این مقاله یک کوشش نظری-پژوهشی است که در آن امکان ارزیابی وضعیت توسعه در ایران از طریق تعدیل مفروضات نظریه کنش ارتباطی هابرماس و انطباق آن با شرایط ایران فراهم می شود. از جمله یافته های این کوشش نظری یکی تغییر نسبت میان عقلانیت و فقدان آن در مفاهیم دوگانه سنت و مدرن است. دومین یافته این مقاله امکان تغییر زیست جهان سنتی حالتی است که در آن نهادهای سنتی مستقر می باشند. تجریه ایران نشان میدهد که نظام باورها به عنوان مبنایی بومی در گسترش کنش ارتباطی در ایران عمل کرده است. این یافته ها نشان می دهد که نظریه کنش ارتباطی می تواند به عنوان یک نظریه توسعه در ایران بومی شود و جریان توسعه در ایران را تبیین کند.
نویسنده مقاله برآن است که در بین مکاتب متعدد آکادمیک و غیرآکادمیک جامعه شناسی و فرهنگ شناسی، مطالعات انتقادی زندگی روزمره بیش از انواع دیگر آن و مستدل تر و خوشبینانه تر از تحله های رایجی نظیر پست مدرنیسم قادر به شناخت و بر ملاکردن وجوه مثبت و منفی فرهنگ یک ملت است. از جمله دلایل این ادعا اتکا این نوع دانش بر رفتار عقلانی و اخلاقی است که هر دو را یکی می داند و برای ترویج رفتارهای اخلاقی و عقلانی به میان رشته ای شدن علوم انسانی اجتماعی باور دارد. از جمله این علوم که مکمل جامعه شناسی می شوند تا فهم روابط اجتماعی و به تبع آن ایجاد تغییرات مثبت فرهنگی ممکن شود، هنر است. مطالعات انتقادی به کمک عرصه های هنری می تواند وجوه مثبت و منفی فرهنگی را بشناسد و از این راه امکان ایجاد تغییرات مثبت را فراهم سازد. نمونه هنری برگزیده این مقاله، فیلم «کاغذ بی خط» از سینمای ایران است. از ویژگی های مطالعات انتقادی زندگی روزمره ایمان آن به پای گذاشتن در عرصه عمومی گفتگو و استدلال است؛ چون بر آن است که حقیقت و اخلاق اموری آشکار و عیان نیستند، بلکه باید با مناقشه و بحث برملا شوند. این مقاله تلاشی است برای گشودن باب بحث در مورد اخلاق در فرهنگ ایرانی.