فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۳٬۷۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
171 - 192
حوزه های تخصصی:
بر اساس آیه 68 سوره زمر، قیامت کبری که واقعه پیش از ورود انسان ها به عالم آخرت و برقراری بهشت و جهنم است، با صعق موجودات اتفاق می افتد. در همین آیه برخی از صعق استثنا شده اند. در معنای صعق حاصل در روز قیامت و استثناشدگان آن، میان مفسران اقوال مختلفی به چشم می خورد. عرفا معنای صعق در این آیه و آیات مشابه را «فنا»ی موجودات دانسته و اشاره کرده اند کسانی که قبلاً به مقام فنا رسیده اند، مستثنای آیه اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی مستثنای آیه و با روش توصیفی و تحلیلی در ابتدا به تبیین وحدت معنایی «حالت صعق» - در معنای عرفانی آن- در آیات مختلف پرداخته و علاوه بر آن روشن می سازد که حالت صعق در روز قیامت کبری، در تمام مخلوقات به معنای فناست. سپس در بررسی مستثنای آیه به این نتیجه رسیده است که مخلوقاتی که در عرفان با نام «ارواح مهیمه» شناخته می شوند، مستثنای آیه بوده و انسان هایی که در دنیا به مقام فنا دست یافته اند، مستثنای آیه نیستند.
مصادیق آیات قرآنی در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
155 - 178
حوزه های تخصصی:
عرفا و صوفیّه برای بیان مفاهیم و اصطلاحات عرفان نظری و عرفان عملی همواره از آیات قرآن کریم بهره جسته اند؛ آنان برای بیان کشف و شهود و تجربیات عارفانه خود نیز هیچ زبانی را کارآمدتر و رساتر از زبان قرآن نمی دانستند. از این رو، می توان به آسانی و به وفور معنا، تفسیر، تأویل و مصداق بسیاری از آیات قرآن را در متون عرفان و تصوّف یافت. تمرکز اصلی این جستار بر مصادیق آیات قرآن در این متون است. متون عرفانی منتخب این جستار به زبان فارسی است. در ابتدای مقاله به ارائه تعریف مصداق در علم معنی شناسی پرداخته شده تا تفاوت آن با معنیِ "مفهوم" و "معنا" به دست آید و سپس تعاریف مصداق و تفاوت آن با تأویل در علوم قرآنی کاویده و در پایان نمونه هایی از مصادیق آیات قرآن در این متون ذکرگردیده است. "ملوک" و "قریه" در آیه 34 سوره نمل، "کرامت" در آیه 70 سوره اسراء ، "امانت" در آیه 72 سوره احزاب و واژگان "صراط مستقیم" ، "تقوی" و "هوی" از جمله مواردی است که در این جستار در بیست متن عرفانی فارسی، مصداق یابی شده است.
مفاهیم نمادین نور در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
39 - 56
حوزه های تخصصی:
بشر از همان اوان حیات خود بر زمین، با پدیده های رازآمیز بسیاری روبه رو بوده است و یکی از رازآمیزترین این پدیده ها برای او، نور بوده است. نور، نوع زندگی و معماری فضای زیست آدمی را تحت تأثیر قرارداده و افزون بر جنبه مادی و فیزیکی حیات بشر، به تدریج بر جنبه ذهنی و معرفتی وی نیز پرتو افکنده است. در ساحت معرفتی و فلسفی، نور، چشم انداز بحث هایی ظریف را فراروی آدمی گشوده است. در کنار همه این ویژگی ها، نور به عنوان تجلّی زیبایی، در خدمت بیان هنری درآمده و گونه های هنر را از امکانات مادی و بیانی وسیعی بهره مند کرده است. در این مقاله با استفاده از نظریه نماد، کارکردهای نمادین نور و خوشه های تصویری مرتبط با آن یعنی خورشید، آفتاب، شمع، چراغ و ... در دیوان حافظ تبیین می شود. و نیز سعی کردهایم به بررسی لایه ها و وجوه گوناگون نور از قبیل نور نماد حق تعالی، انسان کامل، جهانِ غیب به منزله نور، حضور نور در مکان، خوراک و شراب و تبیین مقوله فنا و بقا در دیوان حافظ با استفاده از پدیده نور بپردازیم تا دریچه ای دیگر برای شناخت کامل تر دیوان این شاعر برجسته گشوده شود.
روانشناسیِ عرفانیِ دین براساس نظریّات یونگ در دفتر ششم مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
137 - 160
حوزه های تخصصی:
تجربه عرفانی از دین، یعنی مواجهه با امر مقدّس و درک حضور وجود او، که به صورت فردی و یا جمعی، در درون افراد بروز و ظهور می یابد، در روانشناسی، این تجربه عرفانی ، نوعی گرایش درونی و فطری به شمارمی رود. یونگ بر این نکته تأکیدمی ورزد که تجربه عرفانی از دین، نوعی تجربه مینوی و مقدّسی است که در ضمیر خودآگاه و عمدتاً ناخودآگاه جمعیِ بشر، نهادینه شده است. کارل گوستاو یونگ (1961- 1875 م) روانشناسی سوئیسی و پایه گذار روانشناسی تحلیلی، با طرح نظریه کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی، سعی کرد پنجره ای نوین به سوی عرفان بگشاید؛ زیرا، بر تجربیّات طبیعی و خودانگیخته تمرکز دارد، به ویژه در رؤیاها و تخیّلاتی که به نظرمی رسد با عرفان اسلامی، تقویت می شوند. مولانا نیز، ایمان و تجربه عرفانی از دین را، از جنس عشق می داند که به طور فطری و غریزی، در سرشت انسان به ودیعت نهاده شده است و کشش و جذب روحی به سوی مبدأ و اصل که در عرفان اسلامی، مطرح می شود، ناشی از همین تفکّر است؛ او عشق را، محرّک روح انسانی در سبب جذب روح به نوای الهی و عرفانی، در مسیر رسیدن به تجارب عالی ایمانی می بیند. این مقاله، برپایه مطالعه موردی آرای کارل گوستاو یونگ درباره تجربه عرفانی از دین و اندیشه های مولانا در دفتر ششم مثنوی به این پرسش پرداخته است که دو رویکرد متفاوت روانشناختی و عرفان نسبت به دین، در چه وجوهی از یکدیگر متمایزمی شوند و در چه وجوهی به یکدیگر نزدیک هستند. برای پاسخ به این پرسش، مقاله با اشاره به روانشناسی عرفانیِ دین از دیدگاه یونگ و مولانا، نتیجه گرفته است که فطری بودن دین و عرفان، یکی از نکات مشترک اندیشه مولانا و روان شناسی یونگ، در تجربه امر مقدّس است.
بررسی انتقادی نقدهای واردشده به حکایت «خدو انداختن خصم بر روی (علی)» و تفسیر «حدیث غدیر» در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
263 - 286
حوزه های تخصصی:
مولوی با اینکه سنی مذهب است، در ابیات و حکایت های متعددی به ستایش اهل بیت عصمت و خصوصاً حضرت علی(ع) پرداخته و جنبه هایی از عشق و محبت به این خاندان والا را در اشعارش منعکس کرده است. اعتقاد و ارادت مولوی به حضرت علی(ع) مانند بسیاری دیگر از عقاید و دیدگاه های وی از سوی منتقدان مثنوی و عرفان با نقد و انکار همراه شده است. منتقدان ، ابیات و حکایت هایی از مثنوی را که نشانگر محبت خالصانه مولوی به حضرت علی(ع) است، با خوانش مغرضانه و به میان آوردن مواضع درون دینی و معیارهای مذهبی خود، تفسیر و نقد کرده اند. در نوشتار حاضر با رویکردی تحلیلی انتقادی و با استفاده از شیوه های علمی تحلیل متن و استناد، نقدهای واردشده به این ابیات مولوی بررسی شده است. هدف از این ارزیابی، معرفی منتقدان مثنوی در عصر حاضر و بررسی انتقادی نقدهای آنان بر حکایت ها و ابیات مرتبط مثنوی با حضرت علی(ع) است تا از این رهگذر، شناختی روشن و حقیقی تر از اعتقاد و اندیشه مولوی حاصل شود. بر اساس بررسی های انجام گرفته، چنین برداشت می شود که مولوی در نقل حکایت «خدو انداختن خصم بر روی علی(ع)» از اتهام تصرف و تاریخ سازی مبراست؛ درواقع مولوی این حکایت را مطابق روایت کتاب های معارف و کیمیای سعادت سروده و برخلاف نقد و نظر منتقدان، انگیزه وی از سرودن این حکایت، تعلیم اندیشه های عرفانی است و نه تاریخ سازی و غرض ورزی با شیعه؛ همچنین در نقدِ نقدهای وارد بر تفسیر مولوی از حدیث غدیر با استناد و استشهاد به قراین مختلف ثابت می شود که مولوی حدیث ولایت را تقریباً موافق با اعتقاد شیعیان تفسیر کرده است.
بررسی و تحلیل واژه های طلب و طرب در غزلیات مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
341 - 360
حوزه های تخصصی:
هر قشر وگروهی برای بیان ویژگی های مسلک و روش خود از زبان خاّص خویش استفاده می کند. عرفا و متصّوفه نیز از این قضیه مستثنی نیستند؛ به همین دلیل آنان از آغاز نیمه دوّم قرن دوّم طریق تصوّف اسلامی و به دنبال آن، اصطلاحات زیادی به وجودآورده و به شرح وتوضیح آن ها پرداخته اند. بنا به اعتقاد اکثر عرفا اوّلین منزل در سلوک طریقت، طلب و شوق انسان برای بازگشت به وطن خویش است. مولانا معتقد است که شرط طلب این است که طالب را لرزه عشق باشد، در غیر این صورت باید پیر را خدمت کند تا به برکت وجود او و با ارشاد او حال طلب در او به وجودآید. مولانا مدّتی در طلب بود و پس از آنکه به مطلوب رسید، طرب را آغازکرد و برنامه او برای زندگی همگان همین بود که یا باید در طلب کوشید و یا در طرب. به حق، عمر او بعد از آشنایی با شمس و تحوّل روحی اش در طلب گذشت. نگرش مولانا به طرب و شادی نگرش مثبت است. او که فرا مکان و فرا زمان می اندیشد و هیچ گاه غم را در دل خود جای نمی دهد و همیشه از عشق و سماع و رقص داد می زند و همگان را دعوت به شادی می نماید، آن هم شادی پایدارکه عاشق شدن است و دیدار معشوق. دراین پژوهش می خواهیم یکی به بررسی چگونگی وچرایی روی آوردن مولانا به «طلب» و«طرب و شادمانی» بپردازیم .
بررسی مبانی فلسفی و عرفانی نظریّه عشق و نقش آن در هستی، در آثار منظوم عرفانی عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
21 - 40
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی عرفانی، وجود را واجد دو رویه ظاهری و باطنی می داند، که پوسته ظاهری و محسوس آن، هویّتی خیالی به شمارمی آید، که باید از آن عبورکرد و به باطن و گوهر آن دست یافت. در نظر عطار عشق گوهر وجود است، که در تمامی ذرّات و ارکان هستی ساری و جاری است. فقر ذاتی و نیاز دردمندانه انگیزه، توانایی ها و امکانات لازم را برای حرکت موجودات به سوی کمال فراهم می کند. فلاسفه، غریزه حبّ ذات را عامل کمال گرایی موجودات می دانند، امّا عرفان، که بر مبنای نفی خودی استوار است عشق و درد را عامل آن و حیرت، سرگشتگی و فنای در محبوب را غایت آن به شمارمی آورد. فلاسفه از این نحوه نگرش به هستی و رویدادهای آن تعبیر به اندیشه نظام احسن نموده اند. بر این مبنا خداوند، در ایصال هر ممکنی به غایت وجودیِ خود، به بهترین و کامل ترین شیوه رفتار نموده است. مطالب فوق، از منظر فلسفی و عرفانی اهمیّت شایانی برای پژوهش و واکاوی دارد. در این پژوهش با روش کتابخانه ای و تحلیلی – توصیفی، از دریچه فلسفه عرفان، موضوع بررسی و نتیجه شد، هرچه موجودی، از عشق و نورانیّت بیشتری برخوردار باشد، به وجود حقیقی و جهان یگانگی نزدیک تر و هرچه از عالم عشق دورتر باشد، به دنیای کثرات و تعارضات نزدیک تر و از وجود و نورانیت کمتری برخوردار است.
تجربه مشترک انحلال فردیت در عرفان اسلامی و عرفان هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
301 - 322
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تجربیات مشترکی است که دو مکتب عرفانی اسلامی و هندی در باب انحلال فردیت دارند. انحلال فردیت به معنای گذشتن از خود تن و یکی شدن با خالق است که در عرفان اسلامی با نام فنا فی الذات شناخته می شود. در این پژوهش به روش تحلیلی، با بررسی متون عرفان هندی و عرفان اسلامی به دنبال یافتن مشترکات و مفاهیم کلی که تحت این مشترکات توسعه داده شده اند، بودیم. نتیجه این که در متون اوپانیشاد و عرفان اسلامی؛ انسان علت غایی آفرینش دانسته شده و در هر دو مکتب عرفانی انسان م ظهر و آی نه صفات الهی است. در عرفان هندی، روح انسان تحت تأثیر کرمه بر جیوه؛ در چرخه سمساره؛ از جسمی به جسمی بالاتر یا حضیض تر حلول می کند. و تنها راه نجات از این چرخه و انحلال در برهمن؛ همانا دانش، عمل یا عشق می باشد. در عرفان اسلامی اما تناسخ وجودندارد و موضوعیت انحلال فردیت و فنای در ذات با رها شدن از قیود مادّی و یافتن صدق و صفای باطنی؛ ممکن است. انحلال فردیت به عنوان تجربه مشترک بین دو اندیشه عرفان اسلامی و عرفان هندی را از نظر مفاهیم کلی شبیه به همدیگر است اما از نظر جزئیات و توسعه مفاهیم با یکدیگر تفاوت دارند. هرچند در هر دو مکتب عرفانی؛ عشق نجات بخش روح انسان معرفی شده است.
مقایسه تطبیقی فطرت و سلوک عرفانی در آراء تحلیلی امام خمینی(ره) و آیت الله شاه آبادی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
220 - 240
حوزه های تخصصی:
فطرت و عرفان از مباحثی است که دارای سازه های گوناگونی هستند و می توان آن را با صورت بندی های متفاوت مورد مداقه قرارداد. در این پژوهش می کوشیم آراء تحلیلی فطرت و سلوک عرفانی را در منظومه های فکری و معرفتی امام خمینی (ره) و آیت الله شاه آبادی (ره) مورد واکاوی قرار دهیم. به منظور شناسایی منظومه فکری و معرفتی آنان بایستی ابتدا، مبانی عرفانی هستی شناسانه و انسان شناسانه فطرت را شناسایی کرده و سپس، شاخصه های فطرت و سیر و سلوک عرفانی، ابعاد فطرت، رابطه معرفت فکری با معرفت شهودی (سلوک عرفانی) و فطرت و عشق از منظر امام خمینی (ره) و آیت الله شاه آبادی (ره) را مورد تحلیل قراردادیم و در نهایت مبانی فکری معرفتی آن ها مقایسه شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که آیت الله شاه آبادی (ره)، نقطه عطفی در سیر تطورات تاریخی نظریه فطرت است. نوآوری شگرف ایشان در ارتباط با فطرت نشان از برجستگی کار ایشان است زیرا نظریه فطرت را به مباحث نفس شناسی و حکمت عملی پیوند زد و برای تجرد نفس و ارائه راهکار عملی برای سیر و سلوک، به مقتضیات فطرت تمسک کرده است. امام خمینی (ره) درخصوص فطرت و سلوک عرفانی نظریه نظام مند را صورت بندی کرد. ایشان فطرت را با مقام ولایت مطلقه پیوند زده است. روش پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی است.
بررسی عرفان اجتماعی در اندیشه های هنری شفیعی کدکنی و جورج لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
279 - 296
حوزه های تخصصی:
عرفان اجتماعی، عرفانی است که به جامعه با سه عنصر هدایت، تربیت و ولایت می نگرد و دارای مراتب مختلفی است که عبارتند از: 1- عقلانیت 2- معنویت 3- حرّیت 4- عدالت. عارف براساس عناصر سه گانه هدایت، تربیت و ولایت باید جامعه را به سوی عاقل شدن، معنوی گشتن (آزادگی یا آزادی درونی)، آزادی بیرونی (آزادی اجتماعی) و آنگاه عدالت اجتماعی در ابعاد مختلف حرکت دهد و این امر در مرتبه حدّاقلی رشد عقلی و معنوی جامعه امکان پذیر خواهدبود. براساس اندیشه های لوکاچ انسان با بازگشت به ارزش های اصیل و معنوی میتواند روح سرگشته و نیازمند خود را سیراب کند و لذّت و رضایت را در مفاهیم ماورایی و الهی مانند یاری کردن دیگران، مهرورزی و نوع دوستی فراهم کند. شفیعی کدکنی نیز از شاعران پیشتاز در عرصه های اجتماعی و فرهنگی است که با دغدغه های انسانی و با احساس مسئولیّت درباب وطن، مردم و جامعه عصر خویش، در اشعار خود چهره ای بارز دارد. وی آرمان های خود را با بهره گیری از عناصر طبیعی و استفاده از زبانی نمادین مطرح می کند و از عشق و انسانیت و آزادگی و معرفت سخن می گوید جورج لوکاچ هم خودآگاهی اخلاقی را چیزی جز فداکاری نمی داند و برای رسیدن به هدف های اجتماعی، به تشریح راه ها و نظریه هایی می پردازد که سرانجام آن به ایجاد نظم تعیین شده در جامعه منجرشود ، نظمی که در آن، عصر وابستگی اقتصادی، که سبب تنزّل کرامت انسانی می شود به پایان می رسد. این مقاله با این هدف ، اندیشه و گفته های هنری آنان را بررسی کرده است.
پردازش عرفانی «صراط مستقیم» در نگاه ابوحامد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۱۷۲-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
ابوحامد غزالی به عنوان شخصیتی چندوجهی، در آثار خویش توجه ویژه ای به مفهوم قرآنی صراط مستقیم داشته است. مسئله اصلی این پژوهش، تبیین مفهوم صراط مستقیم و راه های دستیابی به آن و به تعبیری دیگر، پردازش عرفانی صراط مستقیم در اندیشه غزالی است. نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی و به صورت کتابخانه ای انجام یافته است. یافته های این پژوهش گویای این است که غزالی، صراط مستقیم را راه سلامت معرفی کرده است و حرکت در صراط مستقیم را سبب نجات و رستگاری انسان می داند. این راه سلامت، که غزالی از آن به «دُرّ ازهر» نام می برد، به مثابه توحید، شکرگزاری، راه حج، پل صراط و قوس صعودی است. تمامی این مفاهیم در یک نقطه مهم با هم تلاقی دارند که حاکی از مسیر و راهی است که انسان باید برای رستگاری و نجات، در آن استقامت و مداومت داشته باشد. غزالی راه های دستیابی به صراط مستقیم را داشتن ایمان و رعایت اخلاقی دینی بیان کرده است. از نظر وی داشتن ایمان و رعایت اخلاق دینی، هم زمان سبب حرکت در صراط مستقیم می شود و هیچ کدام از این دو، به تنهایی نمی تواند انسان را به سرمنزل مقصود برساند. در اندیشه غزالی، اخلاق، زمانی ارزشمند است که ابتنای بر ایمان و دینی باشد. غزالی بر اساس نظریه فرمان الهی، اطاعت از هر آنچه را که خداوند امر یا نهی کرده است، واجب می داند.
حقیقت عرفانی دعا و اجابت از دیدگاه ابن عربی با تکیه بر فتوحات و فصوص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۲۹۸-۲۷۱
حوزه های تخصصی:
خواستن، زاییده نیاز و در بطن خود آبستنِ توجه به عامل برآورنده نیاز است. و زندگی روزمره آدمی همراهِ بسیاری از نیازمندی هاست. از نظر ابن عربی توجه انسان به خداوند و ابراز نیازمندی به او حقیقت دعا را تشکیل می دهد و اجابت قطعی دعا در آیات و روایات تنها ناظر به این مقدار است که مقوّم ماهیت دعاست. اما اجابتِ خواسته داعی که پس از این توجه بیان می شود، بیرون از حقیقت دعا و مشروط است. دو شرط اساسی اجابت این است که به مقتضای مصلحت داعی و مطابق قضا و قدر الهی باشد. ابن عربی با توجه به حقیقت دعا و محوریت این دو عامل در خواسته بیرون از ماهیت دعا، اجابت را به لبّیکی، اجابت عین، اجابت بدل و اجابت بطیء و سریع تقسیم کرده است. در نظام عرفانی ابن عربی، دعا رشته اتصال نمود و بود، تأمین کننده آرامش دنیوی و سبب دریافت فیوضات از منبع فیض است. و از جمله شرایط اجابت، توجه تام به خداوند، طهارت ظاهر و باطن، اضطرار، توسل و انقیاد در برابر اوست. ابن عربی بر پایه فهم عمیق از دین و دست یافتن به مراتب شهود عرفانی، به خوبی از حقایق مربوط به دعا پرده برداشته است. در این مقاله پس از تحلیل آراء او درباره ماهیت دعا و اقسام آن، حقیقت و اقسام اجابت، آداب و شرایط اجابت به این دست سؤالات پاسخ داده ایم که با وجود وعده اجابت قطعی از سوی خداوند آیا دعایی هست که اجابت نشود؟ چرا برخی دعاها اجابت نمی شوند؟ دلیل اجابت عاجل و آجل دعاها چیست؟ دعاکننده چه و چگونه بخواهد تا خواسته اش قرین اجابت باشد؟
ارمغان علمی و معرفتی فناء فی الله و بقاء بالله از منظر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
242 - 227
حوزه های تخصصی:
علی رغم تلاش های علمی صورت گرفته در موضوع فناء فی الله و بقاء بالله، تعیین تحفه ارزشمند منزل فنا و رهاورد آن و پاسخ گویی به تناقض ادراک سالک در حال فناء ذاتی! همچنان در هاله ای از ابهام است. این مقاله مدعی است رهاورد این منزل، همان جان سالک است که معرفتی نوین از ادراک تام وحدت با حق، با آن آمیخته و ممزوج شده است. عارف در منازل متعدد فنا پله پله به فنای خویش و ماسوی الله در افعال، صفات و ذاتِ حق معرفت حضوری می یابد و حقیقت، بی واسطه حد و رسم و مفاهیم، بنا به وسعت ظرف انسان نزد او جلوه گر خواهد شد. بنابر قرائت صحیح از فنا و دستاوردهای آن، تناقض ابتدایی رخت برمی بندد، زیرا اساس این پارادوکس ظاهری یا بر نفی محملِ علم است و یا بر خلوّ آن از معارف در حال فناء ذاتی. وقتی جان بدون هلاکت و تغییر باقی است می تواند ظرف علم نامحدود الاهی واقع گردد و جان هیچ گاه از هرگونه معرفتی خالی نخواهد بود.
تحلیل بازنمودهای سبکی نثر صوفیانه در مرصادالعباد نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
315 - 330
حوزه های تخصصی:
عرفان حکایت گر پیوند انسان با معبود است. شرح این حکایت در آثار منظوم و منثور فارسی دست کم از قرن پنجم به بعد در خلال شعرها و کتاب های نثر فارسی آمده است. مرصاد العبادمن المبدأالی المعاد یکی از این آثار منثور است که راهنمای سالکان در سیروسلوک عرفانی است. نجم الدین رازی در قرن هفتم این اثر راه به نثر ساده نگاشته؛ امّا نسبت به دیگر آثار منثور پیش از خود تفاوت هایی سبکی در آن دیده می شود. نثر ساده این کتاب گاه با به کارگیری صنایع ادبی و همچنین لغات عربی بیشتر به سمت نثر فنی سوق می یابد. مقاله حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی سعی دارد بازنمودهای سبک نثر صوفیانه را در این کتاب بررسی نماید. پژوهش حاضر به این نتیجه دست یافته که مرصادالعباد دارای نثری یکدست و یکنواخت نیست و گاه مؤلف با توسل به صنایع ادبی سعی کرده است تا به تزئین نثر خود بپردازد. سجع پرکاربردترین صنعت بدیعی است که در این متن مشاهده می شود.
ولایت در اندیشه شمس تبریزی و بازتاب آن در آثار سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
1 - 24
حوزه های تخصصی:
مبحث «ولی و ولایت» یکی از اساسی ترین مباحث عرفان اسلامی است. ولایت در لغت به معنای قرب، محبّت، نصرت، امارت و... است؛ امّا ولی در اصطلاح اهل عرفان به کسی گفته می شود که با نابودکردن صفات بشری و فانی شدن در حق به تولّد دوباره رسیده باشد. در این جستار که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفی – تحلیلی است تأثیرپذیری سلطان ولد از شمس تبریزی در موضوع ولایت بررسی می شود. شمس تبریزی و سلطان ولد، ولی را کسی می دانند که با رسیدن به مرتبه فنای الهی به صفاتی دیگر مانند «دوری از کرامت نمایی»، «علم لدنّی و موهوبی»، «انفاس حقانی» و«فراست یا اشراف بر ضمایر» مزیّن باشد. به اعتقادآن ها اگرچه شناخت حقیقت وجودی اولیای الهی از شناخت خداوند دشوارتر است امّا سالکان باید با شناخت دقیق از این افراد، سرسپرده آن ها شوند و از مدّعیان دروغین بپرهیزند. شمس و سلطان ولد اولیا را به دو گروه مستوران و مشهوران تقسیم کرده اند. در نظرگاه آن ها، اولیای الهی اگرچه همگی نوری واحدند امّا هر کدام به اندازه قرب خود از تابش حسن الهی برخوردار می شوند که در این میان مرتبه «مطلوبان یا معشوقان» از مرتبه «طالبان یا عاشقان» بالاتر است. علاوه براین، قطب شاه اولیا محسوب می شود و در حقیقت هدف غایی از آفرینش جهان است.
بررسی رویارویی الاهیات سیاسی با فرهنگ مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
206 - 187
حوزه های تخصصی:
الاهیات سیاسی جدید با متفکران مهمی مثل یورگن مُلتمان، یوهان باپتیست مِتس و دوروتی زُئِلِه در نیمه دوم سده بیستم پا به عرصه الاهیات مسیحی گذاشت. این الاهیات را بیشتر از وجه سیاسی آن می شناسیم. با این حال، مقاله حاضر با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی رویارویی این سه شخصیت مهم الاهیات سیاسی با فرهنگ مدرن پرداخته است. آنچه این مقاله قصد دارد نشان بدهد آن است که الاهیات سیاسی نگاه انتقادی و معترض به بعضی از وجوه فرهنگ مدرن دارد، گرچه چنین نگاهی بنا به تعریف این الاهیات ذاتی آن نیست. از وجه معرفتی نقد متألهان سیاسی را به «الاهیات مرگ خدا» و به اصطلاح الاهیات سکولار شاهدیم؛ الاهیات مرگ خدا نقدهایی اساسی به مفهوم خدا در الاهیات مسیحی داشت و در طرف مقابل طرح بعضی از اندیشه های الاهیاتی از جانب الاهیات سیاسی، نظیر تأکید بر فرجام شناسی مسیحی، اساساً کمتر به دلیل اهمیت سیاسی و شبه مارکسیستی آن و بیشتر برای بازتعریفی از مفهوم خدا و بردن آن به انتهای تاریخ بود تا آن را از تنگنای عقلانیت انتزاعی معاصرشان رها سازند. این الاهیات همچنین بر زبان روایی و دعایی و توانمندی آن برای ارایه تصویری واقعی تر از مفاهیم الاهیاتی، در مقایسه با زبان انتزاعی و عقلانی مدرن، تأکید دارد. از وجه فرهنگی نیز الاهیات سیاسی به تأثیرات فرهنگ بورژوایی برآمده از سرمایه داری بر الاهیات مسیحی اعتراض دارد و معتقد است این نکته موجب نوعی بی اعتنایی بورژوایی در مسیحیت شده است. تئودیسه نظری مسیحیت هم می کوشد وضعیت را معمول و آرام جلوه دهد، حال آن که به باور این متألهان طرح رنج های فاجعه بار بشر مثل آشویتس در حیطه الاهیات می تواند تصوری حقیقی تر از خدا به دست بدهد و همچنین کتاب مقدس و ناهم عصریت مسیحیت با فرهنگ بورژوایی می تواند مبنایی برای نقد وضعیت معاصر و ادامه پروژه روشنگری باشد.
بررسی نماد سلام گاه ها «بَردِکِل ها» در قوم بختیاری شمال خوزستان براساس نمادگرایی میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
259 - 243
حوزه های تخصصی:
نمادهایی مثل نماد «بَردِکِل» در فرهنگ بختیاری به عنوان یک نماد معنوی، جایگاه ویژه ای داشته است که در این جستار به تحلیل و بررسی این نماد براساس دیدگاه های میرچا الیاده پرداخته می شود. روش پژوهش نیز میدانی- کتابخانه ای و به شیوه تحلیل محتوای کیفی است. براساس بررسی های شکل گرفته «بَردِکِل» نماد سوگند، باروری، بارش، حاجت، نگهبانی و زندگی دوباره است. با بررسی منابع گوناگون و تحلیل نمادهای اساطیری، «بَردِکِل» در قوم بختیاری ریشه های مذهبی و معنوی در ایران باستان و بعد از باستان دارد. تحقیقات نشان می دهد مردمان این سرزمین که عمدتاً عشایر هستند، با سنگ چینی روی تپه های مشرِف به امام زاده ها به دنبال القای معانی هستند که در زندگی آنان بسیار کارایی دارد. الیاده معتقد است وقتی نمادهای امر مقدس در قالب امور دنیایی پدیدار می شوند، میان امر مقدس و دنیایی رابطه دیالکتیک برقرار می کنند، و تبدیل امر دنیایی به امر مقدس در ضمیر ناخودآگاه آدمی وجود دارد که کاملاً از آن آگاه است. بنابراین، در این جستار بر پایه رابطه امر مقدس و دنیایی، به دنبال القای معانی و تأثیرگذاری این نماد در زندگی مردم هستیم.
اعیان ثابته ابن عربی با تکیه بر کتاب فصوص الحکم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
263 - 282
حوزه های تخصصی:
اعیان ثابته از مهم ترین اصطلاحات عرفان ابن عربی است هرچند که مفاهیم دیگری قریب به این اصلاح فکری اسلامی وجودداشته است لیکن ابن عربی خود مبدع این اصطلاح است. شارحان و صوفیان متأثر و به تبعیت از وی آن را به کاربسته اند و از آن در مسائل متعدد در تبیین هستی شناسی عرفانی، بهره برده اند. در اندیشه ابن عربی اعیان ثابته از لوازم اسماء و صفات الهی و علم ثبوتی حق تعالی است. نقش واسطه اعیان ثابته در پدیده های عالم کارکردی ویژه به آن می بخشد که بدون پرداختن به آن، شناخت عرفان نظری ممکن نیست، لذا از جایگاه هستی شناختی در نظام عرفانی برخودار است. این پژوهش به بررسی اعیان ثابته در نظریات ابن عربی پرداخته که درواقع اعیان ثابته را صور اسماء الهی خوانده اند. اسماء الهی صوری از نسخ علم در تعین ثانی و علم حق دارند؛ چراکه حق تعالی عالم به اسماء خود است و صور علمی اسماء در علم خق قراردارند.
مقایسۀ تطبیقی مشی زاهدانه در تصوف بصره و شام در دو قرن نخست هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۱۲۴-۹۷
حوزه های تخصصی:
بصره و شام به عنوان دو پایگاه اموی در دو قرن نخست هجری نقش بسزایی در رشد و ترویج اندیشه های زاهدانه و آموزه های صوفیانه در جهان اسلام داشته اند. بنابراین بررسی ابعاد مشی زاهدانه در این دو شهر در بُعد فردی و اجتماعی و تبیین اشتراکات و اختلافات این دو شهر در این زمینه، مسئله این پژوهش قرار گرفت. با استمداد از روش مقایسه تطبیقی به دست آمد که با وجود اهتمام زیاد زاهدان این دو شهر به عبادت و ترک دنیا، بصریان رویکرد متعادل تری نسبت به شامیان داشته و زهد آن ها بیشتر در مسیر ارزش های اخلاقی بوده است، درحالی که در سرزمین شام زاهدان در اطاله نماز و کثرت روزه و تلاوت پیوسته قرآن می کوشیدند. در طبقه تابعان زاهدان بصری بیشتر از ترک دنیا و بی توجهی به آن، توجه به کسب حلال و استفاده شایسته از نعمت های دنیوی وجود داشته است و فقط در میان برخی شاگردان حسن بصری گونه هایی از زهد افراطی دیده می شود درحالی که اکثر زاهدان شامی به بهره حداقل از نعمت دنیا و سرانه حکومتی اکتفا می کردند. در بُعد اجتماعی نوعی از انفعال، تساهل و انزواطلبی در برخورد با مسائل سیاسی، اجتماعی و برخورد با حاکمان در بصره دیده می شود، درحالی که زاهدان شامی علاوه بر نشر دانش و حدیث و تعالیم دین، تصدی امور، قضاوت و فرماندهی سپاه را نیز بر عهده گرفته و گفتمان اصلاحی، اعتراضی و پویا در نقد انحرافات بنی امیه را به منظور اصلاح و عمل کردن آن ها به سیره پیامبر(ص) و صحابه دنبال کرده اند.
مسئله شر به روایت شِکَند گُمانیگ وِزار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
62 - 47
حوزه های تخصصی:
مسئله شر از پرسش های دیرینه بشر است. چرا خداوند، یا وجودی که خالق گیتی است، برای زدودن رنج های بشر کاری انجام نمی دهد؟ در ادیان غیر توحیدی مسئله شر به دلیل ماهیت ویژه و غالباً شرورانه ایزدان چندان مطرح نمی شود. اما با رشد اندیشه بشری این موضوع به صورت ملموس تری برای انسان مطرح شد. یکی از جالب ترین پاسخ ها در این باره در دین زردشتی دیده می شود. به روایت شِکَند گُمانیگ وِزار ، همه رنج های آدمی از جانب اهریمن است و اورمزد فقط آفریننده نیکی هاست و انسان را آفریده تا در نبردی مشترک با اهریمن، او را نابود و جهان را دگر بار پاک سازند و به رنج های بشر پایان دهند. در این دین اهریمن خاستگاه مستقلی دارد و هیچ یک از آلام انسان را نمی توان به اورمزد نسبت داد، که البته او نیز به سبب نیاز به آفریده هایش و برخی ویژگی های دیگر قادر مطلق به شمار نمی رود.