فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۰۱ تا ۵٬۷۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
بینالاذهانیت؛ راهی میانه خودبنیادی و مرگ سوژه
حوزههای تخصصی:
انسان در مقام سوژه یا فاعل شناسا در طول تاریخ اندیشه فراز و فرودهای زیادی داشته است. عقلانیت دوران کلاسیک به صورت نظام مند، مخصوصاً در فلسفه یونان باستان، به شکلی تکوین یافت که سوژه نقشی محوری در آن ایفا می کرد. سوژه پس از افت و خیزهای فراوان، دوباره در دوران مدرن به جایگاهی برتر و استعلایی دست یافت. با آنکه سوبژکتیویته در دوران مدرن جایگاه و موقعیت ممتازی یافته و مشخصه شاخص این دوران شد، اما برخی برآنند که عقلانیّت خودبنیاد این دوران ریشه در زمانه ای بس کهن تر به ویژه یونان باستان و تأملات آن دوران دارد. این گفته بیش از پیش این دیدگاه را تقویت می کند که مدرنیته بیش از آنکه حاصل تعارض و برخورد با سنّت باشد، بازخوانی و تفسیری مجدد از اندیشه های دوران باستان بوده است. بدین سبب می-توان این پدیده و رخداد مهم بشری را بازگشت به برخی از مبادی آن، با خوانشی انتقادی دانست که طبیعتاً به اخذ برخی بخش ها و کنار نهادن بخش هایی دیگر انجامید. مدرنیته در مسیر خود با چالش های مهمی در زمینه تحقق آرمان ها و منویاتش مواجه شد که بخشی از آنها متوجه سوژه بود، چرا که سوژه مدرنیته اقتدار و نیز توان بالای خویش در برآورده ساختن اهداف تعیین شده را از دست داده بود و اندیشمندان و نحله های مختلف فکری از منتقدان این دوره، صراحتاً مرگ سوژه را اعلام نمودند. از نظر ایشان سوژه وجه خاصی از انسان بودگی تلقی می شد که در مدرنیته سربرآورد و بسیاری از وجوه انسانی بدان فروکاسته شد و در نتیجه روابط سوژه با دیگری اعم از طبیعت، جامعه، الهیات و نیز همنوعانش را تحت تأثیر قرار داد. یورگن هابرماس ضمن نقد وجوهی از مدرنیته، ناکامی آن را ناشی از اجرای ناقص ظرفیت های نهفته در آن دانسته و از این رو برآن است که همچنان می توان از ظرفیت های مغفول مانده و یا سرکوب شده آن برای پروژه رهایی انسانها استفاده نمود. راه حل وی در ارائه بدیل مهمی ذیل عنوان عقلانیّت ارتباطی و مقوله بین-الاذهانیت است که به کمک آن سوژه ، البته با نگاهی منتقدانه که ناشی از تعلّق خاطر وی به اندیشه انتقادی است، احیاء می شود؛ سوژه ای که با تأمل در خویشتن ضمن ارتقاء ظرفیت های ارتباطی اش از طریق زبان، به محدودیت ها و محذوریت هایش هم واقف است و با پایین آمدن از حوزه های استعلایی در متن روابط واقعی به هویت خود شکل و قوام می بخشد.
معرفت شناسی تجربه دینی
بررسی استدلال و پاسخ شک گرایانه کریپکی و برخی از واکنش ها به آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۰ شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
تعلیقه های شیعی بر فصوص الحکم ابن عربی
حوزههای تخصصی:
در منطق
دین داری و معنویت
اقامه برهان بر اثبات وجود خداوند، امکان یا امتناع؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا می توان با اقامه برهان منطقی وجود خدا را اثبات کرد؟ برخی فیلسوفان معتقدند اثبات وجود خدا با اقامه برهان منطقی امکان پذیر است؛ در مقابل، برخی دیگر بر این باورند که اثبات وجود خدا با برهان منطقی امتناع دارد؛ اما گروه سومی هستند که هرچند اثبات وجود خدا را ممتنع نمی دانند، تلقی طرف داران الهیات طبیعی سنتی از برهان را رد و شرایط جدیدی را برای برهان پیش نهاد می کنند. اینان بر این باورند که هرچند برخی از استدلال های مخالفان براهین کلاسیک الهیات طبیعی در اثبات وجود خدا قابل نقد است و می توان به نحوی از اثبات پذیری وجود خدا دفاع عقلانی کرد، تلقی مدافعان الهیات طبیعی سنتی از مفهوم برهان و شرایط آن و یقینی بودن براهین کلاسیک اثبات وجود خدا برای همگان قابل دفاع نیست. با پذیرش پارادایم های جدید معرفت شناختی و بازسازی مفهوم برهان به عنوان برهان وابسته به شخص، می توان از برخی براهین اثبات وجود خدا دفاع کرد و تلقی جدیدی از عقلانیت باور به خدا ارائه کرد.
تئوریهای ایمان و نقد جی . ال. مکی بر آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمانی که ستون «عقل» در بر پا نگاه داشتن بنای دین ناتوان گشت، متالهان به جستجوی ستونی دیگر برخاستند و «ایمان» را یافتند. به زعم آنان، ضعف عقل نظری را با استمداد ازعقل عملی جبران می توان کرد. پیش از این متألهانی چون توماس آکویناس، تزلزل عقل را در پاره ای از گزاره های دینی دریافته و راه را بر ورود عقل عملی گشوده بودند. و آنگاه از پس فرو ریختن حشمت عقل، متالّهانی چون ویلیام جیمز و پاسکال، پای عقل عملی را به محوری ترین، گزاره های دینی، یعنی وجود خدا و جهان آخرت کشاندند و به مؤمنان نوید دادند که رنجوری عقل را چه باک، «اراده» هست. رأی این بزرگان نیز چونان آراء پیشینیان از تیغ نقد محفوظ نماند و متألّهان و غیر متألّهان هر یک به نحوی به جرح آن پرداختند. جی.ال. مکّی پرسشهایی در برابر این رأی نهاد که پاسخ قطعی نیافت. طرح و شرح پرسشها و انتقادهای وی بر تئوریهای «ایمان» بر عهدة این نوشتار است.
معرفی مجموعه مقالات الهیات جدید
حوزههای تخصصی:
خوانش کربن از فلسفة تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هانری کربن از جمله متفکرانی است که به طور جدی در صدد محقق کردن ماهیت و چیستی فلسفة تطبیقی بر آمده است. منبع الهام کربن در باب تبیین فلسفة تطبیقی پدیدارشناسی هوسرل بوده است.اعمال روش پدیدارشناسی در فلسفة تطبیقی مستلزم رجوع به ذات اندیشه های فلسفی است. شعار رجوع به ذات اشیاء، متعلق به پدیدارشناسی هوسرل است، ولی هوسرل این ذات را در عالمی ماورایی و قدسی جستجو نمی کرد، بلکه در آگاهی بی واسطه و در عمل ماهیت بخشی در پی این ذات می جست. اما کربن در این جا، با به عاریت گرفتن رجوع به ذات اشیاءِ هوسرل، ذات را طبق هستی شناسی باطنی فلاسفة مسلمان ایرانی، در عالم قدسی و مابعدالطبیعی جستجو می کند. کربن به نقد تفکر تاریخی ماسون - اورسل پرداخته و با اخذ مفاهیمی از پدیدارشناسی هوسرلی تماماً در مقابل وی ایستاده است. از نظرگاه کربن غایت فلسفه دسترسی به ادراک شهودی ذات است و فلسفة تطبیقی با سیر خطی و امتدادی تاریخ و قبول تاریخ انگاری معنا ندارد. کربن در کنار تاریخ زمانمند و این جهانی ای که نگرش مدرن آن را تنها تاریخ واقعی تلقی می کند، تاریخ قدسی را مطرح می کند.
تعیّن اجتماعى معرفتهاى وحیانى در اندیشهى علاّمه طباطبایى
حوزههای تخصصی:
یکى از سؤالات اساسىِ حوزه «معرفتهاى وحیانى» میزان اثرپذیرى آن از «عوامل اجتماعى» است که از آن به عنوان «تعیّن اجتماعى وحى» یاد مىشود. به باور علامّه طباطبایى(ره) به طور کلى، «صورتِ» معرفتهاى وحیانى، از تغییر برخى عوامل اجتماعى و انسانى، مانند: «شرایط زمان»، «انسان» و «مصالح» اثر مىپذیرد که به عقیده وى ظهور «شریعت»هاى متعدّد نتیجه آن است ولى «محتواى» معرفتهاى وحیانى، و به تبع آن محتواى شرایع تغییرناپذیر است. علامّه طباطبایى(ره) ضمن تطبیق قاعده فوق بر قرآن و احکام اسلام، بر این باور است که قرآن کریم در اصل «نزول»، براى رسیدن به سطح فهم انسانها؛ «نزول تدریجى»، به دلایل آموزشى، احتجاج و ضعف فراگیرى عمومى؛ «به لفظ آمدن»، براى امکان مکامله با مردم؛ کاربرد «زبان تمثیل»، براى امکان انتقال بهتر معانى؛ و «عربى بودن»، به جهت امتیاز زبان عربى و عرب بودن عمده مخاطبین در مراحل آغازین، متأثر از جامعه است. ایشان، همچنین، دین اسلام را به دلیل تأکیدش بر «تفکّر جمعى»، «نیروى جمعى اجرایى»، «اجتماعى بودن احکام» و مانند آن، «دینى اجتماعى» مىداند که ناظر به جامعهى انسانى شکل گرفته است.
معنای فوسیس در تفکر یونانی آغازین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
3 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله روشن کردن معنا/معانی واژه فوسیس (طبیعت) در تفکر یونانی آغازین، با بررسی و تحلیل کاربردهای آن یا شواهد موجود در نوشته های کهن یونانی اعم از فلسفی و غیر آن است. اهمیتِ یافتن معنای واژگان و تأثیراتی که در جلوگیری از ایجاد مغالطات و بدفهمی های اساسی می تواند داشته باشد، اندک نیست؛ به ویژه زمانی که با پاره هایی به جا مانده از نوشته های کهن مواجه باشیم، این کار با برشمردن تمام معانی آن کلمه، می تواند ما را به مقصود اصلی نویسنده نزدیک تر کند. در این جا نخست به اختصار تفاسیر مختلفی که معنای واحدی برای فوسیس برمی شمارند، بررسی شده اند. سپس با استناد به متون دست اول، گستره معنایی فوسیس و تعدد معانی ممکن آن نشان داده شده و کوشش شده است که مهم ترین شواهد کاربرد فوسیس با در نظر گرفتن سیاق، به دقت ترجمه و تفسیر شود. در پایان، آن رویکردی که معنای واحد یا محدودی برای فوسیس برمی شمارد ، رد شده است.
تصور و تصدیق
حوزههای تخصصی:
فلسفه در آذربایجان
حوزههای تخصصی: