کودکان و جوانان باشد. به نظر می رسد تمرینات ژیمناستیک در سنین کودکی می تواند الگوی مقاومت به خستگی را به الگوی جوانان نزدیک کند.
۹۷.

اثر هشت هفته تمرین مقاومتی و تزریق آیریزین بر میزان BDNF و حافظه فضایی موش های سوری نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی آیریزین فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز حافظه فضایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۲۲۳
این پژوهش با هدف تعیین اثر هشت هفته تمرین مقاومتی و تزریق آیریزین بر میزان فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز و حافظه فضایی موش های سوری نر انجام شد. بدین منظور، 19 سر موش نر (میانگین وزن برابر با 18 گرم و سن پنج هفتگی) به طور تصادفی به گروه ها ی کنترل، شم تزریق، تمرین مقاومتی و گروه تزریق آیریزین تقسیم شدند. گروه تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته و هفته ای سه جلسه روی نردبان مخصوص به ارتفاع 2/1 متر با وزنه ای معادل 50 درصد وزن بدن تمرینات خود را شروع کردند. وزنه به تدریج افزایش یافت و به حدود 200 درصد وزن آن ها در هفته پایانی رسید. تزریق آیریزین نیز سه جلسه در هفته انجام شد. برای اندازه گیری آیریزین و فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز پلاسما از روش الایزا و برای ارزیابی حافظه فضایی از ماز بارنز استفاده شد. یافته ها همبستگی مثبت و معناداری را بین آیریزین و فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز نشان داد (r = 0.66،0.01 P =). همچنین، میزان آیریزین پلاسمای خون در گروه های تمرین و تزریق آیریزین نسبت به گروه کنترل افزایش معنا دار داشت (F = 14.25،P = 0.001 ) و این میزان در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه تزریق آیریزین بیشتر بود، اما میزان حافظه فضایی (F = 0.546، P = 0.658) و فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز پلاسما (F = 0.584،0.635P =) در هیچ یک از گروه ها تفاوت معنا داری را نشان ندادند. از این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که هشت هفته تمرین مقاومتی و تزریق آیریزین بر میزان فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز خون و حافظه فضایی اثر معنادار ندارد، اما میزان آیریزین خون را به صورت معنا داری افزایش می دهد.
۹۸.

اثر هشت هفته تمرین مقاومتی شدید و متوسط بر بیان miR-1 و miR-206 عضلانی و IGF-1 سرمی در موش های صحرایی نر سالمند نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: miR-1 miR-206 IGF-1 سارکوپنیا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۲۷۴
یکیازپیامدهایمهم وشایعدرافرادسالمند،آتروفیعضلانی وابستهبهسنیاهمانسارکوپنیاست.سارکوپنیاباکاهش چشمگیردرقدرتوتودهعضلانیهمراه است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی شدید و متوسط بر بیان miR-1، miR-206 بافت عضله و IGF-1 سرم موش های صحرایی نر سالمند نژاد ویستار بود. 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (23 ماه) به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و یک گروه کنترل شامل گروه تمرین مقاومتی با شدت متوسط (تعداد = نُه)، تمرین مقاومتی با شدت زیاد (تعداد = هشت) و گروه کنترل (تعداد = هشت) قرار گرفتند. تمرین مقاومتی شامل هشت هفته تمرین مقاومتی نردبان با شدت زیاد (80 درصد از MVCC) و شدت متوسط (60 درصد از MVCC) و پنج روز در هفته بود. بعد از دوره تمرین، بیانmiR-1 و miR-206 به روش RT–PCR در عضلات نعلی و خم کننده دراز شست پا و IGF-1 در سرم اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آزمون آنوای یک طرفه با سطح معنا داری (P < 0.05) انجام شد. نتایج نشان داد که بیان miR-1 و miR-206 در دو گروه مقاومتی شدید و مقاومتی متوسط نسبت به گروه کنترل پایین تر و غلظت IGF-1 در دو گروه مقاومتی شدید و مقاومتی متوسط نسبت به گروه کنترل به طور معنا داری بیشتر بود (P < 0.05). تمرین مقاومتی شدید در عضله خم کننده دراز شست پا در هر دو متغیر miR-1 و miR-206 تأثیر بیشتری داشت و در متغیر IGF-1 نیز تأثیر مداخله قدرتی شدید بیشتر از مداخله دیگر بود. به نظر می رسدتمرین مقاومتیبا شدت های متوسط و زیاد می تواند باعث تغییر در سطوح استراحتی برخی میکروRNAهای مرتبط با آتروفی عضلانی (miR-1 و miR-206) و سطوح سرمی پروتئین هدف آن ها (IGF-1) و احتمالاً جلوگیری از سارکوپنیا در افراد سالمند شود.
۹۹.

اثر دو شیوه تمرینی منتخب بر آنزیم های کبدی و پروفایل لیپیدی نوجوانان چاق مبتلا به کبد چرب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین ورزشی کبد چرب نیمرخ لیپیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۲۹۳
خطر بیماری کبد چرب غیرالکلی با شاخص توده بدن مرتبط است و کودکان دارای چاقی درمعرض خطرهای بیشتر این عارضه قرار دارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تغییرات در برخی آنزیم های کبدی و نیمرخ لیپیدی نوجوانان مبتلا به کبد چرب پس از یک دوره مداخلات ورزشی انجام شد. در این مطالعه، 20 نوجوان پسر (11 تا 14 سال) با شاخص توده بدن بالای صدک نود و پنجم نمودار رشد سنی که بیماری کبد چرب آن ها شناسایی شده بود، در گروه های تمرین تناوبی شدید (تعداد = 10 نفر؛ شاخص توده بدن= 83/1 ± 51/26 کیلوگرم بر متر مربع) و مدرسه محور (تعداد =  10 نفر؛ شاخص توده بدن= 83/2 ± 69/26 کیلوگرم بر متر مربع) به شکل تصادفی قرار گرفتند. سونوگرافی کبد و متغیرهای اوج اکسیژن مصرفی، نیمرخ لیپیدی، مقاومت انسولینی وسطوح آنزیم هایALT و AST آزمودنی ها قبل و بعد از هشت هفته تمرین مدرسه محور رایج در مدارس (60-50 دقیقه) و تناوبی شدید (40-36 دقیقه دویدن با100 تا 110 درصد حداکثر سرعت هوازی)اندازه گیری شدند. تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که مداخلات ورزشی افزایش چشمگیری در اوج کسیژن مصرفی گروه های تمرینی (0.001=P ) داشت. همچنین کاهش معناداری درمقاومت انسولینی (0.01=P )،تری گلیسرید، ALT و AST در هردو گروه تمرینی مشاهده شد ( 0.01=P).سطوح لیپوپروتئین پرچگال فقط درگروه تمرینی مدرسه محور افزایش معناداری داشت (0.048=P)، اما بین سطوح لیپوپروتئین کم چگال گروه های مختلف تفاوت معناداری مشاهده نشد( 0.250= P)؛ بنابراین، نتیجه گیری می شود که هردو شیوه تمرین های تناوبی شدید و مدرسه محورمنتخب اثرهای تقریباً برابری بر بهبود اغلب متغیرهای متابولیکی مرتبط با سلامت در نوجوانان مبتلا به کبد چرب دارند.
۱۰۰.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی تناوبی بر مقادیر سرمی GLP-1، NRG-1 و IL-33 در زنان با دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت تمرین هوازی تناوبی تمرین مقاومتی مقاومت به انسولین NRG-1 GLP-1 IL-33

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۳ تعداد دانلود : ۱۸۹
با توجه به اهمیت تنظیم تعادل گلایسمیک در پیشگیری از عوارض قلبی-عروقی دیابت، کنترل گلوکز خون و مقاومت به انسولین بسیار اهمیت دارد. ازجمله عوامل محافظتی در مقابل آسیب های ناشی از گلوکز خون بالا، پپتید شبه گلوکاگون-یک (GLP-1)، نوروگلین-یک (NRG-1) و اینترلوکین-33 (IL-33) است که تحت تأثیر تمرینات ورزشی نیز قرار می گیرند؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی تناوبی بر مقادیر عوامل حفاظتی GLP-1، NRG-1 و IL-33 در زنان با دیابت انجام شد. 30 زن با دیابت (09/5 ± 9/51 سال) به طور تصادفی در سه گروه (10 نفری)، تمرین مقاومتی، تمرین هوازی تناوبی و کنترل داوطلب انجام پژوهش شدند. تمرین هوازی تناوبی با شدت 75-60 درصد MHR و تمرین مقاومتی با شدت 75-30 درصد 1RM به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. مقادیر GLP-1، NRG-1 و IL-33 با استفاده از روش ELISA اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری ANCOVA استفاده شد (0.05 > P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل (0.007P =) باعث افزایش معنا داری GLP-1 شد.تمرین هوازی(0.037P =) و مقاومتی (0.001P =) نسبت به گروه کنترل و تمرین مقاومتی نسبت به تمرین هوازی (0.008P =) باعث افزایش معنا داری IL-33 شد؛ درحالی که تغییرات NRG-1 در دو گروه تمرینی معنا دار نبود. به نظر می رسد تمرین مقاومتی با تنظیم مثبت GLP-1 و IL-33 تأثیر بهتری بر کنترل گلایسمیک، گلوکز خون و درنهایت، بهبود شرایط قلبی-عروقی در زنان با دیابت نوع دو داشته باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان