فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۶۱ تا ۵٬۰۸۰ مورد از کل ۳۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تقابل ایالات متحده با دیوان کیفری بین المللی با پیگیری وضعیت افغانستان در این مرجع به اوج رسید. پس از صدور کیفرخواست توسط دادستان دیوان بسیاری از سربازان و درجه داران ایالات متحده در معرض تعقیب توسط دادستان دیوان کیفری بین المللی قرار خواهند گرفت و ایالات متحده به همین دلیل فشار مضاعفی را بر دیوان وارد ساخت. شعبه مقدماتی دیوان در نتیجه ی فشارهای ایالات متحده، ادامه فرایند تعقیب جنایات بین المللی در افغانستان را مطابق با منافع عدالت ندانست و تحقیقات را متوقف کرد. دادستان نسبت به این موضوع تجدیدنظرخواهی نمود. شعبه تجدیدنظر دیوان در پنجم مارس 2020 به اتفاق آراء، دادستان را مجاز به انجام تحقیقات در مورد جنایات ارتکابی در افغانستان دانست. پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی، ابتدا اشاره ای به سیر اقدامات ایالات متحده در تقابل با دیوان و علت حقیقی آن خواهد داشت؛ سپس باتحلیل رأی صادره ازشعبه مقدماتی دیوان درخصوص پرونده ی افغانستان، به این موضوع پرداخته می شود که آیا اقدامات کشور مذکور تاثیری بر عملکرد دیوان داشته است یاخیر؛ وآخرین تحولات وضعیت افغانستان در دیوان و به طور خاص تصمیم شعبه تجدیدنظر بررسی خواهد شد. درپایان، باتوجه به تصمیمات اخیر می توان گفت در تقابل میان دیوان و ایالات متحده فعلاً دیوان در موضع بالا قرار گرفته ومجوز تحقیق در خصوص جنایات ادعایی توسط مقامات ونیروهای آمریکایی صادر گردیده است، اما هنوز این جنگ حقوقی ادامه دارد و سرنوشت آن به طور قطعی مشخص نیست؛ زیرا در فرض تکمیل تحقیقات توسط دادستان، حضور مقامات ایالات متحده در فرآیند محاکمه محل تردید جدی بوده و ازطرفی رسیدگی غیابی در دیوان متصور نیست و این خود چالش بزرگ دیگری در این تقابل خواهد بود.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر روابط ایران و سوریه پس از جنگ هشت ساله دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایان جنگ ایران و عراق و پذیرش آتش بس دو جانبه، تغییر و تحولاتی را در دیپلماسی ایران به وجود آورده و زمینه را برای بازسازی روابط سیاسی با برخی از کشورها فراهم آورد و برقراری رابطه با کشورهایی که از لحاظ مواضع سیاسی به ایران نزدیک بودند، در دستور کار سیاست خارجی قرار گرفت. سوریه که در این ردیف از کشورها قرار داشت، جایگاه ویژه ای را در سیاست خارجی ایران به خود اختصاص داده است؛ به طوری که از آن به عنوان کشور دوست و برادر یاد شده است. ایجاد زمینه برای فروپاشی نظام دوقطبی، سوریه را از وضعیت قبلی خود خارج کرد. در چنین شرایطی، سوریه تلاش نمود تا روابط سیاسی خود را با جهان میانه روی عرب بازسازی نماید. با تهاجم عراق به کویت، روابط ایران و سوریه که تا حدودی با مسأله لبنان مخدوش شده بود، تحت تأثیر آن قرار گرفت و زمینه مجدد همکاری های سیاسی میان دو کشور را فراهم نمود. در این تحقیق بر آن شدیم با روش توصیفی -تحلیلی بر پایه اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی عوامل تأثیرگذار بر روابط ایران و سوریه پس از جنگ هشت ساله دفاع مقدس بپردازیم. یافته های تحقیق نشان می دهد عواملی از قبیل پیمان طائف و مواضع ایران و سوریه، حمله عراق به کویت و مواضع ایران و سوریه، کنفرانس صلح مادرید و مواضع ایران و سوریه، اختلافات ایران و امارات متحده عربی و موضع گیری سوریه، تهاجم ترکیه به شمال عراق و مواضع ایران و سوریه، پیمان استراتژیک ترکیه - اسرائیل و مواضع ایران و سوریه و اختلافات ترکیه - سوریه از جمله عوامل تأثیرگذار بر روابط ایران و سوریه پس از جنگ هشت سال دفاع مقدس بوده است.
واکاوی ابعاد و مولفه های پایداری کارآفرینی خانوادگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کسب و کارهای خانوادگی در میان صنایع و مشاغل گوناگون از وضعیت مطلوبی دارا هستند و تاثیر مهمی در رشد اقتصادی، تولید ثروت و ایجاد اشتغال در کشورهای دنیا دارد. این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های پایداری کارآفرینی خانوادگی در ایران انجام شده است. این پژوهش از دید هدف کاربردی و از نوع کیفی بوده و با بهره گیری از تکنیک تجزیه و تحلیل محتوا شکل گرفته است. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق و غیر ساختار یافته با 15 نفر از مدیران ارشد و مالکان کسب و کارهای خانوادگی، به روش گلوله برفی گردآوری گردیده و با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آنست که متغیرهای خانوادگی(روابط خانوادگی، ارزش های مشترک، رفتار کاری، ذهنیت کارآفرینانه، دیدگاه های یکسان، تجارب خانوادگی)؛ عوامل مالی و تجاری (منابع مالی، سرمایه گذاری بلند مدت، بازار سرمایه، بازاریابی)؛ عوامل محیطی(قابلیت اطمینان، رقابت پذیری محیطی، وجود بازار مناسب، سیاست گذاری و خط مشی دولت)؛ عوامل مدیریتی(تهیه برنامه راهبردی، طرح جانشینی، صلاحیت جانشین، حاکمیت و کنترل، رهبری تحول گرا)؛ عوامل کسب و کار(هویت، سوددهی و رشد اقتصادی، مزیت رقابتی، نیروی انسانی) از عوامل موثر بر پایداری کارآفرینی خانوادگی می باشند.
استفاده از ظرفیت سیاسی اعلان جهاد مسلحانه در سیره مبارزاتی امام خمینی
حوزههای تخصصی:
امام خمینی در عرصه مبارزه با رژیم پهلوی، همواره با مسئله مبارزه مسلحانه به عنوان یک چالش سرنوشت ساز مواجه بود. اتکای حداکثری رژیم پهلوی به عنصر سرکوب مسلحانه مخالفان سیاسی و راه اندازی کشتارهای خونین در کوران نهضت، با عکس العمل طیفی از مبارزان سیاسی در کاربست الگوی مبارزه مسلحانه مواجه بود که گاه با پشتوانه تئوری های چپ گرایانه و گاه با پشتوانه مبانی مذهبی به این عرصه وارد شده بودند. در این شرایط، رهبری نهضت همواره در معرض پرسشگری پیرامون ماهیت مبارزه مسلحانه قرار داشت. بازنمایی سیره امام پیرامون مبارزات مسلحانه در گرو پاسخ به برخی پرسش های بنیادین است، از آن جمله این که آیا امام با حرکت های مسلحانه موافق بود؟ اگر مخالف بود، چرا در ادبیات سیاسی رسمی خود احتمال «اعلان جهاد» را منتفی ندانسته و بلکه بارها خود بر آن تأکید ورزیده بود؟ در نوشتار حاضر ضمن توصیف مواضع و سیره سیاسی امام خمینی در دوران مبارزه، رویکرد ایشان پیرامون «اعلان جهاد مسلحانه» به عنوان یکی از ظرفیت های فقهی برای پیشبرد مبارزات سیاسی، مورد بازکاوی قرار می گیرد و با رویکرد تحلیلی-توصیفی، اثبات خواهد شد که امام در عین پرهیز از تأیید مبارزات مسلحانه و خودداری از رویکردها و انگاره های عمل گرایانه، همواره «اعلان جهاد» را به عنوان یک حربه سیاسی جهت برهم زدن محاسبات دشمن، مورد توجه قرار داده است.
جابه جایی شش وجهی قدرت و چالش مدیریت هژمونیک در نظام بین الملل منظومه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
5 - 42
حوزههای تخصصی:
تحلیل تک بعدی قدرت از منظر رئالیستی در محیط بین المللی آنارشیک، تبیین جامعی از تحول منابع قدرت و تأثیر آن بر ساختار نظام بین الملل به دست نمی دهد، حال آن که نظریات جابه جایی قدرت در چارچوب برداشت سلسله مراتبی از قدرت، نظام بین الملل و کارگزاران آن بستر مناسب تری به منظور بررسی تأثیر تحولات منابع قدرت بر ساختار سلسله مراتبی نظام بین الملل فراهم می نماید. بنابر این، مطالعه تطبیقی نظریات مطرح شده در این مطالعه با نظریه های جابه جایی قدرت ضروری به نظر می رسد. هدف اصلی این مقایسه، بررسی روند تحولات قدرت-محور جنبه های ساختاری-هژمونیک نظام بین الملل از زمان طرح نظریه جابه جایی قدرت تا دوران معاصر است. در امتداد نظریاتی ازاین دست مقاله حاضر بر آن است تا با التفات به پدیده های نوظهور بین المللی به بررسی این مهم بپردازد که چگونه دگردیسی شش وجهی قدرت موجب تغییر در ساختار سلسله مراتبی نظام بین الملل و هژمونی ایالات متحده گردیده است. در راستای دست یابی به این مهم، مقاله حاضر به تعریف فرمول تکانه قدرت بین المللی و مدل شش ضلعی قدرت، مشتمل بر چارچوب شش گانه 1. قدرت اقتصادی دانش بنیان 2. نظام سلامت و دارویی پیشرفته 3. نفوذ در حوزه های سایبری و مجازی 4. نفوذ ژئوپولتیکی 5. قدرت گفتمانی و ایده ای و 6. قدرت نظامی دانش بنیان می پردازد. تحلیل در چارچوب های نظری مذکور حاکی از آن است که تغییر ماهیت قدرت بین المللی از اقتصادی-نظامی به تکنولوژیک-فناوری موجب شده است که در عصر قدرت دیجیتال، نظام بین الملل در سطحی کلان دستخوش دگردیسی از ساختار سلسله مراتبی به ساختار منظومه ای (منظومه های دو گانه به رهبری ایالات متحده آمریکا و چین) گردد که پیامد خودکار این نظامِ منظومه ای، نه جابه جایی یا انتقال قدرت، بلکه تسهیم قدرت میان هژمون و ابرقدرت نوظهور است.
راهبرد منطقه ای ایالات متحده آمریکا؛ تهدیدسازی از اقدامات منطقه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۸
67 - 100
حوزههای تخصصی:
خروج از برجام، با این ادعا که این توافق نتوانسته مهاری بر اقدامات و سیاست های منطقه ای ایران باشد، نقطه عطفی در استراتژی منطقه ای ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه بود؛ موضوعی که عموما ذیل مفهوم «استراتژی مهار» در دولت های قبلی ایالات متحده به اشکال مختلف پیگیری شده بود، در دوره ترامپ باعنوان «محاصره استراتژیک» ذیل «کمپین فشار حداکثری» تعقیب شد. دراین راستا ایالات متحده آمریکا به عنوان بازیگر امنیتی ساز، تلاش کرد ادراک امنیتی و تهدیدآمیز خود از اقدامات منطقه ای ایران را در چارچوب یک «استراتژی دوسطحی» به مخاطبان امنیتی سازی (خاورمیانه و اروپا) تسری دهد. در سطح اول؛ با اتخاذ «رویکرد سلبی» و با هدف معرفی و بازنمایی جمهوری اسلامی ایران به مثابه تهدید علیه ثبات و امنیت منطقه، مشروعیت زدایی و بی اعتبارکردن جایگاه و اقدامات منطقه ای ایران در دستور کار قرارگرفت. در سطح دوم؛ ایالات متحده با اتخاذ «رویکرد ایجابی» سعی کرد زمینه و بستر لازم برای همراهی و مشارکت متحدان خود در ایجاد و کاربست سازوکارهای مقابله ای (در طیفی از تحریم، تهدید، اعمال زور تا مذاکره) با این تهدید برساخته را فراهم آورد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اگرچه ایالات متحده آمریکا در سطح اول استراتژی امنیتی سازی (اقناع) نسبتاً موفق بوده است، اما در سطح دوم که لازمه اقدامات ایجابی (راه حل) از جانب مخاطبان تهدیدسازی است، نتوانسته است همراهی لازم را به دست آورد. روش مورداستفاده این مقاله، توصیفی- تحلیلی بوده و از ابزار کتابخانه ای، اسنادی، منابع الکترونیکی و پایگاه های اینترنتی و اظهارات مقامات مربوطه برای گردآوری داده ها استفاده شده است.
جنگ و تحریم های اقتصادی در سیاست خارجی امریکا در دوران پساجنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
691 - 669
حوزههای تخصصی:
با افزایش استفاده از ابزار تحریم، و همزمان کاهش توسل به جنگ در سیاست خارجی امریکا در چند دهه اخیر، پرسش هایی در مورد اهمیت نسبی این دو ابزار اجبار در سیاست خارجی و احتمال جایگزینی تحریم های اقتصادی به جای جنگ به عنوان ابزار غالب در این سیاست مطرح شده است. بروز رویدادهای بین المللی مانند مداخله نظامی امریکا در بوسنی، افغانستان و عراق، و حضور نیروهای نظامی غرب در خاورمیانه برای مبارزه با تروریسم، به پررنگ تر شدن اهمیت جنگ در مقایسه با ابزار غیرنظامی برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی واشنگتن کمک کرد. در این پژوهش به این پرسش پاسخ داده خواهد شد که چگونه از ابزار تحریم به عنوان زمینه ساز یا جایگزین جنگ در سیاست خارجی ایالات متحده استفاده شده است. با در نظر گرفتن تفاوت بین تحریم های مذاکره ای و تنبیهی، لزوم کاستن از فشار تحریمی در پاسخ به همکاری دولت هدف، و نگاه به تحریم به منزله جایگزین جنگ، فرضیه مورد آزمون طرح شده است. ازاین رو، استدلال می شود که در سیاست خارجی امریکا، میزان فشار تحریمی (حذف، کاهش یا افزایش تحریم ها) به اهمیت تحریم به عنوان جایگزین، زمینه ساز یا مکمل جنگ بستگی دارد و به میزان همکاری دولت هدف چندان وابسته نیست. برای آزمون این فرضیه از روش مطالعه موردی مقایسه ای اعمال تحریم و یا اقدام به جنگ علیه کره شمالی و عراق در بازه زمانی مشخص، تحلیل رویدادها و مواضع اعلامی دولت واشنگتن با توجه به نظرهای کارشناسان استفاده شد.
سیاست همسایگی اروپا و تأثیر آن بر توسعه سیاسی جمهوری مولداوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
291 - 316
حوزههای تخصصی:
مولداوی مرز شرقی میان اتحادیه اروپا و جهان خارج است و همین مسئله، سبب اهمیت ژئوپلیتیک این کشور کوچک شده است. همکاری میان اتحادیه اروپا و مولداوی پس از استقلال این کشور آغاز شد. از سال ۲۰۰۹ مولداوی خود را متعهد به تبعیت از استانداردهای اتحادیه اروپا کرد. این تبعیت، در قالب سیاست همسایگی اروپا و طرح مشارکت شرقی متبلور شد. پیوند میان دو بازیگر با انعقاد موافقت نامه همکاری به اوج خود رسید. ذیل این سیاست ها، مولداوی دست به اصلاحات اساسی در ساختار نهادی خود زد تا بتواند به سطح استانداردهای اروپایی نزدیک شود. در واقع سیاست همسایگی اروپا، در پی راهی برای تحریک انگیزه کشورهای عضو در جهت همگرایی با اروپاست. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش است که اجرای سیاست همسایگی اروپا و به طور مشخص طرح مشارکت شرقی، چه تأثیری بر وضعیت توسعه سیاسی در این کشور داشته است. در پاسخ می توان این فرضیه را مطرح کرد که سیاست همسایگی اروپا در قالب اصل مشروط بودن و اصل جامعه پذیری، سبب اعمال فشارهایی در جهت اجرای اصلاحات سیاسی در مولداوی شده است؛ اما تأثیر توسعه ای این سیاست ها سطحی و غیرفراگیر بوده است. برای آزمون این فرضیه از نظریه اروپایی شدن ِفرانک شیملفنینگ استفاده شده است. نظریه اروپایی شدن، ابزاری به منظور درک تغییرات داخلی مولداوی و روند توسعه آن است.
کاربست الگو های مدیریت بحران در روابط منازعه آلود ایران و عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۰)
5 - 38
حوزههای تخصصی:
این مقاله بدنبال کاربرد الگو های مدیریت بحران در سازمان دهی نظم پایدار منطقه ای میان ایران و عربستان بعد از تحولات 2011 بهارعربی، به منظور شناخت ریشه ها و علل ظهور این بحران ها از یک سو، و همچنین شناسایی راه های مدیریتی و تصمیم سازی در مواجهه با آن ها از سوی دیگر است؛ چرا که در جریان این تحولات تهران و ریاض گرفتار چرخه ای مستمر از رقابت ها و منازعات در محیط امنیتی خاورمیانه شده اند. بگونه ای که این راهبردهای متضاد باعث شده تا مدیریت بحران های منطقه عموماً تحت تأثیر الگوهای رفتاری آن ها از روند نامطلوبی برخوردار باشد. بنابراین تجزیه و تحلیل سیاست های مدیریتی این دو کشور، ضمن آنکه فهم جامع تری را از محیط بحران فراهم می سازد، می تواند در جلوگیری از بروز بحران ها و به حداقل رساندن آثار منفی ، آن ها را در مدیریت این منازعات یاری رساند. در این زمینه سعی بر آن است تا با شناخت موانع موجود در پیگیری سیاست های منطقه ای ایران و عربستان، خواننده به درک مناسبی از دستور کار امنیتی دو کشور واصل شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بدلیل نوع ویژگی های ساختاری حاکم بر روابط تهران- ریاض در منطقه، و شکل گیری الگوی توازن قوای نامتقارن در جریان تحولات بیداری اسلامی، الگوهای مدیریت بحران در روابط آن ها منجر به شکل گیری یک نظم امنیتی نشده است.
ایران اسلامی و مسئله پیشرفت
حوزههای تخصصی:
هرچند کشور ایران با پیروزی انقلاب اسلامی، در برخی از زمینه ها پیشرفت خوبی داشته و تا حدودی به بازدارندگی نظامی دست یافته است، اما در بسیاری از حوزه های دیگر، هنوز فاصله زیادی با جامعه مطلوب و پیشرفته آرمانی دارد. بنابراین سوال اصلی مقاله حاضر این است: عامل پیشران پیشرفت ایران چیست؟ به عبارت دیگر: نقطه عزیمت ایران اسلامی به سوی پیشرفت کجاست؟ با توجه به مطالعات اکتشافی، فرضیه مقاله این است؛ عامل پیشران پیشرفت در ایران، فرهنگ و تحول فرهنگی درون زاد است. برای اثبات فرضیه و حل مسئله، پس از تعریف مفاهیم و طرح نظریه ها با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه و جست وجوی پیشران پیشرفت و عامل توسعه ساز در کشورهای غربی، ژاپن و آسیای جنوب شرقی پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عامل اصلی در توسعه یا پیشرفت جوامع یاد شده، تحول فرهنگی درون زاد ایجاد شده در این کشورها در دوره ای از تاریخ آنها بوده است. بنابراین راه پیشرفت و دست یابی به تمدن سازی نوین اسلامی در ایران، که رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای بویژه در بیانیه گام دوم انقلاب برآن تأکید دارند، مبتنی بر تحول فرهنگی و پیشرفت ایران اسلامی است. از نتایج دیگر مقاله، بیان ظرفیت های موجود در فرهنگ اصیل اسلامی برای پیشرفت ایران و تمدن سازی نوین اسلامی است که عبارتنداز: میراث غنی جنبش اصلاحی اسلامی، اجتهاد مستمر و فقه پویای شیعه، تأکید بر فرهنگ کار، فقدان تضاد میان ارزش های دینی و پیشرفت، اصل مترقی ولایت فقیه ،الگوی عینی دولت نبوی و علوی در گذشته و الگوی آرمانی دولت مهدوی در آینده .
سرمایه اجتماعی و خشونت کنشگرانه در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احیای دوباره خشونت گرایی در خاورمیانه پس از حوادث 11 سپتامبر 2001م جامعه بین المللی را مجبور کرده تا بار دیگر به صورت جدی در صدد مقابله با این مهم بر آید. در این مقاله ضمن بررسی موضوع خشونت کنشگرانه، از مفهوم جدیدی به نام سرمایه اجتماعی برای واکاوی علت گسترش آن در خاورمیانه استفاده می شود. سؤال اصلی این است که سرمایه اجتماعی چه تأثیری بر خشونت کشنگرانه در خاورمیانه داشته است؟ در راستای پاسخ به این سؤال، با بهره گیری از اسناد موجود و استفاده از تحلیل های تاریخی و جامعه شناختی سعی می شود پس از بررسی نظری سرمایه اجتماعی و رابطه آن با توسعه اقتصادی، به علل کاهش و همچنین کارکرد منفی آن بپردازیم. سپس رابطه این مفهوم با بازتولید خشونت کنشگرانه در خاورمیانه را بررسی می کنیم. یافته ها و نتایج پژوهش حاکی از آن است که مداخله مداوم قدرت های مداخله گر فرامنطقه ای (انگلیس، آمریکا، فرانسه) به ویژه پس از جنگ جهانی اول باعث کاهش یا بروز کارکرد منفی سرمایه اجتماعی در خاورمیانه شده و به بازتولید مداوم خشونت کنشگرانه در منطقه منجر شده است.
واکاوی نظری رفتار نظامیان در سیاست خارجی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
175 - 207
حوزههای تخصصی:
نیروی نظامی به عنوان یکی از قدرتمندترین سازمان های اجتماعی، یکی از شناسه های اصلی سیاست جهانی است. ماهیّت آنارشیک سیستم بین الملل، ضمن رشد احساس ناامنی و تعلیق امنیت کشورها، نظامیان را به یکی از صاحب منصبان سیاست خارجی بدل کرد. کاربرد نیروی نظامی در رهیافت سنتی، ابزار ملّی سیاست گذاری تلقّی می شود. این نگاه پادگانی مولود جدایی ناپذیری اندیشه استراتژیک از تفکّر سیاسی است. اما انقلاب روشنفکری در روابط بین الملل از اواسط دهه ۱۹۸۰، ظهور رهیافت های انتقادی و معرفت شناختی نوین، رشد گفتمان های نوین درباره دولت های ورشکسته، جنگ های نوین و رشد بحث های امنیتی سازی به مثابه برآیند انقلاب پساتجربی باعث غفلت از نقش نظامیان در سیاست خارجی معاصر گردید. ملهم از این امر، پرسش اصلی نگاشته جاری این است که با توجه به تحولات مستحدث در دوران معاصر، پیوند بین نظامیان و سیاست خارجی با چه تغییری مواجه شد؟ طبق فرضیه پژوهش، گرچه جدایی بین نظامیان و سیاست خارجی یکی از ارکان سیاست مدرن است، اما چنین شکافی لزوماً ماهوی و راهبردی نیست، بلکه حاکی از تغییر هویت و نقش نظامیان در دوران معاصر است. در بیان دیگر، دیپلماسی دفاعی به مثابه سیستم ضدّ بحران، به تقویت نقش نظامیان در سیاست خارجی جهت ترفیع موقعیت بین المللی دولت ها می انجامد. یافته های پژوهش نشان می دهد که دیپلماسی دفاعی با تلاش برای توزیع و تکثیر امنیت ایجابی، بستری برای گذار به سوی جوامع پسامنازعه مهیّا می کند. چنین فرضیه ای با روش تحلیلی و استمداد از شیوه اسنادی- کتابخانه ای به آزمون گذاشته می شود.
واکاوی ولایت بر اموال زکوی با تأکید بر مبانی فقهی امام خمینی ره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در باب ولایت بر امول زکوی، مشهور معتقدند که مردم می توانند این اموال را در مواضع تعیین شده مصرف کنند و در مقابل، قول نادری وجود دارد که معتقد است دفع آن به حاکم شرع واجب است. سخن مرحوم امام خمینی در تحریر الوسیله، موافق با قول مشهور، اما عبارات ایشان در کتاب البیع که متأخر است متناسب با قول نادر است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات کتاب خانه ای و اسنادی در صدد است تا ضمن بررسی ادله هر دو قول، به وجه جمعی میان آن دو دست یابد. نتایج بررسی ها نشان می دهد که برای هر قول، شواهدی را می توان مطرح کرد، اما این ادله نوعاً به صراحت نمی توانند یک قول را تعیین کنند و با قول دیگر نیز سازگارند. پژوهش حاضر ضمن ارائه دو پیشنهاد برای رفع تنافی ظاهری میان ادله، به بررسی این دو راه حل پرداخته و وجه جمع میان اقوال را تبیین کرده است.
آینده پژوهی سبک زندگی اقتصادی با رویکرد تحلیل لایه ای علّی
حوزههای تخصصی:
باتوجه به اهمیت سبک زندگی و دغدغه ی بسیاری از افراد در بعد اقتصادی آن در سال های اخیر، این پژوهش با هدف آینده پژوهی سبک زندگی اقتصادی انجام شده است. به منظور انجام این تحقیق از مصاحبه عمیق با خبرگان و تکنیک های مرتبط با آن استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق، 14 نفر از خبرگان اقتصادی و دانشجویان دکتری جامعه شناسی در حوزه سبک زندگی اقتصادی است. از آینده پژوهی با رویکرد تحلیل لایه ای علّی و تحلیل تم استفاده شد. از روش اشباع تم ها به عنوان استانداردی برای پایان نمونه گیری استفاده شد. ازآنجاکه تم های برگزیده با بهره گیری از نظرات خبرگان به دست آمد، مصاحبه ها مورد تأیید قرار گرفته است. از تحلیل مصاحبه با خبرگان، تم های اصلی و فرعی استخراج شد و از تحلیل لایه ای علّی در سطح لیتانی، بازاندیشی، آینده نامعلوم و ماتریالیسم دیالکتیکی؛ در سطح علل اجتماعی، توسعه یافتگی، ازجاکندگی و سنت زدایی؛ در سطح گفتمان و جهان بینی، مدرنیسم، لینک شدن با قدرتمندان و آگاهی دروغین و در سطح استعاره و اسطوره هم جیک جیک مستون، مکعب تاس و چشم وهم چشمی به دست آمد و براساس آن سناریوهای نوع جامعه و نوع مصرف مشخص و درقالب نموداری ارائه شد. درانتها راهکارهایی برای سناریوی مطلوب و دوری از سناریوی نامطلوب ارائه شده است.
عوامل درون زای کاهنده شتاب تکامل انقلاب اسلامی در گام اول
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران همان گونه که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم اشاره نمودند با همه پیشرفت ها و دستاوردهایی که داشته در گام اول با مشکلات و موانع داخلی نیز مواجه بوده که سرعت تکامل آن را با چالش های مختلفی مواجه نموده است. این پژوهش تلاش دارد به این سؤال پاسخ دهد که عوامل درون زای کاهنده شتاب تکامل انقلاب اسلامی در گام اول، دارای چه ابعاد، مؤلفه ها و مفاهیمی است؟ روش تحقیق داده بنیاد بوده و جامعه آماری اختصاص به متن کامل بیانیه گام دوم دارد. حجم نمونه شامل بخش هایی از بیانیه است که مقام معظم رهبری در آن مشکلات و موانع داخلی کشور را در گام اول برشمرده اند. روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و ابزار پژوهش، فیش برداری است. 84 داده از عوامل درون زای کاهنده شتاب تکامل انقلاب اسلامی استخراج شد. نتایج کدگذاری های سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی، منجر به استخراج 25 مفهوم، 12 مؤلفه و 4 بُعد گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که به ترتیب اهمیت ابعاد کلیدی درون زای کاهنده شتاب تکامل انقلاب اسلامی شامل مشکلات و ضعف های داخلی چندوجهی، ضعف مدیریتی برخی مسئولان، وجود فتنه ها، فریب خوردگان و نفوذی های داخلی، و فرصت ها و ظرفیت های استفاده نشده مادی، انسانی و اقتصادی است. همچنین مهم ترین مؤلفه های پژوهشی نیز شامل عملکرد غلط و ضعف های مدیریتی مسئولان در اداره کشور، ضعف اقتصاد و درآمدهای ملی در کشور، ضعف اراده و غفلت برخی مسئولان فاسد از آرمان های انقلاب و ضعف در برخی از زمینه های علمی و استقلال کشور است.
تبیین عوامل پیدایشی سواد انقلاب اسلامی مدیران در منظومه فکری مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
465 - 490
حوزههای تخصصی:
معرفت سیاسی، پایه شناخت فعال رفتار سیاسی مدیران است و برای دستیابی به اهداف نظام یک رهیافت ارزشمند تلقی می شود. این مقاله که یک پژوهش بنیادی از نوع توصیفی اکتشافی است، تلاش دارد تا بر مبنای روش «داده بنیاد»، از مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب، عوامل پیدایشی «سواد انقلاب اسلامی» ارائه شود. معرفی مفاهیم، مقوله و فرامقوله های رویش یافته از درون داده ها به صورت تمام خوانی تا رسیدن به اشباع، مورد مطالعه قرار گرفته است. از سه نوع کدگذاری (مفهوم سازی) باز، محوری، انتخابی، 1476 کد اولیه، 85 کد ثانویه و مفهوم، 24 مقوله و 6 فرامقوله به نام متغیرهای علّی، محوری، مؤثر، راهبردی، زمینه ساز و پیامدی به دست آمد. متغیرهای پیدایشی سواد انقلاب اسلامی در مدیران و مسئولان نظام شامل بصیرت، تدبیر، الگوپذیری و ولایتمداری شد که «معرفت سیاسی» نام گرفت.
دین ایدئولوژیک و افسون زدایی از سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
75 - 97
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران، جنبشی مبتنی بر ایدئولوژی دینی بود و یکی از مهم ترین اهداف آن، مقابله با فرایند سکولاریزاسیون حاکم بر جامعه و برقراری حکومتی دینی بود. با وجود این بعد از انقلاب، فرایند افسون زدایی هم در ابعاد نظری و هم در وجوه عملی جامعه و سیاست تشدید شده است. هرچند اصطلاح افسون زدایی در آثار ماکس وبر، برای توصیف روند مدرن شدن و عقلانی شدن جوامع غربی به کار رفته، با این حال در این مقاله نشان خواهیم داد که در ایران پس از انقلاب، این فرایند الزاماً و همواره با عقلانی تر و علمی تر شدن فرایندها همراه نبوده است. مقاله حاضر، این ایده را پی می گیرد که کاربست سیاسی و اجتماعی دین چگونه و براساس چه فرایندی به افسون زدایی از سیاست و اجتماع می انجامد. برای توضیح این فرایند بر این نکته تأکید خواهیم کرد که ایدئولوژیک شدن دین مستلزم تبدیل آموزه های دینی و شرعی به ساختار دنیوی و تبعیت از منطق مناسبات عرفی است و از همین روی در شرایط خاصی دین ایدئولوژیک می تواند فرایند افسون زدایی را تسریع کند.
آسیب شناسی تداوم جنبش های دینی در حوزه تعامل امت با امام از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تداوم و بقای حکومت ها، با چالش ظهور آسیب ها مواجه است. یکی از مشکلات، عارض شدن آسیب از ناحیه مردم است. آسیب های نشات گرفته از امت در حکومت های الهی، جنبه های متعددی دارد که جنبه تعامل آنان با رهبر از اهمیت فراوانی برخوردار است که شناخت آن ها ضروری است. مقاله موجود با طرح این سؤال که آسیب های تداوم جنبش های دینی در حوزه تعامل امت با امام از منظر قرآن چیست؟(مساله) با رویکرد امت به مثابه انسان، در مقام تحلیل امت به سه لایه وجودی بینش، گرایش و کنش برآمده و با عرضه سؤال به قرآن و بهره گیری از شیوه استنطاقی در تفسیر موضوعی(روش)، پاسخ را از قرآن جویا شده است.در لایه دانشی-بینشی، آسیب هایی چون فقدان معرفت به جایگاه امام، فقدان معرفت به ویژگی های امام و فقدان معرفت به اهداف امام، مشاهده می شود؛ در لایه گرایشی، آسیب هایی چون حب دنیا در مقابل حب امام، حب به دشمنان امام، بغض به دوستان امام و بی اعتمادی به امام(وعده ها و تدابیر) دیده می شود؛ در لایه کنشی نیز آسیب هایی چون قداست شکنی از رهبر دینی، استقامت نکردن در راه رهبر دینی، نافرمانی از رهبر دینی ....ملاحظه می شود.(یافته ها)
تحلیل تأثیر ساختار طایفه ای بر کنش انتخاباتی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
407 - 432
حوزههای تخصصی:
ناهمگونی فرهنگی ویژگی لاینفک سرزمین ایران به لحاظ تاریخی است و به تناسب ساختار جغرافیایی، اقوام باورهای فرهنگی مختص خود را دارند و همین نظام باوری، نقش مهم و تعیین کننده در کنش های اجتماعی (انتخاباتی یا غیرانتخاباتی) دارد. بر این اساس، پژوهش فعلی قصد دارد تأثیر ساختار طایفه ای برکنش انتخاباتی شهروندان را بررسی نماید. روش پژوهش حاضر، فراتحلیل کمی با کاربرد نرم افزار cma2 در بازه زمانی 1380-1398 است. جامعه آماری پژوهش را 35 مورد از پژوهش مرتبط با موضوع تحقیق و نمایه شده در پایگاه های اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، نورمگز، مجلات و نشریات، تشکیل می دهد که به صورت تعمدی و غیرتصادفی 23 سند به عنوان نمونه نهایی با ملاحظه اعتبار روشی، نظری و تجربی انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد که وابستگی ایلی طایفه ای (0.451) در سطح بالا، مصرف رسانه های جمعی (0.235)، سرمایه اجتماعی (0.314)، آگاهی سیاسی اجتماعی (0.263)، نخبگان جامعه (0.342)، هویت قومی محلی (0.215) در سطحی متوسط و سطح تحصیلات (0.199)، کنش عاطفی (0.123)، احساس محرومیت نسبی (0.184) برکنش انتخاباتی تأثیر معنادار داشته و در نهایت، اندازه اثر کلی پژوهش برابر با 34 درصد بوده است.
جایگاه سازمان همکاری شانگهای در راهبردهای موازنه جویانه منطقه ای و فرامنطقه ای چین (2010-2020)
منبع:
سازمان های بین المللی سال چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
287-312
حوزههای تخصصی:
جمهوری خلق چین به عنوان قدرتی نوظهور که در فضای پساشوروی روند صعودی کم سابقه ای را در عرصه سیاست و روابط بین الملل تجربه کرده طی یک دهه اخیر با اتخاذ رویکردی راهبردی و در قالب سازمان همکاری شانگهای کوشیده است تا از طریق بسطِ روابط دوجانبه و چندجانبه با سایر سازمان ها و کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای، زمینه های دستیابی به اهداف امنیتی، نظامی و اقتصادی و متعاقباً بازچینش سلسله مراتب قدرت جهانی را فراهم آورد. با توجه به شرایط پدیدار شده، نگارندگان اثر حاضر با رویکردی توصیفی_تحلیلی و با تأسی از مفروضات تئوریک نظریه «توازن قوای تی. وی. پال» درصدد برآمده اند تا در پرتو مفاهیم و معنا به این پرسش راهبردی پاسخ گویند که «عمده اهداف امنیتی که پکن در قالب سازمان همکاری شانگهای دنبال می کند شامل چه مواردی می باشد؟». فرضیه مطرح شده از پرسش مذکور، ناظر بر آن است که چین از رهگذر سازمان همکاری شانگهای می کوشد تا علاوه بر ایجاد تسلط برّی و بحری بر پهنه آوردگاه راهبردی آسیای مرکزی، زمینه های تحدید کنشگریِ فعال ایالات متحده در این حوزه چالش برانگیز را از طریق راهبردهای عمل گرایانه ای همچون همراهی و همکاری فزاینده با فدراسیون روسیه فراهم آورد.