فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
تاثیر چهار هفته بی تمرینی پس از دوازده هفته تمرینات تداومی و تناوبی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر چهار هفته بی تمرینی پس از دوازده هفته تمرینات تداومی و تناوبی هوازی بر پروتئین واکنش دهنده C با حساسیت زیاد (HS-CRP) در موش های صحرایی (با وزن 93/4 ±625/325 گرم و سن 21 ماه که دست کم سه ماه از اتمام دوران باروری آنها گذشته بود) بود. به همین منظور 80 سر موش صحرایی ماده مسن نژاد ویستار با ژنوم 14848 با شرایط وزنی و سنی مشابه انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه اصلی تداومی، تناوبی هوازی و کنترل و ده زیر گروه – هر گروه شامل 8 سر موش – تقسیم شدند. پروتکل تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت و مدت تعیین شده اجرا شد. آنگاه پروتکل بی تمرینی به مدت 4 هفته اجرا شد. خون گیری در سطوح پایه به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی در چهار مرحله با شرایط مشابه انجام و مقادیر HS-CRP با روش ایمنوتوربیدیمتریک و شاخص های کنترلی HDL-C ، LDL-C نیز به روش آنزیماتیک اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس و اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی (Post Hoc) شفه تجزیه و تحلیل شد. نتایج اولیه پژوهش نشان داد مقادیر HS-CRP هر دو گروه تمرینی در شش هفته نخست کاهش غیرمعناداری داشته، اما با تداوم تمرینات تا هفته دوازدهم، کاهش معناداری رخ داده است. نتایج اصلی این پژوهش حاکی از افزایش غیرمعنادار HS-CRP در هر دو گروه تمرینی و افزایش معنادار در گروه کنترل طی چهارهفته بی تمرینی است. آزمون آنالیز واریانس و به دنبال آن آزمون تعقیبی شفه نشان داد که این تفاوت مقادیر HS-CRP پس از 6 و 12 هفته تمرین و 4 هفته بی تمرینی تنها بین دو گروه تمرینی معنادار نیست. با توجه به این نتایج می توان گفت تمرینات تداومی و تناوبی هوازی موجب مهار پاسخ التهابی شده و مقادیر این شاخص طی دوره بی تمرینی تحت تاثیر نوع تمرین قرار نگرفته است.
تاثیر تمرینات مقاومتی و هوازی بر مولکول محلول چسبان بین سلولی و نیمرخ لیپیدی سرم زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: شواهد نشان داده اند گسترش بیماری های قلبی عروقی زمینه ای التهابی دارد و التهاب عمومی (سیستمیک)،نقش محوری در پیشرفت آترواسکلروز ایفا می کند و این عوامل بویژه در افراد دارای اضافه وزن و چاق ممکن است خطر وقوع بیماری های قلبی عروقی را افزایش دهد. هدف تحقیق بررسی تاثیر تمرینات هوازی و مقاومتی بر مولکول محلول چسبان بین سلولی (1 -sICAM) و نیمرخ لیپیدی خون در زنان دارای اضافه وزن است. مواد و روش ها: 38 زن سالم غیریائسه در تحقیق شرکت کردند و بطور تصادفی در دو گروه تمرینی شامل تمرینات مقاومتی (تعداد 14 نفر، میانگین سنی 5.82±34.14 سال و شاخص توده بدن 4.29±30.48 کیلوگرم/مترمربع) و گروه تمرین هوازی (تعداد 14 نفر، میانگین سنی 5.77±35.42 سال و شاخص توده بدن 3.28±28.49 کیلوگرم/مترمربع) و یک گروه کنترل (تعداد 10 نفر، میانگین سنی 94/5 ± 35 سال و شاخص توده بدن 2.17±26.98 کیلوگرم/مترمربع) تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی 8 هفته با شدت 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 16 دقیقه در هفته اول اجرا گشت و در هفته هشتم به 30 دقیقه رسید. برنامه تمرینات مقاومتی نیز با شدت 50 تا 65 درصد یک تکرار بیشینه به مدت 8 هفته اجرا گردید. این تمرینات 4 جلسه در هر هفته و هر جلسه به مدت 50 دقیقه اجرا شدند. سطح سرمی 1 -sICAM، نیمرخ لیپیدی خون شامل لیپوپروتئین با چگالی پایین (C-LDL)، لیپوپروتئین با چگالی بالا (C-HDL) ، کلسترول تام و تری گلیسرید و شاخص های ترکیب بدنی قبل و 48 ساعت پس از پایان تمرینات اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها ، با استفاده از آزمون ANOVA و آزمون تعقیبی LSD در سطح معنی داری 0.05 >P انجام گرفت. یافته ها: وزن (0.001=p) و شاخص توده بدن (0.001=p) بعد از 8 هفته، در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنادار، و حداکثر اکسیژن مصرفی (0.001= p) افزایش معنی داری پیدا کرد. در حالی که در شاخص های 1-sICAM، تری گلیسرید، کلسترول تام، C - HDL و C- LDL سرم تغییر معناداری (50.05<p) مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: اگر چه 8 هفته فعالیت ورزشی از دو نوع مقاومتی و هوازی، برای بهبود نیمرخ لیپیدی و 1-sICAM زنان غیر یائسه دارای اضافه وزن موثر نبود، اما موجب کاهش BMI و بهبود Vo2max هر دو گروه تمرینی شد .
مقایسه اثر شدت های مختلف تمرینات مقاومتی دایره ای بر میزان اشتهای دانشجویان دختر وپسر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تأثیر فعالیت ورزشی بر ذخایر چربی، پروتئین و کربوهیدرات روشن شده است و این احتمال وجود دارد که فعالیت ورزشی بویژه تمرینات مقاومتی بر دریافت غذایی و اشتها نیز تأثیر بگذارد. بر این اساس، هدف از این پژوهش، مقایسه اثر شدتهای مختلف تمرینات مقاومتی دایرهای بر میزان اشتهای ورزشکاران بود. مواد و روش ها: پس از ترجمه پرسشنامه استاندارد VAS (فلینت 2000) و تعدیل برخی از سوالها، با نظرخواهی از متخصصین روایی صوری، و توسط آزمون- آزمون مجدد پایایی آن (آلفای کرونباخ0.63) بدست آمد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان پسر و دختر ورزشکار دانشگاه گیلان بودند که از میان آنها ، 45 آزمودنی پسر ( در 3 گروه 15 نفری) و 45 آزمودنی دختر (در 3 گروه 15 نفری) به ترتیب با میانگین سنی 1.85±21 و 2±21.24 سال، قد 5.99±176.02 و 4.93±161 سانتی متر، وزن9.29±68.36 و 6.89±55 کیلوگرم و شاخص توده بدن 1.9±21.20 و 2.9±21.91 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب و به صورت تصادفی در سه جلسه مجزا، فعالیت مقاومتی دایرهای را با شدتهای متفاوت (50%، 65% و80% یک تکرار بیشینه) انجام دادند. برای تحلیل دادهها از آزمون کلموگراف اسمیرنف، آزمون t همبسته، ANOVA و آزمون توکی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تمرینات دایرهای به ترتیب با شدت 50% و 65% 1RM بر افزایش میزان اشتهای دانشجویان پسر و دختر تأثیر معنیداری داشته است (0.05>P). در حالی که بین میزان اشتهای پسران با شدت (65% و 80% 1RM) و در دختران با شدت (50% و 80% 1RM) تفاوت معناداری ملاحظه نگردید. همچنین، بین میزان اشتهای دختران و پسران دانشجو پس از هر سه شدت تمرینات دایرهای تأثیر معنیداری مشاهده نشد (0.05≥P). بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گیری کرد که تمرینات دایرهای با شدت پایین در مقایسه با شدت بالا میتواند در کاهش اشتها مؤثر باشد. لذا، با رعایت ملاحظات تمرینی، انجام این گونه تمرینات برای پیشگیری از تمایل زیاد به مصرف غذا و اشتهای زیاد به ویژه در رشته های مستلزم کنترل وزن توصیه می شود.
تاثیر تمرین هوازی بر نیمرخ لیپیدی بیماران آرتریت روماتوئید تحت درمان دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی- عروقی در بیماران آرتریت روماتوئید در مقایسه با دیگر اقشار جامعه شایع تر است. ممکن است دارو درمانی و کم تحرکی این بیماران نقش مهمی در بروز این بیماری ها داشته باشد. هایپرلیپیدمی، فاکتور اصلی خطرساز قلبی- عروقی است و خطرات بالقوه بیماری های قلبی- عروقی را می توان با اندازه گیری نیمرخ لیپیدی پیش بینی کرد. بنابراین، هدف این تحقیق، بررسی آثار 8 هفته تمرین هوازی بر نیمرخ لیپیدی بیماران آرتریت روماتوئید بود. مواد و روش ها: در تحقیقی نیمه تجربی، 23 داوطلب زن مبتلا به بیماری آرتریت روماتوئید (میانگین سن 7.73± 51.96 سال، میانگین وزن 10± 72.37 کیلوگرم و میانگین شاخص توده بدنی 2.95± 28.46 کیلوگرم بر مترمربع) که بیش از 3 سال از شروع بیماری آن ها می گذشت و داروهای یکسانی مصرف می کردند (متوتروکسات و پردنیزولون) به طور هدفمند به عنوان آزمودنی انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (12 نفر) و تجربی (11 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی، هفته ای 3 جلسه در برنامه ی تمرین هوازی 8 هفته ای بر روی دوچرخه ثابت، با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره، شرکت کردند. پیش و پس از 8 هفته تمرین هوازی، نمونه ی خون آزمودنی ها گرفته شد. برای بررسی تفاوت های درون گروهی از آزمون t همبسته و برای تعیین تفاوت های بین گروهی از آزمون t مستقل استفاده گردید. یافته ها: پس از 8 هفته تمرین هوازی، سطوح TG، TC، C-LDL، C-HDL/TC، C-HDL/C-LDL و BMI در گروه تجربی به طور معنی داری کاهش و C-HDL آن ها افزایش یافت (0.01 >P). در بررسی تفاوت های درون گروهی در گروه کنترل، TC، TG و C-LDL افزایش معنی دار (0.05>P)، C-HDL/TC و C-HDL/C-LDL افزایش معنی دار (0.01 >P) و C-HDL کاهشمعنی دار داشت (0.05>P)، اما تغییرات BMI معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که تمرین هوازی با بهبود نیمرخ لیپیدی ممکن است در پیش گیری و کاهش بروز بیماری های قلبی- عروقی در بیماران آرتریت روماتوئید نقش موثری داشته باشد. با شرکت در تمرین هوازی می توان عوارض جانبی دارو درمانی و کم تحرکی بر نیمرخ لیپیدی را خنثی کرد. علاوه بر این، معلوم شد که بیماران آرتریت روماتوئید نیز مانند سایر افراد جامعه می توانند با اجرای تمرین هوازی، سلامت قلبی- عروقی خود را بهبود بخشند.
مقایسه تاثیر دو نوع بازیافت فعال و غیرفعال پس از ورزش درمانده ساز بر تغییرات شاخص های منتخب دستگاه ایمنی در دانشجویان مرد ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه تاثیر دو نوع بازیافت فعال و غیرفعال بر تغییرات شاخص های منتخب دستگاه ایمنی پس از فعالیت ورزشی درمانده ساز در دانشجویان مرد ورزشکار است. به این منظور با استفاده از آزمون کوپر و سنجش BMI، 20 دانشجوی ورزشکار رشته آمادگی جسمانی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه اول (بازیافت فعال) و گروه دوم (بازیافت غیرفعال) تقسیم شدند. هر دو گروه پروتکل چندمرحله ای را تا درماندگی و بلافاصله به مدت 30 دقیقه دوره بازیافت خود را انجام دادند. آزمودنی های گروه اول در 15 دقیقه ابتدایی با 65 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه روی نوارگردان فعالیت داشتند در حالی که گروه دوم این مدت زمان را به حالت درازکش سپری کردند. سپس هر دو گروه 15 دقیقه بازیافت بعدی را در حالت نشسته به پایان رساندند. نمونه های خون، قبل، بلافاصله، 15 و 30 دقیقه پس از فعالیت درمانده ساز جمع آوری شد. نتایج تحقیق با استفاده از آزمون تحلیل واریانس طرح های تکراری، افزایش معنی داری شاخص های لکوسیت، لنفوسیت، مونوسیت، نوتروفیل، CD4، CD8 و کاهش نسبت CD4:CD8 را بلافاصله پس از پایان فعالیت نشان داد (05/0//P). هر دو نوع بازیافت فعال و غیرفعال موجب کاهش معنی دار مقادیر CD8، CD4، لنفوسیت، مونوسیت و لکوسیت وکاهش غیرمعنی دار نوتروفیل و افزایش غیرمعنی دار نسبت CD4:CD8شد که در کاهش مقادیر مذکور، تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت (05/0P>). در ضمن تمامی شاخص ها به غیر از مونوسیت در گروه اول، پس از هر دو نوع بازیافت تقریباً به سطوح استراحتی خود بازگشتند.
تاثیر چهار هفته تمرین هوازی همراه با محدود کردن حرکت قفسه سینه بر توان هوازی و عملکرد قلبی- تنفسی افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق عبارت است از تعیین تاثیر چهار هفته تمرین هوازی همراه با محدود کردن حرکت قفسه سینه بر توان هوازی و عملکردهای قلبی- تنفسی افراد سالم. بدین منظور 18 دانشجوی مرد غیر ورزشکار به طور داوطلبانه انتخاب و به دو گروه 9 نفری (گروه تجربی 1 و 2) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت چهار هفته، سه جلسه در هفته با شدت 70 تا 85 درصد HRmax تمرین دوی هوازی داشتند. گروه تجربی یک تمرین هوازی همراه با بستن باند الاستیکی به دور قفسه سینه و گروه تجربی دو تمرین بدون استفاده از باند انجام دادند. به منظور اندازه گیری توان هوازی و عملکرد ریوی از دستگاه تحلیلگر گازهای تنفسی و به منظور اندازه گیری زمان رسیدن به واماندگی (TTE) از آزمون با بار ثابت روی نوارگردان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون t (مستقل و همبسته) در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته های آزمون t همبسته نشان داد پس از تمرین، max2VO،VEmax و MVV در هر دو گروه تجربی، و TTE در گروه تجربی1 افزایش معناداری یافت (05/0p<). همچنین، نتایج آزمون t مستقل نشان داد گروه تجربی1 در مقایسه با گروه تجربی 2 افزایش بیشتری در max2VO (001/0p=)، VEmax (008/0p=) و MVV (04/0p=) داشت. اما تمرین روی FVC و FVC/1FEV این آزمودنی ها تاثیر معناداری نداشت (05/0p>). به طور کلی، نتایج این تحقیق آشکار ساخت علاوه بر افزایش توان هوازی و عملکرد قلبی- تنفسی هر دو گروه پس از تمرین، استفاده از باند الاستیکی هنگام تمرین هوازی در مقـایسه بـا تمرین هوازی به تنهـایی بر متغیرهای ذکرشده تاثیر بیشتری داشت.
تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح استراحتی متغیرهای همورئولوژی مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رئولوژی زیستی، شاخه ای از بیولوژی است که به مطالعه جریان و تغییر شکل مواد زیستی تحت نیروهای وارده می پردازد و با تأکید بیشتر بر خون این علم را همورئولوژی نامیده اند. ارتباط آمادگی جسمانی و وضعیت همورئولوژیکی در تحقیقات متعددی گزارش شده است. علی رغم اهمیت تمرینات مقاومتی بر سلامت افراد، تأثیر این تمرینات بر همورئولوژی مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده بر متغیرهای همورئولوژیکی مردان جوان سالم بود. به همین منظور، تعداد 20 دانشجوی پسر غیرورزشکار سالم به طور تصادفی به دو گروه 10 نفره تمرین (میانگین± انحراف معیار، سن: 7/1±0/22 سال، درصد چربی: 0/2±5/15، قد: 7/3±3/177 سانتی متر و وزن: 7/3±5/77 کیلوگرم) و کنترل (میانگین± انحراف معیار، سن: 1/2±5/22 سال، درصد چربی: 5/2±1/15، قد: 7/2±0/174 سانتی متر و وزن: 7/2±4/74 کیلوگرم) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین برای 12 هفته و هر هفته سه جلسه با شدت های متفاوتی تمرین کردند. ابتدا، تمرینات با شدت 50 درصد یک تکرار بیشینه (RM-1) شروع شد و در پایان هفته چهارم شدت تمرین به 60 درصد RM-1 و در پایان هفته هشتم به 70درصد RM-1 افزایش یافت. هر جلسه تمرین شامل سه ست 10 تکراری برای هشت حرکت پرس سینه، چهارسر ران، پرس سرشانه، دراز و نشست در سطح شیب دار، پارویی، کشش پایینی (لت پول)، جلو بازو و پرس پا بود. نمونه های خونی قبل از تمرین و در انتهای هفته های چهارم، هشتم و دوازدهم جمع آوری شدند و برای اندازه گیری ویسکوزیته خون، ویسکوزیته پلاسما، فیبرینوژن، آلبومین، پروتئین تام و هماتوکریت مورد آنالیز قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس دو طرفه مکرر با عامل بین گروهی استفاده شد. نتایج نشان دادند که ویسکوزیته خون، ویسکوزیته پلاسما، فیبرینوژن، پروتئین تام و هماتوکریت در پایان هفته های چهارم و هشتم کاهش معنی داری (05/0P<) داشتند که هم زمان، کاهش معنی داری در درصد چربی و وزن بدن نیز مشاهده شد (05/0P<). باوجود این، با افزایش شدت تمرین به 70درصد RM-1 در چهار هفته پایانی، علی رغم کاهش معنی دار درصد چربی بدن متغیرهای همورئولوژیکی تقریباً به سطوح قبل از تمرین بازگشتند. بر اساس یافته های تحقیق حاضر، تمرین مقاومتی با شدت های 50 و 60درصد RM-1 می تواند سبب بهبود سطوح استراحتی متغیرهای همورئولوژیکی شود که با افزایش شدت تمرین، این تغییرات به سطوح اولیه قبل از تمرین باز می گردند.
اثر یک دوره تمرین تداومی بر پر اکسیداسیون لیپیدی القائی هوموسیستئین در هیپوکامپ پشتی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات اخیر نشان می دهند که افزایش سطوح هوموسیستئین در خون و سیستم عصبی با افزایش فشار اکسایشی ارتباط دارد. هدف این پژوهش، بررسی اثر چهار هفته تمرین تداومی با شدت متوسط بر پِر اکسیداسیون لیپیدی القائی هوموسیستئین در هیپوکامپ پشتی موش های صحرایی نر است. بدین منظور 42 سر موش ویستار به وزن 40 ±200 گرم، به طور تصادفی در چهار گروه شم، پایه، کنترل و تمرین تداومی تقسیم شدند. بعد از تعیین مقدار مؤثر هوموسیستئین، 86/0 میکروگرم از آن توسط سرنگ هامیلتون، از طریق کانول تعبیه شده در هیپوکامپ پشتی مغز موش های گروه های پایه، کنترل و تمرینی به صورت دوطرفه تزریق شد. همچنین به گروه شم نیز حلال هموسیستئین تزریق گردید. پروتکل مورد استفاده، دویدن روی نوار گردان ویژه جوندگان به مدت چهار هفته و پنج روز در هفته، با سرعت و مدت معین بود. شاخص های مورد نظر شامل مالون دی آلدئید (MDA) و سوپر اکسید دیسموتاز (SOD) در ناحیه هیپوکامپ بودند. نتایج مطالعه اولیه نشان داد تزریق هوموسیستئین به مقدار 86/0 میکروگرم، در هیپوکامپ پشتی موش های ویستار نر اثرات تخریبی (افزایش MDA) ایجاد کرده است (001/0P=). از طرف دیگر، انجام چهار هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط باعث کاهش فشار اکسایشی القاء شده با هوموسیستئین در هیپوکامپ پشتی مغز آزمودنی ها گردید (02/0P=). سطح SOD هیپوکامپ در گروه تمرینی، در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد (001/0P=). با توجه به نتایج، می توان گفت اجرای تمرین تداومی به دنبال آسیب فشار اکسایشی القائی هوموسیستئین، موجب کاهش سطوح MDA و افزایش سطوح آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز شده و دستگاه دفاع ضد اکسایشی هیپوکامپ را تقویت می کند؛ بنابراین تمرینات تداومی می تواند به عنوان شیوه ای درمانی مد نظر قرار گیرد.
مقایسه ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، وضعیت استرس اکسیداتیو و نیم رخ لیپوپروتئینی ورزشکاران رشته دوچرخه سواری با افراد غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بین اثرات سودمند فعالی ت ورزش ی ه وازی و خط رات ب القوه ناش ی از اف زایش تولی د رادیک ال ه ای آزاد و ک اهش ظرفیت آنتی اکسیدانی بدن به هنگام فعالیت ورزشی پارادوکس آشکاری وجود دارد. هدف از این پژوهش ارزیابی و مقایسه ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، وضعیت استرس اکسیداتیو و نیم رخ لیپوپروتئینی دوچرخه سواران مرد با غیر ورزشکاران بود. مواد و روش ها: به این منظور ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، غلظت پلاسمایی مالون دی آلدئید، دی ان کونژوگه، تری گلیسیرید، کلسترول تام، LDL ، HDL و VLDL در 14 دوچرخه سوار مرد نخبه و 14 مرد غیر ورزشکار (با دامنه سنی یکسان 21-18 سال) مورد اندازه گیری قرار گرفت.یافته ها: نتایج حاصل از آزم ون t مس تقل نش ان داد غلظ ت م الون دی آدئی د، کلس ترول ت ام و ت ری گلیس رید، VLDL و نس بت HDL/LDL در ورزش کاران ب ه ط ور معن اداری پ ایین ت ر اس ت (0.05>p). همچن ین ورزش کاران غلظ ت LDL پایین تر و HDL بالاتری را نشان دادند، هر چند که ای ن اخ تلاف ب ا گ روه غی ر ورزش کار تف اوت معن اداری نداش ت. مق ادیر دی ان کونژوگه و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام نیز در دو گروه مشابه بود. بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که ورزشکاران نسبت به غیر ورزشکاران از نیم رخ لیپیدی و لیپوپروتئینی بهتری برخوردار می باشند، همچنین تمرینات منظم دوچرخه سواری در ورزشکاران منجر به استرس اکسیداتیو نمی شود.
ارتباط تغییرات هورمون کورتیزول و متابولیت های پلاسما در دوندگان مرد جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی ارتباط تغییرات هورمون کورتیزول و متابولیت های پلاسما در دوندگان مرد جوان است. به این منظور 16 دونده مرد جوان داوطلب با میانگین سنی 2 ± 8/21 سال، قد 26/5 ± 175 سانتیمتر، وزن 21/2 ± 17/64 کیلوگرم در این تحقیق شرکت کردند. به منظور بررسی تغییرات کورتیزول و متابولیت های پلاسما، آزمودنی های تحقیق در آزمون هوازی بالک شرکت کردند. نمونه های خونی، قبل و بلافاصله و 3 ساعت پس از اتمام آزمون ورزشی جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از تحلیل واریانس یکطرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0P< استفاده شد. نتایج پژوهش افزایش معنی داری را در غلظت های کورتیزول، اسید لاکتیک و کراتینین پلاسما نشان داد (001/0 = P). هم چنین بین کورتیزول و اسید لاکتیک سرم بلافاصله پس از فعالیت بدنی شدید ارتباط مثبت معنی داری مشاهده شد (001/0 = P و 62/0 = r). در حالی که چنین ارتباط معنی داری بین کورتیزول و اسید لاکتیک سرم پس از 3 ساعت از فعالیت ورزشی وجود نداشت (005 P>). به علاوه هیچ ارتباط معنی داری بین کورتیزول و کراتینین سرم، بلافاصله و 3 ساعت پس از فعالیت ورزشی مشاهده نشد (05/0P>). در مجموع، یافته های تحقیق حاضر نشان داد که افزایش کورتیزول و متابولیت های پلاسما شاید ناشی از شدت فعالیت بدنی و هم چنین وجود ارتباط مثبت معنی دار بین تغییرات هورمون کورتیزول و اسیدلاکتیک سرم متعاقب آزمون میدانی بالک، نشان دهنده کارایی مطلوب این آزمون در ایجاد تغییرات سوخت و ساز و اهمیت بررسی هورمون کورتیزول و متابولیت های پلاسما در دوندگان جوان است.
ارتباط بین غلظت تستوسترون و کورتیزول بزاقی با عوامل روانی بیش تمرینی در بازیکنان نخبه فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق عبارت است از تعیین ارتباط بین غلظت های تستوسترون و کورتیزول و نسبت آن ها با نتایج حاصل از پرسش نامه روانی علایم اولیه بیش تمرینی انجمن فرانسوی طب ورزشی درباره بازیکنان نخبه فوتبال.تعداد 30 نفر از بازیکنان لیگ برتر (با میانگین و انحراف استاندارد سن 79/3 ±1/24 سال، قد 29/7 ±180 سانتی متر، وزن 09/8 ±2/75کیلوگرم، شاخص توده بدنی 21/1 ± 97/22 کیلوگرم بر مجذور قد به متر، و توان هوازی 79/2 ± 26/53 میلی لیتر در هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) به صورت داوطلبانه و هدف دار نمونه آماری انتخاب شدند. در روز استراحت پس از تمرین (24 ساعت بدون تمرین)، ابتدا پرسش نامه روانی علایم اولیه بیش تمرینی شامل 54 سؤال به صورت «بلی/ خیر» به بازیکنان داده شد. سپس، در همان روز نمونه بزاق بازیکنان در سه مرحله (ساعت 8 و 11 صبح و 5 بعدازظهر) گرفته شد. این سه مرحله نمونه گیری به ما کمک کرد تا میانگین غلظت این دو هورمون را در طول روز ثبت کنیم. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن نشان داد بین نتایج حاصل از پرسش نامه شاخص روانی پدیده بیش تمرینی و غلظت کورتیزول در ساعت 8 و 11 صبح، همچنین میانگین آن ها به ترتیب رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد (71/0=r؛ 62/0=r؛ 61/0=r؛ 01/0≥p). بین نتایج حاصل از پرسش نامه و غلظت تستوسترون در ساعت 8 صبح نیز رابطه معنادار و مثبت مشاهده شد (42/0=r؛ 05/0≥p). همچنین، بین نتایج حاصل از پرسش نامه و نسبت تستوسترون به کورتیزول در ساعت 8 صبح رابطه معنادار و معکوس مشاهده شد(42/0- =r؛ 05/0≥p). نتایج تحقیق نشان داد پرسش نامه روانی علایم اولیه بیش تمرینی ابزار مناسبی برای شناسایی و پیشگیری از پدیده بیش تمرینی است.
جایگزینی نادرست انحراف معیار و انحراف معیار از میانگین در مقالات علوم زیست پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
65 - 69
حوزههای تخصصی:
بسیاری از محققین علوم پزشکی در ارائه داده های تحقیق خود در خصوص استفاده از انحراف معیار و انحراف معیار از میانگین اشتباه می کنند و یا در مورد این که استفاده از کدامیک صحیح است، دچار ابهام هستند. انحراف معیار شاخصی است که پراکندگی یا تغییرات داده مورد اندازه گیری در افراد شرکت کننده در مطالعه را نشان می دهد. ارائه آن در مورد تمام داده های اندازه گیری شده در تحقیق لازم می باشد. انحراف معیار میانگین، تغییرات میانگین داده های حاصل در زمان تکرار مطالعه مورد استفاده قرار می گیرد. به عبارتی انحراف معیار میانگین نشان می دهد که میانگین داده مورد اندازه گیری در افراد شرکت کننده تا چه حد به میانگین واقعی همان داده در جمعیت مورد نظر نزدیک می باشد. در بسیاری از گزارشات، نویسنده تغییرات یا پراکندگی داده ها در افراد شرکت کننده را اشتباهاًٌ بر اساس انحراف معیار از میانگین، بیان می کند. بر اساس انحراف معیار از میانگین می توان فاصله اطمینان را محاسبه نمود تا مشخص شود در صورت تکرار تحقیق، داده حاصل تا چه حد به مقدار واقعی نزدیک است. هدف از این مجمل پاسخ به دو سوال در خصوص داده هایی با توزیع نرمال است. سوال اول اینکه انحراف معیار با انحراف معیار از میانگین چه تفاوتی دارد؟ سؤال دوم اینکه، کی از انحراف معیار و چه زمانی از انحراف معیار از میانگین و فاصله اطمینان باید استفاده نمود؟
مطالعه ارتباط بین تغییرات اینترلوکین IL-6) 6) و کراتین کیناز (CK) سرم دختران فعال پس از دو نوع فعالیت زیربیشینه درون گرا و برون گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه ارتباط بین تغییرات اینترلوکین6 (IL-6) و کراتین کیناز (CK) سرم دختران فعال پس از دو نوع فعالیت زیربیشینه درون گرا و برون گرا. 30 دختر سالم فعال (76/1±07/23 سال، قد 83/4±50/163 سانتی متر، وزن 02/6±93/58 کیلوگرم، و max2VO برابر با 03/3±65/34 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه برون گرا (15 نفر) و درون گرا (15 نفر) تقسیم شدند و در فعالیت یک وهله ای دویدن روی نوارگردان با شدت70 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه و به مدت 30 دقیقه شرکت کردند، به طوری که شیب نوارگردان در گروه برون گرا 5- درصد و در گروه درون گرا صفر بود. نمونه های خونی جهت اندازه گیریIL-6 و CK سرم پیش، بلافاصله، و دو ساعت پس از فعالیت از آزمودنی ها گرفته شد. برای اندازه گیریIL-6 از روش الایزا و برای اندازه گیری CKاز روش IFCC/DGKC استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه درون گروهی و آزمون t مستقل برای مقایسه بین گروهی و آزمون همبستگی پیرسون برای تعیین میزان همبستگی استفاده شد.
یافته ها نشان داد در گروه برون گرا میزان IL-6 سرم خون بلافاصله پس از فعالیت افزایش معناداری داشت، که این افزایش پس از دو ساعت قطع فعالیت نیز همچنان ادامه پیدا کرد (05/0p<). در هر دو گروه میزان CK پس از فعالیت افزایش معناداری یافت، که پس از دو ساعت قطع تمرین CK به طور معناداری در هر دو گروه بالاتر از پیش از تمرین بود (05/0p<). رابطه معناداری بین میزان IL-6 و CKدر دو گروه مشاهده نشد (05/0 < p). نتیجه اینکه در فعالیت های زیربیشینه برون گرا مقدار IL-6 افزایش می یابد و به نظر می رسد با وجود افزایش CK افزایش IL-6 مرتبط با آسیب عضلانی نیست.
تاثیر یک دوره اردوی آمادگی شش هفته ای بر اجزای C3 ، C4 سیستم کمپلمان کاراته کاران حرفه ای جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۸ شماره ۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر یک دوره اردوی آمادگی شش هفته ای بر برخی پروتئین های التهابی (موافق با التهاب) فاز حاد، اجزای C3 ، C4 سیستم کمپلمان کاراته کا ران حرفه ای جوان بود که برای شکرت در مسابقات بین المللی جام فجر انتخاب شده بودند. بدین منظور 10 کاراته کار پسر دعوت شده به اردو با میانگین وزن 5 ±68 کیلوگرم، سن 2 ±8/20 سال، قد 4 ±175سانتیمتر و درصد چربی 2 ±6/7 به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. نمونه های خون از هر آزمودنی در 3 نوبت، 24 ساعت قبل از شروع اردو (T1)، پس از 3 هفته (T2) و پس از گذشت شش هفته (T3، اتمام دوره) گرفته شد و داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که غلظت C3 در هر سه مرحله (T1،T2،T3) در دامنه طبیعی قرار دارد. غلظت C3 در سه هفته اول (T2) کاهش پیدا کرد (56/2%) و در سه هفته پایانی (T3) به مقادیر اولیه بازگشت ، ولی این تغییرات معنی دار نبود (712/0 = P) . همچنین غلظت C4 قبل از شروع دوره در دامنه طبیعی قرار داشت، ولی پس از گذشت سه هفته افزایش (18%) معنی داری پیدا کرد (02/0 = P) و در پایان اردو به مقادیر طبیعی قبل از شروع دوره بازگشت . درمجموع نتایج تحقیق نشان داد که اردوی شش هفته ای آمادگی کاراته کاران جوان، تغییراتی در پارامترهایی از سیستم کمپلمان به وجود می آورد که این تغییرات با توجه به نوع و شدت تمرینات کاراته قابل پیگیری هستند و برای دستیابی به نتیجه کلی، به پژوهش های بیشتری نیاز است.
ارتباط شاخص های التهابی بیماری قلبی- عروقی با حداکثر اکسیژن مصرفی در زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت شاخص های التهابی بیماری قلبی- عروقی یکی از موضوعات مورد توجه پژوهشگران است. با توجه به اهمیت فعالیت های ورزشی در پیشگیری از بیماری های قلبی- عروقی، در این پژوهش سعی شده است تا ارتباط شاخص های التهابی بیماری قلبی- عروقی با حداکثر اکسیژن مصرفی در زنان سالم مورد بررسی قرار گیرد. به همین منظور 40 زن سالم غیر یائسه (4.2 ±0 .45 سال) که سابقه بیماری قلبی- عروقی نداشته و تحت درمان دارویی نبودند، به طور تصادفی انتخاب شدند. برای اندازه گیری حداکثر اکسیژن مصرفی از آزمون بروس روی نوار گردان استفاده شد. مقدار 10 میلی لیترخون سیاهرگی در وضعیت ناشتا گرفته شد و متغیرهای اینترلوکین -6 ، پروتئین واکنش دهنده c ، فیبرینوژن، گلبول سفید خون، کلسترول تام و کلسترول لیپوپروتئین پر چگالی پلاسمایی مورد سنجش قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده با آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون نشان داد، ارتباط معکوس معناداری بین مقادیر اینترلوکین -6 و Vo2max (48/0- =r، 05/0>p)، پروتئین واکنش دهندهc و Vo2max (40/0- =r، 05/0>p)، فیبرینوژن و Vo2max (52/0- =r، 001/0>p) و گلبول سفید خون و Vo2max (32/0- =r، 044/0>p) وجود دارد. بنابراین با توجه به پژوهش حاضر می توان گفت، آمادگی قلبی- عروقی به طور معکوسی با شاخص های التهابی در ارتباط می باشد و انجام فعالیت های بدنی تا حدودی سبب کاهش شاخص های التهابی و در نتیجه افزایش آمادگی قلبی- عروقی می-شوند.
تاثیر ریتم شبانه روزی بر پاسخ کورتیزول و انرژی مصرفی در مردان چاق و لاغر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تاثیر ریتم شبانه روزی بر پاسخ کورتیزول و انرژی مصرفی مردان چاق و لاغر. 12 دانشجوی پسر غیرورزشکار در دو گروه چاق (6n=؛ شاخص توده بدن 2kg/m8/1±08/31؛ حداکثر اکسیژن مصرفی ml/kg/min9/3±45/35) و لاغر (6n=؛ شاخص توده بدن 2kg/m3/1±2/18؛ حداکثر اکسیژن مصرفی ml/kg/min3±86/45) آزمودنی های این تحقیق بودند. از t-student برای مقایسه متغیرها در دو گروه چاق و لاغر، و از ANOVA با اندازه گیری مکرر برای ارزیابی کورتیزول و انرژی مصرفی در حالت استراحت و وهله های مختلف بعد از فعالیت در سطح (05/0P<) استفاده شد. آزمون دویدن روی نوارگردان شامل 30 دقیقه دویدن با شدت max2Vo65% بود، که پس از 8 ساعت ناشتایی در ساعات 8 صبح و 6 بعد ازظهر انجام شد. نتایج نشان داد بین سطح پایه کورتیزول دو گروه تفاوتی وجود ندارد، در حالی که غلظت کورتیزول گروه چاق بلافاصله، 15، و 30 دقیقه بعد از فعالیت بالاتر از گروه لاغر بود (05/0P<). در هر دو گروه میانگین انرژی مصرفی و اکسیژن مصرفی در 30 دقیقه فعالیت در عصر بالاتر از صبح بود (05/0P<). بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد افراد چاق هنگام فعالیت انرژی مصرفی بیشتر و سطح کورتیزول بالاتری نسبت به افراد لاغر دارند. همچنین، ریتم شبانه روزی بر میزان انرژی مصرفی و اکسیژن مصرفی تاثیر دارد و در عصرها مصرف انرژی به طور معناداری بیشتر از صبح هاست. لذا، در برنامه های کاهش وزن می توان آن را لحاظ کرد.
اثر شش هفته تمرینات کشتی و تمرین دایره ای مبتنی بر فنون کشتی، بر گرلین پلاسما و برخی هورمون های تنظیم کننده قند خون در کشتی گیران تمرین کرده خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اظهار شده که ممکن است گرلین در پاسخ هورمون رشد به فعالیت های ورزشی نقش داشته باشد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرینات کشتی و تمرینات دایره ای مبتنی بر فنون کشتی، بر گرلین پلاسما و برخی هورمون های تنظیم کننده قند خون در کشتی گیران تمرین کرده خراسانی است. به این منظور، 30 نفر از کشتی گیران تمرین کرده با میانگین سنی 5/1± 5/18 سال و BMI 81/6 ± 8/24 به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. متغیرهای اندازه گیری عبارت بودند از: گرلین و گلوکز پلاسما، هورمون های رشد، کورتیزول و انسولین سرمی که گرلین پلاسما به روش الیزا، گلوکز به روش آنزیمی و مابقی توسط کیت های رادیوایمونواسی اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری t زوجی استفاده شد. نتایج نشان داد که شش هفته تمرین کشتی و تمرینات دایره ای مبتنی بر فنون کشتی موجب کاهش معنی دار هورمون های رشد، انسولین و کورتیزول و افزایش معنی دار گرلین شد. در نتیجه می توان گفت که افزایش گرلین در پاسخ به تعادل منفی انرژی، ترشح هورمون رشد را تحریک نمی کند و ساز و کارهای دیگری در این زمینه مؤثرند.
بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر FEV1 و FVC ریوی و رابطه آن با BMI در کارکنان مرد چاق شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر حجم هوای بازدمی با فشار در ثانیه اول(FEV1)و ظرفیت حیاتی اجباری (FVC) ریوی و رابطه آن با شاخص توده بدن (BMI) در کارکنان مرد چاق شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب است. نخست آزمودنی ها برگه علاقه مندی پرسش نامه تعیین سلامتی و رضایت نامه را تکمیل کردند بدین منظور40 آزمودنی در دو گروه چاق نوع یک با میانگین سنی 5/2±47 سال قد 15/172 سانتی متر وزن5/2 ±87/78 کیلوگرم و شاخص توده بدن 5/3±56/26 کیلوگرم بر متر مربع و گروه چاق نوع دو با میانگین سنی 7±90/46 سال قد3±175 سانتی متر وزن4±17/100کیلو گرم و شاخص توده بدن 4±69/32 کیلوگرم بر متر مربع به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای اجرای پژوهش وزن قد شاخص توده بدن و شاخص های اسپیرومتری (FVC و FEV1) اندازه گیری شد. پس از ثبت این اطلاعات به مدت 8 هفته دوگروه چاق نوع یک و دو تمرینات هوازی را با شدت 55 درصد VO2 max اجرا کردند که تا پایان هفته هشتم80 درصد VO2 max توان هوازی را انجام دادند که در این تحقیق شامل دویدن است. مجدداً از کلیه آزمودنی ها پس آزمون گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد بین نتایج FVC وFEV1 در مرحله پیش آزمون و پس آزمون در دوگروه چاق نوع یک و دو تفاوت معنی داری وجود دارد(05/0> P ). بعد از هشت هفته تمرین منتخب بین نتایج FVC و FEV1 در هر دو گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد. بین شاخص توده بدن در دوگروه مذکور و شاخص های ریوی FVC و FEV1 رابطه معنی داری وجود دارد (05/0> P).