فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۶۱ تا ۴٬۷۸۰ مورد از کل ۸۰٬۰۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
پس از توسعه اسلام در بیرون ازجزیره العرب اقوام گوناگونی به این دین گرویدند. از آنجا که مردم این سرزمین ها با جنگ و یا پیمان صلح تسلیم اعراب شده بودند و نژادی غیر از نژاد اعراب داشتند مراودات آنان و رابطه شان باید به گونه ای مناسب حل می شد. بومیان غیرعرب از طریق پیمان های جوار با اعراب پیوند یافتند و به موالی معروف شدند. در اصول و تئوری دین اسلام برابری همه ایمان آورندگان را مطرح می نمود اما در عمل اینگونه نبود. موالی تا حدی در معرض توهین و تعصب اعراب قرار داشتند، پست-های مهم به آنها داده نمی شد ولی آنها تدریجاً نقش و جایگاه نسبتاً مهمی را در پست های اداری، موقعیت والایی را در سپاه و ارکان نظامی دارا شدند. بسیاری از فرماندهان معروف مسلمان از موالی بودند. غیر از این، در بین سایر مناصب افرادی از موالی دیده می شد. امارت ها نیز در برخی از مواقع به آنان واگذار می گردید. دانشمندان اسلامی قرون نخستین اسلامی عمدتاً از موالی بودند و آنها تاثیرات فرهنگی زیادی را از خود بر اعراب بر جای گذاردند. موضوع اخذ جزیه از موالی و نومسلمانان مربوط به بخشی از موالی که کشاورز بودند و حامی آبرومند عربی پیدا نکرده بودند، می شد آنها می خواستند عضو ثابت سپاه شوند. در عهد اموی شورش مهمی که در واقع نشانگر اعتراض موالی برضد نابرابری اجتماعی باشد بوجود نیامد. هیچ کدام از قیام های عهد اموی را نمی توان یافت که فقط توسط موالی ایجاد شده باشد. موالی تنها گروه یا مهمترین گروه ناراضی عهد اموی نبودند.
اصحاب اجماع-2
منبع:
علوم حدیث ۱۳۷۷ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
الهیات طبیعی در کلام مسیحیت
حوزههای تخصصی:
رابطه جوهر و عرض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کتاب های فلسفی، در مبحث مقولات، درباره انواع جواهر و اعراض، فراوان بحث شده است، اما درباره رابطه عرض و جوهری که موضوع آن است بحث مستقلی وجود ندارد و فقط در مواضع متعددی، به طور متفرق، در ضمن بیان مطالب دیگر، اشاره وار از آن سخن به میان آمده است. این بحث، هم دچار اشکالات و تعارضاتی است هم در آن اختلاف نظر هست. به این جهت، در این مقاله، مستقلاً به آن پرداخته شده است. پس از مقدمه دیدگاه های متفاوتی درباره رابطه عرض و جوهر مطرح شده؛ سپس مشکلات هریک از دیدگاه ها بررسی شده است و سرانجام با ارائه راه حل و مقایسه ضمنی آنها زمینه برای این نتیجه فراهم شده است که در مقام تعیین معیاری برای عرض، انفکاک پذیری عرض از جوهر جایگزین مغایرت وجودی آنها شود.
اثرگذارى ارسطو بر حکمت نظرى ابن سینا
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد دیدگاه اریک فروم در باب گرایش انسان به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
این مقاله به بررسی علل گرایش انسان به دین، از دیدگاه اریک فروم می پردازد. روی کردهای مختلف جامعه شناختی، روان شناختی و فلسفی - الاهیاتی، در این مسأله وجود دارد. اریک فروم دو عاملِ نیاز به نگرش مشترک و همگانی، و مسؤولیت گریزی را سبب گرایش انسان به دین بیان کرده است. از آن جا که این دو نیاز در بشر دائمی است، گرایش به دین نیز در طول تاریخ، همیشگی بوده است. فروم معتقد است گرایش به دین، پیامدهای ناگواری دارد؛ مانند پیدایش حکومت های ستمگر و مستبد دینی، ظهور طبقه ی عالمانِ دینی سوء استفاده گر و بروز جنگ های متعدد. دیدگاه های اریک فروم در باب منشأ گرایش به دین اشکالاتی دارد: به نظر می رسد که وی مرتکب مغالطه شده و پیدایش نگرش مشترک در سایه ی دین واحد را، که نتیجه ی دین داری است، علت فاعلی گرایش انسان به دین بیان کرده است. همچنین مسؤولیت گریزی عامل گرایش به دین نیست؛ چراکه دین، خود، مسؤولیت آور است و به سبب همین ویژگی است که برخی، از پذیرش آن سر باز می زدند. لوازم ناگواری که فروم برای گرایش به دین برشمرده است درباره ی همه ی ادیان صادق نیست.
مبانی ولایت و اختیارات ولی فقیه در عصر غیبت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ادیان الهی برای مدیریت و هدایت جوامع بشری تشریع شده اند. اصل ولایت و امامت پس از توحید، مهم ترین اصل در قوام شرایع آسمانی و به ویژه اسلام است. اگر ضرورت مدیریت و ولایت در اسلام با ادله عقلی اثبات شود، مفاد ادله می تواند ترسیمی از دامنه اختیارات رهبری را در پیش رو قرار دهد. امامت که یکی از اصول اعتقادی اسلام ناب و مستند به براهین عقلی است، پس از غیبت آخرین امام معصوم در قامت فقهای عالم، عادل، امین و مدبر تداوم یافت و تمامی اختیارات ولایت تشریعی امامت به عهده ایشان نهاده شد. طرح این اختیارات از زمان حضور معصومین: تا آغاز انقلاب اسلامی - و تا به امروز- به تناسب زمینه های سیاسی و تاریخی ایجادشده و نیازهای جدید ساختارمند شده، روزبه روز گسترده تر و ابعاد آن شناخته تر شده و از اجمال به تفصیل روی کرده است. مروری بر نصوص حدیثی و سخنان فقهای بزرگ، این مطلب را تایید می نماید. اختیارات تعریف شده و عینیت یافته در انقلاب اسلامی نیز نقطه عطفی در مسیر این شکوفایی بوده است.
شق القمر در ترازو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شق القمر به عنوان یکی از معجزات پیامبر معرفی شده است. این معجزه به آیه شریفه «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ» و مجموعه ای از روایات شیعه و اهل سنت مستند شده است. آیه شریفه به چندین گونه فهم شده است که یکی ناظر بودن آیه شریفه به شق القمر درعصر پیامبر است و دومی ناظر بودن به شق القمر در آینده و ... مستندات روایی شق القمر نیز از چندین جهت محل تامل است که ضعف دلالی، سندی، محتوایی و ... تنها برخی از نشانه های بی اعتباری این روایات است. پژوهش پیش رو به روش کتاب خانه ای و با بررسی و تحلیل مستندات شکافتن ماه به سامان رسیده و نتیجه آن اثبات عدم دلالت مستندات شق القمر است.
نگاهی گذرا به مبحث تعادل و تراجیح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث تعادل و تراجیح یا بحث تعارض ادله از مباحث مهم اصولی است که جایگاه خود را از خاتمه و مباحث حاشیهای اصول فقه، به حدی به مباحث پایهای اصول تغییر داده است که برخی آن را از مهمترین مسائل اصول برشمردهاند. تعارض بین دو دلیل گاه غیرمستقر، از رهگذر جمع عرفی مرتفع و از دایره بحث خارج میشود مانند دو دلیل عام و خاص، و مطلق و مقید. گاه تعارض بین دو دلیل مستقر و در این صورت یا از هر جهت (سند، دلالت و جهت صدور) همتا و متعادلین هستند و دو گزینه تساقط هر دو یا تخییر بین آن دو، مورد توجه اصولیان قرار گرفته یا یکی از دو دلیل دارای امتیاز بر دیگری است. این امتیاز یا در اخبار علاجیه ذکر شده یا در روایات مزبور ذکر نشده است. در چنین موردی دو گزینة تخییر و ترجیح دلیل دارای مزیت، مورد توجه اصولیان قرار گرفته و گزینش هر یک راه ویژهای را در استنباط احکام شرعی از دلایل متعارض، فرا راه مجتهد مینهد. در این نوشتار پس از ارزیابی نظرات و استدلال¬های رهروان هر یک از دو مشرب تخییر یا ترجیح، مشرب ترجیح که پیشتاز آن شیخ انصاری است، تقویت شده است.
اهل بیت(علیهم السلام) و تأویل قرآن
منبع:
معرفت ۱۳۸۲ شماره ۷۰
حوزههای تخصصی:
پژوهشی در ماهیت «اصل مُحرِز» با تأکید بر دیدگاه محقق نائینی و شهید صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه علامه حلی و شیخ انصاری به خصوصیت احراز در برخی از اصول عملیه اشاره کرده اند، ولی تنقیح آن از ابتکارات میرزای نائینی بوده است. وی اصول عملیه را به «محرز و غیر محرز» تقسیم می کند. «اصل محرز» وظیفه عملی مکلف را با نظر به واقع تعیین می کند، مانند: استصحاب، اصل صحت و قاعدة فراغ و تجاوز؛ اما اگر واقع در نظر گرفته نشود «اصل غیرمحرز» نامیده می شود، مانند: برائت و تخییر. محقق نائینی در مورد اصول محرزه معتقد است، اصلی که امر مشکوک را به منزله واقع قرار می دهد، اصل تنزیلی است، مانند: اصالت طهارت و اصالت حلیت و هنگامی که مانند استصحاب، شک و احتمال را به منزله یقین قرار می دهد، آن اصل، اصل محرز خواهد بود. اشکالات متعددی به نظریة محقق نائینی وارد شده که از جمله آن ها اشکالات محقق خوئی و علامه شهید صدر می باشد. شهید صدر اصل محرز نائینی را نمی پذیرد و این اصطلاح را در معنای دیگری به کار می برد. او که تمایز میان اصول و حجیت امارات را نیز به تفاوت در ملاک جعل آن ها می داند، اصل محرز را نیز به همین شکل تفسیر می کند. مهم ترین ثمره اصل محرز، تقدم آن بر اصل غیر محرز در تعارض است. نگارندگان با بیان تمایز اصول و امارات از دیدگاه نائینی و شهید صدر در پی تبیین ماهیت «اصل مُحرِز» و ثمره آن از منظر این دو اندیشمند اصولی هستند.
شناخت ابعاد وجودی انسان از نگاه ابن عربی و شنکره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
خداوند انسان را به صورت خود آفریده است. ازآنجاکه انسان موضوع اصلی آفرینش است، اندیشمندان ادیان مختلف، درباره او بحث کرده اند و برایش ابعادی برشمرده اند. شناخت این ابعاد، برای رسیدن به هدف خلقت، یعنی کمال، ضروری است. این مقاله، دیدگاه دو متفکر بزرگ، ابن عربی مسلمان و شنکره هندو را درباره ابعاد وجودی انسان بررسی می کند. هردو معتقدند انسان دو بعد مادی و روحانی دارد. با برداشتن حجاب مادیات، روح او با یگانه مطلق یکی می شود و به کمال می رسد. آن ها معتقدند ابعاد وجودی انسان، فقط در ویژگی ها متفاوت اند؛ اما در اصل وجود، تفاوتی ندارند.
بررسی قاعده «التعزیر بما یراه الحاکم» همراه با بررسی موردی مجازات زندان تعزیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم و مورد ابتلا در دستگاه قضایی مسئله تعزیر و از کلیدی ترین مسائل در مبحث تعزیر تعیین نوع مجازات تعزیری است. برخی از فقها معتقدند طبق قاعده «التعزیر بما یراه الحاکم» تعیین نوع مجازات تعزیری به حاکم واگذار شده است. برخی دیگر اختیار قاضی در این قاعده را منحصر در تعیین میزان مجازات می دانند نه نوع آن. ادله گروه اول برخی از سنخ استشهادات لغوی و برخی دیگر استناد به روایات صریح در این باب است. برخی هم مستند به احکام وارده ای است که لازمه آن اختیار حاکم است. در این نوشتار ضمن نقد این ادله، دلیل روایی بر نفی وسعت اختیار حاکم در این مورد اقامه شده است. افزون بر این حتی با فرض اختیار تام حاکم مجازاتی مثل زندان با برخی از اصول و قواعد کلی مثل کمتر بودن تعزیر از حد و نیز با قاعده وزر در تغایر است.
خیار تعذر تسلیم در فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهید اول در لمعه « خیار تعذر تسلیم » را برای اولین بار در عداد سایر خیارات و به عنوان دوازدهمین خیار مطرح کرده است. فقهای بعدی از این ابتکار شهیدی آنچنان که باید استقبال نکردند و این خیار همچنان مهجور باقی ماند و مانند سایر خیارات به طور مستقل مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفت، با این حال استناد به آن در موارد پراکنده ادامه پیدا کرد. این مقاله درصدد است بیان نماید که در چه مواردی در فقه امامیه به خیار تعذر تسلیم استناد شده است؟ چرا تأثیر تعذر تسلیم باعث ایجاد حق فسخ برای طرف دیگر شده و به انفساخ عقد منجر نمی شود؟ و آیا خیار تعذر تسلیم یک خیار مستقل در عرض سایر خیارات است یا اینکه خیار تعذر تسلیم به سایر خیارات بر می گردد؟
تأثیر سه سطح هویتی انسان (نفسانی، عقلانی و روحانی) بر رشد اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی در مثنوی براساس سیر تحولی ـ تشکیکی هویت انسان سه مرتبه هویتی را برای او قائل است. بر این اساس شخص در مرتبه نفسانی تحت کشش محرک های نفسانی و میدان هویتیِ بیرون از خود رفتار کرده، بازتاب هویت جمعی را «خود» خویش قلمداد می کند آدمی در این سطح هویتی در قبال استیفای حقوق خود از محیط، کمترین وظیفه را به محیط ارائه می دهد. در مرتبه هویت عقلانی، شخص بدون چشم پوشی از حقوق خود، در قبال حقوق محیط برای خویش وظایف تعیین شده ای قائل است. گفتگوهای درون شخصی حاصل مشاجرات عقل و نفس در این بازه هویتی است. اما هویت روحانی انسان که مولوی آن را نفس دوم یا هویت ازلی قلمداد می کند، در یک محیطِ بدون زمان به نام پسا مکان تعریف می شود. تعامل بین سطح هشیار یا «خود» انسان با این سطح هویتی، صرفاً از طریق «ذکر» حاصل شده و منجر به فربهی فکری شخص می شود. در این سطح هویتی، شخص در قبال حقوق اندک محیط بیشترین وظیفه را ارائه می دهد. مولوی الگوی چنین رفتارهایی را انبیا می داند. فرایند توبه، مقوله اختیار و زمان اندیشی (توزیع اندیشه در زمان های گذشته و آینده)، با ارتقای هویت انسانی دستخوش تغییر شده و در آستانه های خاصی کاملاً از بین می روند. عناصر یادشده در سطوح تحتانی هویت انسان پررنگ تر از سطوح میانی و فوقانی است.